رفتن به مطلب

آنقدر که تصور می کنیم بد نیست


ارسال های توصیه شده

13a675a2b8f17163680b2fedfbc58b99.jpg

 

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=class: pico_body]● معماران درباره تهران نظر می دهند

 

وقتی از ما ایرانی ها به خصوص آنهایی كه شهرنشین هستیم و به خصوص تر آنهایی كه پایتخت نشین شده ایم، می خواهند چهره شهرمان را توصیف كنیم همه توان مان را به كار می بریم تا هرچه زشت تر و تحقیر آمیزتر در مورد محل زندگی مان حرف بزنیم. بخواهیم یا نه، دوست داشته باشیم یا نه، واقعیت این است كه در همین شهر زندگی می كنیم و همان طور كه دیدن تصاویر مختلف شهر بر روح و روان ما تاثیری عمیق می گذارد، باید بپذیریم كه ما هم بر محیط اطراف خود و زیبایی آن تاثیر گذاریم. كمترین تاثیرمان هم زندگی كردن در خانه هایی است كه در مجموع بخش قابل توجهی از نمای شهر را می سازند.

 

معماران شهر عقیده دارند بخشی از مشكل تصویری تهران به این دلیل است كه شهرمان را خوب می شناسیم و مهم تر از آن هنوز نیازی به شناختنش احساس نمی كنیم. آشنا نبودن با عناصر مختلف تشكیل دهنده منظر شهری در بخش های مختلف جامعه از شهروندان عادی گرفته تا مدیرانی كه بر چهره شهر تاثیر گذارترند، نمایان است. جای تعجب نخواهد بود اگر ناخواسته به سمتی پیش برویم كه هر روز بخشی از زیبایی های آشنای شهر را از جلوی چشم هایمان حذف كنیم، همان منظری كه معماران آن را نتیجه تعامل میان انسان و طبیعت می دانند و چشم انداز های حاصل از این تعامل را كه زمینه ساز و همچنین محصول فعالیت انسان است می بینند.۱

 

● سلیقه هم حدی دارد

 

چهره، سیما، تصویر و واژه های دیگری از این دست در ادبیات شهر جای گرفته اند تا بتوان در كلام مفهومی را منتقل كرد كه به اندازه تنوع این واژه ها تفسیرپذیر است. گویاتر از همه اینها و آنچه بیش از هر واژه ای با آن روبه رو می شویم «منظر شهری» است. تركیبی كه می گویند در فرهنگ لغات عامه با «منظره شهری» برابر است: گل و گیاه و فضای سبز و نمای دوری از رشته كوه هایی كه بعضی روزها از نقاط مختلف تهران دیده می شوند.

 

با چنین تصوری، حاشیه دریا و كویر و كوچه های شهر یزد را از «منظر شهری» خالی كرده ایم كه دكتر «زندیه» معاون پژوهشی دانشگاه بین المللی امام خمینی عقیده دارد: «مجموعه همه عناصری كه در محیط وجود دارد، از آب و رنگ و توپوگرافی محیط گرفته تا یادها و خاطرات و ادراكی كه ما از شهرمان داریم، در كنار هم منظر شهر را شكل می دهند.» یعنی در تركیب منظر شهری با چیزی فراتر از شكل اشیا در ارتباطیم، همان نكته ای كه «سیدامیر منصوری» عضو هیات علمی گروه معماری دانشكده هنرهای زیبا، آن را پدیده ای «عینی- ذهنی» می نامد و توضیح می دهد: «واژه منظر، در عین حال كه نشان دهنده حس بینایی است، به ادراك نهفته در یك واقعیت عینی اشاره می كند.»

 

برای مثال از خانه های سازمانی نام می برد كه در ساخت آنها تنها به جنبه صوری و خارجی آن توجه شده است و انگار از كارخانه بیرون آمده اند.

در حالی كه: «انسان دوست دارد ردپایی از تاریخ، از هویت و از فردیت در شهر ببیند.» یعنی حداعلای نظم به یكسانی كسالت آور و هویت كش خانه های سازمانی كه «منصوری» آنها را نماد نظام كمونیستی می داند خواهد انجامید.

 

به عقیده او «تكثر» شرط زیبا شدن محیط است و: «زیبایی در این است كه هركس بتواند متناسب با ذهنیت و سلیقه خود خانه اش را بسازد.»

در چنین شهری می توانیم تمایلات و خصوصیات آدم ها را در معماری شهر ببینیم. ویژگی هایی كه در طول تاریخ بر روحیه و شخصیت آدم ها تاثیر گذاشته و در معماری متبلور شده اند. مثلاً: «در شهری كه بلندترین بنای آن گنبد مسجدی باشد، به راحتی می توان ذهن ساكنان شهر و احترام آنها به مذهب را مشاهده كرد.» اینجا است كه تحلیلگران اجتماعی با توجه به باورهای آئینی مردم فضای مسكونی آدم ها را انعكاسی از طرح شهر و شهر را انعكاسی از طرح معبد و معبد را انعكاسی از طرح نظام كیهانی می بینند.۲

البته سلیقه هم اندازه ای دارد. حتی كسانی كه در مورد آزادی آدم ها در نمایش دادن روحیه خود در شهر با نظر «منصوری» موافقند، معتقدند اگر بر روی طیف آزادی و محدودیت انسان ها زیاد از حد به سمت قطب آزاد متمایل شویم به هرج و مرج و آشوب می رسیم. پس: «باید جایی بین این دو قطب قرار بگیریم. البته امر انسانی به هیچ عنوان فرمول پذیر نیست و چون در مظهر شهر با ذهن انسان سروكار داریم نمی توانیم خط مشخصی تعیین كنیم كه پس و پیش آن خوب یا بد باشد.» در واقع باید: «آنقدر مهارت فنی داشته باشیم كه دو سر طیف را تشخیص بدهیم.»

 

● شهرخوانی

 

اكتفا كردن به نظر مردم و سلیقه آنها برای ساختن منظر شهر در روزگار فعلی مثل این است كه دست و پای آدمی را ببندیم و وسط آب رهایش كنیم تا خودش شنا یاد بگیرد. به بیان ساده تر: «ساده اندیشی و كوته فكری.» علاوه بر خواست مردم باید به فاكتورهایی كه از دید كارشناسی تبیین كننده سیمای شهر هستند توجه كرد. كارشناسان معماری منظر هدف های ساماندهی شهر را به سه بخش عمده تقسیم می كنند. اولین هدف، هدف هویتی است كه «منصوری» از آن به عنوان هدف فرهنگی یاد می كند و صیانت از هویت شهر را نتیجه آن می داند. برای مثال: «كسی كه اهل كرمان است، همیشه باید شهر خود را كرمان ببیند نه اینكه شهرش به تهران تبدیل شود.»

دومین هدف خوانایی شهر است كه در واقع بخش عملكردی منظر شهر محسوب می شود. یعنی: «در منظر شهر علاوه بر اینكه می خواهیم شهری هویت مدار داشته باشیم، دوست داریم به عنوان ناظر و ساكن شهر احساس امنیت روانی كنیم و هر كجای شهر كه قرار گرفتیم احساس نكنیم گم شده ایم.» نكته سوم، زیبایی شهر است. همان چیزی كه در تصور بسیاری از ما منظر شهر به همین مسئله آرایش آن محدود می شود. به همین دلیل هم سازمانی برای زیباساختن شهرمان راه انداخته ایم و هر روز با این سئوال چشم باز می كنیم كه «امروز كجای شهرمان زیبا شده است؟»

 

● سیمای دوقرنی شهر

 

برای اینكه ببینیم امروز كجای كار هستیم و چه چهره ای برای محیط زندگی خود ساخته ایم، باید گذشته مان را خوب بشناسیم. «بیژن شافعی» دبیر انجمن فرهنگی جامعه مهندسان معمار ایران معتقد است اولین قدم در راه تحلیل وضعیت فعلی شهر شناختن پیشینه آن است. اگر در تاریخ به عقب برگردیم آغاز تهران را در تاجگذاری آغامحمدخان قاجار می بینیم. پیش از سلطنت او و پایتخت شدن تهران با شهری روبه روییم كه چهره اش همانند موقعیت اش قابل توجه نیست. «شافعی» می گوید: «پیش از هر چیز باید بپذیریم كه تهران دویست سال بیشتر سابقه تاریخی ندارد و تغییر و تحولاتش از زمان قاجار شروع است.» در همین فاصله نسبتاً كوتاه است كه تمام نشانه های شهری كه امروز می بینیم و البته نشانه های بسیاری كه از بین رفته اند و چیزی از آثارشان دیده نمی شود شكل گرفته اند.

 

از خیابان كشی و تغییر ساختار شهر به دلیل ورود اتومبیل گرفته تا به وجود آمدن بناهایی مثل دانشگاه تهران یا برج آزادی كه هر كدام به شكلی به خاطره بصری مشترك ما تبدیل شده اند. اما: «همین سیمای دوقرنی هم برای ما شناخته شده نیست.» اهمیت این آشنایی به گفته او در این است كه: «تا زمانی كه چیزی را نشناسیم، ارزش آن را نمی دانیم و وقتی چیزی در نظر ما ارزشمند نباشد حفظ و نگهداری از آن را ضروری نمی بینیم.» به همین دلیل بنایی مثل دبیرستان البرز یا شمس العماره را خراب نمی كنیم اما خانه هایی را كه معماران توانای ناشناخته ای بنا كرده اند، به راحتی از سر راه برمی داریم.

 

شافعی براساس اسناد و نقشه هایی كه از تاریخ دوقرنی تهران به جای مانده، می گوید: «تا قبل از دهه چهل سیمای تهران- نه درخشان- كه قابل قبول بوده.» سال های بعد از دهه چهل با اصلاحات ارضی و مهاجرت روستاییان به شهر و گسترش بی اندازه تهران همراه می شود. از همین زمان است كه پدیده «بساز و بفروش» شكل می گیرد. چیزی كه امروزه به یكی از عوامل اصلی و قدرتمند در تخریب هر چه بیشتر شهر تبدیل شده است به خصوص بعد از دوره هشت ساله جنگ كه اوضاع از دست مسئولان خارج شد و شهر چهره ای به خود گرفت كه شافعی آن را «عجیب و غریب» می بیند و در توصیف آن: «نمی گویم هیولا، اما آن را یك «مادر شهر بزرك» می نامم.»

 

● ما و خانه های شیشه ای

 

قاهره، پكن، بمبئی، استانبول و شهرهای بزرگ مشابه. «تهران» تنها شهر بزرگ دنیا نیست و اگرچه شافعی و بسیاری دیگر از ساكنان و ناظران شهر سیمای آن را نشان دهنده آشوب و آشفتگی آن می دانند، اما معتقدند: «نباید از مشكلات آن ترسید.» در نگاه «منصوری» مسئله رنگی متفاوت دارد. اگرچه او هم معتقد است كه تهران از شدت آزادی به بی قاعدگی رسیده و دچار هرج و مرج شده، اما می گوید: «تهران آنقدر هم بد نیست كه دوست داریم تصور كنیم.»

 

هیچ كس قابلیت ها و پتانسیل بالای شهر تهران را برای ارائه یك منظر شهری خوب انكار نمی كند. مهم ترین ویژگی تهران هم وضعیت طبیعی آن است. در دنیا كمتر شهری را با ویژگی های طبیعی تهران می توان سراغ گرفت.

 

شهری كه نمای شمالی آن كوه های زیبایی مثل البرز باشد و در شرق خود دماوند همیشه سپید را ببیند. به علاوه رودهایی كه از این كوه ها جاری می شوند، هفت رود- دره زیبا در شهر بسازند. كمی دورتر دشت ببینیم و در گوشه و كنار هم شاهد زمین های پردرخت و جنگلی باشیم. همچنین شریان هایی كه برای گذر از شمال و جنوب یا شرق و غرب ساخته شده اند و خود سیمایی دیدنی به شهر می دهند.

 

تصور كنید در یك روز بهاری در هوایی پاكیزه و نیمه ابری سوار بر اتومبیل خود از بزرگراه مدرس به بزرگراه همت وارد می شوید. در چنین فضای ساكت و بی دودی از تماشای دیواره های پرگل و گیاه و رنگارنگ شهر بسیار لذت خواهید برد و در حین حركت در «همت خلوت» به نقاطی خواهید رسید كه تهران را زیر پای خود احساس می كنید و با دیدن شمال و جنوب شهر از زاویه بالا به وجد درخواهید آمد. از نگاه معماری منظر، كسی كه بتواند چنین موقعیتی را تجربه كند و چشم انداز وسیعی از شهر را ببیند، امكان «مكان یابی» بهتری خواهد داشت و چون در موقعیت های مختلف می تواند تشخیص دهد در كدام نقطه شهر قرار گرفته، احساس امنیت روانی بیشتری خواهد كرد.

 

گذشته از این فرم مطلوب طبیعی كه اگر نبود مشكلات بسیار بیشتری از آنچه امروز گریبانگیرمان است می داشتیم، به نقش خودمان در شهر می رسیم. از بعد معماری با بسیاری از ساخته های خود روی چهره شهر «تب خال» گذاشته ایم. «شافعی» می گوید هر بنایی پنج نما دارد. یعنی حتی نمای بالایی ساختمان ها را كه كسی به حساب نمی آورد، بر نمای شهر تاثیرگذار می داند. اما اتفاقی كه در ساختمان سازی ما تهرانی ها بسیار افتاده، این است كه فقط در ورودی منزلمان را «نما» در نظر می گیریم: «حتی در ساختمانی كه به صورت میلیاردی برای ساختن آن هزینه كرده اند، به كناره ها و لبه ها و نمای بالایی هیچ توجهی نشده است.» برای دیدن این بی توجهی ها كافی است سر خود را از پنجره اتاق تان بیرون بیاورید و نگاهی به خانه همسایه هایتان بیندازید و ببینید دیواره های همین خانه هایی كه یك زاویه شان آجری، سنگی یا شیشه ای است، با گچ سفید یا سیمان سیاه پوشیده شده.

صحبت از معماری امروز شهر به این بی توجهی ها خلاصه نمی شود.

 

بسیاری از ما به نیت مدرن شدن و به كسوت آدم های اروپایی درآمدن تصمیم گرفته ایم شهرمان را از ساختمان های شیشه ای در رنگ های مختلف پر كنیم. در نگاه طنز «علیرضا داوودی نژاد» سازنده فیلم «صحنه های خارجی» ساكنان شهر تهران: «در سرزمینی پر از آفتاب و نور، ساختمان های شیشه ای می سازند تا تابستان ها را بیكار نباشند و وقت شان را صرف خنك نگه داشتن این ساختمان ها كنند.»

 

در استفاده از امكانات طبیعی تهران علاوه بر بی اطلاعی ما شهرنشینان مدیران شهری هم عملكردی هوشمندانه نداشته اند. «منصوری» از محو شدن رود- دره های شهر صحبت می كند: «می توانستیم به جای كشتن این ساختار طبیعی آن را حفظ كنیم تا هم پارك های زیبایی داشته باشیم و هم خط های شناسایی خوبی برای خواناتر كردن شهر ببینیم.» اما تنها به مدفون كردن رود- دره مسیر صدر اكتفا نكرده ایم و مشغول تكرار همین كار با گلابدره و مسیر پونك هم هستیم.

 

برای مناطق جنگلی و پردرختی مثل لویزان هم از هیچ كوششی در جهت نابود كردن درخت ها فروگذار نكرده ایم. شاید اعتقاد قلبی مان این باشد كه زندگی در قالب مدرن نیازی به طبیعت ندارد و همه باید به آپارتمان های مرتفع و بی روح كوچ كنیم تا جا برای دیگران هم باز شود. شاید هم بدون اعتقاد قلبی و آگاهی ذهنی به این وضعیت دامن زده ایم. وضعیتی كه در چشم كودكان امروز، تصویری آشفته از شهر تهران ساخته است. كودكانی كه وقتی به ساختمان های اطرافشان نگاه می كنند تصورش را هم نمی كنند كه كشورشان در دنیا با معماری اش شناخته می شود- دست كم اینكه روزگاری شناخته می شده.

 

● چشم های لوچ

 

«حفاظت از شهر به این شكل است كه به فضاهای ارزشمند امكان دیده شدن بدهند.» منصوری در توضیح این شیوه حفاظت از شهرهایی مثل لندن و فلورانس مثال می زند كه «با مدیریتی هوشمندانه كادرهایی را برای مردم حفظ كرده اند تا شهروندان بتوانند شهرشان را تقریباً به شكلی ببینند كه پدرانشان می دیدند. به این ترتیب همه مردم می توانند خاطره تصویری مشتركی داشته باشند كه مثل زبان به شكل گیری هویت فرهنگی مشترك كمك می كند.» نكته ای كه در برنامه ریزی های شهر تهران چندان جدی گرفته نمی شود. اهمیت این خاطره تصویری مشترك چیست؟ «منصوری» توضیح می دهد: «وقتی مردم تهران شهر خود را به هزار شكل مختلف ببینند، احساس نمی كنند ساكن یك شهر واحد هستند و هویت شهری شكل نخواهد گرفت.» سیاستی كه در حال حاضر به سیمای شهر اعمال می شود در جهت حذف این خاطره های مشترك است. البته ماندن و رسوب كردن در فضاهای گذشته نه لازم است و نه عقلانی. برای حفظ چهره شهر راه های دیگری هم وجود دارد.

 

«منصوری» به هنر نقاشی اشاره می كند و گفته نقاشان كه برای شبیه بودن یك پرتره به صاحب آن لازم است شباهت چشم ها و ابروها و مثلث بالای لب به خوبی نشان داده شود. بقیه اجزای چهره چندان تاثیرگذار نیستند. پس: «باید چشم و ابروی شهر را حفظ كنیم نه اینكه به سوی كوركردن شهرمان پیش برویم.» اتفاق های زیادی در جهت كوركردن شهرمان افتاده: ساده ترین آنها نصب تابلوهای تبلیغاتی در نقاطی است كه در موقعیت استراتژیك شهر قرار دارند و وجودشان جلوی دیدن و درك كردن شهر را گرفته است. «منصوری» این اقدام را با نصب تابلوی بزرگی جلو پنجره ای رو به دریا مقایسه می كند كه «تمام دید ما از منظره زیبای دریا را محدود می كند به تابلویی كه مثلاً روی آن نوشته شده باشد روغن نباتی قو.»

 

او مشكل منظر شهری تهران را نه در امكانات شهر كه در نبود طرح و برنامه برای شهر می داند و می گوید: «نه تنها هیچ طرحی نداریم بلكه سئوالش را هم نداریم.» یعنی هنوز به وجود چنین طرحی احساس نیاز نمی كنیم. «بیژن شافعی» هم با وجود همه انتقاداتی كه به وضعیت فعلی شهر دارد به بعضی از كارهای خوبی كه در سال های اخیر انجام شده اشاره می كند. برای مثال از سبز شدن منطقه ۱۴ شهرداری تهران یا احداث پارك هایی در منطقه ۲۲ نام می برد و اضافه می كند كه: «هر درختی كه در این شهر كاشته شود به تنفس آن كمك می كند.» او پیشنهادهایی برای بهتر شدن منظر شهری دارد.

 

معتقد است پس از برداشته شدن اولین گام یعنی شناختن معماری و سیمای شهر و تغییر و تحولی كه در طول دو قرن در آن رخ داده است، باید زمینه هایی جهت تحقیق و پژوهش در ارتباط با سیمای شهر تهران و ارزیابی آن فراهم شود. مهمترین مسئله به عقیده او: «ایجاد سازمانی جدید با همكاری سازمان های مرتبط و متولی برای تعیین برنامه و مبانی تحول در سیمای شهر با توجه به زمینه های موجود در شهر است.» سازمانی شكل گرفته از نمایندگان سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری، وزارت مسكن و شهرسازی و در مرحله بعد وزارت كشور. این سازمان به گفته «شافعی» باید در نقش «عقل كل» ظاهر شود و همه این نهادها را به هم ربط دهد. به علاوه ضمانت اجرایی داشته باشد و بتواند مشاركت و همكاری مردم را به بهترین شكل جلب كند. علاوه بر این موارد «آموزش اجتماعی و فرهنگی مناسب شهروندان برای آشنا كردن آنها با مشكلات روحی، فرهنگی و اقتصادی زندگی شان در شهر تهران و عمیق تر كردن حساسیت محیطی آنها برای رسیدن به منظر شهری مطلوب لازم است».

 

آنچه تاثیر دانش ضعیف و نداشتن خاطره بصری مشترك و در نتیجه ضعیف بودن احساس تعلق به فضای شهر را پررنگ تر نشان می دهد، می توان در یك جمله خلاصه كرد: «ریشه های عمیق نداریم.» شافعی تصویری می دهد از درخت های موجود در بافت قدیمی شمال تهران كه هیچ فاصله ای با آسفالت خیابان ندارند اما «زنده اند. جوانه زده اند. ریشه هایشان عمیق است.»[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]

 

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: pico_legend]پی نوشت ها:

۱- منظر پنجره ای به سوی قلمرو انسانی، شهره سیف اللهی، فصلنامه معماری و شهرسازی، شماره ۶۹-،۶۸ ص ۵۵.

۲- داریوش شایگان، بت های ذهنی و خاطره ازلی، ص ۱۱۲.

فرناز شهیدثالث [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]روزنامه شرق [/TD]

[/TR]

[TR]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...