moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ گرد آورندگان : رویا عباس نژاد-سعیده آقارفیع-کبری بیات-فاطمه بحری-رضا باقری برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بسم الله الرحمن الرحیم مقد مه؛ هدف اصلی و اولیه تدوین واژگان حاضر ارائه توضیحاتی مجمل پیرامون مفاهیم و کلیه واژگان روانشناسی مطروحه در کتاب روانشناسی پایه سوم انسانی است و هدف فرعی این مجموعه آماده کردن یکی از ابزارهای لازم برای بهره گیری مستقیم دانش آموز می باشد . رشته علوم انسانی از کتابها و مجلاتی که در علوم روانشناسی تالیف شده است . امید است که مجموعه اصطلاحاتی که در این واژگان عرضه شده است بتواند کار مطالعه متون را برای دانش آموز رشته علوم انسانی تسهیل کند به نحوی که آنان بتوانندسریع تر به اطلاعات نوین علمی دست یابند . در این مجموعه سعی شده است برای توضیح هر کلید واژه با رجوع به منابع معتبر و متعدد موجود در رشته روانشناسی ، مطالبی که مفید و مناسب می باشد استخراج و بیان گردند و دانش آموزان عزیز می توانند در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر به منابع مذکور تحت هر کلید واژه مراجعه نمایند . این واژگان با همه وقتی که در تدوین آن به کار رفته است مسلماً خالی از نقص نیست امید است اهل نظر بر مولفان منت نهاده ، نا رساییهای کار و پیشنهادات اصلاحی خود را با آنان در میان گذارند . در پایان از جناب آقای آهنی دبیر زبان که مولفان را در ویرایش اثر یاری نموده اند ، همچنین از جناب آقای میرهاشمی که ضمن مطالعه واژگان ، یاری در گرد آوری کلیه واژگان نمودند صمیمانه سپاسگذاری می کنیم . « الف » احسا س sensation - از دیدگاه نظری ، ساده ترینتجربه حسی(آگاهیآنی ) که در اثر تحریک یکی از در یافت کنندگان به وجود می آید . - فرآیند یک دریافت کننده که به مرحله کسب معنی ، نرسیده است . - واکنش دستگاههای حسی یا حواس نسبت به محرکی که از راه اعصاب حسی به مغز انتقال می یابد . (ساعتچی ، ۱۳۷۷) احساسات feelingssentiments/ هر چند ارائه یک معنی دقیق برای این اصطلاح مشکل است ، اما می توان گفت معنی آن در کلی ترین حالت تجربه کردن حس کردن ، یا داشتن نوعی فرآیند هشیار می باشد. معانی خاص تر آن عبارتند از ۱) اثر حسی ، یا احساساتی نظیر گرما یا درد ۲)حالتهای عاطفی مثل احساس خوب بودن ، احساس افسردگی و . . . ۳) یکی از ابعاد هیجان . . . ۴) اعتقاد مثل احساس مبهم درباره چیزی که با هیچ دلیل و شاهد واقعی حمایت نمی شود . هر چند مطابق علم صرف و نحو اصطلاح (sentiment) از کلمه حس کردن گرفته شده اما به معنی وسیعتری به کار می رود حس کردن یک حالت پیچیده است که بر پایه احساس یک فرد نسبت به بعضی موقعیتها، اشخاص، عقاید و افکار و نظایر آن ، وجود می آید . یک احساس ،کلی تر و پیچیده تر از یک نگرش یا قضاوت است ، یعنی یک احساس خاص بیش از یک حالت عاطفی است و در آن معنی ضمن عمل نیز وجود دارد برای مثال فردی که دارای احساسات قوی وطن دوستی است ، احتمال دارد با شدت از وطن خود در مقابل دشمن مهاجم ، دفاع کند.(ساعتچی ، ۱۳۷۷) 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ احساس حقارت Inferiority feeling نگرش منفی و انتقاد آمیز نسبت به خود. در واقع این اصطلاح برای کاربرد روزمره مردم عامی در اشاره به هر نوع احساس بی کفایی و حقارت است . و آدلر به وجود چنین احساسهایی در کودک اشاره دارد .(شولتز ، ۱۹۸۷) احساس گناه (بی ارزشی ) sin feelings احساس بی ارزشی اغلب با احساس گناه عمیق همراه است فرد احساس شکستهای گذشته و حال خود را بزرگ می نماید و به نظر می رسد که محیط اطراف را برای شاهد ادعای خود غور و بررسی می کند و هر گونه نقص و نارسائی را به خود نسبت می دهد.(آزاد ، ۱۳۷۵) اختلال اسکیزو فر نیا یی schizophrenia disorder گروهی از اختلالها با ویژگیهای فقدان تماس با واقعیت ، پریشا نیهای بارز اندیشه و ادراک و رفتار عجیب و غریب.(هیلگارد و اتکینسون ، ۱۹۸۳) اختلال اضطرابی Anxiety disorder یک اختلال اضطرابی که مشخصه عمده آن تنش وبیمناکی حتمی است . ممکن است با نشانههای بدنی مانند تپش قلب، احساس خستگی ، اختلال خواب ، سر گیجه نیز همراه باشد .(هیلگارد و اتکینسون ، ۱۹۸۳) اختلال اضطراب فراگیر Generalized anxiety diso rder اشخاصی که این اختلال راتجربه کرده اند معمولاً به رو شنی نمی دانند که چرا می ترسند . نشانة اصلی این اختلال اضطراب است و به این دلیل فراگیر نامیده می شود که با محرک یا رویداد بخصوص فرا خوانده نمی شود . بلکه در موقعیتهایی گوناگون رخ می دهد. به نظر می رسد که این گونه اضطراب کمتر وابستة رویدادهای برونی است و بیشتر در احساسات و تعارضهای درونی شخص ریشه دارد.(هیلگارد و اتکینسون ، ۱۹۸۳) اختلال خلقی DisorderTemperamental اختلالهای خلقی به سه گروه اختلالهای افسرده وار ( یک قطبی ) ، اختلالهای دو قطبی و دو اختلال مبتنی بر علت شناسی («اختلال خلقی ناشی از یک شرط طبی عمومی » و «اختلال خلقی ناشی از مصرف مواد ») تقسیم شده اند که هر یک از آنها نیز دارای مجموعههایی هستند. اختلال خلقی تک قطبی Polar temperame ntal disorder اختلال خلقی ویژگی اصلی اختلالهای عاطفی است ، افرادی که اختلال خلقی تک قطبی دارند ، آشفتگی هیجانی آنها به یک حالت است و دائماً در حالت افسردگی به سر می برند . ( آزاد ، ۱۳۷۵ ) اختلال خلقی دو قطبی Bipolar Temperament Disorder اختلال دو قطبی ، بر اساس نامی که برای آن انتخاب شده، هم شامل حملههای افسردگی است و هم حملههای ما نیایی (شیدائی). به طور معمول ، اختلال دو قطبی در آغاز به صورت حملة مانیایی آشکار می شود حملههای بعدی ،ممکن است که به شکل الگوهای گوناگونی رخ بنماید . امکان دارد که پس از حملههای مانیایی یک دورة طبیعی باشد ، به دنبال آن یک حمله افسردگی، سپس یک دورة طبیعی ،وبه همین ترتیب .(آزاد ، ۱۳۷۵ ) اختلال روانی فیزیولوژیکی Psychophysiological Disorder آسیب شناسی جسمی و صدمه واقعی به بافت که ناشی از برانگیختگی مستمر هیجانی بدن در دورههای فشار روانی تحمل شده است. (سارا سون ، ۱۳۷۸) اختلال شخصیت Personality Disorder/ Personality Disturbance الگوی پایدار عادت گونه وانعطاف ناپذیر رفتار یا منش که قدرت سازگاری شخص را به شدت محدود میسازد. در اغلب موارد جامعه این گونه رفتارها را نا سازگار به حساب می آورد در حالی که از نظر خود شخص چنین نیست .( هیلگارد واتکینسون ،۱۹۸۳) اختلال هراس Phobic disorder هراسها ، ترسهای غیر منطقی از اشیا و موقعیتهای خاص هستند . وبر خلاف نگرانیهای مبهمی که در اختلالهای اضطراب فراگیر دیده می شود در اختلالهای هراس ، ترسها کاملا اختصاصی هستند . وقتی کسی ترس شدیدی در برابر محرک یا موقعیتی نشان می دهد که دیگران آن را خطرناک نمی دانند ، می گوییم این شخص دچار هراس (فوبی) است .( هیلگارد واتکینسون ،۱۹۸۳) اخلاق Morality در زبان معمولی می توان معانی متعددی را برای اصطلاح اخلاق مشخص نمود، مثلاً از لحاظ تاریخی اخلاق به روابط انسانی مربوط بوده و کاربرد آن در آسایش و خیر و صلاح عامه جستجو می شده است . از دیدگاه تعلیم و تربیت و روانشناسی، رشد اخلاقی جریانی است که شامل تغییر شکل ساختار شناختی بوده و با رشد شناختی فرد همراه با دگر گونیها و غنای محیط فرهنگی او بستگی دارد. در اخلاق می توان سه قسمت مهم را شناسایی کرد. الف)شناخت ب) احساس ج)رفتار شناخت شامل ارزشها و قضاوتها ست . احساس ارتباط مستقیم با تقصیر و گناه دارد در حالی که قسمت سوم یعنی رفتارهای اجتماعی ( نظر مشارکت کردن و. . .) مقاومت در برای اعمال و سوسه انگیز (نظیر خود داری از دروغ و. . . ) را تشکیل می دهد.(کیانی ، ۱۳۷۰) 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ ادراک Perceotion فرایندی که توسط آن اطلاعات حسی سازمان داده می شود و یکپارچه می گردند و معنای دادههای ورودی تفسیر می شو ند و نهایتاً پاسخ حرکتی صورت بندی می گردد ادراک می باشد ، اساساً ادراک فرایندی سازمان یافته است و تجارب گذشته در این فرایند نقش هدایت کننده ا ی دارد. فرایند ادراک با کشف ، تغیر ، باز شناسی و تشخیص اطلاعات ورودی برای تفسیر سر و کار دارد . سپس اطلاعات موجود معنی می شوند. ادراک ، جزء مهمی از رفتار حرکتی است زیرا یاد گیری حرکتی پیچیده و عملکرد آن نیاز به کار کرد ادراک دارد. اجزاء ادراک را در زیر مشاهده می کنید: ۱ – Detection: ردیابی، کشف، بازیابی، بازرسی، اکتشاف ۲-Discrimination: تمیز ، افتراق ۳-Recognition: بازشناسی ۴- Identification: شناسایی، همانند سازی ادراک فرایند سازمان دادن و معنا دادن به درون دادهای حسی است . از این رو به عنوان راهنمای رفتار از کارکرد مفیدی بر خوردار است. در حقیقت ، رفتار به نحو گسترده ا ی به برداشت از جهان اطراف وابسته است ، ادراک کمک می کند تا پاسخهایی که می دهیم تعین شود . رفتار حرکتی موثر و کار آمد کاملاً وابسته به ادراک است. (سیج ، ۱۳۷۸) ارزش Value یک هدف اجتماعی که دست یافتن به آن مطلوب است . مجموعه کم و بیش مر بوط ارزشها که رفتار و سلوک شخص را تنظیم می کند بدون اینکه خودش بدان آگاه باشد. (شعاری نژاد ، ۱۳۶۴) ارزشهای اجتماعی Social values مقیا سهای که از طرف یک جامعه به عنوان ملاک ارزیابی افکار ، هدفها و اعمال افراد یا گروهها پذیرفته شده اند و اساس، پاداشها و کیفرها می باشد.(شعاری نژاد ، ۱۳۶۴) اریکسون Erikson.E. اریک اریکسون روانکاو نظریه پردازی بود که در عقاید فروید در مورد مراحل رشد تجدید نظر اساسی کرد . اریکسون معتقد بود که فروید به تغییرات رشدی بیش از حد تاکید می کند و به اهمیت تجارب کودک در جریان پرورش یافتن و روابط اجتماعی و عوامل فر هنگی موثر در رشد «خود» کم توجهی می کند . اریکسون در عین حال معتقد بود که تغییرات عمده رشدی بعد از دوران کودکی واقع می شود . به همین دلیل مجمموعه ای از هشت مرحله رشد را مطرح کرد . که تمام دوران زندگی را در بر می کیرد. هر مرحله با یک تکلیف یا بحران رشدی شخص می شود که مشخص باید آن را از سر بگذارند تا بتواند مطابق با الگوی رشد سالمی به زندگی ادامه دهد . مساله مهم در مرحله اول ایجاد اعتماد است . اریکسون معتقد بود که نوزادان در صورتی که دنیای پیرامونشان با ثبات و قابل پیش بینی باشد غذایشان را خورده با شند ، جای گرم و راحتی داشته باشند احساس اعتماد می کنند. مرحله دوم : مرحله تضاد بین رشد استقلال رأی با رشد تر دید و شرم است. در دوران نو پایی کودکان می کوشند تا استقلالی بیا بند . آنان «نه» می گویند و می توانند هر جا که بخواهند راه بروند وبدوند . اریکسون معتقد بود که این مساله اهمیت دارد که به کودکان در این دوران استقلال رای بدهیم و با آنان تند و پر خاشگر نباشیم. والدینی که فرزندان خود را به دلیل رفتار نادرست دچار شرمزدگی می کنند ممکن است باعث شوند که او در مورد مستقل بودن خود دچار احساس تردید و دودلی شود. مرحله سوم : مرحله تضاد بین احساس ابتکار و گناه است . کودکان در اواسط دوران کودکی نیاز دارند تا تضاد بین کارایی و احساس حقارت را حل کنند . آنان وارد مدرسه می شوند ، تکالیفی را انجام می دهند و مهارتهای جدیدی کسب می کنند . موفقیت و احساس کفایت اهمیت می یابد کودکی که هیچ توانایی خاصی ندارد،یا به کرات با شکست مواجه می شود ممکن است شدیداً احساس حقارت کند. عمده ترین تضاد در دوران نوجوانی تضاد بین هویت یابی در برابر سر در گمی نقش است . بسیاری از عناصر هویت دوران کودکی در نوجوان تثبیت می شود و در عین حال هویتی شخصی و شغلی کسب می کند.عدم توانایی در حل این تضاد ممکن است منجر به سر در گمی نقش یا هویت شود. در اوایل بزرگسالی فرد با تضاد بین صمیمیت ، در برابر کناره جویی روبه رو است . انسان نیاز دارد تا روابط شخصی و طولانی مدتی با دیگران بر قرار کند. کسی که نمی تواند چنین روابطی برقرار کند . ممکن است از لحاظ روانی از دیگران کناره جویی کند و فقط روابط اجتماعی سطحی با دیگران بر قرار کند. تضاد در اواسط دوران بزرگسالی زایندگی در برابرخود فرو رفتگی است . یکی از انواع زایندگی بچه دار شدن است ولی در عین حال تولید کننده و خلاق بودن در کار یا سایر فعالیتها نیز اهمیت دارد . به نظر اریکسون بزرگسال بدون احساس مولد بودن در خود فرو می رود. آخرین تضاد ،کمال خود در برابر نومیدی است ،کسانی که خود آنان به حد کمال رشد کرده احساس معنا و نظم در زندگی می کنند. زمانی یاس در این مرحله غالب می شود که افراد از مرگ بتر سند یا اینکه زندگی گذشته خود را رضا یت بخش ندانند.( یا سایی ،۱۳۷۷) آزمایش Experiment درروش آزمایش محقق سعی می کند با ایجاد تغییری خاص ، نتایج آن را مورد بررسی و مشاهده قرار دهد .معمولاً در این روش محقق یک یا چند متغیر را انتخاب کرده و با تغییر آنها سعی می کند اثر این تغییرات را بر سایر متغیرها مطالعه کند. اصطلاحاً به متغیری که توسط محقق کنترل شده تا تاثیر آن بر متغیرها ی دیگرتعیین شود .متغیر مستقل گفته می شود. در حالیکه متغیر یا متغیرهایی که در اثر دگر گونی متغیر مستقل دگر گون می شوند. اصطلاحاً متغیر تابع یا وابسته نامیده می شوند .(احمدی و فراهانی، ۱۳۷۰) آزمون Test آزمون عبارت است از وسیله ا ی که برای سنجیدن ویژگی روانی خاصی به کار گرفته می شود.آزمونهای روانی به چند دسته تقسیم می شوند.۱- آزمونهای شناختی: آزمونهایی هستند که ویژگیهای شناختی را مورد سنجش قرار می دهند۲- آزمونهای هوشی : نمونه ا ی از آزمونهای شناختی به شمار می آیند ۳- آزمونهای شخصیتی: آزمونهایی هستند که ویژگیهای شخصیتی افراد را مورد سنجش قرار می دهند .۴- آزمونهای پیشرفت تحصیلی : آزمونهایی هستند که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را می سنجند.(احمدی و فراهانی ، ۱۳۷۰) 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ آزمونهای استعداد ( آزمون پیشرفت): Aptitude tests/Achivement tests آزمونهایی هستند که از روند یاد گیری یا پیشرفت موفقیت یک فرد در انجام یک وظیفه خاص ارزشیابی می کنند بدون اینکه به زمینههای وراثتی آن توجه شود.(نظری ، ۱۳۸۱) آزمونهای آماری Statistical tests/ آزمونهای آماری عبارتند از روشهایی که به منظور بررسی میزان اعتبار دادهها در بر آوردهای آماری مورد استفاده قرار می گیرند به بیان دیگر آزمونهای آماری نشان می دهد که خطای اندازه گیری در دادهها آماری چقدر است .(شریفی و نجفی زند ،۱۳۷۶) آزمون بالا نس وزنهها Weights Balancing test برای تجسم این وسیله به شرح مختصری از آن می پردازیم . اهرمی را در نظر بگیرید که در دو بازوی هم اندازه خود چهار میخ چوبی دارد که فواصل میان آنها نیز با یکدیگر برابر است. ضمناً وزنههایی حلقه ای شکل را می توان بر روی این میخهای چوبی به هر تعداد قرار داد . آزمایشگر می تواند در صورت تمایل با کشیدن یک زبانه هر دو بازوی اهرم را آزاد کند . بدین ترتیب ، پس از رها شدن زبانه هر طرف اهرم که سنگین تر باشد، بازوی اهرم به همان سمت متمایل خواهد شد . در این مسئله تعادل اهرم به دو عامل بستگی دارد. یکی تعداد وزنههای روی هر دو بازو و دیگری فاصله وزنهها از مرکزثقل. وقتی در مورد چگونگی تعادل اهرم ، از کودکان سؤال می شود، آنها به یکی از چهار قاعده زیر استفاده می کنند : قاعده ۱ :کودک یا نوجوان تنها به تعداد وزنهها توجه می کند و نتیجه می گیرد بازویی که تعدادوزنههای بیشتری دارد ، به سمت پایین متمایل خواهد شد . بنا بر این ، اگر تعداد وزنهها در هر دو بازو یکسان باشد او پیش بینی می کند که با آزاد شدن دستگاه اهرم به حالت تعادل می ایستد . قاعده ۲: کودک یا نوجوان توجه بیشتری به وزنهها نشان می دهد و پیش بینی می کند بازویی که وزن بیشتری دارد ، به سمت پایین متمایل خواهد شد . در صورتی که تعداد وزنهها در هر دو بازو برابر باشد کودک به فاصله وزنهها از مرکز ثقل توجه می کند . قاعده ۳: کودک یا نوجوان برای بیان پیش بینی خود ، هم به وزن و هم به فاصله توجه می کند، ولی اگر یک بازو دارای وزنههای بیشتری باشد و وزنههای بازوی دیگر فاصله زیاد تری از مرکز ثقل داشته باشد کودک دچار تضاد می شود و پیش بینی خود را صرفاً به صورت یک حدس احتمالی بیان می کند . قاعده۴: کودک یا نوجوان همزمان به وزن و فاصله توجه می کند و بدین ترتیب به یک اصل مهم پی برده است ،نیرو گشتاوری هر دو بازو تابعی از حاصل ضرب وزن در فاصله نسبت به مرکز ثقل است. ( احدی و جمهری ، ۱۳۷۸) آزمونهای غیر کلامی: Nonverbal test / Nonlanguage test آزمونهایی هستند که از زبان گفتاری یا نوشتاری برای بیان مقصود استفاده نمی کنند . ( نظری ، ۱۳۸۱) استدلال Reasoning به فرآیند قانونمند داوری درباره تصدیقها استدلال گفته می شود . افراد به هنگام استدلال از اطلاعاتی استفاده می کنند که صدقشان برای آنها معلوم یا مفروض است. معمولاً میان استدلال قیاسی و استقرایی تفکیک قائل می شوند.(برای اطلاعات بیشتر به استدلال استقرایی و قیاسی مراجعه شود).( آیسنک ، ۱۹۴۴ ) استدلال استقرایی Imductive reasoning برخی اوقات به استدلال استقرایی استدلال «به سمت بالا» گفته می شود،یا از جزء به کل . برای مثال اگر بدانیم که زمستان در تورنتو ، کالگاری، ساسکاچوان ،که شهرهای کانادا هستند سرد است می توانیم بر این اساس به این تصمیم برسیم که زمستان در کانادا سرد است . وقتی ما از طریق قیاس استدلال می کنیم می توانیم درباره درستی نتیجه آن مطمئن باشیم. اما وقتی افراد به طریق اسقراء استدلال می کنند ، درباره احتمال نتیجه به داوری می نشینند.بیشتر دانستههای ما درباره جهان از طریق استدلال استقرایی فرا گرفته شده است .(آیسنک ، ۱۹۴۴) استدلال قیا سی Deductive reasoning/ Syllogistic reasoning به استدلال قیاسی بعضا استدلال ((به سمت پایین)) یا از کل به جزء نیز گفته می شود . فرآیند استدلال قیاسی با مجموعه ای از عبارتها که مقدمه نامیده می شود شروع می شود و از آن مقدمه برای استنتاج عبارت دیگری استفاده می شود که در صورت درستی نتیجه نام دارد. ( آیسنک ، ۱۹۴۴) استروژن Estrogen گنادهای جنسی ماده یا تخمدانها (Ovaries)در بخش بالای لگن خاصره در دو طرف ستون فقرات جای دارند و وظیفه شان ساختن سلولهای جنسی و هورمون استروژن است. استروژن علاوه بر آماده سازی جنسی یک رشته دگر گونیهای بدنی پدید می آورد ، مانند بزرگ شدن سینه ، پستانها ، باسن و رویش مو در اطراف زهار . (پارسا ، ۱۳۶۷) ا سترس Stress استرس یا فشار روانی ، مجموع واکنشهای جسمی ، عاطفی و ذهنی است که ارگانیزم (موجود زنده) در برابر محرکهای خارجی یا داخلی که بر هم زننده ثبات و اوضاع فیزیولوژیک بدن هستند نشان می دهد . البته قدری استرس لازمه زندگی ، تلاش و پیشرفت می باشد اما استرس بیش از حد و فشار روانی ناراحت کننده عامل مشترک بسیاری از بیماریهاست . (هیلگارد واتکینسون ، ۱۹۸۳) حالت استرس وقتی اتفاق می افتد که انسانها با رویدادهایی مواجه می شوند که آنها را برای بهزیستی روانی و مادی خود خطرناک تلقی می کنند . در چنین شرایطی از ارگانیسم انتظار می رود با این وضعیت سازگاری و انطباق داشته باشد . در استرس ، رویدادهایی که خطر آفرین تلقی می شوند ، محرکهای استرس زا نام دارند ، واکنشهای شخص نسبت به این رویدادها را استرس می گویند. بسیاری از منابع استرس را عوامل بیرونی تشکیل می دهند ( مانند گرفتاریهای روزمره، دگر گونیهای زندگی و …) . سایر منابع استرس را می توان به عوامل درونی نسبت داد (مثل باورهای غیر منطقی و رفتارتیپ A) .(نظری ، ۱۳۸۱) استوانهها و مخرو طها Rods and cones استوانهها و مخروطها گیرنده نوری هستند . اگر چه مخروطها را می توان به علت دارا بودن یک انتهای فوقانی (قطعه خارجی) مخروطی شکل تشخیص داد . بطور عموم استوانهها بار یکتر و بلند تر از مخروطها هستند اما این موضوع همیشه صدق نمی کند در قسمتهای محیطی شبکیه استوانهها ۲ تا ۵ میکرو متر قطر دارند در حالیکه قطر مخروطها ۵ تا ۸ میکرو متر است . در قسمت مرکزی شبکیه یعنی در لکه زرد قطر مخرو طها فقط ۵/۱ میکرو متر است .(گایتون ، ۱۹۹۱) آسیب مغزی / Brain DamageBrain Injury اگر به یک مغز سالم بر اثر حادثه یا بیماری آسیب برسد به احتمال زیاد عوارض پایداری مانند عقب ماندگی هوشی ، فلج مغزی ، غش یا یک رفتار غیر طبیعی به وجود می آید. رفتار کودکانی که گرفتار آسیبهای مغزی شده اند یکدست نیست ، زیرا نوع کارکرد مغز به محل آسیب و میزان رشد طبیعی کودک در زمان حادثه بستگی دارد . گاهی آسیبهای مغزی رفتاری نا آشنا و عجیب و غریب پدید می آورد. زیرا فرد صدمه دیده ممکن است اشیاء را دگر گون ببیند و ادراک کند . در چنین مواردی کودک نخست به جزء توجه می کند ، سپس به کل آن . چنان که برای نمونه ، به جای کت فکر خود را به روی دکمه آن متمرکز می کند. (پارسا ، ۱۳۶۷) 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ اصل رمز گذاری اختصاصی (اصل زمینه)Encoding specificity principle این اصل یک حکم کلی در مورد ارتباط میان شرایط رمزگذاری و بازیابی لازم برای به یاد آوردن یک فقره یا رویداد است و بیان می دارد که اثر بخشی عملیات رمز گذاری بستگی دارد به نشانههای بازیابی ، و توان نشانهها بر حسب عملیات رمز گذاری تغییر می یابد . اینکه فردی چقدر خوب رویداد یا واقعیتی را به یاد آورد به دو عامل اساسی بستگی دارد : ۱) عملیات رمز گذاری آغازین محفوظات حاصل ۲) محیط بازیابی یا نشانههای باز یابی آتی .اصل رمز گذاری اختصاصی حکم نظری کلی ا ی است در مورد ارتباط میان این دو عامل تعیین کننده در به خاطر آوردن . این اصل مبتنی بر آن است که عملیات رمز گذاری خاص اعمال شده روی آنچه که ادراک می شود ، تعیین می کند چه چیزی در حافظه ذخیره می شود ، آنچه که در حافظه ذخیره می شود تعیین می کند چه نشانههای بازیابی ا ی در فراهم آوردن دسترسی به آنچه که ذخیره شده است مؤثرند. دو واقعیت تجربی نمونه را در نظر بگیرید . اول به سادگی می توان نشان داد که همبستگی معنایی نزدیکی میان کلمات شاه و ملکه وجود دارد ولی اینکه شاه به عنوان کلمه نشانه، یاد آوری کلمه مورد نظر پیشتر مطالعه شده «ملکه»را تسهیل می کند یا نه به طور عمده ای به عملیات رمز گذاری مشخصی بستگی دارد که در زمان مطالعه «ملکه» اعمال شده است . برای نمونه اگر آزمایش شونده کلمه مقصد «ملکه»را به عنوان عضوی از زوج کلماتی نظیر خانم، ملکه ببیند و ملکه را در ارتباط با خانم رمز گذاری کند آنگاه ارائه کلمه شاه در زمان با زیابی ، یاد آوری کلمه «ملکه» را در قیاس با حالتی که هیچ نشانه مشخصی وجود ندارد تسهیل نمی کند . دوم وقتی شخص جمله ای مانند «آن مرد پیا نورا کوک کرده» را شنیده باشد . آنگاه نشانه«چیزی سنگین » فایده ای ندارد . از سوی دیگر وقتی که «آن مرد پیانورا بلند کرد»جمله ای است که در ابتدا شنیده شده آنگاه «چیزی سنگین» نشانه عالی است حالی که «صدای خوب» چنین نیست. (آیسنک ، ۱۹۴۴) اضطراب Anxiety مهمترین عاملی که بر اساس نظریه تحلیل روانی علت تمام بیماریهای روانی محسوب می شود ، اضطراب است. فروید اضطراب را (درد روانی) نامیده است. یعنی به همان صورت که اگر بدن دچار زخم ، التهاب و بیماری گردد، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود . اگر فرد از نظر روانی دچار مساله و مشکل شوداولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود . اضطراب هم علت محسوب می شود هم معمول یعنی علت بسیاری از نارا حتیهای روانی اضطراب است. همچنین هر گاه شخصی با یک مساله و مشکل روانی مواجه گردد که موجب به هم خوردن تعادل روانی گردد ، احساس اضطراب می کند فروید. اضطراب را به سه نوع تقسیم کرده است الف) اضطراب واقعی هنگامی تجربه می شود که شخص با خطرات یا تهدیدهای بیرونی مواجه باشد . ب) اضطراب نورتیک ، زمانی بروز می کندکه تکانههای نهاد موجب تهدید فرد در برابر قطع کنترل من و ظهور رفتارهایی که منجر به تنبیه می خواهند گردید شوند ج) اضطراب اخلاقی ، وقتی ظاهر می شود که فرد عملی بر خلاف وجدان اخلاقی یا ارزشهای اخلاقی خویش انجام داده یا وقتی در نظر دارد انجام بدهد به این دلیل احساس گناه می کند . منبع اضطراب هر چه باشد تجربه ای بسیار خطر ناک است و فرد برای آنکه آن را تجربه نکند تقریباً به هر عملی متوسل می شود. حالتی بر خلاف ترس که معمولاً پاسخی است به یک تهدید معلوم و شناخته شده،احساسی است نا مشخص از تشویش و ناراحتی در پاسخ به خطر نا شناخته. اضطراب روانی درونی است و شخص را نسبت به تهدیدهای نا معلوم و مبهم گوش به زنگ و آگاه می سازد و او را وا می دارد تا بر علیه آن عملی دفاعی انجام دهد . مکانیزمهای دفاعی ، تدبیرهای نا خود آگاه «من » هستند که فرد برای مقابله با اضطراب و حفظ خویش از خطرات آن را به کار می گیرد. ( آزاد ، ۱۳۷۵) اعتبار Reliability منظور از اعتبار ، ثبات نمرات پاسخ دهندگان به آزمون در سنجشهای مکرر بر روی افراد واحد و همسانی درونی ماده سوالات آزمون است . چنانچه آزمون را چند باربا فاصله زمانی نه چندان زیاد ، مثلاً چند روز یا چند هفته ، بر روی یک فرد اجرا کنیم و هر بار با نمرات متفاوت از دفعه قبل رو به رو شویم در این صورت خواهیم گفت که آزمون از اعتبار کافی برخوردار نیست زیرا نمی توان به نتیجه اجرای آن اعتماد کرد .(شریفی و نجفی زند ، ۱۳۷۶) اعتیاد Narcotism/Addiction اعتیاد عبارت از حالتی است که شخص هم از نظر جسمانی و هم از نظر روانی به ماده ا ی وابستگی پیدا می کند. احتیاج شدید و اجباری به ادامه مصرف همه روزه آن داشته ، قادر نیست به میل و اراده خود آن را ترک کند و تحمل او در مقابل مصرف تدریجی دارو بیشتر می شود. وابستگی به دو صورت روانی و جسمانی پیش آمد می کند. در وابستگی جسمانی ماده به علت نفوذ در داخل سلولهای بدن و اثر شیمیایی آن باعث وابستگی سلولهای بدن شده و قطع دارو به منزله این است که یکی از مواد حیاتی سلول را به آن نرسانیم و به همین جهت در مواردی که دارویی وابستگی جسمانی ایجاد می کند ترک ناگهانی موادبدون جانشین کردن ماده دیگری بجای آن موجب اختلا لاتی می شود که برای بیمار فوق العاده ناراحت کننده است. وابستگی روانی عبارت است از حالتی که شخص از نظر عاطفی به دارو یا ماده ا ی وابستگی پیدا می کند و با وجودی که نتایج سوءآن را می داند معهذ ا احتیاج دارد که مصرف آن را ادامه دهد و این وابستگی با عث می شود که شخص معتاد در موقع معینی که باید دارو یا ماده مخدر به او برسد به هر نحو که شده و حتی با وجود خطرات سوء مصرف مواد مخدر بی اختبار به سوی آن کشیده می شود و برای رسیدن به دارو حاضر به هر اقدامی می گردد . پیدایش تحمل یعنی تمایل شخص به ازدیاد مقدار مصرفی دارو ، به این معنی که مدتی پس از مصرف ماده مخدر شخص نمی تواند مانند ایام شروع از آن لذت ببرد و به همین علت است که مقدار مصرف داروی معتادین در ابتدا کم است ولی پس از مدتی به تدریج مجبورند که آنرا زیاد کنند و بالاخره به حدی می رسد که برای حصول مربوط باید از مواد مخدر قویتری استفاده کنندو این مساله علت اعتیاد به چندین مواد را در معتادین توجیه می کند . ( میلانی فر ، ۱۳۷۴ ) افلا طون Plato افلاطون بنیانگذار اصلی و پدر فلسفه غرب بود و یکی از بزرگترین فیلسوفان یونانی باستان است . او آکادمی فلسفه را در نزدیکی آتن تاسیس کرد ، نوشته ا ی بسیار از خود به جا گذاشت از جمله جمهور ورساله مهمانی . افلاطون به جاودانگی روح اعتقاد داشت . در فیدون می نویسد «من بسیار امیدوارم که مرگ پایان همه چیز نباشد »اگر روح فنا ناپذیر باشد در این صورت جزئی از جهان مادی محسوب نمی شود . اگر جزئی از دنیای مادی نباشد ، پس از اصول طبیعی علت و معمولی تبعیت می کند . این موضوع مستقیماً به آزادی اراده منتهی می شود ، افلاطون در تعالیمش بین ظاهر و حقیقت تمایزی بارز قائل بود ، او در این مورد مثال زندانی در غار را می آورد . زندانی سایههایی را بر روی دیوار می بیند که از بیرون غار به درون افکنده می شود و فکر می کند اینها واقعی اند . به همین تر تیب روح موقتاً در بدن (یعنی غار) محبوس می شود و به اشتباه آنچه را در زندگی روزانه می بیند و می شنود واقعیت می پندارد ولی واقعیت بر روح آشکار نمی شود مگر زمانی که پس از مرگ از زندان تن رها شود .(برونو ، ۱۳۷۰) اکسون Axon(e) تار منفردی که ضخیم تر و بلند تر از دندریت است . اکسون شبیه محوری است که یک قطب را به نرون متصل می کند . نرونهای رشد یافته یک اکسون دارندو یا اصلاً اکسونی ندارند. بعضی نرونها در ابتدا بیش از یک اکسون دارند اما پس از رشد اکسون خارجی را از دست می دهند . بسیاری از اکسونها از بر جستگی جسم یاخته ا ی که به قطب (Hillock) اکسون موسوم است ، پدیدار می شوند . هر اکسون قطر ثابتی کمتر از طولش دارد . به طور کلی اکسونها ، یک تکانه را از جسم یاخته ا ی به طرف یاختههای دیگر انتقال میدهند . اکسون نورون حرکتی توسط یک ماده پوششی به نام غلاف میلین (Myelins heath) پوشیده شده . هر شاخه اکسون نوک بر جسته ا ی دارد که انتهای پیش سینا پسی (Pre synaptic ending) یا پایانه پیازی را تشکیل می دهد. (کالات ، ۱۹۸۹) 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ الکز و شوک درمانی Electroshock Therapy روانپزشکان برای درمان اختلا لات روانی از الکترو شوک استفاده می کنند در درمان الکترو شوک از طریق کار گذاشتن الکترودهای ظریفی در نواحی معینی از قسمتهای عمقی مغزو وارد کردن جریان خفیفی از برق شوک وارد کرده که از این طریق با ایجاد فعل و انفعالات شمیایی زیستی توانسته اند تا حدودی بعضی از اختلالها از جمله اختلالات خلقی را درمان کند.الکترو شوک درمانی درمورد درصد کوچکی از بیماران اسکیز و فرینک خصوصاً مبتلا یان به نوع کاتاتونیک به طور مؤثر مورد استفاده قرار می گیرد .( کالات ،۱۹۸۹ ) آمار Statistics آمار رشته ا ی است که با نمونه گیری از دادههای یک جامعه آماری و استنباط درباره آن جامعه بر اساس دادههای نمونه سر و کار دارد. وقتی می گوییم در موردیک تفاوت مشاهده شده از آزمون آماری استفاده کرده ایم و معلوم شده می توان به تفاوت مشاهده اعتماد کرد ، مقصودمان این است که تفاوت مزبور از لحاظ آماری معنادار است . به عبارت دیگر آزمون آماری نشا ن می دهد که تفاوت مشاهده شده یقیناً ناشی از تا ثیر متغیر مستقل ( و نه حاصل عوامل تصادفی ) است.( نظری ، ۱۳۸۱ ) آمار استنباطی Inferential Statistics بخشی از آمار است که به کمک آن و بخش زیر مجموعه (نمونه) به قضاوت در مورد جامعه ا ی می پر دازیم که نمونه از آن انتخاب شده است . در تعریف دیگر آمار استنباطی در واقع علم تصمیم گیری است و به کمک اطلا عات جمع آوری شده بهترین تصمیم گیری انتخاب می شود.( نظری ، ۱۳۸۱) انعطاف پذیری /FlexibilityPlasticity در نمای ، کلی یعنی ظرفیت فرد برای نرمش در تغییر نگرشها یا ظرفیت او برای سازگاری سریع در موقعیتهای جدید. در معنای خاص وضعیتی را گویند که در ((اسکز وفرنی کاتاتونیایی)) مشاهده می شود و طی آن وقتی حالت دست و پای بیمار را به وضع معینی قرار دهیم بیمار این حالت را برای مدتی طولانی و به همان وضع ، حفظ می کند. (ساعتچی ۱۳۷۴) انگیزش Motivation اصطلاح انگیزش را میتوان به عنوان عامل نیرو دهنده ، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار تعریف کرد . گیج و برلاینز (۱۹۸۴) انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیهکرده اند . سیفرت (۱۹۹۲) گفته است انگیزش یک تمایل یا گرایش به عمل کردن به طریقی خاص است .انگیزه وانگیزش غالباً به صورت مترادف به کار می روند، با این حال ، می توان انگیزه را دقیق تر از انگیزش دانست.به این صورت که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب آورد. در تعریف دیگر اصطلاح انگیزش (Motivation) در اصل از ریشه لاتین Moveve) ( مشتق شده و به معنی تحریک است . روانشناسان بر سر تعریف انگیزش به موارد زیر توافق دارند . ۱- جهت رفتار Direction of behavior) : ( هدف یا هدفهایی که موجود زنده در تعقیب آن است . ۲- شدت رفتار Intensity of behavior) ( : میزان کوشش یا تلاشی که برای رسیدن به هدف از موجود زنده سر می زند . ۳- پایداری رفتار Persistence of behavior) ( : مدت زمانی که موجود زنده برای رسیدن به هدف صرف می کند . تعریف انگیزش بر حسب فرایند یا فرایندهایی که به نحوی شروع شده و جهت یافته و سپس ادامه پیداکرده و سر انجام برای رسیدن به زنجیره هدف گرایی رفتار Persistence of behavior) ( متوقف شده قابل تبیین است . به طور کلی هر رفتاری که از انسان و حیوان سر می زند ، جهت یافته ( Directed)یا معطوف به هدف غایتی است و برای رسیدن به هدفی طرح ریزی شده است. (فرجی ، ۱۳۷۵ )انگیزه (Motive) انگیزه بنا بر تعریف عینی ، حالتی فرضی در موجود زنده است که برای تبیین انتخابها در رفتار معطوف به هدف آن به کار می رود . انگیزه بنا بر تعریف ذهنی به صورت آرزو یا میل تجربه می شود .انگیزه از نظر بنیادی ، هر آن چیزی است که موجود زنده را به حرکت وا می دارد و موجب جنبش آن می شود . روان شناسان کلیه عواملی را که موجود زنده و از جمله انسان را به فعالیتی وا می دارد و او را در یک جهت خاصی سوق می دهد انگیزه می نامند . انگیزه اولین عنصر تشکیل دهنده رفتار است. ( برونو ، ۱۳۷۰ ) آوا Phone هر صوت کلامی شخص که ویژگیهای آن بدون ارتباط با نقش آن صوت در هر زبان قابل تصریح است . ( پور افکاری ۱۳۷۳) آوا شنا سی Phonetics)( مطالعه تولید اصوات یا تاکید روی رابطه آنها با زبان که شامل روابط روان شناختی ، فیزیولوژیک ، بدنی دادهها می باشد .(شعاری نژاد ، ۱۳۶۴) « ب » بازتاب ( رفلکس) Reflex بازتاب عبارت است از رابطه ساده بین یک محرک و یک پاسخ از جمله تنگ شدن مردمک چشم در برابر نور ترشح بزاق دهان بر اثر قرار گرفتن غذا در دهان نمونههایی از بازتاب هستند. ویژگیهای مهم رفتار بازتابی ساده بودن، غیر ارادی بودن، نا آگاهانه بودن ، وارثی بودن آنها ست . (سیف ، ۱۳۷۹) باز خوانی Recall به این معنی است که مطلب مورد نظر را کاملاً از حافظه فرا خوانیم.(سیف ، ۱۳۷۹) بازسازی شناختی Cognitive Restructuring فن مورد استفاده البرت الیس وسایر در مانگران شناختی که در آن مراجع از رابطه بین افکار غیر واقعی رفتارهای غیر انطباقی حاصل از آنها آگاه می شود. به مراجعان کمک می شود تا راههای منطقی تری در بررسی رفتارهایشان پیدا کنند.(سارا سون وسان سون ۱۳۷۸) باز شنا سی Recognition آگاهی نسبت به اینکه یک شیء یا رویداد چیزی است که قبلاً دیده شده ، به تجربه در آمده یا یاد گرفته شده است. یکی از روشهای تجربی برای مطالعه حافظه . ( ساعتچی ، ۱۳۷۷) با زنمایی Representation باز نمایی برای نظریات رایانه ا ی همچون قلب است . در بسیاری از محاسبهها اطلاعات خاصی با یک درونداد خاص تداعی پیدا می کنند . برای ایجاد چنین تداعیهایی لازم است اطلاعاتی که از قبل کسب شده باید اندوخته و استفاده شود. به عنوان مثال اگر پرسیده شود حیوانات خانگی را نام ببرید . مرغ و خروس یا سگ و گربه در بیشتر جوابها خواهد بود ما که از بدو تولد این اطلاعات را نداشته ایم ، آنها رایاد گرفته ایم، اندوخته ایم و سپس به هنگام پرسش بازیابی کردیم . اینکه اطلاعات به چه شکلی اندوخته گردد ، موجب صراحت و برجستگی اطلاعات مختلف می شود. به عنوان مثال ، اگر کمیتها را بر حسب عدد نویسی عربی (… و۴و۳و۲و۱) به خاطر سپرده باشیم اغلب توانائیهای خاصی را به ما می دهد که اندوختن کمیتها بر حسب عدد نویسی رومی نمی دهد . بسته به اینکه بازنمایی چه نوع اطلاعاتی را صریح و بر جسته می کند به اجرای کم و بیش آسانتر یک محاسبه معین کمک می شود برای مثال اگر کسی مقادیر را با استفاده از اعداد رومی به خاطر سپرده باشد ، عمل ضرب رومی آنها کاملاً متفاوت از وقتی است که اعداد بر حسب عدد نویسی عربی اندوخته شده باشند. انواع عملیاتی که برای اجرای یک محاسبه لازم است تا حد زیادی بستگی دارد به چگونگی باز نمایی درونداد و چگونگی بازنمایی اطلاعاتی که بیشتر اندوخته شده است . همه نظریات رایانه ا ی تصویر ذهنی مشخص کننده دو نسخ چیز هستند . یکی انواع بازنما ئیهایی که از اطلاعات به کار رفته است ، و دیگری راههایی که این بازنما ئیها پردازش می شود تا محاسبات خاصی اجرا گردد . معمولاً نظریهها محاسبات بسیار گوناگونی را فرض می کنند که کار شان تشکیل تصاویر ، ترکیب نمودن آنها از راههای نو و تبدیل آنها به طرق مختلف و شامل اینهاست . اغلب این محاسبات برای اجرا توسط بخشها یا خرده سیستمهای مختص آنها مطرح می شوند. هر یک از این بخشها نوعی درونداد را می گیرد و برونداد لازم را تولید می کنند . همه این محاسبات طوری طراحی و تنظیم شده اند که با انواع باز نمایی که برای تصویر ذهنی مطرح است جور باشد . ( آسینک ، ۱۹۴۴) بازیا بی Retrieval اصطلاح نسبتاً جدیدی در روان شناسی است که به فرایند فراخوانی اطلاعات از حافظه اطلاق می گردد . ردیابی اطلاعات در حافظه .(براهنی و همکاران ، ۱۳۷۰) بازیا بی آشکار Eplicit retrieval ۱) بطور کلی ، مشخص کننده آنچه مستقیم و صریع است. ۲) مشخص کننده چیزی که آشکار و مشهود است. ۳) مشخص کننده چیزی که شخص از آن آگاه است. فرایندهای شناختی آشکار آنهایی هستند که شخص هشیارانه به آن واقف است.(پور افکاری ،۱۳۷۳) بحران Crisis از ریشه لاتین به معنی نقطه عطف در مسیر رخدادها در مورد افرادی به کار می رود که به علت بحران دچار ناراحتی یا ناتوانی شدید شده اند .این واژه از واژههایی است که اریکسون در تقسیم بندی مراحل رشد خود به کار برده است و عبارتست از تغییرات هیجانی و فاحش ناگهانی که در طول رشد رخ می دهد . مثل بحران نوجوانی که نوجوان برای کسب استقلال ، برقراری روابط و دلبستگیهای تاز ه ، سست شدن روابط کهنه و… به آن دچار می شود .( پور افکاری ،۱۳۷۳) بر انگیخته ( برانگیختگی ) Activation – Excitation اصطلاهی است که به حالت تهییج . توجه ، یا گویش به زنگ بودن اشاره می کند. برانگیختگی از معدود متغیرهای انگیزشی است که برای آن شاخصهای قابل مشاهده و قابل اندازه گیری فیز یو لو ژیکی وجود دارد .(منصور و همکاران ، ۲۵۳۶) بر نامه ریزی ( برنامه سازی) Planning عمل یا روش تهیه و تنظیم فعالیتهای کاری در یک فهرست و جدول ساعات عملی عمل یا روش تنظیم و ترکیب یک جدول ساعات و برنامه روزانه یا هفتگی از فعالیتها یا مطالعات گوناگون. (شعاری نژاد ، ۱۳۶۴ ) ادامه دارد... 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۱ برون داد Out put فعالیت عضلات و غدد ، رفتاری (پاسخی ) را شکل می دهند که از مجموع پردازش ناشی شده است ، در مورد عضلات ، فعالیت حرکتی رخ می دهد ، در مورد غدد، هورمونها یا ترشحات دیگر ایجاد می شود.( مرتضوی ، ۱۳۷۸) برونگرا ExtravertExtrovert / یونگ معتقد بود که مردم در یکی از دو دسته قرار می گیرند : افراد درون گرا و افراد برون گرا .یک فرد برون گرا کسی است که ابداً کم رو نیست و ترجیح می دهد وقت خود را بیشتر با دیگران بگذراند تا این که تنها باشد .افراد برون گرا هنگامی که با عوامل فشار روانی مواجه میشوند احتمالاً در صدد یافتن گروهی بر می آیند تا مسائل را با آنها در میان بگذارند .(کارور و شی یر ،۱۳۷۵) بزهکا ری Delinquency مجموعه تخلفات جزائی که افراد در یک جامعه مرتکب می شوند .بزهکاری نوجوانان مربوط به تخلفات در سنینی است که توسط قوانین حدود آن تعیین گردیده است .(منصور و همکاران ،۲۵۳۶) بلوغ Maturity / Pubertyبلوغ آغاز پختگی است . بطور متوسط بلوغ در سنین ۱۳-۱۲ سالگی در دختران و یک سال دیرتر در پسران شروع می شود . بلوغ هنگامی آغاز می شود که هیپوتالاموس شروع به راه اندازی تشکیل یکی از هورمونهای آزاد کننده اش ، با نام هورمون آزاد کننده لو تئین ساز می کند .میزان این آزاد سازی حدود یک تشکیل در هر ساعت است مشخص نیست که چه چیزی هیپو تالاموس را برای این عمل تحریک می کند . اما وقتی هیپوتالاموس کارش را شروع کرد تا سراسر دوره باروری ادامه می یابد . این هور مون هیپوفیز را تحریک می کند تا LH و FSHرا ترشح کند و آنها نیز به نوبة خود غدد جنسی را تحریک می کنند .تا استرادیول یا تستوسترون آزاد سازند. استرادیون موجب رشد پستانها و گسترش کفلها می شود . تستو سترون موجب بم شدن صدا، رویش محاسن ، گسترش شانهها و رویش مو در سینه ، در زیر بغل و در ناحیه شرمگاه می شود . هم پسران و هم دختران در پاسخ به افزایش این هورمونها بر انگیخته می شوند.(کالات ، ۱۹۷۹) بلوغ پیش رس (زود رس) Pubertas Praecox اگر چه بعضی تفاوتها در شروع بلوغ ، طبیعی است اما اگر بلوغ در دختران ۸ ساله وپسران ۹ ساله شروع شود بلوغ پیشرس نام دارد . با این حال ، بچههایی که بلوغشانزود شروع شده است ، ناگهانی رشدشان افزایش می یابد ، رشد آنها زودتر نیز متوقف می شود و عموماً پس از زمان کوتاهی همانند بزرگسالان می شوند. بچه ۶ یا ۷ ساله أی که به بلوغ می رسد ،جوشهای صورتش وصفات ثانویه جنسی اش ظاهر می شود، اغلب بچههای دیگر را اذیت می کند و این منجر به نا سازگاری اجتماعی می شود . اگر بلوغ زود رس سریعاً تشخیص داده می شود و چنین کودکی با داروهایی که آزاد سازی LH وFSH را بازداری می کنند ، درمان شود، بلوغ او تا سن مناسب به تا خیر می افتد. (کالات ، ۱۹۸۹) بهت Stupor حالت عدم پاسخ گویی همراه با عدم تحرک و سکوت مرضDsm – tv ،(۱۳ ۷۵ بهداشت روانی Mental hygieneMental health/ احساس رضایت و بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است . بهداشت روانی علم وکار حفظ سلامت و کفایت روانی و مطلوب سازی رفتار شخصی و اجتماعی به منظور استفاده مثبت از توانائیها و استعدادهای فطری و نیز پیشگیری از اختلالات روانی .(منصور و همکاران ۲۵۳۶) بیماری آلزهایمر Alzheimers ‘Disease آلزایمر نقص شدید حافظه است . این بیماری در سالمندی شایع است اما گاهی شروعش از میانسالی است . علایمش با فراموشیهای خفیف شروع می شوند و به فقدان جدی حافظه ،گم گشتگی ، افسردگی ، تحریک پذیری ، تو همات ، هذیانها و ناتوانی در تمام یک کار و هجوم افکار مختلف منجر می شود. افرادی که علایم بیماری آلزایمر را در حد متوسط دارند ممکن است . در به یاد آوری اصول کلی موفق باشند . اما نمی توانند به یاد آورند که دریک لحظه خاص چه اتفاقی افتاده است .برای مثال شناختر (۱۹۸۳)چگونگی بازی گلف با یک بیمار آلزایمر را گزارش کرده است . این بیمار اگر چه قواعد و مفاهیم بازی را به طرز عجیبی به خاطر می آورد اما نمی توانست به یاد آورد که با چند حرکت توپ را به حفره رسانده است ، یا نمی توانست بگوید روی توپش چه بر چسبی بوده است.(کالات ، ۱۹۸۹) بیماری روانی Mental diseaseMental disorder/ شخصی که بتواند با محیط خود (اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و بطور کلی اجتماع) خوب سازگار شود، از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود. این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت ، تعارضهای خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل نا کامیهای اجتناب نا پذیر زندگی، مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نا مناسب و دور از انتظار بر خورد کند ، از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارضهای حل نشده خود را به صورت نوروز (اختلالهای خفیف رفتاری ) نشان دهد و به شخص نوروتیک تبدیل شود.(گنجی ، ۱۳۷۹) بیماری قلبی کرونر Coronary heart disease (c.H.D) اختلالی که در آن یک یا چند وریه قلب بطور جز ئی یا کلی بواسطه رسوب مسدود می شود . این امر به قطع موقت یا دایمی رسیدن خون به عضله قلب منجر می شود.( سارا سون و سان سون ، ۱۳۷۸) 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۱ « پ » پارکینسون ( بیماری پارکینسون)Parkinsons Disease / Parkinsonism بیماری پارکینسون فلج تحرکی نیز نامیده می شود. این بیماری بوسیله ۱) سختی قسمت زیادی از عضلات بدن ۲) لرزش غیر ارادی نواحی مبتلا حتی هنگامیکه شخصی در حال استراحت است و همیشه با فرکانس ثابت ۳ تا ۶ سیکل در ثانیه ۳)ناتوانی شدید برای شروع کردن حرکات ، موسوم به بیحرکتی تشخیص داده می شود. بیحرکتی که در بیماری پارکینسون بوجود می آید غالباً برای بیمار زجرآورتر از علائم سختی عضلانی و لرزش است زیرا برای انجام حتی ساده ترین حرکات در بیماری پارکینسون شدید شخص باید حد اکثردرجه تمرکز را اعمال کند . کوشش روانی و حتی زجر روانی که لازم است تا موجب شروع حرکت شود غالباً در آخرین حد نیروی اراده شخص قرار دارد . سپس هنگامیکه حرکت واقعاً بوجود می آید سخت بوده و بجای آنکه نرم ویکنواخت باشد حالت منقطع و پرشی دارد.(گایتون ۱۹۹۱) پاسخ Response 1) پی آمد رفتاری تحریک که بصورت یک حرکت یا تراوش یک غده ظاهر می شود. ۲) گاه هر نوع فعالیت جاندار ، از جمله پاسخهای دستگاه عصبی مرکزی (مانند تشکیل یک تصویر ذهنی یا صورت تخیلی ) صرف نظر از اینکه خود پاسخ یا محرک به آن قابل شناسایی باشد یا نه. ۳) فرآوردههای فعالیت جاندار از قبل واژههای تایپ شدهدر یک دقیقه.(اتکینسون و هیلگارد، ۱۹۸۳) پاسخ در برابر فشار روانی Response againststress بر انگیختگی هیجانی ملایم ، آدمی را در جریان اجرای کاری که به عهده دارد هشیار نگه میدارد. بررسیهایی که در مورد محرومیت حسی صورت گرفته نشان می دهند ،که فقدان تحریک عادی برای مدتی بیش از یک دورة کوتاه ، می تواند هم بسیار ناراحت کننده باشد و هم اثرات ژرفی بر رفتار بگذارد . بنظر می رسد برای آنکه دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان یعنی تحریک به آن وارد شود. اما در عین حال ، قشار روانی شدید یا طولانی در روی اثرهای آسیب زای فیزیولوژیایی و روان شناختی است.(اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳ ) پاسخ فیزیولوژیک Psychosomotics response از دو کلمه یونانی psyche (ذهن) و soma (تن) گرفته شده است اعتقاد بر این است که بیماریهایی مانند حساسیتها ، سردردهای میگرنی ، فشار خون ،ناراحتیهای قلبی، زخمهای گوارشی و حتی جوشهای غرور جوانی با فشار هیجانی ارتباط دارد.(اتکسیون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) پایدار persistent اشاره به رفتارهایی دارد که نشان دهنده تمایل فرد برای ادامه آن است . فرایندی که پس از محرک اولیه و ایجاد کننده آن در طی زمان ادامه می یابد.(ساعتچی ، ۱۳۷۷) پدیده نوک زبان tip of tongue phenomenon بسیار اتفاق افتاده است که افراد تلاش می کنند پاسخی را به یاد آوردند که در آن لحظه قادر به یاد آوری آن نیستند، ولی با این وجود پاسخ را خیلی نزدیک یعنی نوک زبان خود می دانند . به این پدیده ،پدیدة نوک زبان گویند . برای مثال فرض کنید از کسی سؤال شود« در راه زاهدان به چابهار چه شهری است؟»تنها بدین دلیل که فردفوراً پاسخ را به یادنمی آورد الزاماً نمی توان گفت که او هیچ چیزی درباره پاسخ نمی داند. برخی اوقات کسی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد ولی می تواند ویژگیهای لفظی پاسخ درست را به یاد آورد. برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فردی که نمی تواند پاسخ را که «ایرانشهر » است به یادآورد ممکن است به یاد آورد که پاسخ با «۱»یا حتی «ایران» شروع می شود، یا آن که دارای سه بخش است . برخی اوقات فردی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد در عین حال می تواند اطلاعاتی را درباره ویژگیهای معنایی آن پاسخ به یاد آورد . برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فرد ممکن است نتواند پاسخ را به یاد آورد ولی هنوز ممکن است بتواند به یاد آورد که سؤال درباره شهری است تقریباً نزدیک مرز ، یا اینکه شهری است که نزدیک زابل است یادآوری هر یک از این دو صفت در غیاب یاد آوری خود پاسخ ، «پدیده نوک زبان » نامیده شده است . ( این پدیده برای اولین بار توسط براون و مک نیل ۱۹۹۶ بررسی شد)(خرازی و همکاران ،۱۳۷۹) پرتو نگاری Roentgenography عکسبرداری از ساختمانهای درونی بدن به وسیله عبور پرتوهای x از خلال بدن و اثر آن بر روی فیلم حساس مخصوص .(دورلند ۱۹۵۶) پرخا شگری Aggressivity / Aggression, Aggressivenesپرخاشگری آن رفتار تهاجمی است که شخص به قصد صدمه و آسیب رساندن بهافراد یا اشیاء از خود نشان میدهد . پرخاشگری میتواند بصورت فیزیکی یا کلامی ویا در قالب تخریب اشیاء و لوازم وبالاخره زیر پا گذاشتن مقررات و قوانین در محیط زندگی با آگاهی قبلی تجلی نما ید . ( نوری و مرادی ۱۳۷۱ ) پردازش Processing آزمودن ، مراحل مختلفی را ( برای انجام منظور معینی ) طی کردن ، از مراحل خاصی گذرانیدن ، مراحلی را طی کردن ، به انجام رسانیدن ، تمام کردن ، تحت آزمایش قرار دادن ، مورد رسیدگی قرار دادن ، جریانی را طی کردن ، مورد معاینه قرار دادن و … در روانشناسی شناختی ، هر گونه عمل که به منظور سازمان دادن ، رمز گذاری و تفسیر خبر انجام می گیرد .( ساعتچی ،۱۳۷۷ ) پردازش اطلاعات Information Processing در روان شناختی ، معنی اطلاعات یا خبر ، یعنی هر گونه داده ، اندیشه ، تصویر ذهنی ، واقعیت ، دانش و نظایر آن ، کهجنبه اطلاع رسانی دارد . پردازش نیز ، یعنی حرکت به طرف یک هدف از طریق گذر از مراحل مختلف عمل یا گذر از همه مراحلی که در پیدایش یک عمل طی می شود . بنا براین ، پردازش خبر ، یعنی ، سازمان دادن ، تفسیر کردن وپاسخ دادن به محرکهای وارده . در مدلهای مختلف پردازش خبر ، فکر و عمل ، آن دسته از اعمال شناختی و ادراکی مورد نظر است که شامل عواملی نظیر درونداد ، رمز گردانی ، اندوزش ، بازیابی ، رمز خوانی و برونداد می شود . (ساعتچی ، ۱۳۷۷) پرسشنامه Questionnaire بطور کلی ، به هر مجموعه سؤالی که در رابطه با یک موضوع یا مجموعه ای از موضوعات مرتبط با یکدیگر طراحی شده باشد و هدف از تهیه چنین سؤالهایی این باشد که از دیگران خواسته می شود تا به سؤالهای آن مجموعه پاسخ دهند ، «پرسشنامه » گفته می شود .(ساعتچی ، ۱۳۷۴) پیاژه ، ژان ۱۹۸۰-۱۸۹۶ jean و Piaget ژان بیاژه به هنگام مرگ در سال ۱۹۸۰ مشهور ترین و معتبر ترین روان شناس کودک در جهان بود. در سال ۱۹۲۹ به ریاست مؤسسه ژان ژاک روسو در ژنو منصوب شد و سالهاهمان مقام را داشت . هر چند که در قارة اروپا نفوذ بسیاری داشت ولی از این مقصود تا اواخر دهه ۱۹۵۰ در دنیای انگلیسی زبان روان شناسی خبری نبود شاید تا حدودی به این دلیل که پیاژه بیشتر بر کشف دنیای درونی کودکان تاکید می کرد و چنین بر خوردی مغایر با رفتار گرایی بود. پیاژه معتقد بود که تفکر کودکان از لحاظ کیفی با تفکر بزرگسالان تفاوت بسیار دارد ( رشد شناختی) همراه با رسش مجموعه تغیرات مهمی در شیوههای تفکر ایجاد می شود . پیاژه به این مجموعه تغیرات دگر دیسی می گفت اصطلاحی که در زیست شناسی برای توصیف تغیر اساسی شکل در فرایند تکامل به کار میرود . مانند تبدیل کرم ابریشم به پروانه . به نظر پیاژه تبدیل شیوة فکر کودکان به شیوه تفکر بزرگسالان همان قدر اساسی است که تبدیل کرم ابریشم به پروانه روشی که پیاژه برای کشف فرایند تفکر کودکان به کار می برد روش پدیدار شناختی بود ( ن ک : روشهای روان شناسی) روش پدیدار شناختی ماهیتاً ذهنی است و پژوهشگر باید آن را تفسیر کند . در ضمن از لحاظ پایانی در سطح پایینی است . باید بدانیم که امروزه پیاژه به عنوان روان شناس کودک شناخته شده است ، ولی در واقع شهرت اومبنایی گسترده تر دارد. او کودکان را ابتدا به دلیل علاقه اش به معرفت شناسی یعنی بررسی چگونگی کسب دانش توسط انسانها مورد مطالعه قرار داد . از نظر پیاژه کشف رشد شناختی کودکان مؤثرترین راه در جهت پیشبرد معرفت شناسی است. روش پدیدار شناختی نکات مثبتی دیده می شود. این روش به ویژه تنها روشی است که می توان به مدد آن تا عمق جهان درونی کودک را دید و این همان کاری است که پیاژه می خواست انجام دهد.(برونو ۱۳۷۰) پیشگیری Prevention مجموعه اقدامات نظامداری که به منظور پیشگیری بیماریها به عمل می آید .(منصور و همکاران ، ۲۵۳۶) پیشگیری اولیه Prime prevention / First prevention منظور از پیشگیری اولیه عبارت از جلوگیری از پیدایش بیماری است و عبارت دیگر کاری بکنیم که کسی بیمار نشود و علاج واقعه قبل از وقوع انجام گیرد.روش پیشگیری اولیه به منظور کاهش تظاهرات هیجانی، عاطفی در جامعه از طریق مبارزه با عوامل استرس زا و حالاتی که منجر به عوارض روانی می شوند می باشد و به عبارت دیگر هر عاملی که باعث بهبود وضع زندگی انسان گردد جزئی از روشهای پیشگیری اولیه است. تشخیص افرادیکه در معرض خطر بروز بیماری هستند ،مشاوره با آموزگاران برای شاگردانی که مشگل تحصیلی و … دارند، آموزش مسایل جنسی به نوجوانان و جوانان و … جزء پیشگیری اولیه هستند.(میلانی فر ، ۱۳۷۴) پیشگیری ثابت rd (third) prevention به کاهش آسیبی معطوف است که احتمال دارد در نتیجه اختلال یا حادثه مفروضی حاصل شود. این امر از طریق توان بخشی و اجتماعی کردن مجدد حاصل می شود. برای مثال ، در یک کودک بیش فعال ، تدابیر رفتاری می تواند به او کمک کند تا در مدرسه دقت و توجه بیشتری به خرج داده و نزد کودکان دیگر قابل پذیرش تر باشد .مشاوره و گروه درمانی بعد از حادثه آسیبی مثل مرگ همسر ممکن است حمایتهای اجتماعی فراهم سازد که آسیب پذیری خود را در برابر فشار روانی کاهش دهد.(سارا سون ۱۳۷۸) پیشگیری ثانویه Secondary prevention هدف پیشگیری ثانویه کاهش مدت ،و میزان ناتوان کنندگی یک ناهنجاری است. در این نوع پیگیری سعی می شود که با روش بیماریابی ، تشخیص زود رس ، اجرای درمان به موقع و پیشگیری مرتب از نظر درمانی از بروز عوارض بیماری کاست . پیشگیری ثانوی متضمن موارد زیر است: ۱- بیماریابی به منظور تشخیص ، شناخت فوری و پیشرس علایم غیر عادی و یا رفتارهای نا متعادل ۲- درمان فوری، زودرس و کامل جهت رفع علایم سبک بیماری ، پیشگیری از بروز علایم شدید و برگردانیدن هر چه زودتر بیماران روانی به جامعه ۳- پیگیری و درمان نگهدارنده به منظور پیشگیری از بازگشت عوارض بیماری تا حصول بهبودی کامل (میلانی فر ، ۱۳۷۴) 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۱ « ت » تالاموس Thalamus تالاموس را گاهی ایستگاه اطلاعات در راه رسیدن به کرتکس و دیگر ساختارها می دانند. همچنین می توان گفت تالاموس وظیفه ا ی بیش از رله کردن انفعالی دارد که با روشهای مختلف اطلاعات را پردازش و یکپارچه می کند. تالاموس دارای هستههای منفردی است که هر کدام اکسونهایی را به بعضی قسمتهای کرتکس فرستاده واکسونهایی را ازبخشهای دیگر کرتکس دریافت می کتد. (کالات ، ۱۹۸۹) تثبیت Fixation در وانکاری ، متوقف ماندن رشد به این علت که فرد در رشد روانی جنسی خود نتوانسته از مرحله معینی فراتر رود و یا موضوع وابستگی خود را تغییر دهد . ( برای مثال ، ممکن است شخص در مرحله روانی یا در ارتباط با مادر خود تثبیت شدهباشد ).(اتکینسون و هیلگارد ۱۹۸۳) تجربه Experience۱) هر گونه رویدادی که از طریق آن ، فرد به زندگی خود ادامه می دهد ۲) دانشی که فرد از طریق مشارکت در آن رویداد کسب می کند ۳) مجموعه دانشهایی که فرد کسب می کند. پدیده ذهنی شخص و آنچه که در دنیای ذهنی شخص می گذرد.(ساعتچی ، ۱۳۷۴) تجربه، برداشت Impression /Experience کسب و تحصیل معرفت ، نظرات یا مهارتهایی از طریق فعالیت فردی، بویژه ادراک حسی، معرفت ، نظرات و مهارتهایی را گویند که از این راه کسب می شوند . تا ثیر متقابل میان فرد و محیط هر چیزی است که در مجال احساس و ادراک و شعور فرد قرار می گیرد و این مفهوم به مجموع حوادثی گفته می شود که شخص مستقیما ” آنها را در می یابد. تجارب روزانه ای که شخص برای بهتر ساختن زندگی خود بدست می آورد.(شعاری نژاد ۱۳۶۴) تحریک پذیر excitable و Irritable فردی که هیجان پذیری بیش از حد معمول نشان می دهد . شخصی که برای واکنش نشان دادن افراطی نسبت به یک محرک ، آمادگی نشان می دهد . فردی که از خود بی حوصلگی و حساسیت بیش از اندازهمعمول نشان می دهد .( ساعتچی ، ۱۳۷۷) تحقیقات کاربردی Applied research تحقیقات کاربردی به دنبال یافتن راه حل برای سئولات است که پاسخ به آنها می تواند مشکلی را از بشر حل نماید . بدین ترتیب عمدة اختراعات و ابداعات همه ناشی از نتایج علم کاربردی است . همینطور شیوهها و روشهای علمی که برای اراده کلاس و تربیت دانش آموزان ارائه می شود و همگی حاصل علم کاربردی است.(شریفی و نجفی زند ، ۱۳۷۶) تحقیقات محض Pure research پژوهشهای هستند که در درجه اول تامین کنند ه نیازها و کنجکاویهای افراد تحقیق کننده می باشند . بدین معنا که انسان ذاتاً جستجو گر و کنجکاو است و مایل است که از کم و کیف امور بدور از اینکه برای او نافع باشد یا نه اطلاع حاصل کند.دانشمند علوم بنیادی سعی در کشف روابط میان پدیدهها می کند و هدف عمد ه ای که از تلاش علمی خود دارد این است که بتواند نتایج کار ، خود به یک تئوری یا نظریه ای از وضع موجود پدیدهها برسد. ( شریفی و نجفی زند ، ۱۳۷۶) تداخل Interference علت به یاد نیامدن اطلاعات از حافظه داز مدت تداخل می باشد . اطلاعات یاد گرفته شده با هم تداخل می کنند و در هم مخلوط می شوند و همین امر سبب به یاد نیامدن آنها می شود . بعضی وقتها اطلاعات تازه و یاد گرفته شده با اطلاعات قبلاً آموخته شده تداخل می کنند و مانع یاد آوری اطلا عات قبلی می شوند . به این نوع تداخل باز داری پس گستر (Retroactive inhibition) می گویند . گاه اطلاعات قبلاً آموخته شده سبب می شوند که ما نتوانیم اطلاعات تازه یا د گرفته شده را به یاد آوریم . به این نوع تداخل باز داری پیش گستر( P r oactive inhibition) می گویند .( سیف ، ۱۳۷۹) ترس Fear ادراک آسیب یا خطر ، ترس را یر انگیخته می سازد . ماهیت آسیب یا خطر ادراک شده می تواند جسمانی یا روانی باشد . بنابر این تهدید و خطر برای سلامت جسمانی یا روانی ما ترس را برمی انگیزد . از این نظر ، ترس مثل یک نظام انگیزشی دفاعی عمل می کند .(مارشال ریو ، ۱۹۹۲) ترس مرضی ( هراس ) Phobia ترس مرضی از شایعترین اختلالات روانی است . وجه تمایز ترس مرضی و ترس طبیعی: ۱) ترس طبیعی ترس ناشی از یک منبع واقعاً ترسناک و وحشت زا بوده وترس یک واکنش طبیعی و عادی تلقی می شود . در ترس طبیعی فرد نسبت به عامل ترس آگاهی داشته و به عبارتی در ترس طبیعی ادراک ترس با موضوع ترس انطباق دارد . ۲) ترس مرضی یا فوبیک فرد از شیء یا موقعیتی می ترسد که نسبت به عدم ترسناک بودن آن آگاهی دارد . لکن واکنش ترس برای فرد در این موقعیت اجتناب ناپذیر است . مانند ترس از مکانهای باز یا ترس از اجتماع انسانی در این جا واکنش ترس نوعی واکنش دفاعی است که بیمار تلاش می نماید تا اضطراب خود را با جابجائی ترس از یک موقعیت یا فرد یا فکر ویژه به یک موقعیت یا فکر دیگر که با اولی ارتباط دارد کم نماید . احساس وحشت آگاهانه از یک موقعیت ویژه در واقع از یک منبع دیگر . (فراهانی و احمدی ، ۱۳۷۰) 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۱ تستو سترون Testosterone « Testosterone »رشد اندامهای جنسی مردانه را تحریک می کند همچنین موجب پیشبرد و تکامل و رشد مشخصات جنسی ثانویه مردانه را می شود.بیضهها چندین هورمون جنسی مردانه ترشح می کند که رویهم «A ndrogen» نامیده می شوند و شامل«Dihydrotestosterone و Androstnedione» هستند اما باید دانست که تستو سترون آنقدر فراوانتر از بقیه است که می توان آن را بعنوان هورمون بیضه ای مهم در نظر گرفت. (گایتون ، ۱۹۹۱) تصویرسازی ذهنی Imagery در معنی کلی آن ، یعنی فرایند مجسم کردن ، خوب شرح دادن و مجسم ساختن . ( ساعتچی ، ۱۳۷۷) تعارض Conflict از اصطلاح تعارض برای نشان دادن موقعیتهایی استفاده می شود که در آن حوادث انگیزهها ، هدفها ، رفتارها تکانههای مخالف یا متضاد با هم وجود دارد .برای مثال وقتی فرد نمی تواند بین دو غذا یکی را انتخاب کند (تعارض رسیدن ـ رسیدن ) ، یا بین دو شغل غیر دلخوه ، کدام را انتخاب کند ( تعرض اجتناب – اجتناب ) می گوییم دچار تعارض و تنشهای مربوط به عدم توانایی در تصمیم گیری و انتخاب یکی از گزینهها شده است . (ساعتچی ، ۱۳۷۷)تعارض اجتناب – اجتناب Avoidance –avoidance Conflict در تعارض اجتناب- اجتناب، شخصمجبور استکه از بین دو هدف یاامر منفی یکی را انتخاب کند. مثل تمایلات اجتنابی (ترس) که یک چیز باز در لحظه پریدن از هواپیما تجربه می کند ، ینی وی مجبور است که از بین دو هدف منفی پریدن یا از دست دادن آبرو ، یکی را انتخاب کند . هرگاه در فاصلههای دور از هدف نیز ( مثلاًهفته قبل از پرش ) تمایلات اجتنابی تا به این اندازه نیرومند می بود احتمالاً او خود را در چنین موقعیت تعارض انگیزی قرار نمی داد .(اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) تعارض گرایش – اجتناب Approaeh –Aroidance conflict وقتی کسی هدفی در پیش دارد که هم خواستنی است و هم خطر بار ، ممکن است در مدتی سر گردان شود تا سر انجام بتواند در مورد آن تصمیم بگیرد، چنین کسی وقتی از هدف دور است آن را خواستنی می بیند و بنابر این دست به واکنشهای گرایشی می زند ، اما هر چه به هدف نزدیکتر می شود خطر بار بودن آن آشکار تر و براین پایه ، میل به روگردانی از شوق بیشتر می شود . نوجوان خجولی که مایل است تلفنی از کسی تقاضایی بکند ، به شوق موفقیت به سوی تلفن می رود اما به همان نسبت که به تلفن نزدیک می شود ، ممکن است ترس از احتمال رد شدن در خواستش افزایش یابد .این نوجوان ممکن است در این مورد دست به چند اقدام نا تمام بزندتا سرانجام یا کار را به پایان ببرد و یا آنرا رها کند . هدفی که در عین حال هم خواستنی و هم نخواستنی است ، هم خوشایند است و هم نا خوشایند در آدمی یک نگرش دو سو گرا ایجاد می کند . نگرشهای دوسوگرا بسیار رایج است نوجوانان نسبت به زندگی مستقل یک نگرش دوسوگرا دارند . هم دلشان می خواهد مسؤل امور زندگی خویش باشند و هم مایلند که پدر و مادر در حل مشکلات یاریشان دهند . (اتکینسون و هیلگارد ،۱۹۸۳) تعارض گرایش – گرایش Approach – approach conflict هنگامی که فقط یک انگیزه معین مطرح است اگر راههای گوناگونی برای دستیابی به هدف در پیش باشد باز هم ممکن است تعارض روی دهد . مثلاً وقتی امکان تحصیل در چند دانشگاه وجود داشته باشد گزینش دانشگاه بصورت یک موقعیت تعارض انگیز در می آید . در این حال گرچه شخص سر انجام به هدف خود می رسد اما ضرورت دست زدن به انتخاب ، در کار و پیشرفت وی به سوی هدف اخلال می کند(اتکینسون و هیلگارد ،۱۹۸۳ ) تفسیر – تعبیر Interpretation توضیح ، فرموله کردن و تنظیم یک چیز با اصطلاحات آشنا و معمول توضیح و بیان مفهوم مفروضات نا آزموده .در روانکاری ، جلب توجه بیمار به نشانههای مقاومتهای وی برای ضعیف کردن آنها ، همچنین توضیح رمزهایی که در مدت کاوش ظاهر می شوند در روان شناسی درون نگری معنی دادن به هر تجربه .(شعاری نژاد ، ۱۳۶۴) تعمیم Generalization تعمیم به گرایش ارگانیسم برای دادن پاسخ مشابه به محرکهای مختلف اطلاق می شود .این عمل بدان معنا نیست که ارگانیسم نمی نواند تفاوت محرکها را تشخیص دهد . بلکه به خاطر آن است که محرکها را مشابه به هم درک می کند . در تعمیم ، هر چه تشابه دو محرک بیشتر باشد ، پاسخ ارگانیسم محکمتر است . تعمیم گاه باعث می شود ما در قضاوتهای خود بیش از حد از آن استفاده نمائیم .(فراهانی و احمدی ، ۱۳۷۰ ) تفکر Thinking , cerebration تفکر ، تفکر بهنجار عبارتست از جریان معطوف به هدف و عقاید ، رمزها یا نمادها و تداعیها، که در مواجهه بایک مسئله اغاز شده و به نتیجه ای متکی به واقعیت منتهی می گردد . این نوع تفکر را بهتر است تعقل یا استدلال نامید ، که تفاوت آن با تفکر محض در این است که در تعقل پیوستگی فعالیتهای نمادی ذهنی بیشتر و تداعیها کاملا” با هم مربوطند در تفکر بی هدف تداعیها تصادفی هستند . تداعی آزاد (Free – association ) که در آن شخص به ابراز هر فکری که در ذهنش می رسد ، تشویق می شود . نمونه ای از تفکر غیر استدلالی است .(پورافکاری ، ۱۳۷۳ ) تفکر انتزاعی Abstract thinking یعنی نوعی تفکر که در آن شخص قادر است به طور ارادی مسیر افکارش را از یک وجه موقعیتی خاص به وجهی دیگر تغییر دهد . وجوه مختلف موقعیت را همزمان در ذهن نگاه دارد . نکات اساسی یک موضوع را با هم در نظر بگیرد و در ضمن قادر به تجزیه آن به اجزاء کوچک باشد، پیشاپیش طرح بریزید و از نماد سازی استفاده کند . توانائی تعبیر ضرب المثل یکی از خصوصیات تفکر انتزاعی است .( سیف ، ۱۳۷۹) تفکر انتقادی Critical thinking منظور از کلمه انتقادی در این مفهوم تیز بینانه است نه گله مندانه یا شکایت آمیز . با این توضیح ، تفکر انتقادی به صورتهای زیر تعریف شده است : «تفکر مستدل و تیز بینانه درباره اینکه چه چیز ی را باور کنیم و چه اعمالی را انجام دهیم .» یا «ارزیابی تصمیمات از راه وارسی منطقی و منظم مسائل ،شواهد ، و راه حلها» مثالهایی از تفکر انتقادی عبارتند از : درک و فهم و تفسیر مسایل تشخیص و تحلیل سؤالها تشخیص و کاربرد منطق ( قیاس ، استقرا ، استنباط ) با نتیجه گیری معقول از اطلاعات حاصل از منابع مختلف کتبی ، شفاهی و دفاع از آن ، تمایز بین حقایق از عقاید ؛ داوری درباره اعتبار منابع ؛ تصمیم گیری درباره اعمال مختلف ؛ تشخیص بیانات کلیشه ای و قالبی ؛ تشخیص نظامهای ارزشی و عقیدتی مختلف ؛ طرح سؤالها و پاسخگویی به آنها. (سیف ،۱۳۷۹ ) تقویت Reinforcement هر رویدادی که احتمال پاسخ را افزایش می دهد ، تقویت نام دارد . ودو نوع است . تقویت مثبت و تقویت منفی . تقویت کنندة مثبت محرکی است که وقتی به دنبال پاسخ ارائه می شود، احتمال پاسخ را افزایش می دهد ، غذا و آب یرای جاندارانی که به قدر کافی از آنها محروم شده اند ، تقویت کنندههای مثبت محسوب می شوند . تقویت کننده منفی محرکی است که وقتی به دنبال پاسخ حذف می شود ، احتمال پاسخ را افزایش می دهد ضربه برقی و سر و صدای دردناک اگر به دنبال پاسخ مورد نظر حذف شوند نقش تقویت کنندة منفی را ایفا می کنند.(اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) تکا نة عصبی Herveimpulse که پتانسیل فعالیت نام دارد . تغییری الکتریکی در غشاء یاخته است که با انتقال ناگهانی یونهای سدیم به داخل نرون و انتقال یونهای پتاسیم به خارج از نرون ایجاد می شود. نرونی که در فواصل مختلف ارتباطات زیادی دارد باید بتواند تکانهها را در امتداد اکسون عبور دهد . اکسونها طوری تخصص یافته اند تا بدون کاهش میزان تکانهها ، آنها را در طول مسیر انتقال دهند . (کالات ، ۱۹۸۹) تکلم Conversation/sation/speech/speaking/thaking تکلم یا گفتار یا سخن گفتن ، شکلی از زبان است که در آن با استفاده از نشانههایکلامی یا علایم قرار دادی مقاصد و عواطف فرد به دیگری منتقل می شود.تکلم شامل نمادین سازی ، فرایندهای شخصی ، آوا سازی ،طنین و تولید صذاست . این علایم از طریق اندامهای گفتاری ، یعنی ، لبها ، زبان ، نرم کام ، سخت کام ، دندانها ، حفره بینی ، حلق ، حنجره و تارهای صوتی انجام می شود. (سیف نراقی و نادری ۱۳۸۰) تمرکز Concentration ثابت و منحصر کردن دقت روی یک چیز معین یا قسمتی از یک چیز . توجیه نیروهای ذهنی یا بدنی و یا هر دو و به انجام دادن کاری یا حل مسئله ا ی انتخاب یک گروه وابسته به موضوعهای دانشگاهی را برای مطالعه مفصل و اختصاصی. (شعاری نژاد ۱۳۶۴) تمیز Discrimination/Differentiation ارگانیسم با وجود محرکهای مختلف ، پاسخ به محرک بخصوص را یاد می گیرد. ایجاد تمیز با تقویت یک محرک از میان چند محرک صورت می گیرد. ( فراهانی – احمدی ۱۳۷۰) تنش Tension در روان شناسی عمومی تنش عبارت از آمادگی برای عمل و وقوععمل به منزلة تقلیل یا از بین رفتن تنش است . به عبارت دیگر تنش عبارتیست از بروز حالت عدم تعادل در ارگانیزم و وادار ساختن آن به انجام رفتاری که توجه ایجاد تعادل مجدد است. ( منصور و همکاران ۲۵۳۶) توجه : Attention توانایی موجود زنده است به پاسخگویی انتخابی به محرک یا مجموعة کوچکی از محرکها از میان مجموعه بزرگتری از محرکها یی که اندامهای گیرنده اش با آن تماس می یابند. نمونه : مثلاً فرض کنید استیون هفت ساله پای تلویزیون نشسته است و دارد کارتون تماشا می کند . صبح جمعه است و بیرون باران می بارد . اما در این لحظه اسیتون متوجه باران نیست . مادرش از اتاق دیگر صدایش میزند که بتابد لباسهایش را آویزان کند ، ولی استیون صدایش را نمی شنود قضیه چیست ؟ رفتار اسیتون کاملاً طبیعی است . در این لحظه کارتون آنقدر برایش جالب است که بخش اعظم توجه خود را بدان معطوف کرده است . در نتیجه راه بر کلیة محرکهای دیگر از قبیل صدای باران یا مادرش بسته است مادرش وارد اتاق می شود که استیون در آن لحظه مشغول تماشای تلویزیون است و بلند می گوید «استیون صدایم را نشنیدی »؟ صدایت کردم این بار استیون سر بر می دارد و نگاهش می کند و در کمال معصومیت می گوید :« نه.» اگر مادرش از درک لازم برخوردار باشد ، می فهمد که کاملاً احتمال دارد استیون صدایش را نشنیده باشد. این که حالا صدای او را می شنود نشان می دهد که مادر توانسته با افزودن بر شدت محرکهای رقیب با کارتون ، توجه او را از کارتون به خود بکشاند . به عبارت دیگر ، وارد اتاق شد و با صدای بلند تر ی صحبت کرد. ویلهم و ونت ، پدر مکتبی در روان شناسی که به ساخت گرایی معروف است یکی از نخستسن روان شناسانی بود که به مطالعه توجه پرداخت . او بر اثر پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که توجه یک نقطة کانونی و یک فراخنا دارد. بهتر است نور چراغ قوه ای را بر دیوار اتاقی تاریک تصور کنید. آنچه در مرکز درخشان نور روشن شده است شبیه چیزی است که در کانون توجه قرار می گیرد . اما چیزهایی هم که تا حدودی روشن شده اند باز درفراخنای توجه قرار دارند. وقتی مشغول خواندن رمانی جالب هستید ، ممکن است کنش داستان و گفتگوهای آن کانون توجه شما باشد. به ورق زدن کتاب و نحوة نشستنتان بر صندلی هم توجه دارید اما اینها در فر اخنای توجه شما قرار دارند. یعنی وضوح آنها در قیاس با آگاهی شما از سیر ماجرای داستان کمتر است . (برونو ، ۱۳۷۰) توجه انتخابی Selective attention فرایند درگیر در موقعیتهایی که در آنها مشخص با درون دادهای محرک متعدد روبرو است و باید وجهی از آنها را برگزیده و به آن توجه نماید . این اصطلاح از یک لحاظ زاید است ، چون توجه تلویحاً انتخاب را می رساند. ( پور افکاری ، ۱۳۷۳) توزیع طبیعی Natural distribution به توزیعی گفته می شود که در آن تراکم افراد بیشتر در حدود طبقات وسط باشد و هر چه به طرفین پیش رویم به تدریج از میزان تراکم کاسته می شود. در یک توزیع بهنجار یا نرمال سطح زیر منحنی بوسیله واحدهای انحراف استاندار همیشه به نسبتهای ثابتی تقسیم می شود . ( شریفی و نجفی زند ، ۱۳۷۶) توهم (اختلال در ادراک) Hallucination توهم یعنی تجارب حسی یا ادراکی است که هیچ منبع خارجی واقعی ندارند ، مانند شنیدن صدای شیطان که به فرد دستور کشتن کسی را می دهد . فرد عادی از طریق جریان پیچیدة غربال کردن و از صافی گذراندن اطلاعات حسی قادر به انتخاب ، تطبیق و تشخیص انبوه محرکهایی که همواره به وی ارائه می شوند ، بوده و بدین وسیله می تواند دنیای خود را به طریق عادی و معنی دار ادراک نماید . ولی بیمار سیکوتیک بر عکس به طور آشکار قادر به غربال کردن اطلاعات آشفته و یا تشخیص اطلاعات مربوط و نا مربوط نیست او در حد زیاد نسبت به تمام محرکها ، خواه از منابع داخلی باشند یا خارجی ، حساس است و قادر نیست که ادراکهای خود را بصورت یک الگوی معنی دار ، وحدت و انسجام بخشد . (آزاد ، ۱۳۷۵) تیپ : Type به طبقه بندی مردم در چند گروه گفته می شود . هر یک از این طبقات ، ویژگیهای خواص خود را دارد . (مثلاً ، برون گرا ودرون گرا )(پروین ، ۱۳۷۴ ) تیپ شخصیتیPersonality به آن دسته از ویژگیهای شخصی یا بطور کلی افراد گفته می شود که الگوهای ثابت رفتاری آنها را نشان می دهد . (پروین ، ۱۳۷۴ ) تیپ شخصیتی الف AType(A) یکی از مهم ترین پژوهشها دربارة تفاوت اضطراب در افراد از اوایل دهه ۱۹۶۰آغاز می شود ، یعنی زمانی که دو پژوهشگر به نامهای( meyer Freidman, Rany Rosenman) آما دگی و استعداد ابتلا بیماریهای کرونر را نشان دادند. در آن موقع معلوم شد که بیماران مبتلا به ناراحتی کرونر از بسیاری جهات رفتارشان به هم شباهت دارد. آنها بی نهایت رقابت طلب ، زیاده جو ، پر خاشگر ، بی حوصله، بی صبر و بی قرار بودند . آنها با حالتی انفجاری صحبت می کردند ، عضلات صورتشان بنظر کشیده می رسید ، زیر فشار زمان و بار مسئولینت بودند ، این افراد تحت عنوان شخصیت نوع A توصیف شدند. با بررسی تعدادی از مطالعات ارتباط بین شخصیت نوع A و وضعیت شغلی رده بالا روشن شدکه شخصیت نوع A تمایل دارد که شغل خود را پر مسئولیت تر و با ساعات کاری بیشتر و میزان کار سنگین تر از شخصیت نوع B معرفی نمایند . علیرغم این عوامل شخصیتهای نوع A بطور کلی کمتر از مشاغل خود گله دارند و عدم رضایت از کارشان کمتر و هیجان و افسردگی شان از شخصیت نوع B کمتر است . این افراد همیشه در حرکت ، قدم زدن و غذا خوردن سرعت دارند . اغلب در هنگام استراحت و مواقعی که کاری بزای انجام دادن ندارند احساس تقصیر و بیهودگی می کنند . بعلت در گیری و مشغله زیاد فرصت اندیشیدن به نکات تازه را ندارند. (کوپر ، ۱۳۷۰) تیپ شخصیتی ب ( B) Type (B) کاملاً عادی اند عادات رفتاری نوع A است و هیچ یک از ویژگیهای نوع A را از خود ظاهر نمی سازند. - هرگز از بیقراری و احساس از دست دادن دقت رنج نمی برند. - انسانهای کینه توزی نیستند و در ارتباط با دیگران نیازی به تحمیل خواستههای خود احساس نمی کنند ، مگر اینکه موقعیت ایجاب کند . بدنبال خوشگذرانی و لحظات خوش هستند و به هیچ قیمت بدنبال نتایج عالی نمی باشنند.- بدون عجله کار می کنند و بدون احساس وقت کشی و استراحت می کنند . (کوپر ، ۱۳۷۰) 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۱ « ث » ثبات شیء Obgect constancy ثبات شیء به این معناست که اندازه ،شکل ، رنگ ، درخشندگی ، و ویژگیهای دیگر شی، نسبتاًمستقل از تنوعات تصویر شبکه ای است و به همان صورتی که ادراک شده است باقی می ماند .ثبات شی ء از مختصههای مهم ادراک است . اگر چنین گرایشی نمی بود دنیای غریبی می دیدیم ، که در آن اشیاء بر حسب نزدیکی یا دوریشان از ما بزرگ یا کوچک می شدند. برای مثال اگر سکه را از زاویه خاصی نگاه می کردیم به جای اینکه گرد باشد بنظر بیضی می رسید . چگونه با وجود طیف گسترده ای از محرکهای مختلف ثبات شی ء همچنان باقی می ماند بطور کلی تبیین این موضوع به دو دسته کلی تقسیم می شود . اول اینکه ، نظریه پردازانی که بریاد گیری تا کید می کنند این فرضیه را مطرح می کنند که ما خود را با تنوع محرکها انطباق می دهیم به نحوی که ماهیت «واقعی» محرک را ادراک می کنیم . هلمهولتز (۱۸۹۴ – ۱۸۲۱) فیزیکدان و روان شناس بزرگ آلمانی می گویند که ما از ماهیت محرکها استنباطی نا هشیار داریم . این استنباط نا هشیار که حدسی است تعلیم یافته و بدون عمر آگاهانه ، بر اساس تجارب ما در دنیای واقعی صورت می گیرد. دوم اینکه ، نظریه پردازی که بر توانائیهای ذاتی تاکید می کنند این فرضیه را مطرح می کنند که توانائیهای داده پردازی درونی اندامهای حسی مغز و دستگاه عصبی سبس می شود که این ساختارها مختصههای تغییر نا پذیر محرک را از جریان اطلاعاتی متنوع کنند . ما آنچه را در محرک واقعاً ثابت است . جدا می کنیم . این نحوه استدلال کلی را روان شناسان ، بخصوص ولنگانگ مطرح کردند. هر یک از این دو نوع تبیین طرفداران خود را دارد و هر دو هم به ظاهر سودمند ند.(برونو ، ۱۳۷۰) ثبت Registration,record اصطلاحی که به «پردازش در یافتی »اطلاق می شود. در این مرحله اطلاعات مورد پردازش قرار می گیرد ولی ادراک نمی شود ، ادراک ،ادراک زیر آستانه ا ی .(اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) « ج » جا به جایی پر خاشگری (پر خاشگری جابه جا شده)جا به جا سازیDisplaced aggressionDisplacement,shift,transposition فروید جا به جا سازی را رضایت بخش ترین شیوه برای اداره تکانههای جنسی و پرخاشگرانه می دانست . انگیزهای که از راه معینی ارضا نمی گردد به کمک مکانیسم جابهجا سازی به مجرای تازه ای رانده می شود. خشمی که نمی تواند نسبت به خاستگاه ناکامی ابراز شود به سوی یک هدف سهل الوصول یا کم خطر هدایت می شود. این نمونه ای از جا به جا سازی است . مثلاً با شرکت در ورزشهایی که مستلزم تماس جسمانی است ، می توان تکانههای خصمانه را در قالبهای جامعه پذیر ریخت . جابه جا سازی تکانههای نا کام شده را احتمالاً از بین نمی برد ، اما فعالیتهای جانشین در مواردی که یک سائق اساسی نا کام می ماند . مسلما ً در کاهش تنش مؤ ثر ند . ( اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) جاندار پنداری Animism بر اساس پژوهشهای پیازه روشن شده است که اندیشه کودکان خردسال از جهات دیگری با اندیشه کودکان بزرگتر و بزرگسالان تفاوت دارد. یکی از تفاوتهای اساسی این است که کودکان در مرحله پیش عملیاتی فرقی را که موجودات جاندار وبی جان می گذاریم قائل نیستند بر عکس طرز فکر آنان اغلب زنده گرایا نه است . یعنی کودکان به اشیاء بی جان نسبت زندگی و احساسات می دهند . نخست ، یعنبی در سنین بین ۴ و ۶ سال کودکان هر چه را فعال است جاندار می انگارند . برای نمونه هنگامی که از یک بچه پرسیدند آیا خورشید جاندار است او گفت : آری جاندار است «زیرا نور می دهد » همان بچه گفت کوه جاندار نیست زیرا کاری نمی کند کمی بعد بین ۶ و ۸ سال کودکان جاندار بودن را محدود به چیزهایی می کند که تحریک دارند . از این قرار و گلها جاندار نیستند اما دوچرخه ، و ابرها جاندار هستند . تنها پس از ۸ سالگی است که کودکان مفهوم زندگی را محدود به اشیا یی می کنند که به خودی خود می توانند حرکت کنند و سپس این دامنه به گیاهان و جانوران محدود می شود. یک جنبه دیگر زنده گرایی نسبت دادن احساسات و شعور و خود آگاهی به اشیاء بی جان است . برای نمونه از یک پسر بچه ۷ ساله پرسیده شد : «اگر به یک سنگ سوزن بزنی آیا آن سنگ درد را احساس خواهد کرد؟» نه – چرا نه ؟ – برای اینکه سنگ سفت و سخت است . اگر سنگ را در آتش بیندازسد آیا آتش را حس خواهد کگرد ؟ -آری – چرا ؟ – برای آنکه خواهد سوخت … نقاشیهای کودکان خردسال هم نمایا نگر گرایشهای زنده گرایا نه آنان است .(فدایی ، ۱۳۷۵) جسم ، سینه ای Corpus callosum نیمکرههای مغزی توسط جسم پسینه ای و چندین دسته رشته کوچک با هم مبادله می کنند . هر نیمکره به اطلاعاتی دسترسی دارد که ابتدا از نیمکرة مخالف گذر می کنند هر نیمکره به اطلاعاتی دسترسی دارد که ابتدا از نیمکرة مخالف گذر می کنند . اگر به جسم پسینه ای آسیب رسد ، این تبادل اطلاعات قطع می شود افراد نادری جسم پسینه ای برای درمان صرع شدید قطع شده است .( کالات ، ۱۹۸۹) 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ « ح » حافظه Memory این اصطلاح مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جر یانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یاد آوری مجدد آنها قادر می سازد ، اطلاق می شود. از نظر توصیفی برای حافظه سه مرحله می توان قائل شد . مرحله دریافت و ثبت ، مرحله نگهداری ، مرحله یا دآوری . از نظر بالینی حافظه بر اساس فاصله زمانی بین تحریک و یاد آوری ، سه نوع تقسیم می شود . اصطلاحات حافظه نوری ، حافظه نزدیک و حافظه دور برای تعریف این سه نوع مورد استفاده قرار می گیرد . البته این اصطلاحات توصیفی بوده و فاصله زمانی مشخص کننده آنها از نظر بالینی دقیقاً تعریف شده است . ثبت دائم به منظور ایجاد حافظه دراز مدت پدیده ای است که جریانات الکتروشیمیایی پیچیده ای را در مغز در بر می گیرد. چنین فرض شده است که این عمل بستگی به تشکیل اسید ریبونو کلئیک در سلولهای عصبی مغز دارد و کاهش منابع اصلی RNA در سلولهای مغز عامل عضوی خاص حصول کاهش حافظه افراد سالمند است . نشان داده شده است ، آنتی بیوتیکهای خاص که وقعه دهنده سنتز پروتئین هستند ، در حیوانات آزمایشگاهی می توانند اختلال در ثبت وذخیره حافظه دراز مدت بوجود آورند. در مرحله اول حافظه اطلاعات رسیده بوسیله یکی از اعضاء حسی در یافت و ثبت می شود . ثبت خاطرات بستگی به سطح هشیاری شخص دارد ، البته فرصت مواجهه مکرر با موضوعی که باید رد آن در حافظه ثبت شود نیز ضروری است . هر چیزی که هشیاری را کاهش دهد ، مثل ضربه به سر یا مصرف الکل ، در کار ثبت اختلال ایجاد می کند. مرحله دوم شامل انبار کردن اطلاعات به صورتی پایانتر است . این مرحله از حافظه با تکرار و تداعی با سایر اطلاعات انبار شده قبلی تقویت می شود . ذخیره کردن مرحله ای فعال بوده و مستلزم تمرین و تکرار است . مرحله آخر حافظه نیز جریانی فعال به منظور به حرکت در آوردن اطلاعات انبار شده است . هر مرحله در جریان کلی حافظه متکی به کامل بودن مراحل قبلی است .( پور افکاری ، ۱۳۸۰ ) حافظه اولیهPrimary memory طبق نظر ویلیام جیمز (۱۸۹۰) حافظه اولیه ( حافظه کوتاه مدت ) با اطلاعاتی سر وکار دارد که پس از پردازش در هشیاری باقی می ماند و بدین ترتیب بخشی از حال روانی فرد را تشکیل می دهد . ( آلسینک ، ۱۹۹۴) حافظه بلند مدت Long – term memory حافظه تمامی عمر ، حافظه بلند مدت نام دارد . این حافظه هر آنچه را که ما در طول زندگی می آموزیم در خود جای می دهد . اطلاعات رسیده به حافظه حسی اگر مورد توجه قرار گیرند به حافظه کوتاه مدت انتقال می یابند و اطلاعات رسیده به حافظه کوتاه مدت نیز اگر تکرار و مرور شوند و با اطلاعات قبلاً آموخته شده ما مرتبط گردند به حافظه دراز مدت انتقال می یابد . برای این کار باید اطلاعات رمز گردانی شوند . ( سیف ، ۱۳۷۹) حافظه ثانویهmemorySecondary طبق نظر ویلیام جیمز حافظه ثانویه ( حافظه دراز مدت ) با اطلاعاتی درباره رویداد سر وکار دارد ، که هشیاری نسبت به آن نیست و بالفعل در دست پردازش نیست و بدینترتیب بخشی از گذشته روانی فرد را تشکیل می دهد .(آلسینک ، ۱۹۴۴) حافظه حسی Sensory memory نخستین مرحلة خبر پردازی است . به حافظه حسی مخزن حسی و ثبت حسی نیز گفته می شود محرکهای محیطی (نور – صدا – حرارت – بو و جز اینها )به طور دائم بر گیرندة حسی ما اثر می گذارند گیرندهها اجزای نظام حسی زمربوط به دیدن ، شنیدن ،چشیدن ،بو ئیدن و لمس کردن هستند . نظام کلی گیرندهها را حافظه حسی می نامند . الگوهای فعالیت عصبی که به هنگام رسیدن محرکها به گیرنده ، تشکیل می شوند ، پس از قطع تا ثیر محرک بررسی مدت بسیار کوتاهی (یک تا سه ثانیه ) حفظ می شوند . اما در همین فاصله کوتاه ما فرصت انتخاب اطلاعات را بررسی انتقال مفاهیم بر حافظه کوتاه مدت داریم . تنها اطلاعاتی که مورد توجه مان قرار می گیرند وارد حافظه کوتاه مدت می شوند ولی بقیه اطلاعات از این حافظه حذف یا فراموش می گردند. (سیف ۱۳۷۹) حافظه حوادث خاصی ( حافظه رویدادی ) Episodic memory منظور از حافظه رویدادی خاطرات ما از تجارب شخصی است . نوعی فیلم ذهنی از آنچه دیده یا شنیده ایم به سخن دیگر حافظه رویدادی شامل اتفاقاتی است که در زندگی ما رخ داده و به زمان و مکان خاصی وابسته اند . برای نمونه وقتی به یاد می آوریم که در گذشته چه کسانی تازهای را ملاقات کردیم یاد آفرین روز جمعه ای که به کوه رفتیم چه منظرههای تازه ای را دیدیم خاطرات رویدادها ویژه را به یاد می آوریم . بنابر این تصاویر ذهنی در حافظة رویدادی نقش مهمی ایفا می کنند همچنین سر نخها یا نشانههای مربوط به زبان و کمان به ما کمک می کنند تا اطلاعات را از این بخش حافظه باز یابیم . ( سیف ۱۳۷۹) حافظه دراز مدتLong – term memory ( همچنین به آن مخزن دراز مدت و حافظه ثانوی نیز گفته می شود ) اگر مطلب موجود در حافظه کوتاه مدت به اندازه کافی مرور شوند به صورت بخشی از حافظه دراز مدت ذخیره می شوند. مطالب در حافظه دراز مدت برای زمانهای نا محدود باقی می مانند. ( واسون ، ۱۹۹۳) 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ حافظه رویه ای ( حافظه روندی ) یا روشProcedural memory مربوط به چگونگی انجام امور به ویژه فعالیتهای فیزیکی یا جسمانی مانند بازیهای ورزشی را حافظه روندنی می نامد. این نوع حافظه ظاهراً در یک رشته زوج محرک پاسخ ذخیره می شود. به عنوان نونه اگر ما مدتی طولانی دوچرخه سواری نکرده باشیم به محضر اینکه شروع به اینکار می کنیم محرکها پاسخها را فرا می خواند . وقتی که دوچرخه یه سمت چپ خم می شود . ( یک محرک ) به طور غریزی وزن خود را به سمت راست می دهیم . تا تعادل مان را حفظ کنیم . (پاسخ ) به همین سبب هر چه یک عمل بیشتر تکرار می شود . حالت خودکارتر بیشتری به خود می گیرد . به طور خلاصه حافظه روندی به دانستن چگونه انجام دادن یک عمل گفته می شود .(سیف ۱۳۷۹) حافظه کاری Working memory این اصطلاح به طور کلی به نظامی برمی گردد که هم درگیر پردازش شناختی و هم درگیر ذخیره موقت اطلاعاتی است که در جریان اجرای طیف وسیعی از تکالیف شناختی پردازش می شود. تکالیف شناختی با هر درجه از پیچیدگی که باشد (مانند حل مسئله – درک متن ) شامل چند مرحله پردازش مختلف است و حافظة کاری این امکان را فراهم می کند که آخرین شکل انجام تکلیف در حافظه ذخیره و همواره در دسترس قرار گیرد . آشکار است که میان مفهوم حافظة کاری و حافظة کوتاه مدت همپوشی وجود دارد ولی این دو مفهوم از چند جهت مهم با یکدیگر تفاوت دارند. حافظة کوتاه مدت مهمولاً همچون یک واحد منفرد تلقی می شود ، ینی فرض بر این است که این حافظه به شکل یک واحد منفرد و یکپارچه عمل می کند ، بر عکس توسعه یافته ترین نظریه نظام حافظه کاری براین فرض استوار است که حافظة کوتاه مدت برای این به کار رفته که تقریبات بدون استثناء شامل همه دادههای مربوط به تکالیف شناختی بوده و وظیفه آزمودن تنها موارد یادآوری اطلاعات باشد ، بر عکس حافظة کاری حداقل در اصول شامل وظایف متعددی است به طوری که تمرکز اولیه آن هرگز بر حافظه نیست . برای مثال در حساب ذهنی تمرکز به اجرای محاسبات دقیق حساب است . ولی شواهد حقیقی وجود دارد که حافظة کاری نقش مهمی را در تکلیف حساب ذهنی بازی می کند . مفهوم حافظة کاری یا چیزی مشابه آن را می توتن در نظریههای مختلف روانشناسی یافت . البته تنها نظریه منظم و متمرکز حافظة کاری در آغاز توسط (بدلی و هیچ )ارائه شد و بعدها (۱۹۸۶)تعدیل گردید. او در نظریه اصلی خود از حافظة کاری نظامی ارائه دادند که شامل سه بخش بود . اول عامل اجرائی مرکزی که به حس خاصی وابسته نیست و بر حسب تعریف تقریباً همان چیزی است که توجه می نامیم . دوم حلقه گویشی که می تواند تعداد محدودی از اطلاعات واجی یا اطلاعات وابسته به گفتار را نگهداری کند و سوم لوح ثبت دیداری ، فضائی که مخصوص رمز گذاری فضائی ، دیداری یا هر دو است . این نظام حافظه کاری سلسله مراتبی است . عامل اجرائی مرکزی در راس این سلسله مراتب و دو نظام خدمتگذار آن یعنی مدار گویشی وصفحه یا لوح ثبت دیداری – فضائی در زیر این سلسله قرار می گیرد . (آلسینک ۱۹۴۴) حافظه معتائی Semantic memory چنانچه از نامش بر می آید معانی ذخیره می شوند. وقتی که ما جمله ای را در یک کتاب می خوانیم . معنی آن را حفظ می کنیم . نه کلمات یا ویژگیهای دستوری آن جمله را اطلاعات موجود در حافظه معتائی عموماً بصورت گزاره - – ذخیره می شوند. گزارهها برای باز نمایی یا معرفی واحدهای کوچک معنی مناسب اند . اما زمانی که بازنمائی مجموعههای بزرگتری از دانش سازمان یافته مورد نظر است گزارهها چندان کار ساز نیستند . برای مجموعههای بزرگ دانش ا ز (schema) استفاده می شود.( سیف ، ۱۳۷۹) حرکات تثبیتی Fixation movement میدانهای چشمی خلفی بطور اتوماتیک چشمها را بر روی یک نقطه معین از میدان بینایی تثبیت کرد، واز این راه از حرکت تصویر بر روی شبکیه جلوگیری می کنند . برای برداشتن چشمها از روی این نقطه بایستی تکانههای ارادی از میدانهای ارادی چشمی که در نواحی پیشانی واقع شده اند به چشمها فرستاده شوند .( گالیتون ، ۱۹۹۱) حرکات ساکا دی Saccadic movement در ضمن خواندن ، شخص معمولا” چندین حرکت ساکادی در چشمان خود برای هر سطر انجام می دهد . در این مورد منظره بینایی از جلوی چشمها حرکت نمیکند بلکه چشمها چنان تعلیم یافته اند که در عرض منظره بینایی حرکت کرده و اطلاعات مهم را از آن استخراج میکنند . سا کادیهای مشابهی نیز هنگام مشاهده یک تابلوی نقاشی بوجود می آید . با استثنای اینکه ساکادها در یک جهت و سپس در جهت دیگر از یک نکته مهم دیگر به انجام می رسد . (گالیتو ن ، ۱۹۹۱) حسا سیت زدایی تدریجی Systematic desensitivation یکی از فنون رفتار درمانی ، حساسیت زدایی منظم است که می توان آنرا فرایند «نا شرطی سازی » یا «شرطی سازی تقابلی » به شمار آورد . در این شیوه اصل درمانی عبارتست از ضعیف سازی یک پاسخ غیر منطقی به کمک نیرومند سازی یک پاسخ مخالف یا ناهمساز با آن . مثلاً به فرد آموخته می شود در کنار بازنماییهای تخیلی موقعیتهای اظطراب زا ، خود را آرمیده کند ، حساسیتزدایی منظم ، یک فرآیند تدریجی است . (نظری ، ۱۳۸۱) حقارت:Inferiority در معنای کلی ، هر نوع انطباق در سطح پایین تر از آنچه که معمولاً از فرد انتضار می رود . آدلر بیشتر به خاطر تاکیدی که نسبت به احساس حقارت داشت ، شناخته شد . او اعتقاد داشت که هر فردی با یک حقارت ( عضوی را روحی )به دنیا می آید و چگونگی برخورد شخص با احساس حقارت خود تعیین کننده سبک زندگی او می با شد . ( ساعتچی ، ۱۳۷۴) حل مسأله Problem – solving حل مسأله عبارتست از پردازش شناختی برای تبدیل موقعیت مفروض به موقعیت مفروض به موقعیت مطلوب در حالیکه شخص حل کننده ، برای حل آن به طور آمادهروشن واضحی ندارد . این تعریف شامل چهار ایده اساسی است . نخست اینکه حل مسأله یک امر شناختی است یعنی در درون ذهن یا دستگاه شناختی حل کننده روی می دهد. پس وجود آن را می توان تنها به طور غیر مستقیم از رفتار حل کننده استنباط کرد. دوم آنکه حل مساله یک فرایند است . یعنی متضمن دستکاری معلومات در دستگاه شناختنی یا ذهن حل کننده است ( یعنی اجرای عملیات شناختی روی باز نماییهای نمادی درونی ). سوم اینکه حل مساله جهت دار است . یعنی غرض از آن حل کردن یک مساله است. چهارم آنکه حل مساله امری شخصی است یعنی دشواری تبدیل یک حالت مفروض از یک مساله به حالت مطلوب بستگی به دانش کنونی حل کننده مساله دارد. ( آلسینک ، ۱۹۴۴) خصوصیات اولیه جنسی Primary *** – characteristic خصوصیات اولیه جنسی به رشد اندامهای اطلاق می شود که برای تولید مثل ضروری هستند مثل رحم و تخمدان در دختران . دستگاه تولید مثل و غده پروستات در پسران.( احدی و جمهری ۱۳۷۸) خصوصیات ثانویه جنسی Secondary *** – characteristic خصوصیات ثانویه جنسی به آن دسته از ویژگیهای فیزیو لو ژیکی اطلاق می شود که غالباً یا شروع بلوغ ظاهر می شود . ولی با تولید مثل رابطه مستقیم ندارند مثلاً رشد سینهها در دختران و تغیر طنین صدا در پسران. ( احدی و جمهری ۱۳۷۸ ) خطر جرئی Risk – Taking خطر جرئی رفتاری است که به موجب آن فرد خودش را در معرض امکان آسیب جسمانی یا مرگ قرار می دهد . هر چند که خطر جرئی هم در مورد خطرهای غیر قابل اجتناب صدق می کند و هم در مورد خطرهای غیر ضروری در این مدخل تأ کید بر خطرهای غیر ضروری است. نمونههای خطرهایی غیر ضروری عبارتند از پرواز با کایت . پرش اسکی – مسابقه اتومبیل رانی و موتور سواری و … و هر یک از ما ممکن است گاهی با سرعت رانندگی کنیم . البته نه در حدی که در ورزشهای بالا مثال زدیم : بنابر این پدیده خطر جرئی غیر ضروری پدیده ای معمول است .(برونو ۱۳۷۰) خلاقیت : Creativity روانشناسان خلاقیت را بعنوان شکلی از حل مشکلات تعریف می کنند که از خصوصیت آن ارائه راه حلهای بدیع ، نو و جدید و برای مشکلات هراس ، علمی یا عملی است . هنری پو آنکاره ، ریاضیدان بزرگ فرانسوی می گوید. «خلاقیت یعنی تشخیص ، تمیز ، بصیرت ، دریافت ، درک و انتخاب . بنابر این اگر شما قلم موئی را در دست یک میمون بگذارید و رنگ را نیز در کنارش قرار دهید. هر چند ممکن است . طرحهای بدیع و جدیدی را روی پرده نقاشی ترسیم کند . اما نمی توان آن را نمونه و یا نشانه خلاقیت دانست . بنابر این می توان گفت خلاقیت یعنی تر کیب مجدد عقاید ، اندیشهها ، افکار ، نظرات و انگارههایی که قبلاً برسی فرد شناخته شده است امّا به شیوه ای جدید و متفاوت با قبل .(ـساعتچی ۱۳۷۴) خود ( خویش ) Self مجموعه روانی – فیزیکی و نیز ویژگیهای هشیار و نا هشیار شخصی در هر لحظه ا ز زمان . اصطلاحی که کارن هورنای برای تعریف خودواقعی یا خود تجربی به کار برده است . ( ساعتچی ، ۱۳۷۷) خود آرمانی Ideal self / ego – ideal تصور یا مفهوم خود در زمینه آرمانها یا به عبارت دیگر مفهوم خود در رابطه با آنچه یک شخص دوست دارد باشد . یا بر حسب آنچه به نظر او خوب و مثبت تلقی می شود و ترجیح می دهد که آن چنان باشد.( ساعتچی ۱۳۷۷) خود انتقادی Self – criticism معنی اصلی این اصطلاح ، انتقاد شخص از خود می باشد و معنی ضمنی آن این است که چنین ارزیابی انتقادی نوعی سنجش مبتنی بر واقعیتهای مر بوط به نقاط قوت و ضعف استعدادها و کاستیهای شخصی می باشد . اینگونه تحلیل از خود به عنوان بخشی از خویشتن پذیری سالم تلقی می شود . ( ساعتچی ، ۱۳۷۷) خود انکاره : Self – image خود یا خویشتن تصور شده . خود آنچنان که مشخص فرض می کند که هست بسیاری از مدلهای مربوط به روان ( رنجوری بر مبنای این نظریه بنا شده اند که وقتی خود واقعی شخصی با خود انکاره او تا همخوانی شدید داشته باشد ممکن است گرفتار روان رنجوری گردد. ( ساعتچی ۱۳۷۷) خود شکوفائی Self – actualization گرا یش بنیادی هر شخص به تحقق بخشیدن هر چه بیشتر به توانائیهای بالقوه خود، خود شکوفائی در نظر یههای انسانگر درباره شخصیت ؛ نظیر نظریههای مازلو ، راجز، یک مفهوم بنیادی است . راجز معتقد است که اساسی ترین نیروی بر انگیزندة رفتار آدمی خود شکوفایی است . گرایش به تحقق بخشیدن ، شکوفا ساختن ، حفظ و تقویت یک موجود رشد یابنده در جستجوی تحقق نیروهای بالقوه خود در محدودة وراثت خویش است. ( اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳) 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 خرداد، ۱۳۹۹ اینم کتاب اصطلاح نامه روانشناسی هست که توسط رویا عباس نژاد، سعیده آقارفیع، کبری بیات، فاطمه بحری و رضا باقری گردآوری شده و به صورت PDF از لینک زیر می تونید دانلود کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۹ نمیدونم چرا هر چی روانشناس و روانپزشک دیدم همه اهل بخیه و کلا بیمار روانی بودن خودشون کمک لازم بودن شدید .... فقط یجا افرادی رو دیدم که نمیدونم روانشناسن یا چی هستند ، اونا رو با چشم خودم دیدم خیلی کارشون حرفه ایه ......تو فکر هم میکنی یهو طرف میاد تو در مورد چیزی که داشتی فکر میکردی حرف میزنه .......انگار ذهنتو میخونه .... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده