رفتن به مطلب

خلع بدن


S.F

ارسال های توصیه شده

واقیعت !

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

تجربه ای ک، حاصل رهایی پیش از مرگ ه.

دیدن جسم از بیرون !

لازمه پذیرش این واقعیت اعتقاد ب وجود روح ه.

شیخ اشراق، حکیم سهروردی از افرادی بوده ک این ویژگی رو بدست اورده بوده . ک یکی از عوامل تهمت زدن دیگر عالمان دینی (عالم ب علوم ظاهری) ب ایشون شد.

 

این تجربه مربوط ب دین خاصی نیست.

و اساسا مربوط ب دین نیست.

مربوط ب گوهر و ذات انسانه ک امروز به عمد توسط عده ای ک می خوان از کوچک بودن دیگران استفاده کنن و ظلم های خودشون رو توجیه کنن؛ داره به اسم دین، ترس از جهنم،... ، روشنفکری و هزار و یک دست اویز دیگه به فراموشی سپرده می شه .....

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

یکی از دلایل بسیار محکم علمی و تجربی بر اثبات اصل وجود روح و تجرد و مادی نبودن آن، خلع روح از بدن است که در اصطلاح علمی به آن "برون فکنی روح" یا "برون افکنی روح" می گویند که گاهی به پرواز روح یا سفر روحی تعبیر می شود که حروف اختصاری آن(o.b.e)می باشد. این مسأله همچنین ثابت می کند انسان علاوه بر بدن مادی فیزیکی، دارای بدن مثالی یا بدن اثیری نیز هست که روح به هنگام جدایی از جسم در آن قرار می گیرد. طرح روحی یا برون فکنی روح، پدیده ای است که شخص می تواند با اراده یا بدون اراده، به وسیله عوامل دیگر و یا بدون هیچ عاملی، روح خود و بلکه روح دیگران را از جسم فیزیکی خارج نماید. علت اینکه در تعریف، قید "با اراده" یا "بدون اراده" آمده آن است که برون فکنی روح دو نوع است و این دو نوع با هم متفاوت است; یکی "برون فکنی ارادی" که هیچ عامل دیگری در آن دخیل نیست و شخص می تواند با اراده خود آن را انجام دهد. دیگری "برون فکنی غیر ارادی" که در اثر عوامل دیگر _مانند بیهوشی و خواب مغناطیسی مدیوم_ به طور ناخودآگاه صورت می گیرد و به طور غالب فرد از جدایی روح از بدنش آگاهی ندارد و ممکن است بعد از آن متوجه گردد.

... از این رو برون فکنی روح می تواند به طرق گوناگون و در زمان های مختلف صورت گیرد:

۱. در بیداری، همراه با اراده و اختیار; که این کار فقط توسط افراد بزرگ و عارف و متخصص قابل انجام می باشد. به این قسم، برون فکنی ارادی گویند. ۲. در بیداری، ولی بدون اراده و اختیار; بلکه با عوامل دیگر صورت می گیرد; یعنی یا خود به خود خلع روح صورت می گیرد و یا دیگری این عمل را در او انجام می دهد که به این قسم، برون فکنی غیرارادی می گویند. ۳. در مواقع خواب; البته هر خوابی برون فکنی نیست بلکه پیش از آن تصمیم بر برون فکنی لازم است (خروج غیرارادی یا برون فکنی غیرارادی). ۴. به هنگام بیهوشی مغناطیسی یا خواب مصنوعی _ هیپنوتیزم (خروج غیرارادی). ۵. به هنگام بیهوشی مدیوم در ارتباط روحی (غیرارادی). ۶. به هنگام بیهوشی جراحی (غیرارادی و غیرطبیعی). ۷. به هنگام بیهوشی از طریق داروهای مخدر و بیهوش کننده، (برون فکنی غیرارادی).

‏... برون فکنی روح پدیده ای واقعی

مسأله برون فکنی روح پدیده ای جدید و نادر نیست که در یک دوره خاص به وجود آمده باشد; بلکه پدیده ای اصیل و واقعی است که در تمام دوران زندگی بشر برای افراد خاص وجود داشته است. این مسأله در اقوام مصر قدیم، چین و هند به عنوان یک باور وجود داشته است.

"شاله" (chally)می گوید:

"از دیدگاه انسان ابتدایی، روان (روح) به بدن پیوندهای ویژه ای دارد و خود می تواند به طور مستقل سرچشمه اعمال و کارهایی گردد. به هنگام زنده بودن جسم می تواند بدن را ترک نموده و منشا اثراتی خارجی گردد; در حالی که در همان هنگام نیز قادر است نوعی عمل حضور را بر بدن انجام دهد.

 

 

ادامه رو می تونید

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بخونید

 

هر چند متن جالبی هست، اما همیشه ذات و فطرت اونه ک برای هر فرد خاصه...

امیدوارم گرفتار نام ها و سودجو ها نشیم.

لینک به دیدگاه
  • 5 ماه بعد...

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی

جوهر خود را نبینی فربهی

مولانا

ما الآن، هم روحمان نیازمند به بدنمان است، هم بدنمان نیازمند به روحمان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمی تواند کاری بکند. اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه انسانهایی در نتیجه تقرب به خدا و عبودیت پروردگار، می رسند به این حد که لااقل روحشان از بدنشان بی نیاز می شود. چطور بی نیاز می شود؟ یعنی این قدرت را پیدا می کنند که به اصطلاح روح را از بدن تخلیه کنند (البته در اینجا تخلیه به معنی مردن نیست) یعنی همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ می کنند.

در زمان خودمان هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی روح را از بدن منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن می بیند. بدن خودش را می بیند که در اینجا مثلا مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می کند، افق وسیعتری را دارد می بیند.

شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق عبارتی دارد، می گوید ما حکیم را حکیم نمی شماریم مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. میرداماد می گوید ما حکیم را حکیم نمی شماریم مگر در آن مرحله ای که خلع بدن برایش ملکه شده باشد، یعنی هر وقت که اراده کند بتواند روح خودش را از بدنش مستقل و جدا کند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اى جامه به خويشتن فرو پيچيده (۱)

به پا خيز شب را مگر اندكى (۲)

 

برخیز که عاشقان به شب راز کنند

گرد در و بوم دوست پرواز کنند

هر جا که بود دری به شب بربندند

الا در دوست را که شب باز کنند

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مولانا

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...