moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ علم مکانیک مدارهای فضایی، بخشی از دانش فضایی است که به بررسی حرکت اجرام سماوی اعم از طبیعی و مصنوعی تحت اثر مستقیم گرانش سایر همسایگان فضایی خود میپردازد. برای درک صحیح این علم باید به صدها سال قبل برگردیم، یعنی به زمانی که یافتن مدلی صحیح جهت پاسخگویی به چگونگی حرکت اجرام منظومه شمسی نسبت به هم بزرگترین هدف اندیشمندان آنروزگار بوده است. در این راه خواهیم آموخت که مباحثات فراوان بر سر یافتن مرکز عالم چگونه پای نوع بشر را به فضا باز کرد. [TABLE=width: 600] [TR] [TD]قرنها قبل از اینکه بشر حتی به فکر سفر به برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بیافتد و یا آرزوی بودن در سرزمین دیگری غیر از زمین را در سر راه دهد، صحبت درباره مدارهای فضایی محدود به مدار سیارات و ستارهها به دور زمین میشده است! در طول تمام آن سالها مدلهای مختلف و متنوعی از حرکت اجرام سماوی ارائه گردید. برخی از آنها چنان در عمق جان مردم خانه کرد که تا چند هزار سال حاکم مطلق آسمان بودند و برخی دیگر تنها توسط ارائه دهنده خود به رسمیت شناخته میشدند. در ودا، کتاب مقدس هندوها که مجموعه نوشته شدهای از تعالیم مکتب هندویی در روزگاران بسیار کهن است، بارها قید شده که زمین به دور برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام میچرخد و خورشید مرکز عالم است. از گفتههای حکیم بزرگ هندو، یاجناوالکیا که حدود قرن هشتم و نهم قبل از میلاد میزیسته است، کاملاً آشکار است که وی معتقد بوده زمین به شکل کره است و خورشید مرکز کره سماوی (جهان) است. [/TD] [/TR] [/TABLE] در ودا میتوان نکات آموزندهای از میزان دانش هندوان باستان نسبت به فضا به دست آورد. برای مثال در نوشتههای یک برهمن هندو، فاصله زمین تا خورشید با دقت شگفتآوری اندازه گرفته شده است. ارسطو، فیلسوف شهیر یونانی در حدود ۳۵۰ قبل از میلاد مسیح، مدلی از جهان ارائه داد که برای حدود ۲۰۰۰ سال مبنای نگاه بیشتر جامعه علمی دنیا به محیط اطراف خود بود. ارسطو معتقد بود که خورشید، سیارات و تمامی ستارهها در مداری کاملاً دایره شکل به دور زمین که در مدل او ثابت و فاقد حرکت فرض شده بود، میچرخند. او در فصل ۱۳ از کتاب دوم مجموعه "در آسمانها" عقیده دانشمندان یونانی قبل از خود را درباره آسمان چنین بیان میکند: "آنگونه که میگویند در مرکز عالم آتشی بزرگ افروخته شده است و زمین یکی از ستارههاست که بر دور آتش میچرخد و به واسطه آن روز و شب پدید میآید." ارسطو این نظریه را رد کرد و زمین را مرکز عالم فرض نمود. در طی قرنها، نفوذ عقیده ارسطویی در اذهان مردم به قدری قوی و استوار شده بود که کلیسای کاتولیک پس از رسیدن به قدرت این تئوری را به عنوان مبنای دیدگاه خود نسبت به جهان هستی پذیرفت و با قدرت و نفوذ معنوی خود جایگاه آن را محکمتر کرد. نتیجه مستقیم چنین اعمال نفوذی از سمت کلیسای کاتولیک این بود که گالیله هنگامیکه پس از ۱۹۵۰ سال عقیده خود را که مخالف مدل ارسطویی بود، اعلام نمود، دستگیر و تهدید به اعدام شد. 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ مجسمه ای از آریابهاتا در محوطه مرکز ستاره شناسی دانشگاه هند آریابهاتا ریاضیدان و منجم بزرگ هندی در اوایل قرن ششم میلادی در کتاب خود که آریابهاتیا نامیده میشود، به تبعیت از اسلاف هندی خود، مدل خورشیدمرکزی را ارائه نمود و تأکید کرد که زمین علاوه بر چرخش به دور خورشید، به دور خود نیز میچرخد. همچنین طبق اسناد به دست آمده تا امروز، آریبهاتا اولین کسی است که به بازتاب نور خورشید از سطح ماه و سایر سیارات برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اشاره کرده و دلیل روشن بودن آنها را این موضوع اعلام نموده است. همچنین در کمال تعجب مشاهده میکنیم که وی اولین کسی بوده که به بیضی بودن مدار سیارات به دور برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اشاره مینماید. دانشمند دیگری از هندوستان به نام بهاسکارا که در سالهای ۱۱۱۴ تا ۱۱۸۵ میلادی میزیسته است در رساله خود به نام "سیددهانتا شیرومانی" مدل مدارهای بیضی شکل آریبهاتا را بسط داده و به نقش گرانش در ایجاد چنین نظمی اشاره کرده است. بهاسکارا همچنین اشاره کرده که سرعت حرکت سیارات در گردش به دور خورشید همیشه یکسان نیست. دانشمندان مسلمان "سیددهانتا شیرومانی" را چند سالی پس از نگارش توسط بهاسکارا به عربی ترجمه کردند و نسخه لاتین آن نیز از قرن سیزدهم در اختیار اندیشمندان جهان غرب قرار داشت. بعید به نظر نمی رسد که دانشمندانی مانند کپرنیک یا کپلر با الهام گرفتن از چنین اثری تئوریهای خود را مطرح کرده باشند. تفکر دانشمندان مسلمان ستارهشناس که عمدتاً ایرانی بودهاند نیز بر عقیده خورشید مرکزی استوار بوده است. البته تأثیر فراوان فلسفه ارسطویی بر دانش و فرهنگ مسلمانان بسیار زیاد بود به گونهای که در اغلب نوشتههای به دست آمده از آن زمان میتوان به ملغمهای از تفکر هندی-یونانی رسید که بر قلب و ذهن اندیشمندان مسلمان سایه انداخته بود. ابوریحان بیرونی که در قرن دوازدهم میلادی میزیسته است در کتاب التفهیم خود به خورشیدمرکزی عالم اشاره کرده است. او زمین را به شکل کره میدانسته و محاسبات جغرافیایی بسیار دقیقی دارد. بیرونی مسیر ظاهری خورشید در آسمان، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقاً محاسبه و تعریف کرده است. خورشید گرفتگی هشتم آوریل ۱۰۱۹ میلادی را پیشبینی و آن را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد. او همچنین زمان دقیق ماه گرفتگی پاییز همان سال را محاسبه و در غزنه به رصد آن پرداخت. بیرونی در کتاب "بررسی همه جانبه روشهای ساخت اسطرلاب" از اسطرلابی موسوم به زورقی یاد میکند که ابوسعید سجزی آن را ساخته بود و برخی اندیشمندان را گمان بر آن است که سجزی به حرکت وضعی و انتقالی زمین و نظریه خورشید مرکزی معتقد بوده است. ابوسعید احمد بن عبدالجلیل سجزی، ستارهشناس و ریاضیدان بزرگ و مشهور قرن نهم و دهم میلادی و از اهالی سیستان بوده است. ابوسعید سجزی از دانشمندانی است که زیج مأمونی را بنیاد کرد و همچنین برای مأمون خلیفه عباسی، رصدخانهای احداث نمود. وی محیط کره زمین را محاسبه نمود به طوری که تفاوت آن با محاسبات کنونی فقط چند متر اختلاف دارد. ابوریحان بیرونی دربارهٔ این اسطرلاب میگوید: از ابوسعید سجزی، اسطرلابی از نو واحد بسط دیدم که شمالی و جنوبی مرکب نبود و آن را اسطرلاب زورقی نامند و او را به جهت آن تحسین نمودم. بخشی از نوشته های بیرونی در توصیف ماه گرفتگی لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ خواجه نصیرالدین طوسی در قرن سیزدهم میلادی جدول بینظیری از مکان و زمان رویت اجرام سماوی به رشته تحریر درآورده که به زیج ایلخانی مشهور است. آنچه از نوشتههای او به دست میآید نشان میدهد که مدل زمینمرکزی پیشرفتهای را قبول داشته که قادر به توجیح تمامی حرکات سیارات و خورشید بوده است. [TABLE=width: 540] [TR] [TD=bgcolor: #333333] آگاهی ایرانیان از گردش زمین بر گرد خورشید میدانیم که اثبات گردش زمین بدور خورشید که ناقض نظریه «زمینمرکزی» پیشینیان بوده، به یوهانس کپلر (سده هفدهم میلادی) منسوب است. اما پیش از او گالیله و کوپرنیک (هر دو در سده شانزدهم) به فرضیه خورشیدمرکزی اعتقاد داشته، اما موفق به اثبات آن نمیشوند. در نتیجه افتخار اثبات ریاضی این پدیده از آنِ کپلر است. کوپرنیک در کتاب «درباره گردش افلاک آسمانی» صادقانه بیان میکند که تحت تأثیر افکار «ابن شاطر» قرار داشته است. منابع موجود ایرانی نشاندهنده این است که هر چند ایرانیان موفق به اثبات حرکت زمین نشده بودند (و یا دستکم منابعی در این زمینه در اختیار ما نیست)؛ اما گروهی از دانشمندان ایرانی بر چنین نظریهای اعتقاد داشتهاند که در واقع خورشید ثابت بوده و زمین بر گرد آن در چرخش است. یکی از شواهد مکتوب، کتاب «اعلاقالنفیسه» نوشته ابنرسته اصفهانی (قرن سوم هجری/ نهم میلادی) است که تنها یک جلد از هفت جلد آن باقی مانده است. این کتاب با ترجمه دکتر حسین قرهچانلو توسط انتشارات امیرکبیر، و همچنین توسط کراچوفسکی و دیگران به زبانهای دیگر منتشر شده است. ابنرسته، هفتصد سال پیش از کوپرنیک مجموعهای از نظریههای دانشمندان ایرانی را گرد آورده است که برخی از آنان قائل بر یک یا دو حرکت وضعی و انتقالی زمین بودهاند. «زمین در هر شبانهروز، یکبار بر دو قطب خود میگردد که از مشرق آغاز و ظرف بیست و چهار ساعت با گذشتن از آنسوی زمین به همانجا میرسد» (ص 17). «گردشی که از ستارگان به نظر میرسد، در واقع حرکت زمین است، نه فلک خورشید» (ص 33). ابوریحان بیرونی نیز در کتاب «قانون مسعودی» به معرفی دانشمندی به نام عبدالجلیل سجزی (سیستانی) میپردازد که به نظریه گردش زمین به دور خورشید اعتقاد دارد و بر همین پایه استرلابی معروف به «زورقی» (شناور/ گردان) ساخته است. بیرونی شرح میدهد که «رد نظریه سجزی کار سادهای نیست». قانون مسعودی، متن عربی، بکوشش عبدالکریم الجندی، بیروت، 2002 میلادی، جلد دوم، فصل ششم، ص 142. موجب تأسف است که این کتاب مهم بیرونی هیچگاه در ایران ترجمه و نشر نشده است. بیرونی همچنین ششصد سال پیش از کپلر به صراحت مدار حرکت سیارگان را نه دایره کامل، بلکه «بیضوی» دانسته است (همان، ص 148). هر چند بیرونی به اثبات ریاضی این ادعا نمیپردازد؛ اما وجود چنین باوری میتواند جالب توجه باشد. اما صدها سال پیش از بیرونی، سجزی و ابن رسته، یعنی در دوره ساسانی، گروهی از سیستانیان پیرو آیین میترا (احتمالاً به دلیل سختگیریهای موبدان ساسانی) به سرزمینهای پیرامون رود سند (هند آنروز و پاکستان امروز) مهاجرت میکنند که در بین آنان ستارهشناسی بنام «ورازمهر» (در هندی «وراه میهر) بوده است. Sitaram دانشمند هندی نقل کرده است که این گروه را در هند با نام «شکادیپی» (منسوب به سکا/ سیستان) میشناختهاند و کتاب نجومی معروف «سیدهانتا» که عموماً اثر هندیان شناخته میشود در اصل نوشته ورازمهر سیستانی بوده است. ورازمهر در این کتاب شواهد و دلایلی عرضه میدارد که بموجب آنها نتیجه میگیرد «زمین متحرک و آسمان ثابت است». نظریه ورازمهر در همان هنگام مورد نقد و بررسیهای علمی واقع شده و نمونهای از آن مباحثات او و «براهماگوپتا» است. برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به les Penseurs de Islam نوشته Baron carra de vaux؛ تاریخ علم در ایران، دکتر مهدی فرشاد، انتشارات امیرکبیر، جلد اول، 1365؛ سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، عبالحمید نیر نوری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد دوم، 1377؛ و مقاله Iranian Influence on Indian Culture نوشته K. N. Sitaram در نشریه انستیتو کاما (Cama Institute Journal). در پایان به این نکته نیز باید اشاره کرد که کتاب اعلاقالنفیسه ابنرسته اصفهانی از بسیاری جهات دیگر نیز ارزشمند است. او نقل میکند که نخستین کسی که «عربی» نوشت؛ آن خط را از مردمان شهر «انبار» که در «دل ایرانشهر» واقع بود؛ فرا گرفته بود. او محدوده خلیج فارس را نه تنها خلیج فعلی، بلکه همراه با دریای عمان میداند: «اول خلیج فارس در مصب دجله و آخر آن، مکران است در اول هند». او همچنین روایتهایی به نقل از دانشمندان زمان خود در اندازه جرم، قطر و فاصله خورشید، ماه و سیارگان از زمین را میآورد که برخی از آنها با دانش امروزی برابری میکند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/TD] [/TR] [/TABLE] 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده