moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۱ کریستو Christo Vladimirov Javacheff هنرمند بلغارستانی متولد سال 1935 است که هم اکنون در حدود 40 سال از دوران همکاری و مشارکت او و همسرش ژان کلود Jeanne-Claude Denat de Guillebon در اجرای پروژههای اصطلاحا "لند آرت"شان در زمینهی هنر محیطی و بستهبندی شگفت انگیزی که به انجام رساندهاند می گذرد. آثار او منحصر به یک جا و در یک مقوله و حوزهی خاص نبوده و در در اقصی نقاط دنیا و در پارک ها، ساختمان ها، و معابر و مکانهای عمومی پراکنده است و به لحاظ اندازه نیز در انواع ابعاد و اشکال طراحی و اجرا شده اند. کریستو در آثارش با پوشاندن و پیچاندن اشیاء مختلف و مبل و صندلی، انسان و آسمان خراشهای غظیم الجثه و ماشینها و پلها و بناهای تاریخی و دشت و اقیانوس و کوهها و دشتی پوشیده با چترهای رنگین زرد و آبی به عنوان سمبلی نمادین از اتحاد شرق و غرب و نیز بازآفرینی نمادین دیوار چین، نه با آجر که این بار با دیواری بادبانی شکل از پارچهی سفید که با ناپایداری و سبکی و موقتی بودن خود در تضاد و تقابل با آن دیوارهی عظیم و پیچ در پیچ و ماندگار گوئی که آن همه عظمت و سنگینی را به سخره میگیرد... شاید بتوان گفت که مفهوم "ابهام" معنا و حس غالب منتقل شونده در مجموعهی آثار آنها است. و این مفهوم را در اشکال و صورتهای مختلف به نمایش میگذارند و نیز این حقیقت را که «اشیاء و پدیدهها لزوما آنچه که مینمایند نیستند» و با لفاف پیچ کردن آنها فضایی وهم آلود و آشنایی زدایی شده از شیء یا مکان آشنا و بارها دیده شدهی دیروزی به بینندهی اثرشان ارائه میدهند و ماهیت شیء را در هم میریزند چه به لحاظ مادهی اولیه سازندهی آن که این بار جایش را به لفاف پارچه و پلاستیک میدهد و چه به لحاظ کاربردی آن بنا یا شیء که دیگر نه به عنوان یک ساختمان یا پل یا کلیسا که مکانی بوده و حجمهای از اشیاء و افراد را به منظور انجام پارهای از فعالیتهای تعریف شده در بر می گرفته است که این بار صرفا تحت عنوان یک «فرم» به نمایش میگذارد. فرمی با تمام پیچیدگیها و وهم آلودگی، زوایای پیدا و پنهانش و نور و تاریکیهای منتشر و فرم های اتفاقی پدید آمده در پیرامون سطوح بسته بندی شدهاش. باور شخصی کریستو بر این است که هنر نباید صرفا محدود به گروهی مخاطب خاص و انگشت شمار و یا محبوس در پس دیوارهای موزهها و گالریها و نیز همچون کالایی قابل خرید و فروش باشد که باید به مردم امکان تجربهی زیستی و حضور در پیرامون آثار هنری پراکنده در متن بافت شهری و در خارج از نهاد موزه را داد. و در این میان تخیل و سلیقهی عمومی را به چالش کشید و پرورش داد. آثار او معمولا بصورت موقت و در طی چندین هفته و در برخی موارد به صورت دائمی و در مقیاس و ابعادی بعضا حیرت انگیز و گسترده در معرض بازدید عمومی قرار میگیرند که این موارد با اجاره یا به عبارتی امانت گرفتن زمین، سازه، و فضاهای عمومی از پلها تا بناهای تاریخی و مجسمهها و غیره صورت میگیرد... آثار او همچون نفسی عمیق در ریههای دود آلودهی زندگی روزمرهی شهری جاری میشوند و در این میان وقفهای و فاصلهای میاندازند در این ریتم تکرار و تکرار شوندهی روزمرگیها و نیز شکلی از مداخلهاند در مسیر هر روزی و به این لحاظ میتوان آنها را صورتی از «اغتشاش آرام» و در هم ریزش نظم عبوس و سیمانی شهری دانست. چنین نیرویی هر یک از بینندگان را به حرکت در پیرامون و ارتباط با اثر هنری میکشاند اثری که جزیی از محیط و در کنار آنهاست نه چیزی جدا شده و دور از دست که ملموس و در همان محیط همیشگی است. با این تفاوت که این بار بدین نحو آشنائی زدایی گردیده است و از منظری دیگر بدان نگاه شده است. آثار آنها در نمایشگاه و موزه هایی در آمریکا، استرالیا، اروپا و اسرائیل به چشم میخورند. و نیز در مجموعه دائمی موزه هنر مدرن، موزه هنر ویتنی آمریکا در نیویورک، گالری تیت در لندن، موزه آمستردام، گالری هنر در بوفالو قابل مشاهده هستند. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده