moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۱ اسناد تاریخی دورهی قاجار دربارهی زنان بسیار نادر و پراکنده هستند و تاریخنگاران ایرانی (که در این زمان فقط مرداناند) تنها زمانی به نقش زنان اشارهای داشتهاند، که این نقش در جنبش و یا واقعهای بسیار بارز بوده است. بنابراین برای بررسی نقش اجتماعی و سیاسی زنان در انقلاب مشروطه مهمترین دشواری، فقدان اسناد و اطلاعات کافی در آثار تاریخی و خاطرهنویسیهاست. از آنجا که زن از عرصهی تاریخ این دوره حذف شده است، تنها با جمعآوری اخبار پراکنده در جرائد و اشارههای مستقیم و غیرمستقیم در کتب میتوان شمهای از جنبش زن ایرانی را در انقلاب مشروطه بدست آورد. جنگهای فرسایشی، وابستگی سیاسی به کشورهای روس و انگلیس، بیقانونی و فقر، پیشرفتهای سیاسی- اجتماعی غرب و سروری آنان بر جهان، استبداد شاهنشاهی، جنبشهای مردمی را در ایران سبب گشت. در این جنبشها زنان ایرانی، برخلاف نقش پاسیو روزمرهی اجتماعی خود، شرکت فعال داشتند. هرچند که این نقش فعال چندان آگاهانه نبود و آنان اغلب فتوای روحانیون را مد نظر داشتند و در جنبش مشروطه نیز حافظ جان روحانیون بودند، اما همین نقش فعال آنان را از حریم اندرونی به جامعه کشانید. آنان تأثیر کُنش خود را بر حوادث اجتماعی دیدند و این کُنش ارزش نوین اجتماعیای به آنان اهدا کرد که تا حال تنها به مردان اختصاص داشت. آنان که کوچکترین حقی برای تعیین سرنوشت خود نداشتند، حال در جنبشهای اجتماعی شرکت میجستند، در صفی جدا با دیگر زنان. اما همین حرکت گروهی زنان راهگشای جنبش و بیداری آنان شد، تا زنان به خود نیز همانند فرد و شهروندی از جامعه بنگرند و برای حقوق خود مبارزه کنند. نخستین نقش فعال اجتماعی زنان را ما در لغو قرارداد رژی (۱۲۶۹ه.ش.) میبینیم. امتیاز رژی، قراردادی بود که بر مبنای آن دولت ایران، امتیاز دخانیات در سطح کشور را به ماژور تالبوت واگذار کرد. اما روحانیون علیه این امتیاز فتوایی مبنی بر حرام بودن استفاده از توتون و تنباکو دادند و مردم نیز با پشتیبانی از این فتوا با بستن بازار و بویژه ایستادگی زنان در برابر این امتیاز، شاه را مجبور به پسگرفتن این امتیاز در همان سال کردند. گفته شده که حتی زنان حرم شاه نیز استفاده از تنباکو را تحریم کرده بودند. در سالهای قحطی نان نیز زنان به مسئولین مملکت شکایت میبردند و حتی در تبریز در جنگی مسلحانه علیه محتکرین گندم شرکت جستند. زنان انبار گندم را متصرف شده و بین گرسنگان تقسیم کردند.۱ زنان در جنبش مشروطه فعال بودند. برخی از آنان به اسلحه نیز دست میبردند که نمونهی آن ترور سید محمد یزدی به هنگام دشنام به مشروطه بود که زنی مشروطهخواه او را با ششلولی هدف شلیک قرار داد و از سوی طرفداران سید تکهتکه شد. ناظمالاسلام کرمانی نیز گزارش میدهد: “عورات آذربایجان قطار فشنگ میبستند با حالت محزونی بچه خود را شیر میدهند مانند نرهشیران در میدان جنگ میکوشند که دست بیناموسی به او دراز نشود ولی مردان ما گویا همان اشخاصی بودند که مقتول و مجنوس شدند، [وگرنه این زندگان] در بستر راحت مانند پردگیان به خواب بیغیرتی رفتهاند و خیال میکنند که [با] تلف شدن جوانان غیور آذربایجان و پامان شدن ابدان کشتگان مسلمانان…”۲ در تبریز زنان مشروطهخواه اسلحه بدست گرفته و با لباس مردانه جنگیدند و کشته نیز دادند. آنان البته بیشتر نقش پشتیبان داشتند و پشت جبهه با رساندن غذا و پوشاک و پرستاری از مجروحان و خبررسانی کمک میرساندند. برخی از زنانِ حتی بیبضاعت، با اهدای جواهرات و پول به مشروطه کمک میکردند و برخی در تظاهراتها شرکت میجستند و یا خانهی خود را در اختیار انقلابیون قرار میدادند. از جمله عمهی جهانگیرخان صوراسرافیل که به هنگام اعدام آزادیخواهان شمع محفل آزادیخواهان را در خانهاش روشن نگه میداشت. در زمان تحصن مشروطهخواهان در سفارت انگلیس ناظمالاسلام کرمانی مینویسد: طایفه زنها هم گفتگوئی بین آنها هست که بیایند در خیابان علاءالدوله که متصل به سفارتخانه است چادر بزنند.” و نیز “زنها خیال اجماع و بلوائی دارند برای آنکه شوهران آنها مدتی است در سفارتخانه ماندهاند”۳ وی همچنین گزارش میدهد که زنی برای مخارج متحصنین یک دسته اسکناس میدهد، بیآنکه خود را معرفی کند. در پروژهی بانک ملی پس از تشکیل مجلس در اکتبر ۱۹۰۶ زنان با اهدای پول و جواهرات به حمایت از بانک برخاستند. در جنبش تحریم محصولات وارداتی خارجی و مصرف پارچهی وطنی که همزمان با جنبش تشکیل بانک ملی بود، زنان بسیاری شرکت کردند. اما جنبش و مشارکت زنان در انقلاب مشروطه پس از تشکیل مجلس انقلابی به فراموشی سپرده شد. زنانی خواهان حقوق خود از مجلس انقلابی جدید شدند، اما مجلس زنان را به حیطهی بچهداری و خانهداری رجوع داد و سیاست را از آن مردان انگاشت.۴ و در دسامبر ۱۹۰۶ مجلس در تصویب قانون اساسی، حق رأی را از زنان سلب کرد. وکیلالرعایا نماینده همدان در مجلس از و کیلانی بود که از حقوق زنان دفاع میکرد. وی در بهار ۱۹۱۱ طرح “حق رأی زنان” را به مجلس آورد که جنجالی برپا شد. طبیعتاً با جو شدید تعصب مذهبی و محدودیتهای فرهنگی بحثی از برابرحقوقی زنان با مردان نمیتوانست در میان باشد، بلکه خواستهها برای تحصیل و … با این بهانه طرح میشد که زن تحصیلکرده مادر و همسری کارآمدتر است تا زنی بیسواد. تناقض بنیادین انقلاب مشروطه در این بود که سیر جدایی دین از سیاست و دولت را نپویید، بلکه کوشید تا به قوانین عرفی بشری لباسی از شرع اسلامی بپوشاند و قوانین عرفی را با شرع، قوانین زمینی تنیده در زمان خود را در قوانین الهی از پیش تعیین شده، تلفیق دهد. روحانیون نه تنها در این زمان با پارلمان، آزادی و مساوات مخالفت میورزیدند و تئاتر و سینما را شیوع فحشاء قلمداد میکردند، بلکه با راهآهن، ایجاد بانک، نرخگذاری اجناس و حتی ایجاد شناسنامه و سرشماری نیز مخالف بودند.۵ گسترش مدرنیسم در کنارزدن سنتهای دیرپای بیش از هرچیز در شرکت فعال زنان در عرصههای اجتماعی نمود داشته است. فعالیت روزافزون زنان پایههای فرهنگ سنتی را لرزاند و تحول عظیمی در قوانین سنتی و نابرابر دوجنس بوجود آورد. بسیاری از زنان از “اندرون” به “بیرون” راه یافتند و معادلات حقوقی، فرهنگی و اجتماعی جدیدی را پایه گذاری نمودند. انقلاب مشروطه نقطهی عطفی بود برای نخستین مدارس دخترانه، روزنامههای زنان، برپایی انجمنهای گوناگون زنان و آثار نویسندگان و شعرای زنی که حال خود و از خود و حقوق خود مینوشتند. مبارزهای که امروز نیز ادامه دارد و ما هنوز بسیاری از خواستهای مادربزرگان و مادران خود را کسب نکرده ایم. ۱ـ دلریش، بشری، زن در دورهی قاجار، چاپ اول تهران ۱۳۷۵، ص۱۶۶ـ ۱۶۷ ۲ـ تاریخ بیداری ایرانیان، ناظمالاسلام کرمانی، بخش دوم، جلد چهارم، تهران ۱۳۶۲، ص۲۲۳ ۳ـ همان، جلد ۳، ص۴۵۴ـ ۴۵۷ ۴ـ ر.ک. آفاری، نیمه دیگر، زمستان ۱۳۷۱، ص۱۳ـ ۱۴ ۵ـ ر.ک. آجودانی، ماشاءالله، مشروطه ایرانی و پیشزمینههای “ولایت فقیه”، فصل کتاب، لندن ۱۳۷۶، ص۳۷۹ منبع: شهرزاد نیوز 3 لینک به دیدگاه
Secret: 2286 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۱ ناظمالاسلام کرمانی نیز گزارش میدهد: “عورات آذربایجان قطار فشنگ میبستند با حالت محزونی بچه خود را شیر میدهند مانند نرهشیران در میدان جنگ میکوشند که دست به او دراز نشود ولی مردان ما گویا همان اشخاصی بودند که مقتول و مجنوس شدند، [وگرنه این زندگان] در بستر راحت مانند پردگیان به خواب بیغیرتی رفتهاند و خیال میکنند که [با] تلف شدن جوانان غیور آذربایجان و پامان شدن ابدان کشتگان مسلمانان…”۲ در تبریز زنان مشروطهخواه اسلحه بدست گرفته و با لباس مردانه جنگیدند و کشته نیز دادند. آنان البته بیشتر نقش پشتیبان داشتند و پشت جبهه با رساندن غذا و پوشاک و پرستاری از مجروحان و خبررسانی کمک میرساندند. من نفهمیدم اینجا صحبت از عوراته، نره شیره یا زن کاش یکی منو قانع میکرد که چرا زن ناموس مرده؟ 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۳ تا قبل از دوران قاجاریه از حرکت جمعی زنان و نقش آنها در تحولات اجتماعی ـ سیاسی اطلاعات مورد استنادی وجود ندارد. چند موردی که در کتابهای تاریخی آمده است، مربوط به نقش آنها در حمایت از سربازان در جنگ با دشمنان است. برای مثال، در جنگهای طولانی ایران و عثمانی در زمان صفویه، زنان آذربایجان لباس جنگ پوشیده و وارد میدان میشدند. همین که قشون عثمانی به شهر حمله میآوردند، زنانی که در شهر مانده بودند از بالای بام بر سر آنها آب جوش میریختند (صابری شمیرانی، مشارکت سیاسی زنان در ایران). در دوران قاجاریه، آغاز حرکت جمعی و مشارکت زنان را باید به دو دوره تقسیم کرد. نخست دورهای که زنان به علل نارضایتیهای سیاسی ـ اجتماعی ناشی از ضعف دولت در برابر دولت های استعمارگر خارجی و حکومت استبدادی داخلی به دنبال مردان و به هدایت و تشویق و تأیید آنها به نهضتهای اجتماعی پیوستند و به طور مؤثری در این راه کوشیدند. آنها در این راه، از هدفهای مردان پشتیبانی میکردند و خواستههای مشخص نداشتند (مانند نهضت تنباکو و نهضت مشروطیت) در دومین دوره، زنان به فعالیت جداگانه در زمینه مسائل خاص خود پرداختند که حاکی از تحول و پیشرفت این حرکت است و نشان میدهد که زنان در این مرحله آگاهی بیشتری یافته و به عنوان یک گروه اجتماعی مؤثر فعالیت میکنند. اما حرکت اخیر، بر خلاف گذشته، از تأیید و همراهی کامل مردان برخوردار نبود و مخالفان با این گونه فعالیتهای زنان دست به دشمنی زده و این حرکت را گاه دچار مشکل میکردند. البته، این مخالفتها اصولا به این سبب بوده که حرکت زنان را بدعت میدانستند. در واقع، جامعه پذیرای چنین جهشی نبود، (مانند تشکیل مدارس، چاپ روزنامه) (منصوره اتحادیه، بیداری زنان: تاریخچه مشارکت زنان در نهضت مشروطیت، مجموعه مقالات اولین سمینار مشارکت اجتماعی زنان).نخستین حرکت ملی در دوره معاصر پس از شکست ایران در جنگها با روس، جنبش خود جوش مردم تهران در دفاع از زنان گرجی مسلمان شدهای بود که سفیر خودخواه و مستبد روس با سماجت هرچه تمامتر میخواست با تفسیر یکی از مواد معاهده ترکمانچای آنها را از شوهران و فرزندان خود جدا کرده و با تغییر مجدد مذهب روانه گرجستان سازد. این عمل نزد مسلمانان نوعی تجاوز به ناموس ملی و مذهبی بود و به همین دلیل، مورد اعتراض مردم قرار گرفت. زنان تهران در این روز شور و حرارت زیادی از خود نشان دادند و تا آخرین دقیقهای که هیاهوی مردم در خراب کردن سفارت روس و کشت و کشتار ادامه داشت آنها نیز از پای ننشستند. در تظاهرات دیگری که مردم تهران در دفاع از امیر کبیر برپا ساختند، زنان شرکت فعالی داشتند. درخشانتر از هر دو واقعه یاد شده، اتحاد و همبستگیشان در جنبش تحریم تنباکو بود. در اواخر سلطنت نیم قرنی ناصر الدین شاه که امتیازات فراوانی به خارجیان داده شد، توتون و تنباکو در انحصار یک کمپانی بیگانه درآمد. مردم و حتی زنان دربار، در این جهاد ملی به دستور پیشوای مذهبی خود، مرحوم میرزای شیرازی، شرکت کردند. زنان حرم هم قلیانها را شکستند و در مقابل اوامر صریح و قدرت مطلق ولی نعمت خود مقاومت کردند. این پافشاری بجایی رسید که دولت ناچار امتیاز توتون و تنباکو را لغو کرد (بدر الملوک بامداد، زن ایرانی از مشروطیت تا انقلاب سفید). همچنین قبل از مشروطه وقایعی (مانند قحطی یا نارضایتیهای ناشی از گرانی) رخ داد که تظاهراتی را از سوی زنان با تشویق مردان، در پیداشت. آنچه در آن زمان تازه به نظر میرسید آن بود که زنان در آن فضای انقلابی در تظاهرات سیاسی شرکت میکردند. زنان ایران در نهضت مشروطیت که جامعه ایران را تکان داد، تنها و بیاعتنا و منفعل نبودند، بلکه همانند مردان به جنب و جوش درآمدند، به طوری که باید گفت از این تاریخ بیداری واقعی زنان آغاز شد. به گفته محققان، جنبش زنان در ایران با انقلاب مشروطه آغاز و اوج میگیرد. در دوره قبل از مشروطه هیچ حقی برای زنان وجود نداشته، ازدواج کودکان و ازدواجهای اجباری بسیار رایج بود. شوهر می توانست هر موقع بخواهد همسرش را طلاق دهد، زنان حق رأی نداشتند و نمی توانستند هیچ منصب سیاسی اختیار کنند. در عرف عمومی سوادآموزی زنان برخلاف حکم صریح اسلام و خطری برای جامعه بود. بدین ترتیب تا سال 1304 تنها 3 درصد از کل زنان ایران با سواد بودند. سازمانهای زنان در دوره مشروطه سابقه سازمانهای غیردولتی زنان در ایران نیز به اواخر دوره قاجاریه و انقلاب مشروطه باز میگردد. بحرانهای اجتماعی حاصل از تشتت سیاسی و جنگ جهانی اوّل مانند بیماریهای اپیدمیک، قحطی و بیکاری باعث میشد تا زنان به صورت گروهی درصدد رفع مشکلات برآیند و مؤسسات خیریه را تأسیس نمایند. از جمله میتوان «مؤسسه خیریه ائمه(س)» و «انجمن خیریه بانوان ارامنه» اشاره نمود که حدود 100 سال پیش تأسیس شدهاند. از جمله مشکلات دیگر آن زمان مسئله آموزش و تأسیس مدارس دخترانه بود که زنان مجبور بودند جلسات آموزش و تشکلها را به صورت مخفیانه در منازل خود برگزار نمایند در دوران انقلاب مشروطه نیز زنان دارای تشکل مستقل سیاسی به نام «اتحادیه غیبی زنان» و یک تشکل اجتماعی به نام «انجمن مضررات وطن، انجمن نسوان ایران» بودند. هر چند در نظام بسته و مردسالارانه دوره قاجاریه و عرف جامعه آن روزگار زمینه پذیرش زنان در اجتماع را محدود مینمود امّا در دوره احمدشاه دولت مجبور به تأسیس «اداره معارف نسوان» شد تا به امور آنان رسیدگی نماید در همین زمان حضور و عضویت بانو صفیه یزدی در مقام مجتهد در هیأت نظارت بر قانون اساسی بسیار حائز اهمیت بوده است(مریم فرهمند، سازمان های غیر دولتی زنان) زنان و انقلاب مشروطیت در اوایل انقلاب مشروطه یعنی در اواخر دهة 1270 و اوایل دهة 1280 زنان فعال غالباً متأثر از رهبران مذهبی بودند. بعدها به ویژه پس از سال 1285 حرکت زنان محسوستر و مستقلتر شد. زنان انجمن ها و دورههای خاص خود را برپا کردند. این نوع روابط و دورهم جمع شدنهای رسمی و غیررسمی زنان را به تدریج نسبت به مسئولیت های اجتماعیشان اگاه می کرد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زنان ایرانی شرکتکننده در مراحل نخست جنبش زنان از کسانی بودند که خانوادههای شان جزء روشنفکران ملی گرا محسوب می گردند. برای نمونه صدیقه دولتآبادی نخستین مدیر مسئول نشریهای زنانه، یعنی (زبان زنان) خود یکی از اعضای بنیانگذار انجمن مخدرات وطن بود که از سال 1290 تأسیس شد. بانو امیر صحی ماه سلطان یکی دیگر از فعالان به ویژه در عرصة سوادآموزشی زنان بود. وی همچنین از اعضای انجمن مخدرات وطن بود همچنین محترم اسکندری، سازمان اصلی جمعیت نسوان وطن خواه، در خانوادهای مشروطه طلب بزرگ شده بود (منصوره اتحادیه، همان). ویژگیهای مشارکت زنان در دوره مشروطه شماری از مردان و زنان در نقاط مختلف کشور نارضایتی عمومیشان را نسبت به شرایط نابسامان زنان ابراز کردند و اشعار و نوشته های تعدادی از فعالان زن آن دوره به روشنی بیانگر عدم رضایتشان نسبت به تصویر زن در جامعه است. فعالیتهای مستمر با وجود مخالفتهای بسیار از فعالیتهای مربوط به حقوق زنان در آن دوره به سه شکل در شهرها انجام گرفته است: 1- انتشار نشریات زنان (همانند دانش، شکوفه، زبان زنان، نامة بانوان، عالم نسوان، جهان زنان) 2- شکل دهی سازمانهای زنانه (برای مثال انجمن حسریت زنان، انجم مخدرات وطن، جمعیت پیک سعادت با جمع انقلابی نسوان .....) 3- گشایش مدارس دختران جنبش زنان ایران در دهة 1300 و 1310 با هدف ارتقای سواد زنان دست به کار شد. فعالان ایرانی بر ضرورت تحصیل زنان متمرکز شدند. نشریات آنها پیوسته براهمیت سوادآموزی زنان تأکید میکردند. این جنبش با ویژگی غیر طبقاتی خود معتقد بود که تحقیقات سبب میشود زنان از باورهای خرافی دست بردارند زیرا تحصیل دانش به آنان توان و قدرتی میبخشد تا بتوانند از رسم و رسومات اجتماعی که فرودستی آنان را تثبیت میکند سرباز زنند. ضعف اصلی جنبش زنان در ایران این بود که زنان فعال در این جنبش، انرژی و وقت بسیاری را صرف اعتراض میکردند در حالی که برای گسترش و سازماندهی فعالیتهایشان در سطح جامعه وقت کمی می گذاشتند. ایجاد تغییر در تصویری که زن در جامعه وجود دارد درازمدت است و این تغییر به ایجاد شبکهای در سطح ملی برای فعالیت و ایجاد ارتباط نیاز دارد تنها راه گسترش جنبش از طریق سیستم عملکرد منسجم و مبتنی بر واقعیتهای موجود امکانپذیر است. تاریخ نگاری جنبش زنان در دوره مشروطه 1. سال 1312 هجری قمری عدهای از زنان با تجمع در صحن حرم حضرت عبدالعظیم به گرانی نان و گوشت اعتراض کردند. 2. اولین مدرسه دخترانه ایران سال 1324 هجری قمری توسط بیبی خانم استرآبادی تأسیس میشود. (بی بی خانم در عین حال به تحقیق عمران صلاحی اولین زن طنزنویس ایرانی هم است.) 3. بهار سال 1366 هجری قمری انجم نسوان، لایحهای به یکی از وکلای مجلس شورای ملی تقدیم میکند که در آن تقاضا میشود که تجمعات زنان به رسمیت شناخته شود. مجلس حق تجمع آنان را میپذیرد اما از آنها به طور علنی حمایت نمیکند. 4. سال 1285 هجری شمسی تعدادی از زنان، کفن پوشیده و ضمن سینهزنی و نوحهسرایی بازارها را تعطیل کردند. این حرکت به پشتیبانی از علما برای بست نشستن در قم و اعتراض به دولت انجام شد. 5. دی ماه 1286 هجری شمسی میتینگی از زنان در تهران تشکیل شد که در آن 10 ماده از خواسته های زنان به تصویب رسید، از جمله این خواستهها تأسیس مدارس دخترانه بود. 6. انجمن حریت زنان در سال 1325 هجری قمری به همت صدیقه دولتآبادی، میرزاباجی خانم، نواب سمیعی، منیره خانم و گلین خانم موافق تشکیل شد. دختران ناصرالدین شاه افتخارالسلطنه و تاج السلطنه نیز از اعضا این انجمن بودند. در این انجمن برخلاف انجمنهای مشابه، مردان فقط به اتفاق همسر یا دختر خود اجازه شرکت در جلسات را داشتند. صدیقه دولت آبادی چندبار به خاطر فعالیتهایش دستگیر شد که یکبار هنگام دستگیری وی، رئیس نظمیه گفت: «خانم شما صد سال زود به دنیا آمده ای» صدیقه دولت آبادی در پاسخ گفت: «آقا من صد سال دیر متولد شده ام اگر زودتر به دنیا آمده بودم نمی گذاشتم زنان چنین خوار و خفیف و در زنجیر شما اسیر باشند». 7. در سال 1328 هجری قمری انجمن مخدرات وطن از اولین انجمنهای زنان به همت بانو آغابیگم دختر شیخ هادی نجم آبادی تاسیس شد. صدیقه دولت آبادی و تنی چند عضو این انجمن بودند. 8. سال 1329 هجری قمری از طرف انجمن مخدرات وطن تظاهرات بزرگی در اعتراض به اولتیماتوم دوم روسها در مقابل مجلس شورای ملی برپا شد. در این گردهمایی هزاران زن بر روی چادر کفن سفید پوشیده بودند که روی کفن جمله یا مرگ یا استقلال نوشته شده بود. 9. در سال1297 شمسی برای اولین بار در ایران اداره تعلمیات نسوان تاسیس شد و از پی آن مدارس دولتی برای زنان آغاز به کار کرد. 10. فروردین سال 1301 شمسی، صدیقه دولت آبادی به آلمان رفت و در کنگره بین المللی زنان در برلین شرکت کرد. او اولین زنی است که به نمایندگی از زنان ایران در یک کنگره بین المللی شرکت کرد. 11. در 18 اسفند 1301 شمسی، انجمن پیک سعادت نسوان در انزلی برای اولین بار روز جهانی زن را برگزار کرد. 12. جمعیت نسوان وطن خواه در سال 1302 شمسی توسط گروهی از بانوان تشکیل شد که اولین قدم آن تاسیس کلاس اکابر برای زنان بود. یکی از شروطی که دولت برای برگزاری این کلاس قرار داده بود این بود که زنان باید متعهد شوند هنگام نوشتن نامه اسرار خانوادگی خود را برملا نسازند. منبع: سایت انسان شناسی و فرهنگ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده