رفتن به مطلب

علت گرايش به مذهب


fanous

ارسال های توصیه شده

انيشتين مدعی است که احساسات موجد مذهب متفاوت است، علت گرایش به مذهب را در همه طبقات نمی توان یکسان دانست. او می گوید: برای یک انسان ابتدائی، ترس: ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از جانور وحشی، ترس از مرض، ایجاد کننده زمینه مذهبی است. فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم و بیش شبیهی می سازد، این موجودات را با دست و فکر خود می سازد و بعد از این آفریدن به این فکر می افتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد، چطور بر سر لطفشان بیاورد. اینگونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدائی که در این مذهب پرستیده می شود خدای واقعی نیست منجر به نوعی بت پرستی می شود.

می گوید: خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است. یک فرد می بیند پدر و مادر، خویشان و رهبران و بزرگان می میرند یک یک اطراف او را خالی می گذارند، پس آرزوی هدایت شدن، دوست داشتن، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن به کسی، زمینه قبول عقیده به خدا را در او ایجاد می کند.

به عقیده انیشتین خدائی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی نیست، صفاتی که برای او فرض می شود همه صفات انسانی است، کتاب مذهبی یهودیان و همچنین انجیل این چنین خدائی را معرفی می کنند، این مذهب نسبت بمذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است.

  • Like 15
لینک به دیدگاه
انيشتين مدعی است که احساسات موجد مذهب متفاوت است، علت گرایش به مذهب را در همه طبقات نمی توان یکسان دانست. او می گوید: برای یک انسان ابتدائی، ترس: ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از جانور وحشی، ترس از مرض، ایجاد کننده زمینه مذهبی است. فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم و بیش شبیهی می سازد، این موجودات را با دست و فکر خود می سازد و بعد از این آفریدن به این فکر می افتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد، چطور بر سر لطفشان بیاورد. اینگونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدائی که در این مذهب پرستیده می شود خدای واقعی نیست منجر به نوعی بت پرستی می شود.

می گوید: خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است. یک فرد می بیند پدر و مادر، خویشان و رهبران و بزرگان می میرند یک یک اطراف او را خالی می گذارند، پس آرزوی هدایت شدن، دوست داشتن، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن به کسی، زمینه قبول عقیده به خدا را در او ایجاد می کند.

به عقیده انیشتین خدائی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی نیست، صفاتی که برای او فرض می شود همه صفات انسانی است، کتاب مذهبی یهودیان و همچنین انجیل این چنین خدائی را معرفی می کنند، این مذهب نسبت بمذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است.

با کلش موافقم با این یک تکه که قرمز کردم شدیدا موافقم. خدایی که براش اسم و صفت قائل می شیم خدای واقعی نیست. چون اون خدایی که در ذهن ما می گنجه صفاتی رو براش قرار می دیم که برای ما قابل درک باشه و این یعنی تنزل دادن مرتبه ی خدا.

خدا بی نام هستش. هیچ صغتی نمیشه براش قائل شد و...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
ترس: ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از جانور وحشی، ترس از مرض، ایجاد کننده زمینه مذهبی است. فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم و بیش شبیهی می سازد، این موجودات را با دست و فکر خود می سازد و بعد از این آفریدن به این فکر می افتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد، چطور بر سر لطفشان بیاورد. اینگونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدائی که در این مذهب پرستیده می شود خدای واقعی نیست منجر به نوعی بت پرستی می شود.

می گوید: خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است. یک فرد می بیند پدر و مادر، خویشان و رهبران و بزرگان می میرند یک یک اطراف او را خالی می گذارند، پس آرزوی هدایت شدن، دوست داشتن، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن به کسی، زمینه قبول عقیده به خدا را در او ایجاد می کند.

به عقیده انیشتین خدائی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی نیست، صفاتی که برای او فرض می شود همه صفات انسانی است، کتاب مذهبی یهودیان و همچنین انجیل این چنین خدائی را معرفی می کنند، این مذهب نسبت بمذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است.

 

اگر دلیل گرایش انسان به مذهب از زاویه نگاه انیشتن بررسی شود ناچارا به همین دلائلی که ایشان اشاره کرده محدود میشودخیلی هم دور از انتظار نیست چون انیشتن بعنوان یک پیرو ایین کلیم الله میزان الزام خودرا با جملات مختصری که ارائه داده بیان میکند

 

البته تورات و انجیلی که تفاوت ماهوی فراوانی با شکل و محتوای اولیه خود به لحاظ تحریفات مکررپیدا کرده از نظر اهل کتاب هم بعضا نمیتواند دریچه مطمئنی برای اعتصام به مذهب باشد.

 

اما انچیزی که در بیان دلیل گرایش ادمی به مذهب از قلم افتاده و اصلی ترین شاخص نیز همان میباشد نیاز فطری انسان به این است که قرار است خدارا از پنجره مذهب ببیند"همان عهد و پیمانی که روز الست انسان بران صحه گذارده و خداوند این میل به مبدا را به ودیعه در نهادش قرارداده است

 

پس ترس و تنهایی و نیازو مرض دلایل قانع کننده ای برای گرایش به مذهب نیست

  • Like 7
لینک به دیدگاه

برتولت برشت داستانک جالبی توی کتاب "فیل" دارد که مفهوم آن این چنین است:

اگر فکر میکنی که باید خدایی بالا سرت باشد که کار خوب بکنی، حتما خدا داشته باش!

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

دیگر اسی را در تالار اسلام و ادیان و مباحث تحقیقاتی دین و....... نخواهید دید...

 

گفتم یک خبر خوشی به مومنین عزیز و مومنات محترمه بدم،که مطمئن باشن کسی دیگه به باورهاشون انتقاد و چالشی وارد نمیکنه.

 

مخصوصا این پست را در این تاپیک زدم،چون دیدم هم استارتر و هم نفر دومش رفته اند،گفتم بذار نام ما هم در این تاپیک خاک بخوره.

 

موفق باشین در زندگیتون.

 

از صمیم قلب آرزو دارم به خدای مورد باورتان روزی برسین.

 

در پناه حق.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

همانطور که در قرآن آمده ، گرایش به دینی الهی ، امریست فطری که در وجود تمام انسانها نهادینه شده است...

"فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله...." روم 30

 

یاعلی :icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

این دین ساده من است

 

نیازی به مرجع تقلید ندارد،

 

نیازی به فلسفه های بغرنج ندارد،

 

دین من عقل من است و مرجع آن مهربانی

 

دالایی لاما

 

 

v54eqfhk3zlvrveyeztv.jpg

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دین بر پایه ی عقل استوار است، اما خود عقل نیست چرا که عقلها متفاوتند و دین، واحد...

با عقل میتوان دین صحیح را از دین غیر صحیح تشخیص داد...

 

یا علی :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دین بر پایه ی عقل استوار است، اما خود عقل نیست چرا که عقلها متفاوتند و دین، واحد...

با عقل میتوان دین صحیح را از دین غیر صحیح تشخیص داد...

 

یا علی :icon_gol:

ببخشبد بنده برام سوالی پیش اومد.

شما از طرفی میفرمائید که عقل ها متفاوتند از طرفی میگوئید دین بر پایه ی عقل استوار است و از طرف دیگه ای میگوئید دین واحد است.

چیزی که فرمودین من رو گیج کرد: دین واحد بر پایه عقل هایی که متفاوتند!

بر اساس حرف شما دین قاعدتا باید بر روی عقل یک نفر استوار باشد تا بتواند واحد بماند.

لطفا مرا روشن نمائید.

  • Like 9
لینک به دیدگاه
ببخشبد بنده برام سوالی پیش اومد.

شما از طرفی میفرمائید که عقل ها متفاوتند از طرفی میگوئید دین بر پایه ی عقل استوار است و از طرف دیگه ای میگوئید دین واحد است.

چیزی که فرمودین من رو گیج کرد: دین واحد بر پایه عقل هایی که متفاوتند!

بر اساس حرف شما دین قاعدتا باید بر روی عقل یک نفر استوار باشد تا بتواند واحد بماند.

لطفا مرا روشن نمائید.

 

سوال خیلی خوب و بجایی پرسیدید، مطلب بنده کمی مبهم بود...

ممنون :icon_gol:

و اما جواب:

 

1- دین مجموعه ای از اعتقادات و احکام و اخلاق است.

 

2- در بعضی از مسائل تمام عقلا همنظر هستند و این که گفتم دین بر پایه ی عقل استوار است یعنی اصول اعتقادی دین از قبیل اینکه خدایی به عنوان آفرینش جهان هستی وجود دارد و باید او را پرستید و آن خدا باید برای سعادت مخلوقاتش فرستاده ای بفرستد و ...

و اصول اخلاقی دین مانند خوب دانستن راستگویی و امانتداری و...

و زشت دانستن ظلم و دروغگویی و ...

که این قبیل مسائل بین تمام عقلا مشترک است.

 

3- این که گفتم عقلهای متفاوت نمیتوانند خود دین باشند ، یعنی عقل، اینکه خدا را باید پرستید میفهمد اما چگونگی اش را نمیفهمد ، یکی از مصادیق چگونگی پرستش خدا همان احکام دین است، که عقل مستقلا نمیتواند به آن برسد.

 

4- اینکه گفتم دین ، واحد است یعنی حقیقت ، مطلق است نه نسبی.

آیا میشود دو گزاره ی مخالف هم هر دو صحیح باشند؟

به نظر شما آیا میشود هم "لم یلد و لم یولد" صحیح باشد و هم اینکه عیسی پسر خداست؟

 

5- در هر زمان فقط یک راه صحیح برای رسیدن به سعادت وجود دارد و آن راه، دینی است که از طرف خدا آمده باشد.

 

یا علی :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ممنون از پاسختون. اما چندتا سوال دیگه:

در بعضی از مسائل تمام عقلا همنظر هستند و این که گفتم دین بر پایه ی عقل استوار است یعنیاصول اعتقادی دین از قبیل اینکه خدایی به عنوان آفرینش جهان هستی وجود دارد و باید او را پرستید و آن خدا باید برای سعادت مخلوقاتش فرستاده ای بفرستد و ...
این که گفتم عقلهای متفاوت نمیتوانند خود دین باشند ، یعنی عقل، اینکه خدا را باید پرستید میفهمد اما چگونگی اش را نمیفهمد

آیا همه ی عقلا به وجود خدا اعتقاد دارند؟

وقبل از آنکه جواب سوالم رو بدید لطفا بفرمائید تعریفتون از "عاقل" چیست و کیست؟

اینکه گفتم دین ، واحد است یعنی حقیقت ، مطلق است نه نسبی.

آیا میشود دو گزاره ی مخالف هم هر دو صحیح باشند؟

به نظر شما آیا میشود هم "لم یلد و لم یولد" صحیح باشد و هم اینکه عیسی پسر خداست؟

خب به نظر شما کدام درست است؟ مطمئنا میفرمائید لم یلد و لم یولد. چون مسلمان هستید.

اما آیا این دلیل بر غلط بودن باورهای مسیحیان است؟

حقیقت چیست؟

چه مرجعی آن را تعیین میکند؟

در هر زمان فقط یک راه صحیح برای رسیدن به سعادت وجود دارد و آن راه، دینی است که از طرف خدا آمده باشد.

این راه صحیح را چه کسی برتر دانسته است؟

تکلیف کسانی که در پرو و قطب شمال و تانزانیا زندگی میکنند و دینی بر آنها عرضه نشده چیست؟

 

ممنون.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
این دین ساده من است

 

نیازی به مرجع تقلید ندارد،

 

نیازی به فلسفه های بغرنج ندارد،

 

دین من عقل من است و مرجع آن مهربانی

 

دالایی لاما

 

 

v54eqfhk3zlvrveyeztv.jpg

دشمن عقل دو چیز است :

یکی خشم است ودومی شهوت .........................اگر لجام گسیخته گشتند

 

خوب چه کسی می تواند به کمک عقل برسد..........اگر اسیر این دو نهاد شد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آیا همه ی عقلا به وجود خدا اعتقاد دارند؟

وقبل از آنکه جواب سوالم رو بدید لطفا بفرمائید تعریفتون از "عاقل" چیست و کیست؟

 

بلی به طور قطع ، و کسی که به وجود خدا معتقد نیست سفیه است!

" و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه..." (بقره 130)

هرکس از آیین ابراهیم (که همان آیین توحید و خداپرستی است) رویگردان شود سفیه است.

کسی که از عقل خود استفاده کند عاقل است (بعضی از نفس و شهوت و غضب خود پیروی میکنند)

" ... أفی الله شک فاطر السماوات و الارض..." (ابراهیم 10)

آیا در خداوندی که آفریننده ی آسمانها و زمین است شکی است؟

 

خب به نظر شما کدام درست است؟ مطمئنا میفرمائید لم یلد و لم یولد. چون مسلمان هستید.

اما آیا این دلیل بر غلط بودن باورهای مسیحیان است؟

حقیقت چیست؟

چه مرجعی آن را تعیین میکند؟

 

به نظر بنده لم یلد و لم یولد صحیح است چون عقل و فطرت میگوید خدایی که فرزند داشته باشد ناقص و محتاج است.

این راه صحیح را چه کسی برتر دانسته است؟

تکلیف کسانی که در پرو و قطب شمال و تانزانیا زندگی میکنند و دینی بر آنها عرضه نشده چیست؟

 

خدا برتر دانسته.

"و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین" (آل عمران 85)

یعنی دینی غیر از اسلام (هر زمان تسلیم دین همان زمان شدن) پذیرفته نیست.

اگر تعالیم وحیانی به آنها نرسیده باشد طبق عقل و فطرت عمل کنند سعادتمند خواهند بود.

"... و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا" (إسراء 15)

یعنی تا پیامبر نفرستیم کسی را عذاب نمیکنیم.

 

 

این آیاتی که از قرآن برایتان نوشتم به عنوان شاهد بود و نه به عنوان دلیل.

میشه بگید که به چه چیزهایی معتقد هستید؟ تا بنده هم بتوانم جوابهای متناسب به سوالاتون بدم. :icon_gol:

 

یا علی :icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

کاربر محترم ya_ali ...............لزوم ندارد که طرف مخاطب شما چه آئینی راپذیرفته است

ممکنست نخواهد آن را اعلام کند

حضرت علی می فرماید :

المرء مخبوءتحت لسانه .............

 

شما سخن را دریاب ............وپاسخ را تقدیم

با تشکر:icon_gol:

لینک به دیدگاه

امام خمینی فرمود :

اگر تمام پیامبران خدا دریک شهر جمع شوند وبا هم زندگی کنند ..........با هم در گیر نخواهند شد

 

 

 

 

آنکه ایجاد مشکل می کند نفس خود انسان است ..............

 

چون هرکس برای خودش .................می کشد

 

کشمکش ..........

 

وقتی همه در مشکلات گویند ............خدا ...........

 

او حلال المشکلات است

لینک به دیدگاه
کاربر محترم ya_ali ...............لزوم ندارد که طرف مخاطب شما چه آئینی راپذیرفته است

ممکنست نخواهد آن را اعلام کند

حضرت علی می فرماید :

المرء مخبوءتحت لسانه .............

 

شما سخن را دریاب ............وپاسخ را تقدیم

با تشکر:icon_gol:

 

چطوری خوشکله؟:girl_blush2:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دیگر اسی را در تالار اسلام و ادیان و مباحث تحقیقاتی دین و....... نخواهید دید...

 

گفتم یک خبر خوشی به مومنین عزیز و مومنات محترمه بدم،که مطمئن باشن کسی دیگه به باورهاشون انتقاد و چالشی وارد نمیکنه.

 

مخصوصا این پست را در این تاپیک زدم،چون دیدم هم استارتر و هم نفر دومش رفته اند،گفتم بذار نام ما هم در این تاپیک خاک بخوره.

 

موفق باشین در زندگیتون.

 

از صمیم قلب آرزو دارم به خدای مورد باورتان روزی برسین.

 

در پناه حق.

 

اسی جان خواستم جواب بدم که پست تو رو دیدم.

 

منم به این نتیجه رسیدم که شاید سکوت بهتر باشد، چون شاید انتقاد یا حتی بیان کردن یک شک کوچک از نگاه بسیاری گناهی نابخشودنی باشد. پس همان به که سکوت کنیم و عده ای بدون تفکر در اندیشه ای خود را برتر از دیگران بدانند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
بلی به طور قطع ، و کسی که به وجود خدا معتقد نیست سفیه است!

" و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه..." (بقره 130)

هرکس از آیین ابراهیم (که همان آیین توحید و خداپرستی است) رویگردان شود سفیه است.

کسی که از عقل خود استفاده کند عاقل است (بعضی از نفس و شهوت و غضب خود پیروی میکنند)

" ... أفی الله شک فاطر السماوات و الارض..." (ابراهیم 10)

آیا در خداوندی که آفریننده ی آسمانها و زمین است شکی است؟

 

 

 

به نظر بنده لم یلد و لم یولد صحیح است چون عقل و فطرت میگوید خدایی که فرزند داشته باشد ناقص و محتاج است.

 

 

خدا برتر دانسته.

"و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین" (آل عمران 85)

یعنی دینی غیر از اسلام (هر زمان تسلیم دین همان زمان شدن) پذیرفته نیست.

اگر تعالیم وحیانی به آنها نرسیده باشد طبق عقل و فطرت عمل کنند سعادتمند خواهند بود.

"... و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا" (إسراء 15)

یعنی تا پیامبر نفرستیم کسی را عذاب نمیکنیم.

 

 

این آیاتی که از قرآن برایتان نوشتم به عنوان شاهد بود و نه به عنوان دلیل.

میشه بگید که به چه چیزهایی معتقد هستید؟ تا بنده هم بتوانم جوابهای متناسب به سوالاتون بدم. :icon_gol:

 

یا علی :icon_gol:

ممنون از پاسختون.

شما فرض بفرمائید بنده یک کافری هستم که در مورد اسلام در حال تحقیقم پس باید بگم که بنده دنبال دلیل هستم نه شاهد.:ws2:

با توجه این مسئله (فرض بالایی) بنده هنوز قرآن را قبول ندارم.

پس استناد در مورد آیات قرآن مورد قبول اینجانب نمی باشد.

پس با این حساب دانشمندانی که در طول تاریخ با استناد به علم، وجود خدا را زیر سوال برده اند، جزو سفیه ها می باشند. خب این ها هم از عقل خود پیروی کرده اند، پس یعنی عاقلند!

کسی در کارهای روزمره از عقل خودم استفاده میکند. در انتخاب راه و روش زندگی از عقل خودش استفاده می کند اما دین و خدایی را قبول ندارد.

مشکل از چیست؟ از عقل ایشان؟

ضمن اینکه به بنده پایخ ندادید که حقیقت را چه مرجعی تعیین میکند؟ حقیقت اساسا چیست؟ ارکجا باید فهمید چه چیزی حقیقت است و چه چیز حقیقت نیست؟

آیا کسی که با توجه به پدیده های موجودی که قابل لمس هستند برای زندگی اش تصمیم میگیرد عاقل است یا کسی که به چیزی اعتماد می کند که هرگز ندیده ؟

ضمن اینکه این خدایی که برتر دانسته در کتاب قرآن برتر دانسته. در کتاب انجیل دین دیگری را برتر دانسته در تورات چیز دیگری را.

 

ممنون.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز :icon_gol:

 

پس با این حساب دانشمندانی که در طول تاریخ با استناد به علم، وجود خدا را زیر سوال برده اند، جزو سفیه ها می باشند. خب این ها هم از عقل خود پیروی کرده اند، پس یعنی عاقلند!

کسی در کارهای روزمره از عقل خودم استفاده میکند. در انتخاب راه و روش زندگی از عقل خودش استفاده می کند اما دین و خدایی را قبول ندارد.

مشکل از چیست؟ از عقل ایشان؟

 

بلی سفیه اند.

اجازه بدید با یه مثال معنای سفیه رو مشخص تر کنم:

فرض کنید که سیگار برای سلامتی انسان ضرر مهمی داشته باشد ، با این فرض، بنده به پزشکی که این موضوع را میداند و باز سیگار میکشد ، میگویم سفیه. هر چند به زعم خیلی ها این پزشک انسان عاقلی باشد.

پس نتیجه این شد که مشکل این دسته که خیلی هم کم هستند استفاده نکردن از عقل است و کسی که از عقلش استفاده نکند سفیه است.

و اینکه چگونه عقل به خدا میرسد هم خیلی واضح است ولی اگر باز دلیل بخواهید در خدمتم.

به نظر شما الان چند درصد از مردم کره ی زمین به وجود خدا معتقد نیستند؟

 

ضمن اینکه به بنده پایخ ندادید که حقیقت را چه مرجعی تعیین میکند؟ حقیقت اساسا چیست؟ ارکجا باید فهمید چه چیزی حقیقت است و چه چیز حقیقت نیست؟

 

عقل میگوید حقیقت را باید کسی تعیین کند که اشتباه و خطا در او راه ندارد، و آن هم فقط خداست.

باید تحقیق کنیم و ببینیم آیا خدا چیزی گفته یا نه؟

 

ضمن اینکه این خدایی که برتر دانسته در کتاب قرآن برتر دانسته. در کتاب انجیل دین دیگری را برتر دانسته در تورات چیز دیگری را.

 

بنده هم عرض کردم در هر زمانی دینی که در همان زمان از طرف خدا بیاید همان دین حق است و این فرمایش شما عرض بنده را تأیید میکند.

 

آیا کسی که با توجه به پدیده های موجودی که قابل لمس هستند برای زندگی اش تصمیم میگیرد عاقل است یا کسی که به چیزی اعتماد می کند که هرگز ندیده ؟

 

چنین انسانی ، عقل را نیز باید انکار کند ، چون نه قابل دیدن است و نه قابل لمس کردن!

عقل میگوید که همه ی چیزها، برای اثبات بودنشان نیاز به دیدن و یا لمس شدن ندارند و خیلی وقتها ما از یک اثر پی به صاحب اثر میبریم.

به همین انسانی که فرمودید قائل به اصالت حس و تجربه است اگر بگوییم مثلا این خانه ای که در آن زندگی میکنی خود به خود بوجود آمده آیا حرف ما را میپذیرد؟

قطعا خیر ، هر چند سازنده ی خانه را هیچگاه ندیده باشد ولی از اثر پی به موثر میبرد.

 

یاعلی :icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...