.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 16 مهر، 2012 تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها پیش فامیل مقابل آبروداری کنید 4
moein.s 18984 ارسال شده در 16 مهر، 2012 در حلقه ی رندان به دنبال چه می گردید؟! جز درد دل چیزی در این گونه مراکز نیست با گردن ما شد مثل"باریک تر از مو" صد بار گفتیم این طرف ها یک مبارز نیست! 4
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 16 مهر، 2012 تو را با تیغ الماس آفریدند شبیه شیشه حساس آفریدند برای آنکه از سرما نمیری تو را در بندرعباس آفریدند 4
moein.s 18984 ارسال شده در 16 مهر، 2012 دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز! مرا شراب فرحبخش و یار حور سرشت! شود فراهم اگر، نیست آرزوی بهشت 4
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 16 مهر، 2012 تو کوچه ، غوغا میکنند و دعوا چهار تا یوسف سر یک زلیخا! 3
moein.s 18984 ارسال شده در 16 مهر، 2012 - آمد از پرده به مجلس عرقش پاك كنيد تا نگويند حريفان كه چرا خيس آمد! - سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد! بي خبر بود كه ما مشترك كيهانيم 3
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 17 مهر، 2012 من نگام دربدر تو تو حواست پیش بنزه کاش از اول میدونستم توی چشمای تو لنزه 2
moein.s 18984 ارسال شده در 17 مهر، 2012 فاطمه خانوم یعنی ما فقط به طنز علاقه داریم همه بايد به يك طرف بروند تا شود رد عليرضا قزوه شعرهايش در ابتدا بودند يك مجلد عليرضا قزوه چاپ آثار او پس از چندي شد مجدد عليرضا قزوه نيست جايي و نيست ارگاني كه نباشد عليرضا قزوه شك ندارم كه بيش تر از صد شغل دارد عليرضا قزوه 2
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2012 هر آن کس را که دیدی هست دلشاد بدور از نالــــــــــــه و اندوه و فریــاد بـدان فرزنـد ایشان نیــــست راهـــی پـدرجـان ، سوی دانشـــــــــگاه آزاد 2
moein.s 18984 ارسال شده در 18 مهر، 2012 در متن اگر با ارجمندی نسبتی باشد لبخند چیزی جز تبسم در پرانتز نیست جز شکوه کردن نیست آن هم شکوه با اطناب طنزی که در آن فرصت لبخند موجز نیست 2
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 تو سبزی دائما ، زردی نداری همیشه گرمی و سردی نداری زنی و تا ابد در خصلت خویش زبانم لال ، نامردی نداری 2
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای كه برق خانه ی بنده نرفته باز آمد! 2
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 دال ندارم میشود با نون من شعری دهم ؟ آخ چه گفتم پول ندارم ... نان گران است بی خیال .. میشود بی پول و نون با آب تنها سر کنم تا جان دهم ؟ فی البداهه بود 2
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 23 مهر، 2012 من زوجم و تو فردی ، این شهر جای ما نیست در این دیار سربی ، یک استکان، هوا نیست معشوقه های این شهر بر چهره، ماسک دارند، درد و غم و مرض هست، یک جرعه ی دوا نیست فرهاد آسم دارد ، خسرو، سیاه سرفه احوال عاشقان نیز، چندی ست روبِرا نیست "اطفال و سالمندان" در خانه ها اسیرند هیچ آدمی به فکرِ شیرین بینوا نیست 2
moein.s 18984 ارسال شده در 23 مهر، 2012 تو درآن سوی تنبلی کردی انقلابات مخملی کردی با توام ای جوان مسئله دار دست از روستای ما بردار درس پر زرق و برق می خوانی رفته ای غرب و شرق می خوانی تربیت رفته پاک از یادت حاجی ام هست جد و ابادت 2
azarafrooz 14221 ارسال شده در 24 مهر، 2012 تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید:(50): البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها پیش فامیل مقابل آبروداری کنید 2
.FatiMa 36559 مالک ارسال شده در 27 مهر، 2012 در خانه ما ز نیک و بد چیزی نیست جز ننگی و پاره ای نمد چیزی نیست از هر چه پزند نیست غیر از سودا وز هر چه خورند جز لگد چیزی نیست عبیدزاکانی 2
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 10 آبان، 2012 تنم باشد کبود از لنگه کفشی و یا از ناخن همچــــــون درفشی! زنم بهر سلامت -جای ورزش- کشد دائم ســــــرم جیغ بنفشی!!
mani24 29665 ارسال شده در 27 بهمن، 2012 تنم باشد کبود از لنگه کفشی و یا از ناخن همچــــــون درفشی! زنم بهر سلامت -جای ورزش- کشد دائم ســــــرم جیغ بنفشی!! ياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم تك و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجير من گرفتم تو نگير بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان بودم از جمع خوشان خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير من گرفتم تو نگير اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم بستر راحت و نرم زن مگير ؛ ار نه شودخوابگهت لاي حصير من گرفتم تو نگير بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم مستحق لگدم چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير من گرفتم تو نگير من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام خر همسر شده ام مي دهد يونجه به من جاي پنير من گرفتم تو نگير
ارسال های توصیه شده