رفتن به مطلب

کامران رسول زاده


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

پنجره را باز کن،

همه چیز را به باد گفته ام...!!

  • Like 9
  • پاسخ 48
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

ریختم عوض شده

از وقتی تو را ریخته ام توی خودم

حالا

همریخت توام...!

  • Like 6
ارسال شده در

اینهمه زیبایی

به چه کار تو می آید؟

فکر نمی کنی باید زیباییت را،

با خودم به گور ببرم؟...!

  • Like 6
ارسال شده در

ناراحت نباش!

عقلِ مردم

به چشمشان است،

بگذار همچنان فکر کنند

دارم با خودم حرف می زنم...!

  • Like 6
ارسال شده در

کمی آرام بگیر در من!

اینهمه که می دوی میان سلولهای ذهنم

اینهمه که ته نشین می شوی در رگهام

اینهمه که سر می روی از دریچه های قلبم..

همه ی اینهمه

بیهوده ست.

تو سالهاست

که رفته ای...!

  • Like 6
ارسال شده در

مُرده به دنیا آمدم،

و هیچ قابله ای نفهمید،

که عاشق تو بودم...!

  • Like 6
ارسال شده در

چطور دلت آمد؟...

...

من حتی

دلم نمی آید

ادامه ی این شعر را بنویسم...!

  • Like 6
ارسال شده در

تمام شعرهای عاشقانه ی جهان

شبیه تواند..

تو اما پشت استعاره ای ایستاده ای

که به ذهن هیچ شاعری

نخواهد رسید... !

  • Like 5
ارسال شده در

حیف که روی تو غیرت دارم

 

وگرنه روسری‌ات را از همین سطر

 

باز می‌کردم

 

که همه ببینند

 

چه خیالی بافته‌ام

 

از موهات ...

  • Like 6
ارسال شده در

اسمش را خودکشی نگذار ،

حتی نهنگی مثل من

که عمق اقیانوس را دیده

دلش برای سواحل تو تنگ می‌شود

  • Like 7
ارسال شده در

زیبائی تو هر روز

زنی ست

که حواس خیابان را پرت می کند

و زیر می گیرد

مردی را

که حواسش به توست

  • Like 6
ارسال شده در

تنهائی

صدای آکاردئونی ست

که هیچ وقت نمی فهمیم

از کجای خیابان می آید...

  • Like 6
ارسال شده در

همین چند روزپیش

فکر می کردم

می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم

از همین چندروز پیش

هیچ کس

شبیه تو نیست

  • Like 6
ارسال شده در

[h=6]جهــان چیــزی شبیــه مــوهــای تــوســت!

سیــاه و ســرکــش و پیچیــده!

خیــال کــن چــه بــی بختــم مــن،

کــه بــه نسیــمی حتــی،

جهــانــم آشــوب مــی شــود . . . [/h]

  • Like 5
ارسال شده در

نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم

نیستی که نمیرم,

نیستی ...

ازینهمه زخمهای خالی نه,

ازینهمه که نیستی,

مُردم

  • Like 6
ارسال شده در

تــو چنــان زيبــا شــده اي ميــان شعــرهــایــم،

 

 

 

کــه گمــان نکنــم خــودت هــم بــدانــي

 

 

ايــن کــه داري مــي خــوانيــش،

 

 

خــودِ تــويــي . . .

  • Like 5
ارسال شده در

همین را کم داشتم!

کسی با چشم هایِ تو...

خوشت می آید

توی چشم مردم باشی؟

  • Like 5
ارسال شده در

رفتنت کافی نبود؟

حالا داری در شعر های دیگران پرسه می زنی؟!

شعرم را حلالت نمی کنم اگر

بین واژه های نا محرم ببینمت...

  • Like 5
ارسال شده در

به خاطر تو هرکاری ممکن است

از من سر بزند،

حتی ممکن است

در بند پایانی این شعر

به مغزم شلیک کنم...

  • Like 5
ارسال شده در

من قید زمان را زده ام

که جوان بمانی در شعرهام،

مشکلم اینجاست که

تو در قید هیچ مکانی نیستی...

  • Like 5

×
×
  • اضافه کردن...