shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 تیر، ۱۳۹۱ ابوالقاسم حالت در سال 1369 در مجله گل آقا سروده ای در خصوص " کراوات " و نقش آن در تعاملات اجتماعی داشته که در ذیل می آید : مدعی دید كراواتم و غرید چو شیر گفت این چیست كه بر گردن توست ای اكبیر؟ گفتمش چاكرتم، نوكرتم، سخت مگیر! میكنم پیش تو اقرار كه دارم تقصیر كانچه اسباب گرفتاری هر مرد و زن است همه تقصیر كراوات من است! لكه غرب به دامان شما اصلا نیست نام دختر كتی و مرسده و ژیلا نیست كت خوش فرم شما طرح فرنگیها نیست جین آن تازه جوان تحفه آمریكا نیست این كراوات فقط كار سوئیس و وین است همه تقصیر كراوات من است! گر كه سیمرغ نشسته است سر قله قاف كند از یاری مرغان دگر استنكاف گر كه اصناف ندارند اثری از انصاف گر كند بخش خصوصی به خلایق اجحاف گر فلان گردنه در دست فلان راهزن است همه تقصیر كراوات من است! آن سخنهای غمانگیز كه مردم گویند آنچه از شدت بحران تورم گویند آنچه از روی تأسف به تألم گویند یا كه از راه تمسخر به تبسم گویند و آنچه نشخوار زن و مرد به هر انجمن است همه تقصیر كراوات من است! گر به هر كوچه زباله است چو خرمن توده گر در این شهر ز بس گشته هوا آلوده دم به دم دود به حلق تو رود یا دوده كارها گر همه پیچیده به هم چون روده جویها گر همه آكنده ز لای و لجن است همه تقصیر كراوات من است! خیط، گر وضع اتوبوس بود داخل خط یا اگر مثل غریقی تو گرانی است چو شط گر خر كل حسن از گرسنگی گشته سقط اگر آن لامپ كه روزی سه تومن بود فقط این زمان قیمت او بیشتر از صد تومن است، همه تقصیر كراوات من است! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده