mona_serendipity 4365 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۸ در گاهشماری های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام »، روز دوم هر ماه، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » بودهاست. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. برای نمونه روز ۱۶ هر ماه، « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » نام داشت و که در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » لقب میگرفت و اینگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید. روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن «ستایش آب» و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن «ستایش آتش» و همین گونه روز پنجم ماه دوازدهم ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام )، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. «سپندارمذگان» روز زن و زمین است. روز پنجم اسفند در همه گاهشماری های ایرانی به عنوان روز جشن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شناخته میشود. منبع: ویکیپدیا در تاپیک جداگانه در رابطه با هر یک از این جشنها صحبت خواهیم کرد.:rose: 12 لینک به دیدگاه
pesare shad 1097 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۸۹ جشن تيرگان جشن تيرگان که بسيار فرخنده و مبارک است داستان دلکشى دارد و راهنماى مطالب سودمند علمى و ادبى مىباشد، در تير روز از تير ماه است. در اول تيرماه افراسياب تورانى بر ايران غلبه کرد و سپاهيان ايران را در طبرستان محاصره نمود و ايرانيان از اين واقعه غمگين شدند و آن روز را عزا گرفتند. از آن روز به بعد، اول تيرماه را عزاى ملى ناميدند. روز سيزدهم ايران و توران صلحنامهاى نوشتند که بسيار بهنفع ايران تمام شد و ايرانيان براى نجات منوچهر و سپاهيانش از دست تورانيان جشن گرفتند و شادى کردند و بدين وسيله جشن تيرگان داراى فضيلت ديگرى نيز گرديد. پلوتارک يونانى مىنويسد: از زمان قديم هم ايرانيان مىدانستند که تير (تشتر) ستارهٔ شعرى يمانى است. مورخ نامبرده آشکارا به ستوده شدن اين ستاره در نزد ايرانيان اشاره مىکند. بايد دانست که تشتر يا تير هميشه در افق ديده نمىشود. تابستان و بهخصوص امرداد و شهريورماه اوقات جلوه کار تشتر است. در تيرماه يعنى ماهى که بهنام تشتر است اين ستاره طلوع مىکند. در آخر ماه مزبور طرف صبح در آسمان ديده مىشود، بهويژه در ماه بعد آن پيش از آمدن خورشيد بسيار باشکوه در طرف مشرق مىدرخشد. در بحبوحهٔ تابستان که دل خاک از تشنگى لهله مىزند، گياهان سوخته و درختان پژمرده، ستور و مردم چشم به بخشايش ايزدى و باران رحمت مىدوزند. تشتر مانند پيک خدائى سر از گريبان افق بهدر مىکند و مژدهٔ رحمت مىرساند. جشن مقدس تيرگان در زمان قديم ميان ايرانيان شکوه و جلال زياد داشته، خوشبختانه امروز هم احترام سابق آن در ميان زرتشتيان محفوظ است. اين جشن داراى فلسفهٔ علمى و ادبى و تاريخى و نجومى است. جشن تيرگان وابسته به فرشتهٔ تير و ستاره تير است که داستان آن بيان شد. اين جشن مقدس علاوه بر فضايلى که از لحاظ ارتباط با فرشته و ستارهٔ تير دارد از نقطه نظر داستان بزرگ تاريخى نيز که يادآور فداکارى آرش کمانگير است داراى فضيلت و احترام مىباشد. دربارهٔ فلسفهٔ تيرروز نوشتهاند که در زمان فيروز جد انوشيروان چند سالى باران نيامد و مردم در خشکسالى بودند. فيروز به آتشکدهٔ پارس رفت و دعا کرد در اين روز باران زياد آمد، از آن روز به بعد در ميان ايرانيان رسم بود که بهياد آمدن باران بههم آب مىپاشيدند. 9 لینک به دیدگاه
tandis 74 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۸۹ در گاهشماری های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام »، روز دوم هر ماه، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، رو در تاپیک جداگانه در رابطه با هر یک از این جشنها صحبت خواهیم کرد.:rose: بابت این صفحه ممنون، ولی لطف کنید یک صفحه با این عنوان باز کنید که چگونه می توان جشنهای ایرانی را به خانه های ایرانی برد؟ فکر نکنم خیلی هم سخت باشد چون ما نفهمیدیم جشن والنتین کی به خانه های ایرانی راه یافت ولی یافت. 6 لینک به دیدگاه
mehrtash 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ متشکرم ازشما که به من یاد اوری کردید که ایرانیم 3 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ آداب و رسوم چهارشنبه سوری شب چهارشنبه سوری جشنی است که مانند سایر جشن های ایرانی با ستاره شناسی ارتباط دارد و مبدأ همه حساب های علمی و تقویمی است . در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد ، زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری را در جهان محاسبه نموده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرد . در آن شب زرتشت تاریخ را اصلاح نموده و به یاد بود آن مردم جشنی بر پا کردند و آن رصد و اصلاح تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری مانده است . ایرانیان برای آتش احترام خاصی قابل بودند و آن را دارای قدرت های بسیار می دانستند ، آتش را برای دفع این نحوست در روز چهارشنبه آخر سال روشن می کردند . برای اولین بار این جشن در کتاب تاریخ بخارا در نیمه اول سده چهارم هجری یاد شده که منصورین نوح سامانی آن را برگزار می کرد . افروختن آتش جزو جدایی ناپذیر مراسم شب چهارشنبه سوری بود و مردم از سرشب اقدام به این کار می کردند آنگاه از کوچک و بزرگ و پیر و جوان همگی از روی آتش می پریدند و اشعاری را نیز در این هنگام می خواندند : غم برو شادی بیا ، محنت برو شادی بیا و در دفعات بعدی به آتش می گفتند : زردی من از تو - سرخی تو از من آجیل مخصوص چهارشنبه سوری مخلوطی بود از آجیل های شور و شیرین و معمولاٌ تشکیل می شد از : برگه هلو و زردآلو ، باسلق ، کشمش ، شکرپنیر ، مغز گردو ، انجیر ، توت و غیره خرید این آجیل را برای مستجاب شدن یک نیاز همچون آجیل مشکل گشای نذر می کردند و غیر از آن نیز خوردن یک چنین آجیلی را باعث شگون و خوش یمنی و آمدکار در سال جدید می دانستند . 4 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ مراسم قاشق زنی چهارشنبه سوری از مراسم دیگر شب چهارشنبه سوری بود . نحوه کار بدین ترتیب بود که زنان طوری چادر به سر می کردند که کسی آنها را نشناسد و سپس کاسه ای مسی با یک قاشق بدست گرفته و در کوچه ها به راه می افتادند و پس از رسیدن به در هر خانه ای با قاشق ، محکم به ته کاسه می کوبیدند با در آوردن این سرو صداها صاحب خانه متوجه قاشق زن می شد و پس از باز کردن در مقداری بنشن ( حبوبات آش ) و یا مقداری پول در داخل کاسه قاشق زنی می انداخت . پس از رفتن به منازل بسیار ، قاشق زن پس از اینکه به خانه برگشت با بنشن های جمع آوری شده ، مقدمات پختن آشی را تدارک می دید و اگر برای تهیه آش چیزی نیز کم بود با پولهای حاصل از قاشق زنی آن را خریداری می کرد . پختن آش مزبور را یا برای تبرک و شگون انجام می دادند و یا اینکه در خانه اگر فرد مریضی داشتند به نیت شفای وی این آش را تهیه و به خورد فرد مریض می دادند و بر این اعتقاد بودند که این آش علاج تمامی دردهاست و با خوردن این آش ، درد و بلای مریض آنها به سال دیگر نخواهد کشید و شفا پیدا خواهد کرد . رسم دیگری در شب چهارشنبه سوری اجرا می شد به نام کوزه شکنی ، که انجام آن را برای دور کردن بلایا موثر می دانستند به این ترتیب که در هنگام غروب چند سکه درون کوزه ای آب ندیده ای می انداختند و سپس به نیت دور کردن بلا از خانه ، کوزه مزبور را از پشت بام خانه به داخل کوچه پرتاب می کردند و باز می گشتند در موقع پرتاب زیر لب می گفتنددرد و بلام بره تو کوزه ، کوزه بره تو کوچه ، معتقد بودند در هنگام انجام این مراسم و بازگشت نباید برگردند و پشت سرشان را نگاه کنند چون ممکن است بلایا دوباره به خانه برگردد 4 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آبان، ۱۳۹۱ آبانروز از آبانماه برابر با دهم آبانماه در گاهشماری ایرانی … اینک آبها را میستائیم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روانشده و خوبکـُنش ِ اهورائی را… (یسنا - هـات ۳۸ — بند ۳) «جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستارۀ روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان « اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ «آب»ها در ایران. «اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آئینهای ایرانی دارد و پیشینۀ ستایش و بزرگداشت این ایزدبانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخ ایران میرسد. بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام « آبان یشت» (یشت پنجم) که یکی از باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزدبانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرّین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستارۀ هشتگوش بر سر، كفشهائی درخشان در پا، با بالاپوشی زرّین و پرچینی از پوست سگآبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسب سفید، اسبهای گردونۀ او ابر، باران، برف و تگرگ هستند. او در بلندترین طبقۀ آسمان جای گزیده است و بر كرانۀ هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجرۀ درخشان و هزار ستون خوشتراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند. معابد آناهیتا معمولا در كنار رودها برپا میشده و زیارتگاههائی كه امروزه با اسامی دختر و بیبی مشهور هستند و معمولا در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بقایای معابد آناهیتا باشند. برخی حتی سفرههای نذری با نام بیبی (همچون بیبی سهشنبه) را بازماندۀ آئینهای مربوط به آناهیتا میدانند. آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهۀ عشق و زیبائی در یونان و «ایشتر»، الهۀ بابلی، بهشمار میرود. واژۀ «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» میباشد. این آخشیج (عنصر) همانند آخشیجهای اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آئینهای ایرانیان باستان مقدس و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامههای دینی پهلوی، ایرانیان آخشیجهای چهارگانه را که پایۀ نخستین زندگی است، میستودند. در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانهها، فرشتۀ آب را نیایش میکنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) میشمردند و هیچگاه آن را آلوده نمیکردند و آبی را که اوصاف سهگانهاش (رنگ — بو — مزه) دگرگون میشد برای آشامیدن و شستشو بهکار نمیبردند. «هرودوت» میآورد : … ایرانیان در میان آب ادرار نمیکنند، آب دهان و بینی در آن نمیاندازند و در آن دست و روی نمیشویند … «استرابون» جغرافیدان یونانی نیز میآورد … ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمیدهند و در آن لاشه، مردار و آنچه که نا پاک است نمیاندازند … در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی میخوانیم : ... آبانروز دهم آبان ماه است و آن را عید میدانند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان میگویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسلۀ پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قناتها و نهرها و بازسازی آنها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفتگانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک — آژیدهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند … در روایت دیگری آمده است كه پس از هشت سال خشكسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن كرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. ما زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشنها به آدریانها (آتشكدهها) میرویم و پس از آن برای گرامیداشت مقام فرشتۀ آبها، به كنار جویها و نهرها و قناتها رفته و با خواندن اوستای آبزور (بخشی از اوستا كه به آب و آبان تعلق دارد) كه توسط مؤبد خوانده میشود، اهورامزدا را ستایش كرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را كرده و پس از آن به شادی میپردازیم. جالب اینجاست كه میگویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب میسپارند و اگر بارانی نبارد، آبانگان زنان است و زنان آبتنی میكنند. منبع: فروهر 3 لینک به دیدگاه
am.rm 28 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۲ اگه درست گفته باشم جشن والنتين درايران حدود20قرن قبل ازميلاد مسيح وجود داشته ومن اين وطلب را دريك مجله خواندم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده