رفتن به مطلب

کوری ...


Neutron

ارسال های توصیه شده

خوزه ساراماگو در رمان کوری هنرمندانه زوال یک جامعه را نشان میدهد. کتاب صحنه هایی دارد تکان دهنده. جایی که مو به تنت سیخ میشود و دیگر نمیخواهی ادامه دهی. اما کنجکاوی دانستن انتهای داستان، انگیزه ی ادامه دادن خواندنش را در وجودت تزریق میکند.

داستان از این قرار است که بیماری واگیر داری می آید و یکی یکی همه شهر را کور میکند. کسانی که ابتدا کور می شوند توسط دولت در پادگانی به قرنطینه می روند و کم کم بر تعدادشان افزوده می شود.همه چیز در پادگان بر عهده ی خودشان است از پیدا کردن توالت برای ادرار کردن تا غذا خوردن، غذاهایشان را در جایی برایشان میگذارند و آنها باید خودشان غذاهایشان را پیدا کنند، این وسط زنی کور نمیشود و این عجیب است اما به خاطر شوهرش خودش را به کوری میزند تا بتواند بیاید پادگان و از شوهرش مراقبت کند و کسی این را نمی داند و میشود چشم خواننده در میان این همه کور و همه ی رفتارها را برای خواننده گزارش می کند.

انسان ها کور میشوند و اینجا تنها قدرت است که حکمفرمائی می کند... اگر قدرتت بیشتر باشد غذای بیشتری بدست خواهی آورد. در این کتاب انسان ها به جایی می رسند که برای غذای بیشتری همدیگر را هلاک میکنند، برای ارضای جنسی دست به هر کاری می زنند، و در ادرار و مدفوع خود زندگی میکنند

کتاب کاملا نمود یک جامعه زوال یافته ای است که دچار خمود فکری شده است. جایی که همه کور می شوند، و تنها زندگیشان را در ارضای نیازهای اولیه شان می بینند. به سادگی میتوان رمان کوری رو به هرم مازلو ربط داد. جایی که هنوز مردم در ارضای نیازهای اولیه شان مانده اند و برای رسیدن به آن همدیگر را می درند...

جامعه ای که درآن شکم مردمانش گرسنه باشد و چشمانشان هنوز از نیازهای اولیه شان سیر نشده و در آن آمار تجاوز بالا باشد، نمودی ملایم از جامعه ترسیم شده ی خوزه ساراماگو است!

  • Like 23
لینک به دیدگاه

جامعه ای که درآن شکم مردمانش گرسنه باشد و چشمانشان هنوز از نیازهای اولیه شان سیر نشده و در آن آمار تجاوز بالا باشد، نمودی ملایم از جامعه ترسیم شده ی خوزه ساراماگو است!

 

:icon_gol::icon_gol:

 

فرق جامعه ما با جامعه بالا اینه که اونجا همه کورن و فقط یه نفر نظاره گر کوراست کاری هم از دستش بر نمیاد ، اینجا یه نفر کوره بقیه نظاره گرش هستن و کاری از دستشون بر نمیاد چون محکوم به ندیدن هستن !!

البته وضعیت دو تا جامعه زیاد فرقی با هم نداره !

  • Like 14
لینک به دیدگاه
:icon_gol::icon_gol:

 

فرق جامعه ما با جامعه بالا اینه که اونجا همه کورن و فقط یه نفر نظاره گر کوراست کاری هم از دستش بر نمیاد ، اینجا یه نفر کوره بقیه نظاره گرش هستن و کاری از دستشون بر نمیاد چون محکوم به ندیدن هستن !!

البته وضعیت دو تا جامعه زیاد فرقی با هم نداره !

 

مرسی شادی جان!

حرفت درسته

 

برخی جوامع هستند که بیماری واگیرداری کسی رو کور نمیکنه، بلکه یه نفر هست که دیگران رو کور میکنه!

اما از یه طرف دیگه هم کوری از فردی به فرد دیگه به سرعت میتونه سرایت کنه...

و میکنه!

  • Like 10
لینک به دیدگاه

واقعا یکی از کتابهای فوق العاده ای بود که خودنم جوری که وسطای کتاب همش منتظر بودم کوری سفید بگیرم

 

فرق جامعه ما با جامعه بالا اینه که اونجا همه کورن و فقط یه نفر نظاره گر کوراست کاری هم از دستش بر نمیاد ، اینجا یه نفر کوره بقیه نظاره گرش هستن و کاری از دستشون بر نمیاد چون محکوم به ندیدن هستن !!

البته وضعیت دو تا جامعه زیاد فرقی با هم نداره !

 

متاسفانه واقعا همینجوره:hanghead:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
:icon_gol::icon_gol:

 

فرق جامعه ما با جامعه بالا اینه که اونجا همه کورن و فقط یه نفر نظاره گر کوراست کاری هم از دستش بر نمیاد ، اینجا یه نفر کوره بقیه نظاره گرش هستن و کاری از دستشون بر نمیاد چون محکوم به ندیدن هستن !!

البته وضعیت دو تا جامعه زیاد فرقی با هم نداره !

l

 

من این حرف رو قبول ندارم جامعه تعداد کورهاش خیلی زیاده که تو این همه کور اون که قدرت بیشتری داره داره به مردم حکومت میکنه وگرنه یه نفر کور نمیتونه به این همه بینا حکومت کنه تو اینجا اکثریت کورند و بیناها به تهدا انگشتان دست

 

رمان رو خوندم فیلمش رو هم دیدم

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

و این است زندگی‌ من و ما :

یکی‌ چشمش را بر حقیقت بسته

دیگری را توان تفکر نیست

آن یکی‌ اما قدرت فریاد ندارد

یکی‌ هم گوشش تاب شنیدن حرف حق را ندارد

چه باید کرد ؟ چه باید دید ؟ چه باید گفت؟

 

t6dl796jmv4nfezzh74o.jpg

  • Like 7
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...