رفتن به مطلب

آداب و رسوم مردم بوشهر


ارسال های توصیه شده

جشن‌ها و اعياد :

مراسم ازدواج :

 

مراسم ازدواج در استان بوشهر مراحل مختلفي دارد. در حال حاضر برخي از آنها از بين رفته و به طور پراكنده در گوشه و كنار اجرا مي‌شود و برخي ديگر با شكوه تمام مرسوم است. خواستگاري: معمولاً خواستگاري توسط ريش سفيد و يا بزرگ خانواده پدر يا مادر داماد انجام مي‌شود. در اين زمان خانواده عروس هم مدتي فرصت فكر كردن خواسته و بعد جواب نهايي را مي‌دهند. البته در گذشته ازدواج اجباري و بيشتر درون همسري بود، ولي امروزه جوانان خود همسر آينده خويش را انتخاب مي‌كنند و بعد خواستگاري انجام مي‌شود. اگر داماد مورد قبول واقع نشود، خانواده داماد به بهانه اينكه دختر را براي فاميل يا پسرعمو انتخاب كرده‌اند، جواب منفي مي‌دهند.

 

شرط زدن: بعد از مراحل خواستگاري، مراسم شرط زدن يا بله برون صورت مي‌گيرد. چند نفر از افراد ريش سفيد خانواده داماد پيش پدر عروس مي‌آيند و بدين ترتيب شرايط نهايي طرفين مطرح مي‌شود. در اين نشست مهريه حاضر و غايب تعيين مي‌شود. در گذشته ممكن بود مهريه پوست پياز و يا بال پشه تعيين مي شد. چون امكان جمع‌آوري اين اقلام غير ممكن بود،بدين ترتييب طلاق غير ممكن مي شد. در بعضي روستاها هنوز مبلغي به عنوان حق شير يا شير بها به مادر عروس مي‌پردازند. بعد از تعيين اين شرايط نوبت به نامزدي مي‌رسد. بدين صورت يك دست لباس را همراه با حلقه و ساعت در حاليكه در پارچه سبز پيچانده‌اند به عنوان نشان نامزدي به خانه عروس مي‌برند.

 

رخت برون: به مراسم بردن لباس عروس از طرف خانواده داماد به خانه عروس ونيز به مراسم بريدن پارچه لباس عروس و داماد رخت برون مي‌گويند. خانواده داماد بعد از اينكه لباسهاي عروس را تهيه كرده يك روز خوب مثل تولد ائمه اطهار (ع) يا شبهاي جمعه را تعيين كرده و لباس‌ها را با هلهله و شادي به خانه عروس مي‌برند. بردن لباس‌ها معمولاً يك هفته قبل از عروسي انجام مي‌شود تا عروس فرصت كافي براي دوختن آنهارا داشته باشد. دايه يا زن خياط لباس‌ها را يكي‌يكي به مردم نشان مي‌دهد در عوض اين كار به وي هدايايي تقديم مي‌شود. قيچي زدن لباس عروس را بايد يك زن خوشبخت و دولتمند يعني اينكه شوهرش زن دوم نداشته باشد، دل سوخته نباشد. از شوهرش جدا نشده باشدانجام دهد. در بعضي جاها زن سيده‌اي اين كار را انجام مي‌دهد. در گذشته لباس‌ها را در سيني چيده و روي آن را روسري سبزي مي‌كشيده‌اند. در بعضي مناطق مثل بندر ديلم لباس‌هاي داماد را نيز از خانه عروس طي مراسمي به خانه داماد مي‌برند و به اين كار تشريف مي‌گويند.

 

دعوتي: دعوت از مردم براي شركت در جشن عروسي توسط دلاك يا دايه انجام مي‌شد. ولي امروزه توسط اقوام عروس و دامادصورت مي گيرد.هنگام دعوت در ظروفي مقداري گلبرگ و گل محمدي ريخته و نقل و نبات نيز روي آن گذاشته، سپس با پارچه حرير سبز روي آن را پوشانده و به درخانه‌ها براي دعوتي مي‌روند، صاحبخانه تعداد گلبرگ و نقل را برداشته و با ذكر‌ دعاي خير و خوشبختي اعلام آمادگي براي حضور در جشن عروسي مي‌نمايد. به اين عمل طلبون نيز گفته مي‌شود. اين گل را هم مي خورندگل و نقل طلبون را جوانان دم بخت براي طلب مراد مي‌خورند. سرتراشون: بعد از ظهر شب عروسي ، داماد بعد از رفتن به حمام و پوشيدن لباس نو در حجله‌اي كه وسط حياط داماد درست شده مي‌نشيند. مردم با هلهله و شادي همراه با آواي ني انبان گرد داماد جمع مي‌شوند. سلماني محل پارچه‌اي را دور گردن داماد مي بندند و موي سر و صورت او را اصلاح مي‌كند. مردم نيز پول و شيريني روي سر داماد مي‌ريزند. هنگام سرتراشون دعايي خوانده مي‌شود و مردم صلوات مي‌دهند، در اين مراسم مردم با شربت و شيريني و آجيل پذيرايي مي‌شوند.

 

حنا بندان: حنابندان را معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام مي‌دهند. سلماني محل، دست و پاي داماد را در منزل وي حنا مي‌بندد و سپس با يك پارچه حرير سبز رنگ مي‌بندد. در همان ساعت سلماني زن در منزل عروسي دست و پاي عروس را حنا مي‌بندد. هنگام حنابندان موسيقي محلي و رقص و پايكوبي اجرا مي‌شود. در صبح حنابندان حلواي برنج و حلواي انگشت پيچ با نان محلي كه كنجد روي آن ماليده شده و به گرده مشهور است، به مردم مي‌دهند. طريقه پخش حلوا به اين صورت است كه حلواها را در كاسه و يا بشقاب چيده و در سيني بزرگي قرار مي دهند، يكي از بستگان عروس و يا داماد سيني را روي سر گذاشته و به خانه‌هاي همسايه و فاميل مي‌رود و حلوا را تقسيم مي‌كنند. اين حلوا را صبح عروسي نيز پخش مي‌كند. امروزه مراسم حنابندان به اين صورت است كه يك برگ سبز درخت نارج و يا يك اسكناس هزارتوماني را در دستهاي عروس و داماد گذاشته و روي آن حنا مي‌گذارند. هنگام حنابندان اين شعر خوانده مي‌شود. عروس حنا مي‌بنده ، طوق طلا مي‌بنده ، اگر حنا نباشد ، دل به خدا مي‌بنده

 

دومارويي: در روستاهايي كه كنار روخانه و يا دريا قرار دارد، بعد از ظهر قبل از شب عروسي داماد را سوار اسب كرده و با هلهله و شادي او را به كنار رودخانه برده ،بعد از استحمام وي را به منزل بر مي گردانندو سرتراشون انجام ميشِود. در نقاطي ديگر داماد را براي زيارت به پابوسي پير يا امامزاده‌اي درمحل مي‌برند.

 

پااندازون: وقتي عروس را به منزل داماد مي آوردند (در قديم كه عروس را با اسب مي‌آوردند) عروس تا هديه اي نمي گرفت از اسب پياده نمي شد. امروزه آوردن عروس با اتومبيل انجام مي‌شوددراين شرايط نيز عروس تا هديه نگيرد از اتومبيل پياده نمي شود. هدايا ممكن است پول، قالي، چند اصل نخل چند رأس گوسفند و يا قطعه‌اي زمين باشد.

 

سه شبه: در شمال استان نظير بندرريگ و بندر گناوه و ديلم در شب سوم عروسي، دوستان و بستگان عروس و داماد به ديدن عروس مي‌روند و هديه مورد نظر خود را نقديم مي‌كنند. در منزل عروس با شيريني و آجيل و شربت از ميهمانان پذيرايي مي‌شود. آجيل را در دستمال كوچكي مي پيچنانندو ميهمانان آن را با خود به منزل مي‌برند. يزله خواني وخيام خواني از جمله آداب موسيقي مراسم ازدواج در استان بوشهر است.

 

مراسم وآيين‌ها :

 

آيين‌هاي طلب باران :

 

در سرزمين خشك بوشهر آب از اهميت حياتي برخوردار است نياز به آب در اقتصاد كشاورزي و همچنين قوت مردم و آشاميدن اين عنصر را مقدس مي‌سازد. در اين سرزمين رودخانه يا آب جاري وجود ندارد. تنها اميد مردم به باران و آسمان است. اگر بارش باران تا آذرماه با تأخير روبرو شد مردم دست به دعا برداشته و آيين‌ها و مناسكي را براي تسخير اين عنصر طبيعي انجام مي‌دهند.

 

مراسم گل‌گلين (gal galin): هنگام غروب مردم محله در يك كوچه جمع شده و يك نفررا به صورت مضحك و خنده‌دار در مي‌آورند؛ لباس كهنه تهيه شده با گوني مي پوشانند، شاخي روي سرش مي‌گذارند، زنگوله اي در گردن او مي‌اندازند واو در كوچه‌ها راه مي‌افتد به اين فرد گلي مي‌گويند. مردم از پشت بام به روي گروه گلي آب مي‌ريزند وگلي مي‌گويد:

گلي به در خانه‌ها مي رود و طلب هديه‌اي مي‌كند. صاحبخانه به گلي مواد غذايي از قبيل گندم، جو، حبوبات و يا پول مي‌دهد. عده اي بويژه كودكان نيز پشت سر گلي به راه مي‌افتند و اشعاري مي‌خوانند. نه او بي بارون بي بارون بي نه او بي (آب نبود) اگر صاحب‌خانه به آنها هديه‌اي بدهد مي‌گويند: خونه گچي پر همه چي

اگر صاحبخانه به آنها چيزي ندهد مي‌گويند: خونه گدا هيچي ندا

هنگام عبور از كوچه اين اشعار رابه منزله طلب باران خواني. مي‌خوانند :

گلي ما جهونن امشب صبا بارون

گلي ما خوشكل است امشت تا فردا باران خواهد آمد

گلي اومده در خونتون سي محض جاجيم كهنه‌تون

گلي ما چه زشت بارون تپ درشت

گلي اومد درخونتون سي محض بواي بچه تون

گلي اومده رو خونه تون سي محض جاجيم كهنه تون

 

از هديه هاي جمع آورده شده . شله يا حليم درست مي‌كنند. يك دانه مهره يا ريگ در آش مي‌اندازند. سپس آش را بين حضار تقسيم مي‌كنند. در سهميه آش هر كس ريگ ديده شد، اورا كتك مي زنند.دراين موقع يك نفر ريش سفيد و يا سيد محل ضامن وي شده و او را نجات مي‌دهد و مي‌گويد من ضامن اين فرد هستم تا چند روز ديگر باران خواهد آمد. اگر باران نيامد او را بزنيد. قبله دعا: فردي كه مهره را خورده است رو به سوي قبله دعا (يعني امامزاده يا پيري كه در سمت مغرب محله واقع است) مي‌برند در آباديهايي كه كنار ساحل هستند به سمت دريا كه در جهت مغرب است مي‌روند. مردم به دنبال آن فرد به راه مي‌افتند و با همديگر مي‌خوانند:

 

قبله دعا مي‌شينيم

سي او خدا مي‌شينيم

البته بايد آسك (آسياب دستي) را روي دوش يا كول فردي كه مهره را خورده است بگذارند و آن فرد آسياب را به كول مي‌كشد و با هم مي‌خوانند.

اي خدا ما گشنمونه لنگ آسك كولمونه

اي خدا ما تشنمونه لنگ آسك كولمونه

بيا تا بريم قبله دعا

بلكه خدا رحمش بياد

پيرزن كوري سنگ آسك كولشه يا الله

عباس لاري گشنشه يا الله

 

وقتي مردم به سوي پير يا امامزاده حركت مي‌كنند اسم امامزاده را آورده و از وي طلب باران مي‌نمايند.

اي نور حشر الله بارونت مي‌خوام

خضر نبي‌الله بارونت1 مي‌خوام

محض كلام‌الله بارونت مي‌خوام

علي ولي‌الله بارونت مي‌خوام

 

در مراسم دعا ممكن است مشك خشكي را بر دوش پير زني مي‌انداخته و به سوي قبله دعا راه بيفتند كه در اين موارد چنين مي‌خوانند:

 

پيرزن كوري سنگ آسك ري2 سرش

پيرزن كوري مشكول خشكي كولش3

بيا تا بريم قبله دعا بلكه خدا رحمش بياد

 

تك تكو tek teku :‌مراسم تك تكو نيز از آيين‌هاي طلب باران است كه شب هنگام دو نفر در حاليكه صورت خود را پوشانده‌اند تا شناخته نشوند آردبيز يا الك را در دست گرفته و با ريگ به الك مي‌كوبند كه با صداي تك تك آن صاحبخانه به دم در آمده و به آن دو نفر قند يا چاي مي‌دهد. چيزهايي را كه جمع شده است به سر پير يا امامزاده مي‌برند و چاي درست كرده مي‌خورند. اين كار تا سه شب ادامه دارد مردم معتقدند بعد از سه شب باران خواهدباريد.

 

آفتاب خواهي (بند آمدن باران) :

 

به همان اندازه كه باران براي مناطق گرم ضروري است، اگر زياد ببارد، سيل راه مي‌افتد دراين شرايط مردم به روش هايي خدامان بند آمدن باران هستند، تا از ايجاد سيل و ويراني خانه‌هايشان در امان باشند. به اين منظور مهري را كه باآن نماز مي‌خوانند، درزير باران مي اندازند ، آنهامعتقدند با اين كار باران شرمش مي‌شود وبند مي آيد. همچنين آرد و نمك را(كه مقدس هستند) توي باران مي‌پاشند تا باران بند بيايد. وياچوبي را آتش‌زده سرخ كه شد آن را در دست گرفته در زير باران مي‌گردانند‌.

 

وزيدن باد :

 

در تابستان هاي گرم، به ويژه به هنگام هواي شرجي دم كرده‌ نوار ساحلي، تنها عاملي كه باعث اعتدال هوا مي‌شود، باد شمال است. براي اينكه باد شمال بوزد شيشه‌اي را پر از آب كرده و سرش را بسته زير تلگدان (زباله‌دان) پنهان مي‌كنند ،يا اينكه به قبرستان رفته سنگي را از بالاي سنگ قبر برداشته و توي دريا مي‌اندازند. معمولأ با اين كار دريا ديوانه شده و باد شمال مي وزد. در بندرريگ به در منازلي كه روبسوي شمال هستند، حنا مي‌مالند. اين كار روي درهفت خانه اجرامي شود. بعد از اين كار باد شمال خواهد آمد و يا اينكه اگر بخواهد باد قوس كه از طرف جنوب مي‌وزد، بيايد، در هفت خانه را كه بسوي جنوب باز مي‌شود حنا مي‌مالند.

 

ماه گرفتگي :

 

وقتي ماه مي‌گيردو مردم به وحشت مي افتند،و علاوه بر خواندن نماز آيات، آيين‌هاي ديگري براي رها شدن ماه انجام مي‌دهند. مردم دسته‌جمعي شعر خوانده و روي قوطي يا ظرف حلبي مي‌زنند و مي‌گويند:

سيبل پلنگي ماه ول كن تا بيا غلوم زنگي ماه ول كن تا بيا

امااعتقاد دارند غلام زنگي ده شاهي پول از ماه طلبكار است وبا ماه كشتي مي‌گيرد. و يا اينكه به پشت بام رفته و به طرف آسمان شليك مي‌كنند. هنگام گرفتن خورشيد نيز همين كار را انجام مي‌دهند.

 

دم دم سحري در ماه رمضان :

 

در ماه مبارك رمضان هنگام سحر براي بيدار كردن مردم دو نفر در حاليكه يكي چراغ فانوسي به دست دارد وديگري دمامي را به دوش مي كشد به در يك به يك خانه ها رفتند وبا كوبيدن سه بار چوب بردمام آنها را از خواب بيدار مي كنند تابراي خوردن سحري آماده شوند اين دونفر هنگام كوبيدن طبل اين اشعار را مي خوانند خداوندا توستاري همه خوابند توبيداري

به حق لا اله الا الله همه عالم نگه داري

پس از پايان ماه مبارك رمضان بعداز خواندن نماز عيد فطر اين دونفر طبل را به دست گرفته وسركوچه ها به درب منازل مي روند وبراي گرفتن پاداش صاحبخانه را خبر مي دهند . صاحبخانه به آنها مقداري پول مي دهد.

 

عيد فطر ( عيد تلخك) :

 

درروستاها به عيد فطر عيد تلخك ويا عيد مرده ها گفته مي شود در اين روز كساني كه عزيز از دست رفته دارند مراسم فاتحه خواني برگزار مي كنند ومردم براي تسليت به ديدن آنها مي روند. سحرگاهان بعداز گفتن اذان صبح روز عيد فطر مردم به زيارت اهل قبور مي روند وبر قبر مرده هاي خود سفره مي چينند. بعداز برگشتن از قبرستان نماز عيد خوانده مي شود

نوروز :

 

عيد نوروز مانند ساير نقاط كشور جشن گرفته مي‌شود و مردم از چند روز قبل از عيد خود را آماده مي‌كنند.

 

خانه تكاني: سه روز قبل از عيد خانم‌خانه‌دار تمامي وسايل منزل را بيرون آورده و گردگيري مي‌كند. همچنين فرشها و پتوها را مي‌شويند و خانه را آب و جارو مي‌زنند. به اين منظور خانه تكاني انجام مي‌شود كه اعتقاد دارند در سال جديد خانه بايد تميز باشد.

لباس عيد: مردم سعي مي‌كنند قبل از عيد لباس نو بخرند براي كودكان نيز لباس نو مي‌خرند و در روز عيد حتماً بايد لباس نو بپوشند.

سبزه: دو هفته قبل از عيد دانه‌هاي گياهي مانند گندم و عدس و لوبيا را سبز مي‌كنند كه براي سفره هفت‌سين آماده باشد. بعد از بزرگ شدن با روبان قرمز اطراف سبزه‌ها را بسته و سرسفره مي‌آورند.

 

پختن نان شيرين: زنان خانه‌دار با پختن نانهاي مخصوص به استقبال عيد مي‌روند. انواع نانهاي شيرين در اندازه‌هاي مختلف طبخ مي‌كنند. يك نوع نان گرد و كوچك بنام پادرازك كه پر از هل و گلاب است در شمال استان در تنور مي‌پزند. همچنين نان شيرين ديگري كه دارچين روي آن مي‌پاشند نان را روي تابه پخته سپس آن را لوله مي‌كنند. اين نان به قراپيچ مشهور است. نان شيرين با طعمهاي مختلف در اكثر شهرها و روستاها پخته مي‌شود.

سفره هفت‌سين: در شب عيد سفره هفت‌سين در خانه‌ها گسترده مي‌شود كه تا روز عيد نيز سفره همچنان پهن مي‌كنند. علاوه بر هفت‌سين سير و سيب و سركه و سكه و سبزه و سماق و سنجد سعي مي‌شود سبزيهاي تازه مانند كاهو و باقلاي سبز كه نشانه بركت مي‌باشد روي سفره چيده شود.

ديد و بازديد: در ايام نوروز دوستان و اقوام به ديدن همديگر مي‌روند. بزرگتران به كودكان عيدي(پول) مي‌دهند و از مهمانان با شيريني و شربت و ميوه پذيرايي مي‌شود. كساني كه نسبت به همديگر كدورتي دارند سعي مي‌كنند در عيد به ديدن هم بروند و كدورتها را از دل بزدايند.

سيزده‌بدر: روز سيزدهم فروردين مردم همراه با خانواده به صحرا و دشت مي‌روند و به شادي مي‌پردازند. غذا در اين روز باقلاپلو با مرغ تهيه و همراه خود به صحرا مي‌برند و در اين روز جوانان در صحرا دو بوته علف را بهم گره مي‌زنند به اين نيت كه در آينده بختشان باز شود اين شعر نيز خوانده مي‌شود. سيزده بدر سال ديگر خونه شوهر بچه بغل

 

چهارشنبه سوري:

 

چهارشنبه آخرسال مردم به كنار دريا مي‌روند و سه توده آتش روشن مي‌كنند و از روي آتش مي‌پرند. جوانان به گرد آتش به رقص و پايكوبي مي‌پردازند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

مرسی محمد عزیز از گرده گفتی دلم خواست:ws3:

 

و این دم دم سحری رو هم من ماه رمضان امسال واقعا شنیدم تو محله مادر بزرگم اینا واقعا قشنگ بود واقعا

 

خیلی خیلی ممنون از مطلب جالب و مفیدت محمد عزیز:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...