Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ طبق معمول همیشم داشتم تو دیالوگ ها ماندگار میچرخیدم به این دیالوگ و فیلم رسیدم فیلم ضیافت .... بعد یه پست از بچها دیدم که دنبال جمع کردن دوستای قدیمشونن دور هم خوشم اوم یاد یه حرکت از خودمون افتادم و قراری که ایدشو از فیلم زیر برداشته بودیم من با چند تا از رفیقای دوران دانشجوییم روی دیوارحیاط خونه دانشجوییمون با ماژیک نوشتیم: 10 سال دیگه تو همچین تاریخی ما قراره همینجا تو همین خونه دور هم جمع شیم صابخونه یا مستاجر بعدی خواهشا این نوشته رو پاک نکن بهترین صحنه فیلمی که تو زندگیم دیدم قسمتی از فیلم ضیافت دانلود کنید ببینید دوباره حجمش کمه..... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یکی گفت من با لکسوس میام اون یکی گفت من بازنم اون یکی گفت دست دوتا داف رو میگیرم میام.... الان از اون جمع یکیمون دیگه هیچ وقت نمیتونه برگرده و نبودش تمام شور و اشتیاق مارو به برگشتن به اون دوران ازمون گرفته..... جوری که دیگه حتی نمیخواییم برگردیم به اون شهر چه برسه به اون خونه تازه گیا فیس بوک داشته باشی دوست دوران مهدکودکتم پیدا میکنی ولی اینکه یه دوست صمیمیت رو که چهار سال جاتون رو ردیفی مینداختین کنار هم دیگه کنارتون نباشه نبینی خیلی سخته ...... تف به این دنیای بی معرفت یه چیزی میگم نه نیارین اما اره الكی هم نیارین یك سال و روز و ساعتی رو قرار میذاریم هر كی هر چی شده چه اونی كه بارش بار شده چه اونی كه بارش افتاده كه خدا كنه همه ما كار درست بیایم خلاصه یكبار دیگه دور هم جمع بشیم(ضیافت-مسعود كیمیایی) 40 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ منم یکی از دوستامو از دست دادم افسوس ندیدنش واسه آخرین بار همیشه همراهمه.....حالم از این دنیا بهم خورد وقتی فهمیدم دیگه نیست..... گاهی وقتا روزگار با آدم بدتا میکنه.... من عاشق فیلم ضیافت هستم.....آدمو میبره به دورانی که اصلا توش نبوده و هیچ تجربه ای ازش نداشته...... 14 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ آره میبره به دوران اوایل انقلاب اون زمانی که مردمش هیچی که نداشتن شادی و دل خوش داشتن به رنگ لباسا دقت کردین ؟؟ چقدر شاد بودن الانم که مشکی رنگ عشقهالبته اصلاح شد گِلی و خاک بر سری .. 16 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ مادر بزرگ من رن خیلی مؤمنی امروز ازش پرسیدم حاضری به زمان قبل از انقلاب برگردی؟ صادقانه گفت:آره....اون موقع ها که اینجوری نبود.....اگه کسی با مینی جوب میرفت یا با پوشیه کسی کارش نداشت.....ولی الان.....اصلا نمیشه فهمید کی خوبه کی بد.... . . . . . . . . خیلی دوس دارم اون دورانو تجربه کنم 17 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ تاحالا یه تاپیک با عنوان دو کلمه ای ازت ندیدم بعد یه تاپیک که معلوم شه موضوع تاپیک چیه هم ندیدم بده عنواناشو من بزنم برات 9 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ تاحالا یه تاپیک با عنوان دو کلمه ای ازت ندیدمبعد یه تاپیک که معلوم شه موضوع تاپیک چیه هم ندیدم بده عنواناشو من بزنم برات از بس مغزم پره نمیگنجه تو دو کلمه الن عنوان این تاپیک و چی میزدی پوری موری؟ 5 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ CleMent داداش معلومه بد شاکی از من تشکرات تو حلقم آب بیارم؟ 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ میدونی از بعضی ادمام خیلی بدم میاد ادمایی که در هرحال به فکر منافع خودشونن ولی موقع حرف زدن , همچین خوب حرف میزنن ادمو عاشق خودشون می کنن خیلی دوس دارم شبیه یکی از اینا بشم 10 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ میدونی از بعضی ادمام خیلی بدم میاد ادمایی که در هرحال به فکر منافع خودشونن ولی موقع حرف زدن , همچین خوب حرف میزنن ادمو عاشق خودشون می کنن خیلی دوس دارم شبیه یکی از اینا بشم الان بدت میاد و دوست داری شبیهشون شی؟؟ حرفات بو داره..... بد ربطش به ضیافت .انقلاب . پوریا و آتروس و سارا کلا تاپیک چی بود؟ 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ منم هم این فیلمو دوست دارم هم همچین قرارهایی رو... ولی خب از همه بچه هامون کمابیش خبر دارم تقریبا همشون یه بچه دارند هم هنرستانیها هم دانشگاهیها فقط من بینشون ادامه تحصیل دادم.. دلم خواست الان یبار دیگه ببینمشون 9 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ از بس مغزم پره نمیگنجه تو دو کلمهالن عنوان این تاپیک و چی میزدی پوری موری؟ مثلا میزدم یادش بخیر دیدار تلخ یا مثلا یکی از 3 تا عنوانی که خودت گذاشتی نه همش باهم دنیای نامرد تف به این دنیا ضیافت نمیدونم هزارتا چیز که الان بهش فکر نکردم شاید خیلی عنوانای جالب دیگه ولی از تف و اه و اینا استفاده نمیکردم 7 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ با تمام وجود غمگینم، مثل وقتی که دوست میمیره ... 8 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ من که کلا اهل رفیق بازی نبودم ولی دوست دارم به زندگیه 10 سال پیشم برگردم چون اون موقع با دل خوش زندگی میکردم 9 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ من که کلا اهل رفیق بازی نبودم ولی دوست دارم به زندگیه 10 سال پیشم برگردم چون اون موقع با دل خوش زندگی میکردم نکته رو داشتی؟ یعنی من خون به جیگرش کردم تو این ده سال:icon_pf (34): 11 لینک به دیدگاه
Yoohoo 292 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ تفووووووووووووووووو تفوووووووووووو اَخخخخخخخخخخخخخ اهم 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ نکته رو داشتی؟یعنی من خون به جیگرش کردم تو این ده سال:icon_pf (34): نه اون موقع هم ازدواج کرده بودم ولی خیلی خوشحال بودیم مادرم بود پدر تو بود زندگی شاد بود و انقدر مشکلات دست و پا گیر نداشتیم 8 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۲ یکی از فیلم هایی که من بهش خیلی علاقه داشتم، فیلم بی خوابی بود، با بازی آل پاچینو. جایی که روشنایی زیاد، آدم رو کور میکنه. و این کور کردن یک بی خوابی رو برات به ارمغان میاره که این بی خوابی جز با رفتن به خواب ابدی، دست از سرت بر نمیداره. خیلی وقت ها ما آدم ها نیاز داریم به تاریکی، نیاز داریم به رفتن. دنیا نامرد نیست، شاید بتوان گفت ما بین تاریکی و روشنایی اسیریم و معلوم نیست خواب میخواهیم یا بی خوابی. ساعت 13 روز 13 سپتامبر 2013. بدرود ........ 20 لینک به دیدگاه
saeedvalentino 126 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۲ توی باشگاه مهندسان دنبال آقای Essi می گشتم آخرین پستش را پیدا کردم، این بود : ساعت 12 ظهر روز 2012/12/12 اسی اینجا بود......... فهمیدم اومده اینجا خوشحال شدم گشتم دنبالش آخرین پستش این بود: ساعت 13 روز 13 سپتامبر 2013. بدرود ........ _____________________ نمیدونم چرا نه جامعه مجازی و نه جامعه واقعی ظرفیت تحمل نخبگان را نداره. 4 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۲ یاد علیرضا و احسان عزیز بخیر باشه امیدوارم هر جا که هستن خوب و شاد و سالم باشن 2 لینک به دیدگاه
مرضیه33 128 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۴ یه بار با بچه های مدرسه بعد چند سال جمع شدیم. خیلی بیخود بود. یه چیزایی رو نفهمیم بهتره. خاطرات خوب بچگی هم پر زد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده