Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ پمباک معروفترین استاندارد جهانی در مدیریت پروژه است و رایجترین معیار برای شکلدهی و ارزیابی سیستمهای مدیریت پروژه به شمار میرود. بسیاری از رایجترین تعاریف، اصطلاحها و طبقهبندیهایی که امروزه در مدیریت پروژه به کار میروند از این استاندارد برداشت شدهاند. به عبارت دیگر، پمباک زبان مشترکی جهانی در مدیریت پروژه است. عبارت پمباک (PMBOK) مخفف Project Management Body Of Knowledge است و در فارسی به گستره دانش مدیریت پروژه، پیکره دانش مدیریت پروژه یا به صورت سادهتر به دانش مدیریت پروژه ترجمه شده است. منظور از Body Of Knowledge مجموعهای جامع از اطلاعات و مهارتهاست که یک حرفه را شکل میدهند. تاریخچه پمباک را موسسهای بینالمللی و غیر انتفاعی با نام موسسه مدیریت پروژه (PMI) تدوین کرده است. این استاندارد با تلاش گروه بسیار بزرگی از دستاندرکاران مدیریت پروژه گردآوری شده و مبنای تدوین آن نیز الگوهای موفق و تجربههای این اشخاص بوده است و نه تئوری محض. اولین پیشنویس استاندارد در سال ۱۹۸۷ تهیه شد و نسخههای مختلف آن در سالهای بعد منتشر شدند. آخرین نسخه آن، یعنی نسخه ۴، در اواخر سال ۲۰۰۸ منتشر گردید. محتوای استاندارد استاندارد پمباک ۴۲ فرآیند برای مدیریت پروژه معرفی میکند. ۴۲ نوع کاری که برای مدیریت هر نوع پروژهای کافی است. در پمباک و اکثر استانداردهای دیگر، مدیریت پروژه از جنبههای تخصصی پروژه جدا میشوند، زیرا الگوی موفق این است که مدیر پروژه خود را درگیر مسایل تخصصی پروژه نکند. به خاطر این انتزاع، امکان شکل دادن به چهارچوبی کلی که برای هر نوع پروژه قابل استفاده باشد به وجود میآید. برخی از فرآیندها اختیاری و اکثر آنها اجباری هستند. تیم مدیریت پروژه باید فرآیندهایی که برای پروژه لازم هستند را در ابتدای کار مشخص کند و تعیین کند که هرکدام از آن فرآیندها به چه ترتیب در پروژه اجرا خواهند شد. در پمباک راهنماییهای زیادی در مورد هر فرآیند وجود دارد، ولی این راهنماییها برای عملیاتی ساختن آنها کافی نیست و به همین خاطر شکل دادن به یک سیستم مدیریت پروژه کامل نیاز به تجربه و دانشی تکمیلی دارد که انتظار میرود در تیم مدیریت پروژه وجود داشته باشد. ۴۲ فرآیند مدیریت پروژه پمباک به دو شکل دستهبندی میشوند تا درک آنها برای مخاطب سادهتر باشد. یک دستهبندی بر اساس گروههای فرآیندی و دستهبندی دیگر بر اساس حوزههای دانش است. گروههای فرآیندی گروههای فرآیندی، فرآیندهای پمباک را بر اساس توالی مفهومی آنها دستهبندی میکنند. در پمباک ۵ گروه فرآیندی وجود دارد: گروه فرآیندی آغازش، که برخی کارهای اولیه که برای شروع پروژه لازم هستند را انجام میدهد. گروه فرآیندی برنامهریزی، که برنامهریزی پروژه را به عهده دارد. گروه فرآیندی اجرا، که اجرای برنامههای پروژه را به عهده دارد. گروه فرآیندی نظارت و کنترل، که مطابقت اجرا و برنامه را ارزیابی میکند. گروه فرآیندی خاتمه، که برخی کارهای پایانی پروژه را انجام میدهد. پس از آغازش پروژه، برنامهریزی آغاز میشود. فقط بعد از اینکه برنامهریزی اولیه پایان یابد میتوان اجرای پروژه را شروع کرد. برنامهریزی پروژه همچنان به کار خود ادامه میدهد تا همراه با اجرای پروژه دایما برنامهها را بازنگری، اصلاح و تدقیق کند. گروه فرآیندی نظارت و کنترل همزمان با برنامهریزی و اجرا کار میکند و وظیفه اصلی آن ارزیابی مطابقت اجرا و برنامهریزی و پیشنهاد دادن اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه است. در نهایت پس از اینکه کارهای پروژه تمام شوند، تعدادی فرآیند برای خاتمه دادن به پروژه و تحویل رسمی آن انجام میشود. اگر پروژه به چند فاز تقسیم شده باشد، تمام گروههای فرآیندی برای تک تک فازها تکرار میشوند. هیچکدام از گروههای فرآیندی را نمیتوان حذف کرد. حوزههای دانش دومین دستهبندی فرآیندها بر اساس حوزههای دانش است. حوزههای دانش فرآیندها را بر اساس نوع مهاتی که نیاز دارند تقسیم میکنند. حوزههای دانش پمباک از این قرارند: حوزه دانش مدیریت یکپارچگی پروژه حوزه دانش مدیریت گستره پروژه حوزه دانش مدیریت زمان پروژه حوزه دانش مدیریت هزینه پروژه حوزه دانش مدیریت کیفیت پروژه حوزه دانش مدیریت منابع انسانی پروژه حوزه دانش مدیریت ارتباطات پروژه حوزه دانش مدیریت ریسک پروژه حوزه دانش مدیریت تدارکات پروژه در هر حوزه یکی از موضوعات مدیریت پروژه مدیریت میشوند. به عنوان مثال در حوزه مدیریت زمان شیوه مدیریت زمان مشخص میشود (شیوه برنامهریزی، ارزیابی، گزارشدهی و ...)، برنامه زمانبندی تهیه میشود، وضعیت زمانی واقعی و برنامهریزی شده پروژه مقایسه میشوند، در صورت وجود انحراف اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه پیشنهاد میشوند و ... منبع: khorramirad.com 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۱ [h=3]برنامههای مدیریتی در PMBOK[/h] تو پمباک دو جور برنامه هست: برنامههای مدیریتی (management plans) برنامههای کاری این دوتا با هم خیلی فرق میکنن. برنامههای مدیریتی مشخص میکنن که برنامهریزی و کنترل کار چطوری انجام بشه و برنامههای کاری مشخص میکنن که اجرای کار چطور انجام بشه. مثلا، برنامه مدیریت زمان میشه اینکه مشخص کنیم از چه نرمافزاری برای مدیریت زمان استفاده میکنیم، فعالیتها رو چقدر خرد میکنیم، تو تعیین روابط چه قواعدی رو رعایت میکنیم، برنامه رو به چه شکلی اصلاح میکنیم، برای کنترل زمان از چه پارامترهایی استفاده میکنیم، چند وقت یه بار کنترلش میکنیم و … برنامه کاری زمان، یعنی همونی که معمولا بهش میگیم برنامه زمانبندی، بر اساس راهکارهای برنامه مدیریت زمان تهیه میشه و مشخص میکنه که کارها در چه زمانهایی انجام بشن. متاسفانه این مسئله تو پمباک یه مقدار گنگه. حتی بعضی از برنامههای مدیریتی پمباک هم به وضوح مطرح نشدن. برنامههای مدیریتیش اینها هستن: برنامه مدیریت گستره (فرآیند تهیه برنامه مدیریت پروژه) برنامه مدیریت زمان (فرآیند تهیه برنامه مدیریت پروژه) برنامه مدیریت هزینه (فرآیند تهیه برنامه مدیریت پروژه) برنامه مدیریت ارتباطات (فرآیند برنامهریزی ارتباطات) برنامه مدیریت کارکنان (فرآیند تهیه برنامه منابع انسانی) برنامه مدیریت کیفیت (فرآیند برنامهریزی کیفیت) برنامه بهبود فرآیند (فرآیند برنامهریزی کیفیت) برنامه مدیریت تدارکات (فرآیند برنامهریزی تدارکات) برنامه مدیریت ریسک (فرآیند برنامهریزی مدیریت ریسک) برنامه مدیریت تغییرات (فرآیند تهیه برنامه مدیریت پروژه) برنامه مدیریت پیکرهبندی (فرآیند تهیه برنامه مدیریت پروژه) برنامه مدیریت الزامات (فرآیند گردآوری الزامات) فرآیندهایی که تو پرانتز مشخص کردم، فرآیندهایی هستن که هرکدوم از اون برنامهها توشون تهیه میشن. حالا خلاصهای از معنی این برنامهها: برنامه مدیریت گستره: چجوری میخوایم گستره (scope) رو برنامهریزی کنیم؟ چطوری میخوایم تعیین کنیم که گستره پروژه چیه؟ چطوری میخوایم تحقق گستره رو کنترل کنیم؟ یعنی چطوری مطمئن بشیم که نه کاری اضافه انجام دادیم و نه کاری کم؟ برنامه مدیریت زمان برنامه مدیریت هزینه: چطوری میخوایم هزینه پروژه رو برآورد کنیم؟ چطوری میخوایم پروژه رو بودجهبندی کنیم؟ حاشیههای اطمینان هزینه رو چطوری تعیین و لحاظ کنیم؟ هزینه رو چطوری کنترل کنیم (مثلا با چه میزان تفصیل و در چه سطحی)؟ اصلا چند وقت یه بار هزینه رو کنترل کنیم؟ آیا لازمه که اطلاعات هزینه محرمانه باشن؟ وقتی انحراف هزینه از چقدر بیشتر بشه باید نگران بشیم؟ برنامه مدیریت ارتباطات: اطلاعات پروژه رو چطوری باید گردآوری کنیم؟ اونها رو برای چه کسایی باید بفرستیم؟ اصلا چند جور گزارش باید تهیه کنیم؟ بازخورد گزارشها رو چطوری باید بگیریم؟ چه جلسههایی باید برگزار کنیم؟ اگه یه ذینفع ناراضی بود، چطوری مسئله رو پیگیری کنیم؟ برنامه مدیریت کارکنان: چطوری آدمها رو استخدام و چطوری تعدیل کنیم؟ چه دورههای آموزشیای برگزار کنیم؟ چطوری به آدمها پاداش بدیم؟ ایمنی کار رو چطوری فراهم کنیم؟ برنامه مدیریت کیفیت: چیکار کنیم که پروژه کیفیتی در حد مشخص شده داشته باشه؟ چطوری کیفیت رو کنترل کنیم؟ برنامه بهبود فرآیند: فرآیندهای مدیریت پروژه رو چطوری بهبود بدیم؟ برنامه مدیریت تدارکات: چه چیزهایی رو باید تامین یا برونسپاری کنیم؟ چطوری اسنادشون رو تهیه کنیم؟ چطوری مناقصه برگزار کنیم؟ چطوری عملکرد فروشندهها و تامینکنندهها رو کنترل کنیم؟ برنامه مدیریت ریسک: چطوری ریسکها رو شناسایی کنیم؟ چطوری اونها رو اولویتبندی کنیم؟ چطوری مشخص کنیم که برای هر ریسک چه کاری انجام خواهیم داد؟ چطوری نتیجهبخش بودن کارهامون رو کنترل کنیم؟ برنامه مدیریت پیکرهبندی: چیکار کنیم که مطمئن باشیم همه همیشه به آخرین نسخه اسناد دسترسی دارن و مثلا کسی تو یه گوشهای از کارگاه در حال استفاده از نقشهای قدیمی نیست؟ برنامه مدیریت الزامات: چطوری الزامات پروژه رو گردآوری کنیم؟ چطوری مطابقت اجرا رو با الزامات اولیه کنترل کنیم؟ 2 لینک به دیدگاه
mohapaye 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۲ سلام ، اگه کسی ویرایش پنجم داره میشه برای استفاده بذاره؟! 1 لینک به دیدگاه
Saye Noori 10314 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۲ یک پروژه می تواند به فازهای مختلفی تقسیم شود . یک فاز پروژه در واقع مجموعه ای از ارتباطات منطقی فعالیتهای پروژه می باشد که سبب تکمیل شدن یک و یا چند خروجی می شود .فازهای پروژه زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که ماهیت کار به جهت انجام ، منحصر به بخشی از پروژه باشد و معمولا ارتباط با خروجی های اصلی پروژه داشته باشد.یک فاز ممکن است تمرکز بر روی برخی از فرآنیدهای موجود در گروههای فرآیندی داشته باشد اما اغلب تمام فرآیندها در هر فاز اجرا می شوند.فازهای پروژه معمولا بصورت متوالی تکمیل می گردند .تفاوت فازهای معمولا در مدت زمان و نحوه تلاشهای صورت گرفته در آنها می باشد .بالاترین سطح ماهیت فازهای تبدیل شدن به عنوان عنصری از چرخه حیات پروژه می باشد . ساختار فازهای این اجازه را به پروژه می دهد که به زیر مجموعه های منطقی شکسته شوند تا بتوان به راحتیمدیریت ، کنترل و برنامه ریزی شوند . تعداد فازها ، نیاز برای فازها و در جه کنترل بکارگرفته شده، بستگی به سایز ، پیچیدگی و تاثیرات بلقوه در پروژه دارد .صرف نظر از تعداد فازهای بکارگرفته شده در پروژه ، همه فازهای خصوصیات های شبیه به هم دارند : الف) هر فاز متمرکز بر روی یک کار مشخص است و متمایز از سایر فازها می باشد . ب) تحقق خروجی های اصلی و اهداف هر فاز نیازمند کنترل ها و یا فرآیندهای منحصر به فرد برای فازها و فعالیتهای می باشد .تکرار فرآیندها مطابق با گروههای پنجگانه فرآیندی (آغازین ، برنامه ریزی ، اجرا ، منیتور و کنترل و خاتمه)سبب ایجاد درجه بیشتری از کنترل و تعریف مرز فازها می شود. ج) انتهای فاز زمانی صورت می گیرد که خروجی های مد نظر آن فاز تحویل دادشود (مراحل اتمام و خاتمه فاز بیار شبیه به خاتمه پروژه می باشد.)در واقع انتهای هر فاز محلی برای ارزیابی مجدد فعالیتها ، تغییر و یا اتمام پروژه (در صورت نیاز) می باشد.معمولا به این نقطه، مایلستون (Mileston) ، بررسی فاز (Phase Review) ، دروازه فاز (Phase Gate ) و یا نقطه کشتن (Kill Point ) نیز می گویند. در خیلی از موارد برای اتمام فاز نیاز به دریافت پذیریش (Approved) وجود دارد. برخی از سازمانها سایستهایی راب رای استاندارد سازی تمام پروژه های تدوین نموده اند .در حالی که برخی دیگر از سازمانها این اجازه را تیمهای پروژه می دهند که راهکارهای مناسبی را برای پروزه های خودشان تدوین نمایند.فازهای ماهیتابا یکدیگر ارتباط دارند .هنگامی که پروژه ها بیش از یک فاز داشته باشند ، فازها بخشی از فرایند توالی طراحی شده برای اطمینان از کنترل مناسب پروژه ها و رسیدن به محصول،سرویس و نتیجه مورد نیاز می باشند.با این حال بنا به موقعیت پروژه ها ، فازها می تواند بصورت همزمان (Concurrent) و یا تداخلی (Overlapping)انجام شوند . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ____________________________ .A Guide to the Project Management Body of Knowledge...(PMBOK® Guide) – Fifth Edition دانلود راهنمای بدنه دانش مدیریت پروژه ،نسخه پنجم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده