XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۱ چكيده تاخير در پروژههاي عمراني به دليل پيچيدگيهاي خاص آنها امري غيرقابل انكار است. مطالعات انجام گرفته نشان ميدهد كه اغلب پروژههاي بزرگ ساخت در دنيا با حدود بيش از 50 درصد افزايش زمان مواجه ميشوند. همچنين به دليل رابطه مستقيم ميان زمان و هزينه اجراي پروژه، افزايش زمان اجرا اغلب منجر به افزايش هزينهها ميشود. بررسي علل تاخير در پروژههاي ساخت و انديشيدن تدابيري در جهت كاهش آنها مسئلهاي جدي است كه در تمام دنيا مورد توجه است. در كشورهاي مختلف بسته به مسائل اجتماعي، فرهنگي، سياسي، مديريتي و... دلايل تاخير متفاوت و متنوعند. پس از شناسايي تاخيرات، بهكارگيري روشي مناسب براي تحليل تاخيرات لازم و ضروري است. در مقاله حاضر انواع تاخيرات و روشهاي تحليل آنها معرفي و مطالعات صورت گرفته بر روي دلايل تاخير در پروژههاي ساخت برخي از كشورها آورده شده است. دو نمونه مطالعه موردي علل تاخيرات و رتبهبندي آنها در كشور غنا و پروژههاي سدسازي داخل كشور نيز ارائه شده است. كلمات كليدي: دلايل تاخير، تحليل تاخيرات پروژه، پروژههاي ساخت مقدمه تاخير، عمل يا رويدادي است كه زمان مورد اشاره در قرارداد براي انجام عملي خاص را طولانيتر كند. به طور كلي تاخيرات ناشي از علل مختلفي هستند كه از عملكرد گروههاي درگير پروژه ايجاد ميشوند. موفقيت پروژه رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده تعريف ميشود. در يك پروژه موفق، اجراي فني پروژه به خوبي صورت گرفته، زمانبندي حفظ شده و هزينههاي بودجهبندي شده نيز حفظ شدهاند. با ارزيابي و تحليل سه گانههاي مديريت پروژه (زمان، كيفيت و هزينه) و بررسي عوامل مختلف موثر بر حصول نتيجه يك پروژه، اين امر كه عملكرد زمانبندي بهترين شاخص موفقيت پروژه محسوب ميشود، اثبات ميشود. ابزار و فنون مديريت پروژه نقش مهمي در مديريت موثر يك پروژه ايفا ميكنند. مديريت پروژه شامل مديريت منابع، كاركنان، ماشينآلات، پول و سرمايه، مواد و روشهاي به كار گرفته شده است. هر پروژه ساخت شامل دو فاز مجزا است. فاز پيش از ساخت كه دورهاي ميان آغاز درك پروژه و امضاي قرارداد است و فاز ساخت كه پس از قرارداد شروع ميشود و دوره ساخت اصلي آغاز ميشود. تاخير و افزايش هزينه در هر دو دوره ممكن است رخ دهد. اما دلايل اصلي تاخير و افزايش هزينه معمولا در دوره ساخت اتفاق ميافتد. دلايل زيادي براي تاخير و افزايش هزينهها در پروژههاي ساخت وجود دارد. اين دلايل از پارامترهاي اصلي چون مديريت و تكنولوژي تا مسائل فيزيكي، اجتماعي و مالي هستند. تحقيقات نشان ميدهد تاخير و افزايش هزينه درپروژههاي طولاني در اغلب كشورهاي در حال توسعه رخ ميدهد.[1] 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۱ تقسيمبندي تاخيرات تاخيرات را ميتوان براساس معيارهايي چون منشاء ايجاد، قابليت جبرانپذيري و حالت زماني رخداد آنها تقسيمبندي كرد.[2] در شكلهاي يك تا 3 تقسيمبندي تاخيرات براساس منشاء، قابليت جبرانپذيري و حالت زماني رخداد آورده شده است. تاخيري كه پيمانكار مسئول پاسخگويي به آن است مانند توان توليد پايين و عدم هماهنگي ميان اجزاي كار را غيرقابل اغماض گويند. پيمانكار براي اينگونه تاخيرات، زمان اضافي را نميتواند درخواست كند. دسته ديگر تاخيرات قابل جبران هستند كه در آنها كارفرما دليل اصلي تاخير است. نمونه اين تاخيرات تغيير در دامنه محدوده كار است. تاخيري كه نه پيمانكار و نه كارفرما پاسخگو نباشد غيرقابل جبران ناميده ميشود. بلاياي طبيعي و نامساعد بودن آب و هوا نمونه اين تاخيرات هستند.[3] روشهاي تحليل تاخيرات[3]و[4] براي ثبت دلايل تاخير استفاده از گزارشات روزانه بسيار مفيد خواهد بود. در اين گزارشها اطلاعات مربوط به وضعيت آب و هوا، كاركنان، منابع، حوادث، تحويل مواد اوليه، بازرسيها، تغيير در سفارشات و...آورده ميشود. هر چقدر اطلاعات ثبت شده در گزارشهاي روزانه دقيقتر باشند، نتايج ناشي از تحليل آنها مفيدتر و واقعيتر خواهند بود. تحليل تاخيرات، فرآيندي است كه در آن روش مسير بحراني (CPM) با استناد به مستندات موجود و گزارشهاي روزانه به بررسي سهم هر يك از تاخيرات و اثر آنها در برنامه زمانبندي ميپردازد. روشهاي مختلفي براي تحليل تاخيرات موجود هستند. انتخاب روش مناسب تحليل به پارامترهايي چون تعداد منازعات، ميزان زمان در دسترس، اسناد موجود، ميزان بودجه در دسترس و مقدار تلاشهاي تخصيص داده شده به تحليلها بستگي دارد. 1. روش مقايسه برنامه زمانبندي با زمانبندي واقعي در اين روش برنامه زمانبندي اوليه روش مسير بحراني با برنامه زمانبندي واقعي جهت ارزيابي تاخيرات پيش آمده مقايسه ميشوند. اين روش به علت سادگي، قدرت پايين در بررسي تغييرات مسير بحراني، عدم لحاظ موقعيت زماني رخداد تاخير و نيز عدم توانايي ارتباط با تاخيرات پيچيده معمولا پيشنهاد نميشود. 2. روش افزايش برنامه زمانبندي مبنا (رهيافت What-If) در اين روش تاخيرات ناشي از كارفرما يا پيمانكار به برنامه زمانبندي افزوده شده و تاثير آن بر روي مدت زمان انجام كارها محاسبه ميشود. در اين روش به برنامه زمانبندي واقعي نيازي نيست و از برنامه زمانبندي به عنوان مبنا استفاده ميشود. از محدوديتهاي اين روش بزرگنمايي تاخيرات، عدم لحاظ موقعيت زماني رخداد تاخير و عدم لحاظ تغيير مسير بحراني را ميتوان نام برد. 3. روش كاهش زمانبندي واقعي (رهيافت but-for) در اين روش ابتدا برنامه زمانبندي واقعي شامل تمامي تاخيرات، براساس روش مسير بحراني ايجاد ميشود. سپس تمام تاخيرات يكي از طرفهاي درگير در پروژه كه بر مسير بحراني زمانبندي واقعي موثر بوده از برنامه زمانبندي حذف ميشود. در اين روش تاريخ واقعي پروژه را با نقطه زماني كه در صورت نبود اقدامات طرفين درگير و ساير عوامل، كار در آن نقطه اتمام مييابد مقايسه ميكنند. اين روش بسيار كاربردي است و در نهايت راهكاري تركيبي و مفيد را ارائه ميدهد. اين روش كم هزينه و سريع است. از معايب اين روش آن است كه تاخيرات قابل اغماض و تغييرات مسيرهاي بحراني پروژه در آن لحاظ نميشوند. به طور كلي اين روش زماني كاربرد بهينه دارد كه زمان و منابع موجود براي تحليلهاي جزييتر محدودند و آگاهي از اين محدوديتها و ضعفها وجود دارد. 4. روش تحليل بازههاي زماني در اين روش زمان كل پروژه بهوسيله برنامه زمانبندي واقعي به تعدادي دوره زماني يا window تقسيم ميشود. هر چه تعداد اين windowها بيشتر و دورههاي زماني كوتاهتر شود، دقت كار بالاتر ميرود. اين روش از بازههاي زماني و گسسته مشخصي براي تعيين تاخيرات بهره ميگيرد. در اين روش دوره قرارداد به بازههاي زماني گسستهاي ميشكند و در اين بازهها تاخيرات طرفهاي درگير در پروژه بررسي ميشود. با شكستن طول قرارداد به بازههاي زماني متعدد ميتوانيم تاخيرات طرفهاي درگير را دقيقا در زماني كه اتفاق افتادهاند شناسايي و اثريابي كنيم. از محاسن اين روش لحاظ موقعيت زماني رخداد و تغيير مسير بحراني در محاسبات است. از معايب اين روش استفاده از سادهسازي و فرضيات بيش از حد براي دستيابي به خروجيها و خطاي همزمان بيني برخي تاخيرات غيرهمزمان را ميتوان نام برد. به طور ايده آل اين روش تحليلي در طول دوره ساخت قابل پيگيري است. 5. روش منطق فازي Oliveros و همكاران در سال 2005 رهيافت منطق فازي را براي تحليل تاخيرات و به روز كردن برنامه زمانبندي ارائه دادند. در اين روش از منطق فازي براي تخمين تاثير تاخير فعاليتها و محاسبه فعاليتهاي اصلاح شده و نيز محاسبه برنامه زمانبندي جديد استفاده ميشود. 6. روش تاثير تاخيرات اين روش مانند روش بازههاي زماني است با اين تفاوت كه تاخيرات را تكتك مورد تحليل قرار ميدهد. در هر پروژه بسته به اسناد ثبت شده موجود، دليل تحليل تاخيرات، نوع قرارداد، هزينه استفاده از هر روش، مهارت تحليلگران، تعداد دلايل تاخير و... از روشهاي مذكور استفاده ميشود. تجربياتي كه ذينفعان پروژه در سرتاسر دنيا براي تحليل تاخيرات پروژه با استفاده از روشهاي موجود كسب كردهاند گوياي موفقيت يا عدم موفقيت كاربرد روشهاي مذكور بوده است. در جدول يك شاخص موفقيت استفاده از هر كدام از روشهاي مذكور آورده شده است. بررسي دلايل تاخير در برخي كشورهاي دنيا مطالعات صورت گرفته در عربستانسعودي توسط Assaf,Al-Hejji نشان دادهاند كه تنها 30 درصد پروژههاي ساخت در زمان مقرر و برنامهريزي شده تكميل ميشوند و متوسط افزايش زمان بين 10 تا 30 درصد است. Assaf و همكاران 56 دليل اصلي تاخير در پروژههاي بزرگ عربستان را شناسايي كردهاند. بر اين اساس مهمترين دلايل تاخير عبارتند از: تاخير در تهيه و تدارك نقشه تفصيلي، تاخير در پيشرفت كار پيمانكار، تاخير در پرداخت كارفرما به پيمانكار و تغييرات در طرح اوليه. Mansfield،16 عامل مهم كه دلايل تاخير در زمان و افزايش هزينه در نيجريه هستند را شناسايي كرده است. مهمترين اين دلايل تنظيمات پرداختها و مسائل مالي، مديريت قراردادي ضعيف، كمبود مصالح، تخمينهاي نادرست زمان و هزينه و نوسان در قيمتهاست. همچنين Odeyinka,Yusif نشان دادهاند كه بيش از 7 پروژه از بين 10 پروژه در نيجريه در طول اجرا از تاخير رنج ميبرند. آنها دلايل تاخير را بر حسب درگيران پروژه و عوامل خارجي طبقهبندي كردهاند. تاخيرات مربوط به كارفرما شامل تغيير در سفارشات، تصميمگيري كند و مشكلات جريان نقدينگي است. تاخيرات مربوط به كارفرما عبارتند از: مشكلات مالي، مسائل مديريت مواد و مصالح، مشكلات برنامهريزي و زمانبندي و كمبود نيروي انساني. عوامل خارجي تاخير شامل آب و هواي نامساعد، بلاياي طبيعي، اعتصابات و منازعات كارگري است. Al-Momani تحليلي كمّي روي تاخيرات پروژههاي ساخت در كشور اردن انجام داده است. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه دلايل اصلي تاخير در پروژههاي ساخت در ارتباط با طراحان، تغييرات سفارشات، بدي آب و هوا، شرايط پيشبيني نشده زمين، تحويل ديرهنگام، شرايط اقتصادي نامناسب و افزايش قيمت بوده است. Cahn ,Kumaraswamy تاخيرات صنعت ساخت و ساز در هنگكنگ را مطالعه كردهاند. آنها تاكيد كردهاند كه واگذاري به موقع پروژه با هزينه و كيفيت مطلوب و استاندارد توسط كارفرما يكي از دلايل تحويل موفقيتآميز پروژه است. شكست در انجام به موقع و باهزينه و كيفيت معين شده پروژه ناشي از تاثيرات منفي و غيرقابل پيشبيني مختلف روي پروژه است. معمولاً وقتي پروژه به تاخير ميافتد، دچار نوعي شتاب ميشود كه سبب تحميل هزينههاي اضافي ميشود. اگرچه طرفهاي قرارداد، زمان و هزينه اضافي ناشي از تاخير را ميپذيرند، اما در برخي موارد مشكلاتي ميان پيمانكار و كارفرما در اين زمينه بهوجود ميآيد .[5] نتايج مطالعات انجام شده در برخي كشورها در زمينه دلايل تاخير در جدول 2 آورده شده است. بر اين اساس عوامل شناخته شده در زمينه دلايل تاخيرات را ميتوان به سه گروه تقسيم كرد: 1. عوامل دروني: كارگر، مصالح، تجهيزات 2. محيط دروني: پيمانكار، مشاور و كارفرما 3. عوامل بيروني: آب و هوا، قوانين دولتي، بلاياي طبيعي مطالعه موردي در كشور غنا[1] در مطالعاتي كه در سالهاي 1970 تا 1999 بر روي پروژههاي ساخت كشور غنا صورت گرفت، بيش از 33 مورد از ميان 47 مورد، دچار تاخير شده بودند. دادهها نشان ميدهد كه 75 درصد پروژهها از زمانبندي و هزينه اوليه تجاوز كرده و تنها 25 درصد آنها سر وقت و با هزينه پيشبيني شده تكميل شده بود. برخي از دلايل تاخير در پروژههاي ساخت در كشورغنا عبارتند از: ـ اجراي فني ضعيف كه باعث برنامهريزي نامناسب ميشود. ـ اجراي اين پروژهها به تجهيزات، ماشينآلات و مصالح نياز دارد. لذا ضعف در تداركات، تاخير و افزايش هزينهها را در پي دارد. ـ پروژههاي ساخت شامل تعداد زيادي از فعاليتها ميشوند، و نياز به استفاده از تكنيكهاي زمانبندي و به روز كردن آن محسوس است. همچنين براي جلوگيري از تاخيرات به هماهنگيهاي زيادي نياز است. ـ به دليل نبود نيروي ماهر در زمينه مديريت، توجه كافي به منابع نظير نيروي كار، منابع مالي و مواد نميشود. روش تحقيق بهمنظور تحليل دلايل تاخير پروژهها در غنا طيف وسيعي از كاركنان و درگيران پروژه انتخاب شده و پرسشنامهاي جهت تكميل بين آنها توزيع شد. در اين پرسشنامهها 26 عامل اصلي تاخير در پروژههاي قبلي كه بين سالهاي 1970 تا 1999 انجام شده بودند به دقت بررسي شده و براي هر عامل 5 شاخص آورده شده بود. (بسيار اندك :1، اندك: 2، متوسط: 3، زياد: 4، بسيار زياد: 5) اين پرسشنامه ميان كارفرماها، مشاوران و پيمانكاران توزيع شده و به طور تصادفي 55 مورد به كارفرما، 40 مورد پيمانكار و 30 مورد مشاور داده شد. از اين ميان 72 درصد پرسشنامهها تكميل و تحويل داده شد كه 28 مورد از طريق كارفرما، 19 مورد از طريق مشاور و 25 مورد از طريق پيمانكار تكميل شده بود. تحليل دادهها براي تحليل دادهها، تعيين ارزش و وزن نسبي براي دلايل تاخير لازم و ضروري است. شاخص اهميت نسبي با استفاده از فرمول زير محاسبه ميشود: 5 Σ ai ni i=1 (RIW) شاخص اهميت نسبي = 100 * ----------------- N Σ x j j=1 كه در آن xj مجموع j امين فاكتور، و j شماره انديس فاكتورها شامل 1 و 2و 3و .. و N مجموع كل فاكتورهاست. ثابتي است كه وزن داده شده به هر پاسخ را مشخص ميكند. I =1,2,3,4,5 براي پاسخ بسيار زياد: a1=5، براي پاسخ زياد: a2=4، براي پاسخ متوسط: a3=3، براي پاسخ اندك: a4=2، براي پاسخ بسيار اندك: a5=1 متغيري است كه تكرار i مين پاسخ را نشان ميدهد. n1 تعداد پاسخهاي بسيار زياد را نشان ميدهد، n2 تعداد پاسخهاي زياد را نشان ميدهد و به همين ترتيب. جهت تعيين مهمترين عوامل موثر بر تاخير و افزايش هزينه در پروژههاي ساخت، عوامل در گروههاي مختلفي دستهبندي شدهاند. رتبهبندي دلايل تاخير و افزايش هزينهها كه توسط گروههاي درگير شناسايي شدهاند در جدول 2 نشان داده شده است. بررسي دلايل تاخير در پروژههاي ساخت با تكيه بر فعاليتهاي سدسازي در ايران[7] فعاليتهاي سدسازي از جمله پيچيدهترين فعاليتهاي عمراني در هر كشوري محسوب ميشوند كه با توجه به حضور ذينفعان متعدد و فعاليتهاي فراوان در طول دوره ساخت و نيز زمان بر و هزينه بر بودنشان بسيار مورد توجه هستند. ويژگيها و الزامات پروژههاي سدهاي بزرگ به شرح زير است: 1. سرمايهبري بسيار زياد 2. دوره زماني طولاني چرخه حيات پروژه 3. پيچيدگي طراحي 4. ساختار سازماني نسبتا پيچيده 5. ملاحظات عمده سياسي، اقتصادي و زيستمحيطي در مراحل مختلف 6. وجود ذينفعان وسيع 7. عدم قطعيتهاي بسيار بالا مانند شناخت ناكافي از وضعيت زمينشناسي ساختگاه 8. نيازبه برنامهريزي، تخصيص ماشينآلات، نيروي انساني و مصالح و كنترل پروژه بسيار دقيق 9. نياز به مطالعات زيست محيطي، اقتصادي و اجتماعي در فازهاي اوليه پروژه 10. ايجاد هماهنگي ميان دستگاههاي دولتي جهت كسب مجوز. براي بررسي دلايل تاخير در پروژههاي سدسازي و رتبهبندي دلايل تاخير پرسشنامههايي ميان گروههاي درگير در پروژههاي سدسازي توزيع شده و از روش تحليلي مشابه مطالعه موردي در كشور غنا استفاده شده است. نتايج اين تحليل در جدول 4 نشان داده شده است. نتيجهگيري با بررسي علل تاخير در پروژههاي ساخت در دنيا مشخص ميشود كه دلايل تاخير در كشورهاي مختلف متفاوت است كه اين مسئله ناشي از تفاوتهاي فرهنگي، اجتماعي، نوع قرارداد و نحوه ساخت، مسائل سياسي و قوانين دولتي، شرايط زمينشناختي و آب و هوايي منطقه و... است. اما برخي از علل مانند كمبود نيروي انساني و مصالح، مشكلات مالي و ضعف در مديريت در ميان كشورها مشترك بوده و لذا حل و فصل اين مشكلات دغدغهاي عمومي است. بهمنظور حل و فصل سريعتر تاخيرات مناسب است كه پس از شناسايي تاخيرات آنها را دستهبندي كرده و براساس روشهاي موجود به تحليل آنها بپردازيم. اين كار باعث ميشود كه انتساب تاخيرات به گروههاي درگير در پروژه نيز آسانتر انجام گيرد. از آنجا كه مطابق قانون پارتو معمولا 80 درصد افزايش هزينه و زمان ناشي از 20 درصد علل است، بهتر است براي رفع علل روي اين 20 درصد بررسي عميق انجام گرفته و براي رفع آنها راهكارهايي انديشيده شود. لذا در هر گروه، عللي كه بيشترين تاثير را داشته انتخاب و براي رفع آنها راهكارهايي ارائه شود. بهمنظور بهبود مهارت مديران پيمانكار و نيز به روز كردن دانش كاركنان صنايع، برنامههاي كارآموزي پيوسته و منظمي مورد نياز است كه تاثير مناسبي بر بازدهي و كارآيي داشته باشد. همچنين سيستم تامين نيروي انساني، مواد و مصالح مناسب، بايد در خلال كار پروژه پايهريزي شود. توسعه اجراي فني و تكنيكي پروژه در صنعت ساخت و ساز از طريق انواع مختلف برنامههاي آموزشي ميسر است. اين آموزش بايد شامل برنامهريزي پروژه، زمانبندي، كنترل هزينه و زمان و نيز سيستمهاي اطلاعاتي باشد. مراجع 1. Frimpong, Y. and Oluwoye,J. and Crawford, L., (2002) ,"Causes of delay andcost overrun in construction of groundwater projects in a developing countries, Ghana as a case study",International journal of project management, Elsevier. 2. تروهيد، س. الف.، اماميزاده، ب. ميرهادي فرد، م. (1383)، تدوين متدولوژي تعيين سهم فعاليتها در ايجاد تاخيرات پروژه به تفكيك مسئولان، نخستين همايش مديريت پروژه، تهران. 3. Menesi, W., (2007), " Construction Delay Analysis under MultipleBaseline Updates", A thesis presented to the University of Waterloo in fulfillment of the thesis requirement for the degree of Master of Applied Science in Civil Engineering. 4. Braimah, N. , (2008), "An investigation into the use of construction delay and disruption analysis methodologies", A thesis submitted in partial fulfillment of the requirements of the University of Wolverhampton for the Degree of Doctor of Philosophy. 5. Sambasivan, M. and Wen Soon, Y.,(2006), "Causes and effects of delays in Malaysian construction industry",internatonal journal of project management,Elsevier. 6. G. Sweis, G. and Sweis, R. and Abu Hammad ,A. and Shboul, A.,(2007), " Delays in construction projects: The case of Jordan", International journal of project management, Elsevier. 7. رضازاده آذر، الف.، (1384)، بررسي علل تاخير در پروژههاي سدسازي كشور و ارائه پيشنهاد جهت كاهش آنها، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده فني دانشگاه تهران. فاطمه مولائي، دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي مكانيكسنگ دانشگاه تهران جواد غضنفرينيا، كارشناسي ارشد مهندسي معدن دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده