شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ عشقــــــــــــــم !!! کسی که قسمتـــــم نبود ! طالــــــــــع اش به اسمم نبود ! مال هــــــــــــــم نبودیم .... ولــــی، مــــــــــــن هنوزم دوسش دارم !! 21 آبان 91 ساعت: 22:22 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۱ دهانت پُــــــــــر میشود از حرفهایی که نزده ای !! بغضـــی که فرو بـــرده ای .... خشــــمی که دفـــن کردی و... سکــــــــــــــوتی که فریاد میزند، و رضایتی که نارضایتی مطلــــــــــــق بود !!! و معنی دختـــر پائیز بودن را میفهمی ... عشقــــــی که گاهی از تو دریغ میشود تا زمستان یــــــــــــــخ زده را آماده بهــــار کند !! کسی ارزش گرمــــــــــای تو را درک نمیکند پس از کسی توقع نداشته باش!! از تنهایی و پائیــــــــــــــزت لذت ببر دختـــرم ! پائیز مـــال توست و تـــــو بهترینی ... ! 22 آبان 91 ساعت :20:37 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۱ بیا ببین به کجا رسیده ام ! خاطراتت نه سر دارند و نه ته... بی هوا به دلم ....به ذهنم .... حمله ور میشوند ! انگار میخواهند مرا بکُشَند! خفه ام میکند بغضی که از یادت در خیابان های شهر چنگ میزند بر گلویم... خاطراتت هم مثل خودت خوب مرا شناخته اند نقطه ضعفم را میدانند میدانند که چطور مرا خُرد کنند ...!! 29 آبان 91 ساعت: 21:28 10 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ گاهی حس عروسک دخترک پولداری به سراغم میآید که برای فرار از تنهایی اتاقش به آن پناه میبرد ، در آغوشش میکشد ... چند ساعتی با آن بازی میکند و بعد.... فراموشش میکند!! به سراغ عروسک بعدی میرود !! اولش سخت میگذرد برایم .... تحمل بی وفایی برایم سنگین است .... اما .... بعد از مدتی.... عادت میکنم .... به تنهایی به بی وفایی و ... !! 1 آذر 91 ساعت:22:50 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ بـــــــــی رحم ترین میشوی ، وقتی که سکــــــوت میکنی تا .... دروغ جدیدی برایم بگـــویی !! و من احمــــق ترین .... ! وقتی که عاشقانه تـــو را باور میکنم !! 2 آذر 91 ساعت: 19:53 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۱ مترسک سر جالیــــــــــز خیالم را رهـا میکنم ... اما نمیــرود ، تنهـایم نمیگــــذارد ، با ایــن رفتــارش ، تـو را به سُخــــره میگیـرد ... برایـت متـاسفــم ..... ! 5 آذر 91 ساعت: 20:55 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۱ سهمــت از دنیــــا که نداشتـن باشــد ، آسمــان هم به زمیــن بیاید چیـــزی تغییـــر نمیکنـد !! تنهــــا ، از گذرگاه عمــر رد میشـوی و ... به کســی فکر میکنــی که نبــــود ...! 11 آذر 91 ساعت : 23:09 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۹۱ مـــــرا از این دنیا جــــدا میکند ، فکـــر و خیالـــت ! میبــــــرد به دور دست ها ... آنجــــایی که مــــن دسـت در دستت ، سر بــر سینــــــه ات ، به آرامــــــش میرسیـــدم ! و تـو با بـــــوسه ای بر پیشانیــــم ، مــــرا به عــــرش میرساندی ... 13 آذر 91 ساعت: 20:52 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ منتظـــر مانده ام که این روزها تمــــــــام شـود ، بـــــــروم پیش خــدا ، در همـــان بهشت وعـــده داده شده اش بنشینـــم، درست روبــــه روی خـــودش ، و تمـــــــــام گــــریه های این روزهــــا را ، بخنــــــــدیم ، مـــــــــــــن و خـــدا .... با هـــــم ! 20 آذر 91 ساعت : 17:39 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ صــــــدای سقوطم در اعمــاق وجودم شنیدنــــی است !! وقتـــی که با هر اخمـــی بغض میکنـــم ، با هــر زخـــم زبانی میبـــارم ، بی آنکـــــــه اشک بریزم ... ! نفس کشیـــــدنم در این مرگ تدریجــــــی ، مثـــــل خودکشیست با تیغ کُنــــد ... 21 آذر 91 ساعت : 12:28 10 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۱ پوستـــــــم کلفت شده با این چیزها بریده نمیشــــود ، خــــودت را خسته نکــــن !! راستـــــــی ، چرا تک تک مویـــــرگ هایم را میزنــی !! زجــــر کُشم نکن ..... بزن این شاهـــــرگ لعنتـــی را ! تمـــــامش کن دیگر، اگر تـــــــــو جـــــرأتش را نــداری .... اذنــــــــــش را بده تا خــــــودم دست به کار شوم !!! 25آذر 91 ساعت : 15:53 روز تنها شدن دوباره !! 13 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۱ ســـــــکوت منــــ ، آرامــــش قبـــل از طوفــــان استــــ ، بتــــــــرس از لبخنــدیـــ کــهـ بر لب دارم ، بتــــــرس از نگــــــاه پر از محبتــــــمـــــ ، بتــــــرس از گذشــــت کردن هایـــــــم ، بتــــــــرس از منــــ ... ! مــــــــن یعنــــی انتقام روزهـــــــــای از دست رفتــهــ ام ! مــــــــن یعنــــــی جوانیــــمــــ ، مـــــــــن یعنـــــی خاطراتی کــهـــ میتوانستــــــم با بهتر از تـــــو داشــتهــ باشــــــم ، مــــــــن یعنـــــی تنهـــــــایی این روزهـــــایمــــ ، مـــــــــــن یعنــــــــی .... آتش خشـــــــــمـــ !!! بهـــ شعلــــــــه خواهــــــــم کشید تـــــو را ..... خاطــــــــــراتت را ..... جوانیـــــــت را .... و البتــــهـــ ... مـــــــــــردانگیت را !! 1 دی 91 ساعت: 20:32 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 دی، ۱۳۹۱ سکـــــــــــوت ناگهـــــانی منــ ، در میان صــــــدای قهــــــــقـــهــ هایــــم یعنـــــــی ، مـــــنـ ممــــــلوء از خاطــــرهــ هــــــایی هستـــــم .... کـــهـــ ، بـــــــرای مرورشـــانـــ تنهـــــــا باید ، سکــــــــــوت کرد ... ! 4 دی 91 ساعت : 18:22 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۹۱ به وسعــت جهان که فکر میکنــــم بیشتر غصـــه میخورم !! این همــــه آدم ، روی کهکشــــان به این بزرگی ، و مــــن ... حتــــی آرزوی یک نفر نبـــوده ام ! بغض میکنـــم ، هیـــچکس مـرا به یاد نمـــی آورد ... ! 6 دی 91 ساعت: 20:23 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ روزهای سخت ! تموم بشید .... اینجا کسی تاب تحمل کردن رو نداره ! از اینجا برید برید .... برید یه جایی که آدما نباشن این آدما دیگه مثل قبل نیستن طاقت خیلی از اتفاقات رو ندارن! دنبال بهونه میگردن واسه ناشکری کردن ! امتحانشون نکنید برید ! از اینجا برید !!!! 21 دی 91 ساعت: 20:00 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ با شیطنــــت ، نامـــــت را صدا میــزدم ، مثـــــل همیشه .... با یک علامـــت ســـؤال "؟" و "تــــو" مثـــل همیشه ، با حوصلـــه جواب میــــــدادی : جان دلــــم ؟! امـــا این روزهــا.... دیگر اســـــم کسی را این چنیـــــن صـــــدا نمیزنم ! ولی همچنــــان ، طبق عادت گذشتـــــــه هایم ، در رویاهایـــــــــم صدایت میکنم ! با همــــان علامت سؤال قدیمـــی ، همــــانی که این روزها تنها معمای دنیــــای مــــن است !! و سکــــــوتت را در خلوتم معنا میکنــــم ... 24 دی 91 ساعت:19:56 13 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ کاشـــــــــــکی میفهمیدی که از میان تمام مردم شهـــــر این منــــــــم که عاشقانه دوستت دارم بدون هیچ چشــــــــم داشتی و در این میـــان این تـــویی که چشمهایت را بستــه ای که مبادا محبت هایـــــم در خاطرت نقش ببندد !! بی انصــــافی میکنی در حق مــن مثل همیشـــــه ... 13 بهمن 91 ساعت: 23:17 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ وقتــــی دل کسی رو شکستی و حلقه زدن اشک تو چشماشو دیدی ، وقتـــی که با سکــــوت ازت جدا شد ، وقتـــی که دیگه اسمتــم نیاورد ، وقتـــی که هربار یادت افتاد بغـــض کرد ، حتمــا یه جایی یادداشت کــن ! تا وقتـــــــی که دلــــت رو شکستـــــن ، رو به خــــــدا فریـــاد نزنی : آخـــه مگه مـــــــــن چه گناهی کـــردم !؟! 16 بهمن 91 ساعت:10:06 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۱ آرام باش روح همیشه در تلاطـــم ، دست و پا زدن در میان بودن و نبودن دیگــر بس است ! تصمیمت را بگیــر ، یا شجاعانه بـــــزن زیر همه چیز و بگو : نیستــــــم ! و یــا ، مـــردانه بمان و تحمل کــن ! 17 بهمن 91 ساعت: 22:31 10 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، ۱۳۹۱ مـــــن از اینجــــا میـروم، و فرقــــی هم نمیکند فانوســـــی داشته باشم یا نــه ! کســـــی که میگـــریزد ترســــی از گــم شدن ندارد... 30 بهمن 91 ساعت: 19:19 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده