رفتن به مطلب

گرایش پوزیتویسم را توضیح و نقد وبرسی کنید؟


fanous

ارسال های توصیه شده

بسیارى از اندیشمندان غربى اساسا وجود تصورات کلى را انکار کرده‏اند و طبعا نیروى درک کننده ویژه‏اى براى آنها بنام عقل را نیز نمى‏پذیرند در عصر حاضر پوزیتویستها همین مشرب را اتخاذ کرده‏اند بلکه پا را فراتر نهاده ادراک حقیقى را منحصر در ادراک حسى دانسته‏اند ادراکى که در اثر تماس اندامهاى حسى با پدیده‏هاى مادى حاصل مى‏شود و پس از قطع ارتباط با خارج به صورت ضعیفترى باقى مى‏ماند .

ایشان معتقدند که انسان براى مدرکاتى که شبیه یکدیگرند سمبلهاى لفظى مى‏سازد و هنگام سخن گفتن یا فکر کردن به جاى اینکه همه موارد همگون را به خاطر بیاورد یا بازگو کند همان سمبلهاى لفظى را مورد استفاده قرار مى‏دهد و در واقع فکر کردن نوعى سخن گفتن ذهنى است پس آنچه را فلاسفه تصور کلى و مفهوم عقلى مى‏نامند به نظر ایشان چیزى جز همان الفاظ ذهنى نیست و در صورتى که این الفاظ مستقیما نشانگر مدرکات حسى باشند و بتوان مصادیق آنها را به وسیله اندامهاى حسى درک کرد و به دیگران ارائه داد آنها را الفاظى با معنى و تحققى مى‏شمارند و در غیر این صورت آنها را الفاظى پوچ و بى‏معنى قلمداد مى‏کنند و در حقیقت در میان سه دسته از معقولات تنها بخشى از مفاهیم ماهوى را مى‏پذیرند آن هم به عنوان الفاظ ذهنى که معانى آنها همان مصادیق جزئى محسوس مى‏باشند و اما معقولات ثانیه و بویژه مفاهیم متافیزیکى را حتى به عنوان الفاظ ذهنى با معنى هم قبول ندارند و بر این اساس مسائل متافیزیکى را مسائل غیر علمى بلکه مطلقا فاقد معنى مى‏شمارند .

از سوى دیگر تجربه را منحصر به تجربه حسى مى‏کنند و به تجارب درونى که از قبیل علوم حضورى هستند وقعى نمى‏نهند و دست کم آنها را امورى غیر علمى قلمداد مى‏کنند زیرا به نظر ایشان واژه علمى تنها شایسته امورى است که قابل اثبات حسى براى دیگران باشد .

بدین ترتیب کسانى که گرایش پوزیتویستى دارند بحث از غرایز و انگیزه‏ها و دیگر امور روانى را که تنها با تجربه درونى مى‏توان دریافت بحثهایى غیر علمى مى‏پندارند و فقط رفتارهاى خارجى را به عنوان موضوعات روانشناختى قابل بررسى علمى مى‏دانند و در نتیجه روانشناسى را از محتواى اصلى خودش تهى مى‏سازند .

طبق این گرایش که مى‏توان آن را حس گرایى یا اصالت‏حس افراطى نامید جاى بحث و پژوهش علمى و یقین‏آور پیرامون مسائل ماوراء طبیعت باقى نمى‏ماند و همه مسائل فلسفى پوچ و بى‏ارزش تلقى مى‏گردد و شاید فلسفه هرگز با دشمنى سرسخت‏تر از صاحبان این گرایش مواجه نشده باشد و از این روى بجا است که آنرا بیشتر مورد بررسى قرار دهیم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

نقد پوزیتویسم

گرایش پوزیتویستى که حقا بایدآنرا منحطترین گرایش فکرى بشر در طول تاریخ دانست داراى اشکالات فراوانى است کهذیلا به مهمترین آنها اشاره مى‏شود .

(1 با این گرایش محکمترین پایه‏هاىشناخت‏یعنى شناخت‏حضورى و بدیهیات عقلى از دست مى‏رود و با از دست دادن آنهانمى‏توان هیچگونه تبیین معقولى براى صحت‏شناخت و مطابقت آن با واقع ارائه دادچنانکه توضیح آن خواهد آمد و از این روى پوزیتویستها کوشیده‏اند که شناخت‏حقیقى رابه صورت دیگرى تعریف کنند یعنى حقیقت را عبارت دانسته‏اند از شناختى که مورد قبولدیگران واقع شود و بتوان آن را با تجربه حسى اثبات کرد و ناگفته پیدا است که جعلاصطلاح مشکل ارزش شناخت را حل نمى‏کند و موافقت و قبول کسانى که توجه به این مشکلندارند نمى‏تواند ارزش و اعتبارى را بیافریند .

2 )پوزیتویستها نقطه اتکاء خودرا بر ادراک حسى قرار داده‏اند که لرزانترین و بى اعتبارترین نقطه‏ها در شناخت استو شناخت‏حسى بیش از هر شناختى در معرض خطا مى‏باشد و با توجه به اینکه شناخت‏حسى همدر واقع در درون انسان تحقق مى‏یابد راه را براى اثبات منطقى جهان خارج بر خودشانمسدود ساخته‏اند و نمى‏توانند هیچگونه پاسخ صحیحى به شبهات ایدآلیستى بدهند .

(3 اشکالاتى که بر نظریه اسمیین وارد کردیم عینا بر ایشان هم وارد است .

(4 ادعاىاینکه مفاهیم متافیزیکى پوچ و فاقد محتوى هستند ادعایى گزاف و واضح البطلان استزیرا اگر الفاظى که دلالت بر این مفاهیم دارند به کلى فاقد معنى بودند فرقى باالفاظ مهمل نمى‏داشتند و نفى و اثبات آنها یکسان مى‏بود در صورتى که مثلا آتش راعلت‏حرارت دانستن هیچگاه با عکس آن یکسان نیست و حتى کسى که اصل علیت را انکارمى‏کند منکر قضیه‏اى است که مفهوم آن را درک کرده است .

5 )بر اساس گرایشپوزیتویستى جایى براى هیچ قانون علمى به عنوان یک قضیه کلى و قطعى و ضرورى باقىنمى‏ماند زیرا این ویژگیها به هیچ وجه قابل اثبات حسى نیست و در هر موردى که تجربهحسى انجام گرفت تنها مى‏توان همان مورد را پذیرفت صرف نظر از اشکالى که در خطاپذیرىادراکات حسى وجود دارد و به همه موارد سرایت مى‏کند و در جایى که تجربه حسى انجامنگیرد باید سکوت کرد و مطلقا از نفى و اثبات خوددارى نمود .

(6 مهمترین بن بستىکه پوزیتویستها در آن گرفتار مى‏شوند مسائل ریاضى است که به وسیله مفاهیم عقلى حل وتبیین مى‏گردد یعنى همان مفاهیمى که به نظر ایشان فاقد معنى است و از سوى دیگر بىمعنى دانستن قضایاى ریاضى یا غیر علمى شمردن آنها چنان رسوا کننده است که هیچاندیشمندى جرات به زبان آوردن آن را نمى‏کند از این روى گروهى از پوزیتویستهاى جدیدناچار شده‏اند که نوعى شناخت ذهنى را براى مفاهیم منطقى بپذیرند و کوشیده‏اند کهمفاهیم ریاضى را هم به آنها ملحق سازند و این یکى از نمونه‏هاى خلط بین مفاهیممنطقى و دیگر مفاهیم است و براى ابطال آن همین بس که مفاهیم ریاضى قابل انطباق برمصادیق خارجى هستند و به اصطلاح اتصافشان خارجى است در حالى که ویژگى مفاهیم منطقىاین است که جز بر مفاهیم ذهنى دیگر قابل انطباق نیستند

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...