رفتن به مطلب

باور


Abolfazl_r

ارسال های توصیه شده

تا امروز باور داشتم که سر بی گناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره. امروز فهمیدم تا بالای دار هم میره.

 

تا امروز باور داشتم که مهم انجام دادن کار درسته. نه برداشتی که دیگران از اون کار دارن. امروز فهمیدم مهم نیست چه کاری انجام میدی. مهم اینه که دیگران برداشت خوبی از کارت بکنن.

 

تا امروز باور داشتم قوانین طبیعت بر پایه اصولی بنا شده که نیوتون کشفش کرده. اما امروز فهمیدم بدشانسی و بد اقبالی نقش پررنگ تری در تعیین مسیر زندگیمون داره.

 

حوصله ندارم بگم من چه چیزهایی رو امروز فهمیدم. من فقط باورهامو امروز از دست دادم.

باورهای مذهبی مقصود این تاپیک نیست و حرف من صرفا راجع به باورهائیست که مربوط به اصول انسانی و انسانیت میشوند. با اینحال اگر کاربری احساس میکنه این تاپیک اعتقادی محسوب میشه یا با استارت این تاپیک حقوقی از کسی زایل میشه من این حق رو برای اون کاربر محترم میشمارم و خودم اقدام به حذف تاپیک خواهم کرد.

 

شما هم باورهاتون رو از دست دادید؟ اتفاقی افتاده که احساس کنید یه عمر باورهاتون اشتباه بوده؟؟؟

 

بنده در حال حاضر احساس میکنم در اثر از دست دادن باورهای انسانی که زمانی به آن معتقد بودم، با شتاب افزاینده ای در حال دور شدن از انسانیت هستم و بعد خشن و غیر انسانی وجود من در حال رشد و بزرگ شدنه.

  • Like 18
لینک به دیدگاه

حال خوبی نیست رسیدن به این حس 364219_no.gif

 

باور داشتم که به همون اندازه که برای دیگران ارزش و احترام قائلم ، دیگران هم برام قائلن !

ولی اینطور نبود و دیدم برعکس ارزش های من اونا براحتی میتونن منو خورد کننsigh.gif

 

نه اصلا حال خوبی نیست364219_no.gif

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من باور داشتم که به هر کسی خوبی کنی خوبی میبینی ! باور داشتم عشق عشق میاره ! باور داشتم آدمها بنده محبتند ! باور داشتم که میشه در هر کسی خوبی کشف کرد و با خوبی هاش شاد بود ! باور داشتم آدمهای روراست و صادق و ساده تو قلب ها جا دارند !اما افسوس به هرکی خوبی کردم بدی بود ! عشق دادم خنجر گرفتم ! آدمها هم بنده پول هستند ! تو کسی هم خوبی کشف کردم فهمیدم به نفع خودش خوب بوده ! آدمهای ساده هم امل محسوب میشند صادق ها احمق ! منم دارم سعی میکنم بد که اما لااقل کاری نکنم که به این باورها برسم ! نمیخوام دیگه کاری کنم که باورهام خراب بشه ! همین !

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ابوالفضل عزیز بدترین حس دنیاست!

من چند ماه بعد از سرکار رفتن دیوار باورهام فرو ریخت!

همیشه فکر میکردم آدما خوبند مگه اینکه خلافشون ثابت بشه!البته تا چند مدت ریختم بهم ولی باز هم خودم بودم!

فقط نزدیک نقابدارها نمیشدم.

صبح ها میدیدم همکارم از تو کیفشون یه نقاب در میارند و تا بعدازظهر چندتا چندتا عوض میکنند.

تا حالا نمی دونستم زیراب زدن چیه؟حسادت چیه؟مدیر چیه؟مدیریت چیه؟

هر چند نشد خودمو تغییر بدم اما دیدم عوض شد!محتاط تر شدم.

کلا تجربه بدیه!:sigh:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

چیزی به نام باور وجود نداره همه چیز رو باید براش درصد قرار داد هیچ چیز صد رد صد نیست ابوالفضل جان حتی خود قانون

 

توی قانون هم راه هایی هست که بشه خود قانون رو پیچوند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یادتون سر كلاس تخته پاك كن رو خیس میكردیم میكشیدیم رو تخته فكر میكردیم خیلى تمیز شد....!
بعد كه تخته خشك میشد میدیدم چه گندى زدیم
الان همین حس رو نسبت به زندگى دارم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
..... با اینحال اگر کاربری احساس میکنه این تاپیک اعتقادی محسوب میشه یا با استارت این تاپیک حقوقی از کسی زایل میشه من این حق رو برای اون کاربر محترم میشمارم و خودم اقدام به حذف تاپیک خواهم کرد.

 

داداششششش!

همین تیکه از حرفت ینی هنوز عوض ی نشدی.:icon_gol:

تو سربازی که بودم این چیزی که میگی بسیار زیاده، اگه کسی رفته باشه حرفمو کامل درک میکنه. یعنی 90 به 10 باید ظاهرو حفظ کرد. انجام کار زیاد مهم نبود.

اینجور همکارا اصلاً ارزش فکر کردن هم ندارن.

خلاصه میخوام بگم جامعه پره اینجور آدماست شما نباید وا بدی.

البته این رو هم بگم که علاوه بر باطن کار به نظر من ظاهر کار روهم باید حفظ کرد، یعنی در هر دو جبهه کار رو باید پیش برد. یعنی بهتره بگم هردو مهمه. باطن رو به خاطر خودت و ظاهر رو به خاطر دیگران انجام بده.:icon_gol:

ظاهر سازی و فریب منظور نیستا اینا با هم قاطی نشه.:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...