رفتن به مطلب

حقوق شهروندي


ارسال های توصیه شده

 

"شهروند" مركب از دو كلمه "شهر" به معناي جامعه انساني و "وند" بمعناي عضو وابسته به اين جامعه است. مفهوم شهروند را مي توان از حيث ديرينگي به يونان باستان نسبت داد. اين مفهوم به كساني كه در دولت شهر "پليس" به دليل سكونت در شهر داراي حقوق سياسي بودند اطلاق مي گرديد. البته هر چند "پليس" يك واحد سياسي مستقل بود كه شهروندان در كنار بردگان و غير شهروندان زندگي مي كردند اما صرف سكونت افراد در شهر، آنها را از اختيار شهروندي كه در واقع حق مشاركت در ادارة عمومي دخالت در حوزه سياسي عمومي بود برخوردار نمي نمود. حق بهره مندي از اين امتياز به كسب برخي فضايل خاص در انسانها بر مي گشت و كساني كه در كسب و تحصيل فضايل موفق نبوده و داراي فضليت سياسي نمي شدند از اين حق محروم بودند.

اولين فيلسوف و متفكر سياسي كه به مفهوم شهروند در تئوريهاي سياسي پرداخته است "افلاطون" بود. افلاطون در كتاب "جمهوري" كه در آن مدل مدينه فاضله را به خواننده معرفي كرد شهروندان را يكي از محورهاي اصلي تاسيس دولت و حكومت مطلوب قرار مي دهد. ارسطو نيز به بحث در زمينه شهروندي مي پردازد و شهروند را كسي مي داند كه در حكمراني و فرمانبرداري سهيم باشد. او معتقد است كه يك شهروند خوب بايد بداند كه چگونه همچون يك آزاد مرد حكمراني و چگونه همانند آزاد مرد فرمانبرداري كند. مطابق اين استدلال فرد با ترك زندگي خصوصي وارد دنياي سياست مي شود.

مفهوم شهروند و شهروندي به گونه ي قابل ملاحظه اي در طول دو هزار و پانصد سال گذشته دچار نوسان بوده است و نقاط عطف آن آتن سده ي چهارم، دوره ي رنسانس و انقلاب فرانسه مي باشد كه موضوع شهروندي بطور برجسته اي مورد توجه واقع شد كه شرح اين دورانها از اين مقال خارج است.

آنچه مسلم است به صرف جمع شدن افراد در مكاني خاص و تشكيل اجتماع انساني ؛ شهروند بوجود نمي آيد. به عبارت ديگر اجتماع انساني شرط لازم شهروندي محسوب مي شود ولي شرط كافي نيست. افراد زماني لقب شهروندي را به خود مي گيرند كه حقوق و تكاليف خود را بشناسند و به آن عمل كنند و آنگاست كه مدينه تشكيل مي شود و شهروند معنا و مفهوم پيدا مي كند.

حقوق شهروندي از جمله دستاوردهاي مثبت بشري است كه در بسياري از موارد مورد تأييد دين مبين اسلام نيز مي باشد. حقوقي از جمله حق حيات، حق آزادي بيان و انتقاد، حق تعيين سرنوشت، حق امنيت، حق برابري و عدم تبعيض و ... همگي مورد تأييد و تأكيد اسلام هستند و حتي آيات صريحي نيز در خصوص آنها وجود دارد كه به نمونه اي از آنها اشاره مي شود:

1- حق حيات

الف: و اذ اخذنا ميثاقكم لاتسفكون دماءكم و لا تخرجون ... (بقره 84) و چون از شما پيمان محكم گرفتيم كه خون همديگر را مريزيد و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد.

ب: مَن قَتَل نفساً بغير نفس او فسادٍ في الارض فكانما قَتَل الناس جميعاً (مائده 32) هر كس ديگري را جز براي قصاص يا مبارزه با فساد گري بكشد گويا همه مردم را كشته است.

2- حق آزادي (آزادي بيان، دين و ساير آزاديهاي مشروع)

الف) و لا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي احسن (عنكبوت 46) با اهل كتاب جز با شيوه اي كه نيكوتر است مجادله نكنيد.

ب) لااكراه في الدين قد تبيين الرشدُ من الغي ... (بقره 256) در قبول دين اكراهي نيست، راه درست از راه انحرافي روشن شده است.

3- حق امنيت

يا ايها الذين امنوا لا تدخلو بيوتاً غيربيوتكم ... (نور 28 - 27) اي اهل ايمان هرگز به هيچ خانه اي مگر خانه هاي خودتان تا با صاحبانش انس (اجازه) نداريد وارد نشويد و چون رخصت يافتيد و داخل شديد نخست به اهل آن خانه تحيت و سلام كنيد كه اين براي شما بهتر است، باشد كه متذكر شويد تا اجازه يابيد و آنگاه درآييد و چون به خانه اي درآمديد و گفتند باز گرديد زود باز گرديد كه اين براي تنزيه شما بهتر است و خداوند به هر چه مي كنيد داناست.

4- حق برابري و عدم تبعيض

يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكرٍ و انثي و جعلناكم و .. (حجرات 13) اي مردم، ما شما را از يك مرد و يك زن آفريدم و شما را به صورت جماعت ها و قبيله ها قرار داديم تا با يكديگر آشنا شويد همانا گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست خدا دانا و آگاه است (تشخيص اينكه چه كسي باتقواتر است فقط با خداست نه با خلق خدا)

5-اما اهميت حقوق شهروندي تا به حدي است كه رابطه ي نزديكي با جايگاه حاكميت پيدا مي كند. چنانكه برخي از كارشناسان اعتقاد دارند جامعه اي كه در آن حقوق شهروندان نهادينه نشده باشد رابطه مردم و حاكميت دچار تزلزل مي شود. به بيان ديگر در جوامعي كه افراد به حقوق و تكاليف خود آگاهي داشته باشند و حريم همديگر را رعايت كنند آن جوامع از استحكام و مشروعيت بيشتري برخوردارند و البته در جوامعي كه حاكمان نماينده واقعي مردم باشند و مسئولان با شايستگي و لياقت بر مسند قدرت تكيه زده باشند در راه تبيين و رعايت حقوق شهروندان گام خواهند برداشت در غير اين صورت است كه توجهي به اين امر مهم نخواهند كرد. شهروند شدن و شهروند خوب بودن يك فرهنگ است كه هم نياز به آموختن دارد و هم زمان زيادي را مي طلبد. وقتي سرنشين يك اتومبيل ماكسيما در شهر ايلام با فشار دادن يك دكمه، شيشه آن را پايين مي كشد و پوست موز خود را به بيرون پرتاب مي كند مشخص است با اينكه ماشين گران قيمت خود را به رخ ديگران مي كشد كمترين بهره اي از حقوق شهروندي نبرده است البته مي توان گفت كه چندان هم تقصير ندارد. چون در هيچ مرحله اي از مراحل جامعه پذيري خود حقوق شهروندي را فرا نگرفته است، نظارت عمومي نيز در اين رابطه وجود ندارد ، هيچگونه تلاشي براي آموزش حقوق از طرف مسئولين نيز نمي بينند بنابراين نه تنها به حقوق و تكاليف شهروندي خودآگاهي ندارد بلكه چنين چيزي در مخيله اش هم نمي گنجد و هر چه هم به اطراف خود مي نگرد جز نقض حقوق شهروندي چيزي نمي بيند و نقض حقوق شهروندي يك فرهنگ غالب است نه رعايت آن.

از انتقاد شديد برخي مسئولين استان از منتقدين و عدم تحمل آنها تا بوي بدخونابة مرغ فروشان و قصابي ها، از تنگ شدن پياده روها توسط دست فروشها تا عدم رعايت علائم راهنمايي و رانندگي، از سكوت نابجاي افراد در مقابل تضييع حق خود تا قلدري برخي ديگر، از فرياد گوش خراش بقالها تا دود سيگار در تاكسي ها و اماكن عمومي و ... همه و همه ازنامفهوم بودن حقوق شهروندي در اين ديار حكايت دارد. به هر حال بدون هيچ ترديدي بايد اذعان كرد كه رعايت حقوق شهروندي در ايلام راه درازي براي پيمودن دارد كه همگان بايد كمك كنند اين راه كوتاهتر شود.

رعايت حقوق شهروندي منوط است به شناسايي اين حقوق در جامعه، چگونگي عمل به آنها و نحوه ي تضمين اجرايي آنها در اين صورت است كه رعايت حقوق شهروندي عاملي در جهت فراهم سازي زمينه رشد شخصيت فردي و اجتماعي خواهد شد.

اما سوال اين است كه موانع رسيدن به اين حقوق چه بوده است؟ هر چند كه علل و عوامل متعددي را مي توان براي پاسخ به اين سوال ذكر كرد ولي بايد گفت در هيچكدام از مراحل جامعه پذيري در كشور، حقوق شهروندي مورد توجه قرار نگرفته است و اين امر بخصوص در نظام آموزشي ما مورد غفلت جدي واقع شده است. مسئولين نيز به نهادهاي مدني بعنوان يكي از اصلي ترين عوامل نهادينه شدن و تقويت حقوق شهروندي به ديده ي مزاحم مي نگرند و در مجموع به عقيده ي برخي كارشناسان نظام آموزشي سربازخانه اي و عدم اعتقاد به كاركرد نهادهاي مدني ازجمله عوامل عقب افتادن شكل گيري حقوق شهرونداني در كشور است. جا دارد در استانمان نيز مسئولين با درايت با آموزش هاي اقشار و اصناف مختلف، تقويت نهادهاي مدني و احزاب در زمينه رعايت حقوق شهروندان گامهاي موثري در حفظ كرامت انساني بردارند. در اين بين نيز ميتوان به نقش مهم صدا و سيماي مركز ايلام به عنوان رسانه اي فراگير كه بيشترين مخاطب را دارد اشاره كرد كه متاسفانه تاكنون اقدام موثري در اين خصوص و درجهت بالا بردن فرهنگ عمومي و تبيين حقوق شهروندي صورت نداده است.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...