.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۱ راس میگی.روزای ابری خفن حس نوستالژی آدم گل میگنه.امروز به یاد روزای نوجوونی زده بودم تو فاز ریکی مارتین کتاب که از بچگی زیاد میخوندم.یادم نیست اولیش چی بود ولی یادمه هایدی رو قبل از اینکخ برم مدرسه انقد برام خونده بودن که از حفظ میخوندم خودم! بعدشم کتابای شعر مصطفی رحماندوست و حسنی ما یه بره داشت و اینا! راهنمایی که رفتم زدم تو فاز شاهکارای ادبیات جهان!جنگ و صلح،سه تفنگدار،نمایشنامه های شکسپیر،کنت مونت کریستو،غرش طوفان و این مدل کتابا! دبیرستان که رفتم یه مدت فقط فریدون مشیری میخوندم که هنوزم منو یاد روزای نوجوونیم میندازه مودب پورم میخوندم که الان به شدت پشیمونم بقیه شم که فقط کتاب تست واینا بود! ولی خیلیاشون برام خاطرست و هنوزم دلم میخواد بخونمشون. 9 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ دقیق یادم نیست ، اما اولین رمانی جدی که خوندم شوهرآهو خانم بود 4 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من اولین کتابی رمانی که خوندم " قربانی یک هوس " از مریم رمضانی بود.... دوم دبیرستان بودم..... داستان 2 تا خواهر دوقلو بود که یکیشون قربانی هوسِ یک پسری میشه که سالها پیش عشقش ترکش کرده بود و بخاطر کاری که با " نگین " ، یکی از خواهرهای دوقلو کرده بود ناخواسته توسط نگین کشته میشه....اما چون خیلی شبیه به هم بودند، پلیسها اعترافهای "نگار" ، قلِ دیگه ی نگین ، رو باور میکنن و اونو اعدام میکنن.... داستان قشنگی بود...اما بهترین کتابی که خوندم "امانت یک عشق" از فریده شجاعی بود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده