alborzrad 2116 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند خویش می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها، به لعنت خلق گرفتار! در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم، من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت. پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد. با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ، در ماتحت آنها چوبی طویل نیز فرو می برد ! مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که: خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم از خجالت مردگان بدر می آید ! و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است . بقول مرحوم عمران صلاحی، (نقل قول از ابراهیم نبوی) حالا حکایت ماست، در این مرز پر گهر هر که بر مسندی می نشیند خلق الله باید پدر بیامرزی برای فرد رفته بگویند. 5 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ بعد از اینهمه وقت اومدی تاپیکی زدی که آدم نمی دونه در جوابش چه پستی بده!!!! لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ خدا رفتگانت رو بیامرزه ولی بعد از این دوره هرکی بیاد کسی نباشه که بگه قبلنا بهتر بود مگه کاری کنه که 100 نسل آتیش بگیره لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده