Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۱ مجله تندرستی: گاهی می شنویم یا در صفحه حوادث روزنامه می خوانیم که پسری به صورت دختر مورد علاقه اش اسید پاشیده یا او را به قتل رسانده زیرا از او جواب رد شنیده است... گاهی هم افرادی به بهانه دوست د اشتن کسی تا مدت ها برایش مزاحمت ایجاد می کند اما چرا فردی که ادعا می کند عاشق یک نفر است و تا پای جان او را دوست دارد، حاضر می شود به او صدمه وارد کند، مزاحمش شود یا حتی جان او را بگیرد؟ در این رابطه با دکتر لیلا بهنام، روان درمانگر گفت و گو کرده ایم. تجربه های دوران کودکی و دوست داشتن تصور ما از عشق و انتخاب همسر آینده، تصوری است که از خانه در ذهن ما شکل گرفته است؛ برای مثال اگر در خانه «طردشدن و عدم پذیرش» حاکم بوده، عشق را این گونه می فهمیم. گاهی در عشق، از فضای آشنای کودکی مان می گریزیم. برخی افراد خانواده خود را نپذیرفته اند و همواره مایل به فرار از خانه بوده اند. آنها در تجربه عشق دقیقا افرادی را متضاد با ویژگی های اعضای خانواده انتخاب می کنند. چنانچه فردی در دوران کودکی خود ناکامی زیادی را تحمل کرده باشد یا مطلقا تجربه ناکامی نداشته باشد، شکست عشقی موجب افت اعتماد به نفس در او شده و احساس خشم می کند که ممکن است با انتقام همراه شود. سبک های دوست داشتن 1 – عشق کودکانه: هر معشوقی که شخصیت روانی سالمی داشته باشد از این نوع عشق گریزان است که دارای ویژگی های زیر است: مرز ندارد: عاشق فکر می کند معشوق باید تماما در اختیار او قرار گیرد و مرزهای روانی طرف مقابل را نیز درهم می شکند. ایده آلیزه می کند: معشوق به شدت ایده آلیزه شده و واجد قدرت و حمایت کنندگی بسیار فرض می شود. استفاده از مکانیسم دفاعی «جداسازی»: معشوق در نظر عاشق تماما خوب جلوه می کند با تجربه کوچک ترین ناکامی، معشوق تماما بد شده و عشق پرشور تبدیل به نفرت می شود. انتظار محبت یک طرفه: این افراد درحالی که انتظار توجه و مراقبت و محبت بی پایان از طرف همسر خود دارند اما حاضر نیستند چنین توقعاتی را برای طرف مقابل خود برآورده کنند. حس مالکیت دارد: در هر عشق سالمی، مقداری حس تملک وجود دارد اما این پدیده در عشق کودکانه، اساس ارتباط است؛ معشوق حوزه خصوصی عاشق فرض می شود؛ بنابراین کلیه ارتباطات دیگر باید محدود یا حذف شود. تحمل ناکامی را ندارد: عاشق همانند کودکی رفتار می کند که تاب تحمل «نه شنیدن» به خواسته هایش را ندارد. 2 – عشق بالغانه: فرد عاشق ضمن تمایل به بودن با دیگری به مرزهای روانی طرف مقابل احترام می گذارد. این عشق، شرطی است؛ این پیام که «من تو را تحت شرایط خاصی دوست دارم»، اساس رابطه است، ایده آلیزه نمی کند، واقع بین است و تلاش می کند تمام خصایص منفی یا مثبت طرف مقابل را ببیند. دلبستگی اولیه و عشق بالغانه دلبستگی اولیه که معادل پیوند عاطفی نسبتا پایداری است که میان کودک و مادر، ایجاد می شود؛ این دلبستگی سه سبک دارد: مادر گرم، مادری است که به نیازهای اساسی کودک پاسخ مفید می دهد و این پیام را به او می رساند که دنیای بیرون امن است و نیازهایت پاسخ داده خواهند شد. سبک دوم ارتباط نوزاد بامادر، ارتباط توام با دوگانگی است؛ یعنی مادر گاهی گرم است و گاهی سرد. کودک گاهی احساس ایمنی می کند و گاهی احساس تنهایی. نوع سوم ارتباط فاقد هر نوع گرمی، پاسخ دهی و رفع نیاز است. در این حالت، کودک امنیت را تجربه نمی کند. افرادی که در کودکی سبک اول رابطه را تجربه کرده اند، در رابطه با همسر خود، بالغانه رفتار می کنند، محبت می کنند و محبت می گیرند؛ بی آنکه نگران از دست دادن باشند اما افرادی که دلبستگی اولیه شان، ناایمن بوده، نگران از دست دادن رابطه اند؛ بنابراین دچار چسبندگی یا احساس مالکیت می شوند. ردپای اختلال های روانپزشکی در عشق کودکانه افراد مبتلا به بعضی اختلال های شخصیتی، عشقی کودکانه خواهند داشت و واکنش های ناگهانی خشمگینانه از آنها دور از انتظار نیست؛ ازجمله: اختلال شخصیت مرزی: افراد مبتلا، از مکانیسم جداسازی استفاده می کنند. اختلال شخصیت خودشیفته: نشانه های این اختلال «اهمیت به خود، خودبزرگ بینی و احساس بی نظیربودن» است. برای فرد خودشیفته، تحمل شکست در عشق، دیوانه کننده است زیرا تصویر تمام و کمالی که از خود دارد فرو می ریزد. افراد مبتلا به اختلال سازگاری: اختلال سازگاری عبارت است از علائم احساسی یا رفتاری بیش از اندازه در پاسخ به یک موقعیت استرس زا که فرد نمی تواند آن طور که انتظار می رود با اتفاق پیش آمده، سازگاری کند. واکنش های شایع به ناکامی در عشق پرخاشگری: می تواند شامل برخوردهای فیزیکی، مزاحمت، تهدید و ویران سازی بوده و یا حتی خود را به شکل افسردگی نشان دهد. بی تفاوتی: بی اعتنایی و کناره گیری پاسخی است که رواج قابل توجهی دارد. استفاده از مکانیسم های دفاعی: استفاده از مکانیسم هایی چون دلیل تراشی، سرکوب و انکار در کوتاه مدت مفید است اما در درازمدت، اضطراب زا خواهد بود. فرایند سوگ: افراد سالم، در مواجهه با ناکامی در عشق، سوگواری می کنند که چهار مرحله دارد؛ «انکار»؛ فرد از دست دادن معشوق را انکار کرده و ارتباط عاطفی اش را حفظ می کند. «چانه زدن»؛ فرد در مقابل اینکه معشوق را از دست داده، مقاومت کرده، بنابراین او را در ذهن خود حفظ می کند. «خشم»؛ فرد از معشوق از دست رفته، عصبانی می شود و او را مسبب رنج های خویش می بیند و در آخر «حل شدن»؛ فرد، فرایند سوگ خود را طی کرده و دوباره قادر خواهد بود، عاشق شود. کاهش آسیب های شکست عاطفی باور کنیم که عشق، پدیده ای هیجانی قابل مدیریت و کنترل است. هویت عاشق نباید از بین برود و هویت فردی در کنار هویت ارتباطی باید حفظ شود. چنانچه باور کنیم هیجان عشق با گذشت زمان، فروکش خواهد کرد، از هرگونه ایده آل سازی دست برمی داریم. اولین ارزیابی ما در ارتباط عاشقانه هرگز واقع بینانه نیست و بعد از مدیریت هیجانی، باید بار دیگر فرد موردنظر را مورد ارزیابی قرار دهیم و چنانچه به تنهایی قادر نیستیم، از دیگران کمک بگیریم. هنگامی که به فرد به خصوصی توجه می کنیم، عواطف ما بر او متمرکز می شود. بهتر است، توجه خود را به امور دیگری مانند کار، مطالعه و ورزش متمرکز کنیم. جلوگیری از قربانی شدن در ارتباط عاطفی پیام های نگران کننده در ارتباط عاطفی عبارتند از: مالکیت: «با دیگران صحبت نکن، این جوری بپوش. اونجا نرو.» نباید از این پیام چنین برداشت هایی داشته باشید: «چقدر من رو دوست داره. بهم تعصب داره. دوریم رو نمی تونه تحمل کند.» واکنش صحیح به این پیام، قاطعیت است. روابط عاطفی، به معنای از دست دادن، هویت و استقلال فردی نیست. باید بی درنگ و قاطعانه، مرزها و نیازهای خود را اعلام کنید، چنانچه تغییر قابل توجهی در رفتارهای او ایجاد نشد، توصیه می شود، رابطه، تعدیل و قطع شود. ایده آل جلوه کردن: «تو فوق العاده ای، عین تو پیدا نمی شه، بدون تو نمی تونم زندگی کنم». چنین برداشتی از این پیام صحیح نیست؛ «عاشقمه». در ابتدای تمامی روابط عاطفی، چنین پیام هایی متداول است اما چنانچه این پیام ماندگاری داشته و با این پیام همراه شود که «هرطور رفتار کنی، دوستت دارم»، جای تامل دارد. واکنش صحیح، مواجه ساختن طرف مقابل با ویژگی های واقعی شماست. او را یاری کنید تا ناکامی های کوچک ارتباطی را تجربه و باور کند که شما نقاط ضعفی دارید که شاید باب میل او نباشد. خشم های شدید و ناگهانی: هرگز بروز چنین حملاتی را شوخی نگرفته، موقتی قلمداد نکنید. بلافاصله از متخصصان بهداشت روان برای بررسی رابطه یاری بگیرید. توصیه هایی برای عشاق ناکام اگر پس از تجربه ناکمی در عشق، خشم زیادی را تجربه کرده و با افکار انتقامجویانه اجباری و تکرار شونده مواجهید، از متخصصان بهداشت روان و نزدیکان، درخواست کمک کنید. درمورد اینکه چه کارهایی را می توان برای حل مشکل انجام داد، بیندیشید و با دیگران، ترجیحا افراد بالغ مطرح کنید. با دیگران درددل کنید و خود را تسکین دهید. باور کنید که خشمگین هستید و خشم، اجازه هر نوع رفتار مناسبی را از شما سلب کرده است. افکار خود را وارسی کنید؛ چنانچه به تنهایی قادر نیستید از دیگران کمک بگیرید، ردپای خطاهای شناختی را در پیدایش خشم شدید خود جست و جو و اصلاح کنید. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده