sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۱ ناديده هاي پرديسان اين کرکس دوازده ساچمه در بدن دارد ايرن- هر کدام از حيوانات آسيبديده در پارک پرديسان ماجراي خاص خود را دارند ولي نکته مشترک ميان آنها اين است که همه به وسيله شکارچيان بيملاحظهاي که فقط از سر تفريح و بدون فکر اينکه حيوانات نيز مانند ما حق حيات دارند، به اين وضع دچار شدهاند و آنها ديگر فرصت بازگشت به طبيعت را ندارند و بايد مابقي عمر خود را در اسارت سپري کنند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به گزارش فارس کشور ايران سرشار از جاذبههاي طبيعي زيادي است که اين جاذبهها چشم هر علاقهمندي به طبيعت را به خود جلب ميکند؛ علاوه بر طبيعت بي نظير و بکري که در کشور وجود دارد حيات وحش ايران نيز اين زيباييها را دوچندان کرده است. اما در حالي که ما از اين نعمات خدادادي برخورداريم قدر اين نعمات را نميدانيم و با اقدامات نادرست خود به اين مخلوقات خداوندي که مانند ما حق ادامه حيات و زندگي دارند صدمه وارد ميکنيم. البته در کنار افرادي که به حيات وحش ايران صدمه ميزنند دلسوزاني نيز هستند که با مهر و محبت تمام توان خود را صرف حيوانات آسيب ديده از زخم تيغ ما انسانها کرده و آنها را در مراکز بازپروري حيات وحش يا همان کلينيک تيمار ميکنند. اگرچه که کشور ما از لحاظ دارا بودن حيات وحش منحصر به فرد، در ميان کشورهاي منطقه از جايگاه خوبي برخوردار است اما در ايران توجه مناسبي به وجود مراکزي که به بازپروري حيوانات آسيبديده رسيدگي کند، نشده است و ما حتي در کشور يک مرکز بازپروري حيات وحش نداريم. البته شايد تصور شود که ما يک مرکز بازپروري در پارک پرديسان داريم که حيوانات آسيب ديده را تيمار ميکند اما بايد گفت که اين مرکز به گفته مسئولان کلينيک پارک پرديسان تنها يک نيمچه مرکز بازپروري است که کفاف حيات وحش ايران را نميدهد و اگر حيواني در دورترين نقطه ايران از زخم تيغ شکارچيان صدمه ببيند بايد در آنجا بماند و شانس بياورد که حالاش خوب شود مانند آن پلنگ بيگناهي که 12 بهمن سال گذشته دستش در تله شکارچيان استان گلستان گرفتار شد اما 16 روز پس از اين ماجرا و به گفته يک دامپزشک به دليل دير رسيدن به تهران دست خود را از دست داد. پلنگي که سال گذشته به وسيله شکارچيان دست خود را از دست داد اگرچه اين حيوان به تهران منتقل شد اما خيلي دير اين کار صورت گرفت و اگر در همان استان يک مرکز مجهز بازپروري حيات وحش وجود داشت شايد الان آن پلنگ مجبور نبود با 3 دست باقي زندگي خود را سپري کند. نيمچه مرکز بازپروري حيات وحش کشور حتي سادهترين امکانات درمان را ندارد اما از اين موضوعات که بگذريم ما سَري به اين نيمچه مرکز بازپروري زدهايم تا با اين مرکز که نام کلينيک حيات وحش را يدک ميکشد، آشنا شويم. کلينيک حيات وحش پرديسان که در ميان پارک طبيعت پرديسان و در مجاورت سازمان حفاظت محيط زيست قرار گرفته، پذيراي حيوانات آسيب ديده است اما نکته سوزناک کلينيک اين است که اين مرکز تنها به درمان گونههاي وحشي نميپردازد و از حيواناتي که پس از درمان به دليل آسيب ديدگي ديگر نميتوانند به طبيعت باز گردند و مجبورند مابقي عمر خود را در اسارت به سر ببرند نيز نگهداري ميکند. اين کلينيک با 10 نفر پرسنل تنها يک دامپزشک دارد و توسط پيمانکار بخش خصوصي زير نظر سازمان حفاظت محيط زيست اداره ميشود ضمن اينکه اين مرکز از امکانات ناچيزي برخوردار است و حتي به گفته عمارلويي مدير کلينيک پرديسان، پرسنل اين مرکز حتي با وجود نبود قفس براي نگهداري حيوانات، شبانه هم که شده قفس براي حيوانات آسيب ديدهاي که تحويلشان داده ميشود، ميسازند. همچنين کلينيک پرديسان به دليل محدوديت فضا از دفتر مديريت براي نگهداري پرندگان و دوزيستان و ساير حيوانات وحشي استفاده ميکند و جداي از نبود امکانات پزشکي براي جراحي و حتي معاينه سطحي حيوانات، دامپزشک اين مرکز مجبور است در همان دفتر مدير، پانسمان حيوانات را عوض کند. ايمان معماريان تنها دامپزشک کلينيک پارک پرديسان در گفتوگو با خبرنگار جامعه فارس تصريح ميکند: در اين مرکز اتاقي براي جراحي وجود ندارد و ما فقط روي يک ميز، پانسمان حيوانات را عوض ميکنيم ضمن اينکه بايد مرکز بازپروري حيات وحش اتاق معاينه و جراحي و امکاناتي مانند راديولوژي و سونوگرافي و آزمايشگاه داشته باشد که ما نداريم و براي درمان بايد حيوانات را يا به مطب بنده ببريم يا به دانشگاه تهران منتقل کنيم. وي ميگويد: حتي با وجود اينکه ظرفيت اين مرکز براي پذيرش حيوانات تکميل است سعي ميکنيم براي هر گونه جديدي که به اين مرکز ميآورند يک قفس جديد بسازيم ضمن اينکه بايد متذکر شد که قفسهايي که الان براي حيوانات ساخته شده، با فنس است که مشکلات زيادي دارد؛ يکي از مشکلات اين است که حيوانات خود را به اين فنسها ميزنند و آسيب ميبينند همچنين مشکل ديگر ما اين است که مردم وقتي به بازديد ميآيند بالاي قفسها سنگ پرتاب ميکنند يا روزهاي بعد از تعطيلات اين حيوانات بيمار ميشوند چراکه عليرغم اينکه بالاي قفسها نوشته شده است که به حيوانات غذا ندهيد اما مردم روز تعطيل باز هم به آنها غذا ميدهند. اين دامپزشک عنوان ميکند: اصل منظور از تأسيس اين مرکز، باغ وحش نبوده است بلکه اين مکان براي بازپروري حيوانات آسيب ديده ايجاد شده است تا گونههايي که قابل درمان هستند درمان شده و به طبيعت باز گردند و آنهايي که قابليت درمان ندارند و گونه مهمي هستند براي تکثير در اسارت از آنها استفاده شود. معماريان ادامه ميدهد: سيستم اين مکان نيز بايد مانند مابقي کشورهاي دنيا که مرکز بازپروري حيات وحش دارند، شود ضمن اينکه با وجودي که تعداد گونههاي حيات وحش ما خيلي بيشتر از ديگر کشورها است ما هنوز در ايران مرکز بازپروري حيات وحش نداريم بنابراين اين مرکز، نيمچه مرکز بازپروري حيات وحش است که ظرفيت محدودي دارد و سازماندهي شده نيست. اين دامپزشک بيان ميکند: در حال حاضر اين مرکز توسط پيمانکار بخش خصوصي اداره ميشود و ساليانه سازمان محيط زيست بودجهاي ميدهد که در صورتي که اين کلينيک يک مرکز بازپروري حيات وحش شود ديگر نيازي نيست که بودجهاي براي آن کنار گذاشته شود چرا که اصول مرکز بازپروري حيات وحش روي کمک ميچرخد و هر کسي که به حيوانات علاقهمند است مانند مردم يا دانشجوي دامپزشکي بخشي از کار يا هزينههاي اين مرکز را تأمين ميکند. معماريان ميافزايد: همچنين يک مرکز بازپروري بايد اجازه درآمدزايي داشته باشد به طور مثال افرادي که تمکن مالي دارند و دوستدار حيوانات هستند ميتوانند به حيوانات آسيب ديده کمک کنند و با ايجاد جايگاه در کنار قفس آن حيوان نام آن افراد را نوشت تا سبب تشويق افراد به چنين کاري شود حتي شرکتهاي غذا سازي و داروسازي نيز ميتوانند غذا و داروي مورد نياز حيوانات را تهيه کنند و وقتي اين اقدامات انجام شود ديگر به اين مرکز به چشم يک چيز زائد نگاه نميشود در حالي که الان به چشم دردسر نگاه ميشود. اين دامپزشک تأکيد ميکند: در اروپا نيز مراکز بازپروري حيات وحش براي گونهها اختصاصي است يعني يک مرکز مخصوص گوزن، يک مرکز براي گربه سياه گوش و... ايجاد کردهاند و حتي آنها پليس خاصي براي حيات وحش دارند ضمن اينکه اين مراکز شماره 4 رقمي دارد که وقتي با پليس تماس گرفته ميشود هر جا که حيوان آسيب ديدهاي باشد آنها با آمبولانس آن حيوان را به مرکز مخصوص خود منتقل ميکنند. اگرچه کشورهاي پيشرفته دنيا اين امکانات را دارند ولي کشور ما که از حداقل مرکزي براي بازپروري حيات وحش برخوردار است حتي يک آمبولانس يا يک ماشين براي انتقال حيوانات ندارد و پرسنل اين مرکز از خودروي خود براي انتقال حيوانات آسيب ديده استفاده ميکنند. هر کدام از حيوانات آسيبديده مرکز پرديسان ماجراهاي خاص خود را دارند ولي نکته مشترک ميان آنها اين است که همه به وسيله شکارچيان بيملاحظهاي که فقط از سر تفريح و بدون فکر اينکه حيوانات نيز مانند ما اجازه و حق حيات دارند به اين وضع دچار شدهاند. عمارلويي مدير کلينيک پرديسان با بيان اينکه 80 درصد حيواناتي که به اين مرکز منتقل ميشوند تير خورده هستند، بيان ميکند: يکي از مشکلات ما شکارچيان هستند که به حيوانات آسيب وارد ميکنند. يکي از اين حيواناتي که به دليل بي توجهي ما انسانها ديگر توان بازگشت به طبيعت را ندارد يک عقاب استپ است که در حال حاضر در اين مرکز تحت درمان است. معماريان دامپزشک اين مرکز که حيوانات زيادي را در اين کلينيک معالجه کرده است، در اين خصوص ميگويد: ما در اين مرکز يک عقاب استپ يا صحرايي داريم که به خاطر اصابت گلوله به استخوان ساق پا ديگر امکان بازگشت به طبيعت را ندارد و ما نيز با روش خاصي 12 پين نازک بر پاي اين پرنده گذاشتهايم تا پاي اين پرنده ثابت بماند و حرکت نکند. وي ادامه ميدهد: همچنين يک کرکس هم در اين مرکز بود که 11 ساچمه در بدنش بود و يک ساچمه هم در جمجمهاش دارد که ما 11 ساچمه را در آورديم ولي نميتوانيم ساچمه داخل جمجمهاش را دربياوريم به همين خاطر اين کرکس مجبور است تا آخر عمر خود را در اين مرکز زندگي کند. وزن کاراکال پس از رها سازي در طبيعت از 11 کيلو به 5 کيلو کاهش پيدا کرد معماريان باز هم از حيوانات ديگري که در اين مرکز زندگي ميکنند، ميگويد: در اين مرکز يک گربه وحشي به نام کاراکال داريم که اولين بار در شيراز از شکارچيها گرفته شد و به اين مکان منتقل شد ما نيز يک گردنبند راديويي به گردن آن انداختيم تا پس از رهاسازي در طبيعت مراقب آن باشيم اما بعد از آنکه آن را در شيراز و در منطقهاي به نام بهرم گور رها کرديم کاراکال را گم کرديم. وي ادامه ميدهد: اما پس از 3 ماه به ما خبر دادند در مکان ديگري که 100 کيلومتر از محل رهاسازي اوليه فاصله داشت شخصي 2 کاراکال را در طويله نگه داري ميکند؛ پس از اينکه محيط بانان به آنجا رفتند با يک کاراکال ماده پوست کنده شده مواجه شدند ولي خوشبختانه آن شخص از ترس اينکه شايد اين حيوان صاحب داشته باشد اين حيوان را نکشته بود. اين دامپزشک ميافزايد: زماني که ما اين گربه وحشي (کاراکال) را آزاد کرديم 11 کيلو وزن داشت اما زمانيکه آن را در طويله پيدا کرديم 5 کيلو شده بود و به شدت بيماري پوستي، قارچ گوسفندان و انگل خوني گرفته بود اما حالا اين کاراکال در اين مرکز زندگي ميکند و وزناش هم 11 کيلو است ولي ما جرأت رهاسازي آن را نداريم. موحديان يکي پرسنل کلينيک پرديسان با بيان اينکه مشکل ديگر ما اين است که مردم نميدانند چه حيواناتي خانگي هستند و هر حيواني که عرضه ميشود را ميخرند، عنوان ميکند: برخي از حيوانات به آب و هواي ما عادت ندارند و مخصوص کشورها و قارههاي ديگر هستند اما مردم آنها را ميخرند و بعد از اينکه نميتوانند آنها را نگهداري کنند به اين مرکز ميآورند؛ ما نيز نميتوانيم آنها را رها کنيم چون براي حيات وحش ما گونه مهاجم محسوب ميشوند. شرح عکس: اين کرکس يازده ساچمه در بدن و يک ساچمه در جمجمه دارد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده