Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۱ پیشنوشت: مهندس مهدی بازرگان کتابی نگاشتهاست به نام روح ملتها که خلقیات ملل مختلف را بررسی کرده است. وی بعد از چاپ کتاب بخشی برآن افزود، این بخش پس از آن هم به تنهایی و هم به عنوان فصل الحاقی روح ملتها منتشر شد. این بخش افزوده شده «سازگاری ایرانی» نام داشت و سخن را درباب اقوام جهان کامل کرده بود. ایرانیان بیش از هر صفت دیگری به سازگاری خو گرفتهاند. نوشتارسازگاری ایرانی به دنبال پاسخی مستدل و بر پایه مشاهدات و شناخت ما از ما است. برای کسی که از بازرگان خوانده و به او اندک دلبستگی دارد نگارش متن آشناست هر ادعایی با گواهی همراه است سعی بر این است که به خواننده نمایانده شود آنچه میخواند گمان نویسنده نیست و بر روی آن اندیشه صورت گرفته است. مهندس مهدی بازرگان، زمانی که در خارج از کشور دانشجو بود، در کلاس درس از استاد شنید که اگر از ایرانیها عدل پنبه خریدید حواستان باشد چون ممکن است بین پنبهها تکهسنگی باشد و بخواهند سرتان کلاه بگذارند. آن استاد بیاطلاع از وجود یک دانشجوی ایرانی برسر درسش چیزی گفت که بعدها بر بازرگان تاثیر بسیار گذاشت. تا جاییکه این تجربه و دیگر مشاهدات بازرگان درغرب سبب شد که او تربیت نیروی انسانی متقی و همراه با اخلاق مذهبی را درانجمنهای اسلامی سرلوحه کار خود قرار داد. بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی مطابق رویهاش از باب علم وارد میشود و تاکید میکند شیوه زیست هر کس و در مقیاس بزرگتر هر قوم بر رفتار و عاداتش و حتی آینده سیاسیاش موثر است و با همین استدلال بحث را میگشاید. در زمان نگارش کتاب، یعنی حدود پنجاه سال پیش، هفتادوپنج درصد مردم ایران از راه کشاورزی ارتزاق میکردهاند و البته در طول تاریخ نیز کشاورزی پیشه اصلی ایرانیان بوده است. از سوی دیگر شهرنشینهای ایران نیز یا به دلیل وجود بستگان و املاک و یا به دلایل دیگری نظیر تفریح و در غالب استراحتگاههای فصلی، همواره ارتباط خود را با زندگی روستایی و زراعت حفظ کردهاند. بازرگان همچنین میگوید ساختار شهرهای ایران به گونهای است که بسیاری از آنها روستاهایی هستند که به دلایل گوناگون رشد جمعیت و خانه داشتهاند و شهر شدهاند و از ابتداییترین اسلوب شهرسازی نیز بیبهرهاند؛ این مساله به خوبی در ساختار بافتهای حاشیهای تهران امروز نیز قابل مشاهده است. بازرگان با بیان این استدلالات میگوید «ساختمان دماغی و فکری یا روحیه مردم ایران» از کشاورزی نشات میگیرد و این حرفه بر روحیات ایرانیان تاثیر بسیاری گذاشته است: «بنابراین از هر طرف که بنگریم باید بگوییم که ایران و ایرانی از کشاورزی برخاسته است. شهرنشینی اصالت و نقش مثبتی نداشته است. حال یا ایرانی برای شهرنشینی و تمدن آمادگی و استعداد کافی نداشته، در این گرداب منقرض و مستهلک میشده است و یا شرایط اجتماعی شهرهای ما آدمنگاهدار و آدمپرور نبوده، حکم قبرستانی را داشته است.» مهدی بازرگان نتایج مستقیم زندگی زراعتی و زمین محور را این گونه ارزیابی میکند: بردباری، شلختگی، وارهایی، نوسانهای زندگی، زمینگیری و تکزیستی. بردباری اول صفت آشکار است. سختی و دشواری شغل زراعت با ابزار ابتدایی به همراه هوای بسیار گرم و یا بسیار سردی که کشاورز با آن روبرو است او را بردبار میسازد هر چند که این بردباری را بازرگان بردباری و تحمل منفعل میداند. زیرا کشاورز را راهی برای غلبه بر آفتاب یا سوز سرما نیست. صفت دوم شلختگی و بینظمی است. در قیاس با صنعت و فن کشاورزی نظم مدونی ندارد. در کشت دیم این مساله حادتر است. صفت سوم را بازرگان وارهایی نامیده است. در صنعت کارگری که دوبرابر کارکند دوبرابر و شاید هم بیشتر مزد میگیرد؛ اما کشاورز «یک سال ممکن است جان کنده حداکثر بیل زده علفچینی و آبیاری و سایر عملیات را با منتهای وجدان انجام داده نخبهترین بذر و مناسبترین کود را به کاربرده باشد ولی یک سرمای بعد از سیزده عید همه زحمت او را به هدر میدهد.» نوسانهای زندگی کشاورزی به تناسب آنچه در دورانهایی گفته شد متفاوت است. سالی پر از نعمت و برکت و سالی همراه با خشکسالی وآفت محصول. صفت دیگر زمینگیری است، زمین زارع را زمینگیر میکند، این وابستگی کشاورز به زمینش و اینکه هر هزینهای را میدهد و مصیبتی را تحمل میکند اما زمینش را از دست نمیدهد. تک زیستی آخرین صفت مورد توجه بازرگان است. او ده را یک مجموعه میداند که در تاریخ ایران غالبا این مجموعه همه نیازهای خود را در درونش برآورده میکرده و چون آب و خاک حاصلخیز در ایران جز در باریکه شمالی جای دیگر یافت نمیشود این ساختار «ده» تنها و دور از هم باقی ماندهاست و ایرانی را «اصالتا خودبین و انفرایالطبع یا تکزی» کردهاست: «خودبینی، خودخواه بودن و اخلاق اجتماعی نداشتن به مقدار زیادی ناشی از دهنشینی و جدازیستی است» بازرگان به نکته دیگری هم اشاره میکند که به نظر مهم میآید: «اگر زراعت ایران در محدودههای مجزا مستقل ده که متکی به قنات و محصور در قلعه است صورت نمیگرفت و حالت گسترده متصل و مرتبط دشتهای اروپا را میداشت چنین وضع و اثر خاص کمتر پیش میآمد» بازرگان از ترکیب این آثار اولیه پنج اثر غیرمستقیم زراعت بر زندگی ایرانی را به دست میآورد. صفت نخست سازگاری است. مثالش ساده و دم است است ایران رد طول تاریخش حمله اعراب، مغولها و اسکندر را از پیش چشم گذراند اما آسیب جدی ندید و همواره پایدار ماند: «از ترکیب تاثیرهای مستقیم بردباری، نوسانهای زندگی و زمینگیری این خصلت کلی و عمیق در ایرانی پیدا شده است که به عنوان یک سیستم دفاعی خود را با شرایط گوناگون زمان و مکان منطبق نماید و به هر سختی و مشقت و احیانا به هر ننگ و نکبت تن دهد. در سرما و گرما بسوزد، با فراخی و تنگی بسازد، با دوست و دشمن کنار آید، آقایی کند و نوکری ... برای آنکه سرجای خودزنده بماند!» و در جایی بعدتر میگوید:«ما اهل نبرد و کوشش برای رقابت و مسابقه با دیگران و اهل جنگیدن و جان کندن در کشمکش با ملیتهای بیگانه و با فرهنگهای بیگانه نیستیم. تقلید و سازگاری را ترجیح میدهیم. بنابر این قالب روحی مستقل نداریم.» بازرگان معتقد است روح مذهبی و صوفی مسلکی ایرانیان ریشه در صفت وارهایی و نوسانهای زندگی دارد: «اگر نگوییم یگانه محرک میتوانیم بگوییم عمدهترین محرک ایرانیها انجا که به پای خود جنگیدهاند و به میل و ابتکار شخصی مثل اش ثروت و مال ریختهاند یا کار مثبتی در ورای معاش و منافع انجام دادهاند، به عشق خدا و آخرت و به سائق دینی بودهاست». بازرگان به دلیل جدایی و دور بودن دهات از یکدیگر سومین اثر غیر مستقیم را «تفرقه اجتماعی و مساله امنیت» عنوان کردهاست، او اثر چهارم را در مساله روح ملیگرایی در ایران جستجو میکند: «...یک رشتی یا گلپایگانی که به تهران میآید سعی دارد با همشهریها آمیزش کند و به هر ادارهای که پا باز میکند از آنها به دور خودش جمع مینماید. عشق و تعصبهای محلی و خانوادگی و شخصی خیلی قویتر از روح ملی است» نویسنده در ادامه آخرین ویژگی ایرانیها را «زود و زور» هر چیز را خواستن توصیف میکند و میگوید ایرانیان دو روحیه دارند که بسیار مهم است یکی اینکه با زمان سر و کار ندارند و و از این سرمایه بیبهرهاند و دیگر اینکه جز به زور چیزی بر آنها کارگر نیست. گفتار با چند نتیجه اخلاقی از سوی نویسنده پایان مییابد. اینکه بیاموزیم از فردگرایی و خودبینی پرهیزکنیم؛ از زمان استفاده کنیم و ... * نویسنده «سازگاری ایرانی» میگوید کتاب را به دو متفکر همعصرش مهدی جعفری و علی شریعتی هم نشان داده و آنها نیز روی آن نظر دادهاند. به هر حال این گفتار قدیمی شاید با شرایط امروز نیازمند بازنگری باشد اما در کلیاتش حرفهای مکتوم بسیاری برای گفتن دارد. 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۵ دوستان عزيزي كه مايل به دانلود و مطالعه متن «سازگاري ايراني» به قلم مهندس بازرگان هستند، ميتوانند از نسخه اسكن شده اين نوشته، كه انتهاي اين پُست يوست كردهام استفاده كنند. همچنين چنانچه مايل به دانلود كتاب ارزشمند «روح ملتها» ترجمه آقاي احمد آرام هستيد، به تاپيك زير مراجعه كنيد. (تمام لينكها سالم هستند) روح ملتها - آندره زیگفرید 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۵ دوستان عزيزي كه مايل به دانلود و مطالعه متن «سازگاري ايراني» به قلم مهندس بازرگان هستند، ميتوانند از نسخه اسكن شده اين نوشته، كه انتهاي اين پُست يوست كردهام استفاده كنند. همچنين چنانچه مايل به دانلود كتاب ارزشمند «روح ملتها» ترجمه آقاي احمد آرام هستيد، به تاپيك زير مراجعه كنيد. (تمام لينكها سالم هستند) روح ملتها - آندره زیگفرید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده