رفتن به مطلب

«تونینو گوئرا»، فیلمنامه نویس نابغه ی ایتالیایی درگذشت


Ssara

ارسال های توصیه شده

«تونینو گوئرا»، نویسنده، شاعر و فیلم نامه نویس سرشناس ایتالیایی در سن ۹۲ سالگی درگذشت.به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «تونینو گوئرا» كه به واسطه عملكرد درخشان در عرصه ی فیلمنامه نویسی ۳ بار نامزد جایز ه ی اسكار شد، سابقه ی همكاری با جمعی از بزرگان تاریخ سینما را داشت كه هریك نگرش های سیاسی، فرهنگی و فلسفی خاص خود را داشتند.«گوئرا» طی چند دهه فعالیت در دنیای سینما، نگارش فیلمنامه ی كارگردانان معروفی چون «فدریکو فلینی»، «مایکل آنجلو آنتونیونی»، «آندری تارکوفسکی»، «تئو آنجلوپولوس»، «ماریو مونیچلی»، «فرانچسکو روسی»، «ویتوریو دسیکا» و برادران تاویانی را برعهده داشت.سینمای مدرن دنیا امروزه فیلم نامه نویسان خلاق زیادی را به خود دیده است؛ چهره هایی که گاهی به اندازه ی کارگردانان آن فیلم ها و گاهی پراهمیت تر از نام آنها مطرح بوده اند، اما کمتر فیلمنامه نویسی توانسته مانند «تونینو گوئرا» به جایگاه و اعتباری این چنین دست پیدا کند که فیلم سازان بزرگ از کشورها و فرهنگ های مختلف آرزوی همکاری با او را داشته باشند.«گوئرا» فیلمنامه نویس پرکاری بود و برای بیش از ۱۰۰ فیلم، فیلمنامه نوشت که بسیاری از آنها از شاهکارهای سینمای مدرن و هنری اروپا به شمار می روند كه از جمله ی آنها می توان به «آمارکورد»، «شب»، «ماجرا»، «کسوف»، «نوستالژیا»، «ابدیت و یک روز»، «سفر به سیترا»، «نگاه خیره ی اولیس»، «هرج و مرج» و «شب سن لارنزو» اشاره كرد.به اطمینان می توان گفت در سینمای ایتالیا، نام بزرگی را نمی توان پیدا كرد که «گوئرا» با او همکاری نکرده باشد؛ از «فدریکو فلینی» و «جوزپه دسانتیس» تا «ویتوریو دسیکا»، «مایکل آنجلو آنتونیونی»، «فرانچسکو روسی»، «الیو پتری»، «مارکو بلوچیو»، «برادران تاویانی» و «جوزپه تورناتوره».موفقیت فیلم ها و فیلمسازان ایتالیایی سبب شد که شهرت «گوئرا» از مرزهای ایتالیا فراتر رود و سینماگرانی از کشورهای دیگر مانند «آنجلوپولوس» و «تارکوفسکی» نیز بخواهند با او کار کنند.«گوئرا» مهارت زیادی در طرح روایت های پیچیده و مدرن، در خلق فضاهای استثنایی و پر رمز و راز، در نوشتن دیالوگ های عمیق و تکان دهنده و آفریدن شخصیت های منحصر به فرد، غیرقابل پیش بینی و چند لایه ی پریشان، افسرده و تنها داشت.«تونینو گوئرا» متولد ۱۶ مارس ۱۹۲۰ در شهر «سانتارکانجلو» در استان ریمینی ایتالیا، فرزند یک دستفروش فقیر ایتالیایی بود. در روزگار جوانی و در سن ۲۲ سالگی، به دلیل فعالیت های ضدفاشیستی به اسارت آلمانی ها درآمد و در اردوگاه های آلمانی بود که نخستین شعرهای خود را نوشت.نخستین دفتر شعر او در سال ۱۹۴۵ با عنوان «سوسک ها» منتشر شد. وی مدتی به عنوان معلم مدرسه در زادگاهش کار کرد و بعد در سن ۳۰ سالگی به رم رفت. در آنجا با «الیو پتری»، سینماگر چپ گرای ایتالیایی آشنا شد که در آن زمان دستیار «جوزپه دسانتیس» بود که مشغول ساخت فیلمی با عنوان «مردان و گرگ ها» بود. «گوئرا» بر اساس جست وجوها و تجربه های شخصی اش فیلمنامه ای برای دسانتیس نوشت که مورد قبول او واقع شد و این اولین تجربه ی او به عنوان فیلمنامه نویس در سینما بود که با یک سینماگر بزرگ نئورئالیستی ایتالیا آغاز شد و با نوشتن فیلم نامه ی «ماجرا» برای آنتونیونی ادامه پیدا کرد.فیلم «ماجرا» (۱۹۶۰) آغاز همکاری طولانی گوئرا و آنتونیونی بود که با فیلم های «شب» و «کسوف» ادامه پیدا کرد و به یك سه گانه ی زیبا و ماندگار تبدیل شد. زمانی كه فیلم «ماجرا» در جشنواره ی کن به نمایش درآمد، مورد اعتراض تماشاگران قرار گرفت، اما برخی از منتقدان و فیلمسازان از جمله «روسلینی» به تمجید از مدرنیسم جسورانه و نگاه شاعرانه و عمیقا انسانی آن پرداختند.«آگراندیسمان» (۱۹۶۷) فیلمی بود با درون مایه ی تردید و عدم قطعیت در مفهوم واقعیت که آنتونیونی آن را بر اساس فیلمنامه ای از «گوئرا» ساخت. این فیلم جایزه بزرگ جشنواره ی کن را به دست آورد. پس از آن گوئرا فیلمنامه ی «قله ی زابریسکی» را برای آنتونیونی نوشت که درباره ی عصیان دانشجویی در آمریکا بود كه به اتهام ارائه ی تصویری نادرست از آمریکا به شدت مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت.همکاری گوئرا و آنتونیونی در چند فیلم دیگر از جمله «صحرای سرخ» (۱۹۶۴)، «راز اوبروالد» (۱۹۸۱)، «شناسایی یک زن» (۱۹۸۲)، «آنسوی ابرها» (۱۹۹۵) و در آخرین فیلم آنتونیونی یعنی فیلم اپیزودیک «اروس» که مشترکا با استیون سودربرگ و «وونگ کار وای» ساخت، ادامه پیدا کرد.«آمارکورد» یکی از مهم ترین آثار فدریكو فلینی و به یادماندنی ترین همکاری او با تونینو گوئرا بود كه این فیلمنامه نویس بزرگ را نامزد جایزه ی اسكار كرد. فلینی دوست نزدیک و دوران کودکی گوئرا بود، اما همکاری سینمایی آنها خیلی دیر و در سال ۱۹۷۳ با فیلم «آمارکورد» آغاز شد. گوئرا در این فیلم تجربه های کودکی مشترک خود با فلینی در شهر کوچک ساحلی رومانا را به فیلمنامه تبدیل کرد که به یکی از آثار شاخص فلینی تبدیل شد.«آمارکورد» فلینی را برای چهارمین بار برنده ی اسکار بهترین فیلم خارجی کرد و گوئرا نیز به خاطر آن نامزد دریافت بهترین فیلمنامه شد. این فیلم تصویری از یک شهر کوچک و زندگی خانواده های سنتی و متعصب ایتالیایی در دهه ی ۳۰ و دوران شکل گیری فاشیسم بود.همکاری گوئرا با فلینی با فیلم های «کشتی به راهش ادامه می دهد» (۱۹۸۳) و «جینجر و فرد» (۱۹۸۵)، ادامه یافت. فلینی از گوئرا خواست که فیلمنامه ی «شهر زنان» را نیز برای او بنویسد، اما گوئرا به دلیل مشغله نتوانست با او در این فیلم همکاری کند.همکاری گوئرا با «تئو آنجلوپولوس»، كارگردان نامدار و فقید یونانی از دوره های خلاقانه و پرثمر در کارنامه ی سینمایی گوئرا محسوب می شود؛ تا جاییكه آنجلوپولوس درباره ی این همکاری گفته بود تونینو مدت ۲۰ سال، روانکاو وی بوده است. با این که آنها از دو فرهنگ متفاوت بودند، اما ریشه های فکری و ذوق مشترکی داشتند که آنها را به هم پیوند می داد. هر دو شاعر بودند و به سینما از دریچه ی شعر و فلسفه نگاه می کردند و کارهایشان در بستر سینمای عمیق و اندیشمندانه ی اروپا ساخته می شد.همکاری گوئرا و آنجلوپولوس در سال ۱۹۸۴ با فیلم «سفر به سیاترا» آغاز شد و با فیلم های «پرورش دهنده ی زنبور عسل» (۱۹۸۶)، «چشم اندازی در مه» (۱۹۸۸)، «گام های معلق لک لک» (۱۹۹۱)، «ابدیت و یک روز» (۱۹۹۸) و «دشت گریان» (۲۰۰۴) ادامه یافت.گوئرا و آنجلوپولوس به کمک یكدیگر سه دهه تاریخ معاصر یونان را ورق زدند و داستان هایی تراژیک و غمناک درباره ی تبعیدیان چپ، مهاجران و روشنفکران افسرده و ناامید خلق کردند. گوئرا برای فیلمنامه ی «سفر به سیاترا» جایزه ی بهترین فیلمنامه را از جشنواره ی کن در سال ۱۹۸۴ دریافت کرد.آشنایی گوئرا با «آندری تارکوفسکی»، سینماگر نابغه ی روسیه از جشنواره ی فیلم ونیز آغاز شد که در آن تارکوفسکی جایزه ی شیر طلا را برای فیلم «کودکی ایوان» دریافت کرد.گوئرا از تارکوفسکی دعوت کرد که به ایتالیا بیاید، اما دولت شوروی سابق اجازه ی سفر به تارکوفسکی را نداد تا این که در سال ۱۹۸۰ تارکوفسکی موفق شد به ایتالیا سفر کند و به کمک گوئرا فیلم مستند «سفر در زمان» را برای شبكه ی تلویزیون «رای» بسازد که مقدمه ای برای همکاری آنها در فیلم «نوستالژیا» بود؛ فیلمی به شدت شخصی که بیانگر وضعیت تارکوفسکی مهاجر و تبعیدی بود و گوئرا این وضعیت را به خوبی دریافته و در فیلم منعکس کرده بود.در میان سینماگران ایتالیایی، بعد از آنتونیونی، «تونینو گوئرا» بیشترین همکاری را با «فرانچسکو روسی» داشت؛ کارگردانی که یکی از مهم ترین سینماگران سیاسی بعد از جنگ ایتالیا محسوب می شود که فیلم هایش مضامین عدالت خواهانه داشته و عمدتا به افشای فساد سیاسی و اخلاقی در جامعه ی ایتالیا و مناسبات قدرت و مافیا پرداخته اند. فیلم «ماجرای ماتئی» (۱۹۷۲) اولین همکاری گوئرا با فرانچسکو روسی بود و در میان کارهای مشترک آنها اهمیت زیادی دارد. این فیلم برنده ی نخل طلای کن شد.فیلم «سه برادر» نقطه ی اوج همکاری گوئرا و فرانچسکو روسی بود. فیلمی که بیانگر چالش عواطف انسانی و عقاید سیاسی و باورهای مذهبی متضاد سه برادر ایتالیایی بود که به دعوت پدرشان برای شرکت در مراسم تدفین مادرشان فراخوانده می شوند. هر یک از برادران که گرفتاری ها و دل مشغولی های جداگانه ی خود را دارند و زندگی مدرن شهری میان آنها فاصله و شکاف ایجاد کرده است، در خانه ی پدری حضور می یابند تا به جنازه ی مادرشان ادای احترام کنند.«شب سن لارنزو» (۱۹۸۲)، «خورشید نیمه شب» (۱۹۹۰) و «هرج و مرج» حاصل همکاری گوئرا با برادران تاویانی است که تمامی آنها، به ویژه فیلم «هرج و مرج» در میان آثار درخشان سینمای هنری دهه ی ۸۰ اروپا قرار دارند.«هنری چهارم» ساخته ی مارکو بلوچیو (۱۹۸۴)، «در جست وجوی گریگوری» به کارگردانی پیتر وود و «کارو میشل» ساخته ی ماریو مونیچلی از دیگر فیلمنامه های مطرح تونینو گوئرا به شمار می روند.گوئرا همچنین فیلمنامه ی «ازدواج به سبک ایتالیایی» را برای ویتوریو دسیکا نوشت که در دوران جدایی دسیکا از سنت نئورئالیسم ایتالیا ساخته شد. وی همچنین فیلمنامه ی کمدی معروف «همه حالشان خوب است» را برای جوزپه تورناتوره نوشت.گوئرا سه بار برای فیلم های «آگراندیسمان»، «آمارکورد»و «کازانووا ۷۰» نامزد دریافت جایزه ی اسکار برای بهترین فیلمنامه شد، اما این جایزه هرگز به او داده نشد.

 

 

ایسنا

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...