XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۱ اشاره: مقالهاي كه در ادامه ميخوانيد پيرامون مشكلات توليد سنگهاي تزييني در ايران است كه در پنجمين كنفرانس دانشجويي مهندسي معدن در دانشگاه صنعتي اصفهان ارائه شده است. چكيده براساس آخرين آماري كه از سوي منابع رسمي ايران منتشر شده است، توليد ساليانه سنگهاي تزئيني در ايران به ميزان 7 ميليون تن بلوك استخراجي رسيده كه صد البته رقم چشمگيري است (پويور 1381)، اين ميزان توليد به تنهايي كافي است تا ايران را به لحاظ كميت اين ماده خام همراه با دو كشور چين و ايتاليا در شمار سه كشور بزرگ توليدكننده سنگ در جهان قرار دهد. اما متاسفانه ميزان صادرات سنگنما از ايران به شكل چشمگيري پايين است. بهعلت اين كمبود صادرات، مصرف سرانه سنگهاي نما در ايران بسيار بالاست (بيش از 50 كيلوگرم در سال به ازاي هر ايراني) به نحوي كه اين ميزان 4 برابر مصرف سرانه سنگ در ژاپن و 6 برابر مصرف سرانه در ايالات متحده است، در حالي كه اين 2 كشور بسيار ثروتمند هستند و از اقتصاد و صنعت شكوفايي برخوردار هستند. متاسفانه بهرغم تنوع سنگ شناختي جالب توجهي كه از لحاظ سنگهاي تزئيني در ايران وجود دارد و نيز با توجه به هزينه استحصال و فرآوري پايين در مقابل رقم بالاي مصرف آن در بازارهاي جهاني، ميزان و سهم ايران از صادرات اين محصول چه بهصورت خام و چه فرآوري شده بسيار اندك است. با توجه به ملاحظات فوق و براساس مطالعه صورت گرفته بر روي جامعه آماري اين مقاله كه شامل تعدادي از معادن مهم سنگ تزئيني در استان لرستان بهعنوان قطب توليد سنگ نما در كشور است، از اصليترين موانع در مسير شكوفايي سنگ تزئيني در مرحله استخراج، فرآوري و عرضه، ميتوان به نبود برنامهريزي علمي، عدم آموزش شاغلان اين بخش از صنعت با روشهاي نوين، عدم مديريت تخصصي و آگاهانه در اين بخش و... اشاره كرد. بهطور كلي محورهاي عمده قابل بررسي اين مقاله در خصوص موانع استخراجي سنگ تزئيني ايران را ميتوان شامل بهرهوري استخراجي، ضايعات استخراجي و هزينههاي استخراجي دانست كه در هر بخش با بررسي شيوه و روند اشتباه مديريت معادن و ارائه و مقايسه روشهاي روز دنيا و البته در صورت عملي شدن آنها ميتوان به افزايش كيفي محصولات اين بخش و رقابت گسترده در داخل و راهيابي به بازارهاي تجارت جهاني اميدوار بود. در پايان با ارائه پيشنهاد انجام كنترل كيفي محصول و عمليات مانيتورينگ در سطح استانداردهاي روز دنيا توسط مديران معدني ميتوان شكوفايي هر چه بيشتر را در اين بخش مهم از صنعت معدني كشور انتظار داشت. كلمات كليدي سنگ تزئيني، استحصال، فرآوري، هزينههاي استخراجي، ضايعات استخراجي، كنترل كيفي، مانيتورينگ و بازارهاي جهاني. 1. مقدمه امروزه كه به گفته الوين تافلر در موج سوم به سر ميبريم پس ناگزير به جهاني شدن در تمامي عرصههاي زندگي هستيم. به تعبيري كلي ميتوان منظور از جهاني شدن را جهاني شدن اقتصاد دانست كه در تمامي جنبههاي حيات ما در كره خاكي تاثير مستقيم دارد. از بخشهاي مهم اقتصادي در بسياري از كشورهاي جهان، بخش معادن سنگ تزئيني است، در ايران هم اين موهبت خدادادي در كنار ساير انواع مواهب بهوفور يافت ميشود، ولي متاسفانه عليرغم تمامي امكانات و زيرساختهاي موجود، جايگاه جهاني ما در اين بخش تاسفبار است. در خصوص پتانسيلها و زمينههاي ممكن براي جهاني شدن آمارها بسيار گويا و شاخص هستند چرا كه تنها در جامعه آماري اين تحقيق (لرستان) بنا بر آخرين آمارها توليد سالانه سنگ نما، به بيش از يك ميليون تن بالغ ميشود و در بعضي آمار موجود اين رقم بيش از يك ميليون و 200 هزار تن در سال ذكر شده است، كه آمار قابلتوجهي را از حيث ذخيره و توليد بهخود اختصاص داده است. تنها كشورهاي انگشتشماري در اين كره خاكي هستند كه توليد ساليانه سنگ تزئيني در آنها به بيش از يك ميليون تن برسد، با احتساب توليد تمامي استانهاي مستعد و فعال در اين عرصه در كشورمان كه آمار دقيقي از آن در دست نيست، ملاحظه ميشود كه ايران از چه جايگاه دست نيافتني در بحث ذخاير و توليد سنگ تزئيني در ميان ساير كشورهاي جهان برخوردار است. از دلايل عمده اين اتفاق ميتوان به ضعف مديريت متخصص از معادن تا بازار مصرف اشاره كرد. علاوه بر توليد ماده خام، فرآوري و پروسسينگ (processing) سنگهاي تزئيني در اين صنعت اهميت فراوان دارد. صدها واحد توليدي كوچك و بزرگ و كارگاهي در قالب خردهصنعتي به فرآيند توليد و فرآوري ماده خام توليد شده در ايران مشغول فعاليت هستند و عمده نيازهاي داخلي را تامين ميكنند. 2. توليد استخراجي رقم توليد استخراجي يك ميليون و 200 هزار تن در سال اگر بر عدد جمعيت استان لرستان بهعنوان جامعه آماري اين تحقيق (كه بيش از 2 ميليون نفر نيست) تقسيم شود، توليد سرانه استان رقمي برابر با 600 كيلوگرم در هر سال به ازاي هر شهروند لرستاني است كه 6 برابر توليد سرانه سنگهاي تزئيني كل كشور است (پورو 1381). قيمت متوسط فروش ماده خام (بلوك) در معادن مورد بازديد در سطح نازلي قرار دارد. طبق آمار موجود، قيمت فروش بلوكهاي سنگ گوهره (توليد شهرستان خرمآباد) و بلوكهاي كريستال (بلورهاي توليد شهرستان اليگودرز) در فاصله قيمتي 6 هزار تا 12 هزار تومان در هر تن (برابر با 5/7 تا 15 دلار آمريكا در هر تن متغير است و بهندرت رقمي بيش از قيمتهاي ياد شده گزارش شده است. قيمتهاي بالاتر مربوط است به مرمر دانهريز (چيني) كه مابين 12 هزار تا 24 هزار تومان در هر تن (15 تا 30 دلار آمريكا در هر تن) در نوسان است كه اين قيمت مربوط است به بلوكهاي درجه 5 تا درجه 3، قيمتهاي بالاتر را در بلوكهاي با كيفيت بالاتر ميتوان مشاهده كرد (پورو 1381). نكته حائز اهميت در اين بخش اينكه قيمتهاي فوقالذكر 2 تا 3 برابر زير قيمت متوسط فروش بلوكهاي مشابه در بازارهاي جهاني اين محصول معدني است. اما بايد خاطرنشان كرد كه كيفيت بلوكهاي توليدي در كشورهاي پيشرو اين صنعت، بسيار بالاتر از كيفيت انواع مورد بحث در بازارهاي داخلي است و اين امر نه به علت خصوصيات سنگ شناختي خاص آنها، بلكه گزينش بلوكها به شكل نامناسب در جريان استخراج، شكل غيرطبيعي بلوكهاي استخراجي، اندازه معمولا محدود و كوچك آنها و وجود نقصهاي مشهود فيزيكي در آنها است. 3. علل كاهش قيمت بلوكها متاسفانه امكانات گسترده بازارهاي محلي كه از مشتريان خواهان قيمت تمام شده پايين و نه كيفيت بالاي محصول تشكيل شده است، باعث رشد و شكوفايي نسبي اين بخش يعني استخراج شده است. بديهي و آشكار است كه به علت عدم صادرات و نيز درآمد سرانه پايين و توقع كم مصرفكنندگان، قيمت نازل بلوكهاي سنگي باعث رشد كاربري سنگهاي تزئيني در شكلهاي پيش پا افتاده و كاملا معمولي شده است. علاوه بر اين، بلوكهاي ناقص تنها به ظاهر ارزان هستند و وقتي هزينه بالاي ترابري و پردازش بلوكهاي ناقص، هزينههاي اضافي غيرمستقيم كه به دليل ضايعات در كارخانهها پديد ميآيند، كاربري ناقص و محدود پردازش و نيز بهكارگيري محدود اپراتورهايي كه مسئول برش و صيقل زدن مواد ناقص شدهاند را لحاظ كنيم، شاهد بالا بودن قيمت نهايي همين بلوكهاي ناقص نيز خواهيم بود. 4. شيوهها و ماشينآلات معمول استخراج عمليات استخراجي در اين معادن بيشتر براساس كميت و نه كيفيت محصول نهايي انجام ميشود. نحوه پيشروي عمليات بهرهبرداري به صورت عمودي و پايين رو كه شكل معدن را بهصورت باز و قيفي شكل درميآورد و بهتدريج، بيآنكه خيلي گسترده و عريض شود به شكل طولي تا مسافتهاي زيادي امتداد مييابد، بدين معنا كه احداث سيستمهاي مكمل در كنار سيستم موجود (كه بر بولدوزرهاي سنگين و لودرهاي فوق سنگين براي حمل و بارگيري مبتني است و نيز سرعت عملكردشان بسيار آهسته، پرهزينه و ناامن است و با عمليات حفاري عميقتر، كندتر، پرهزينهتر و ناامنتر همراه ميشود) يك ضرورت بنيادين چنين معادني بهشمار ميآيد. وجود يك ماشين ايستاي سيم برش الماسه در هر جايگاه حفاري، شكلدهي كامل و گزينش بهترين بخش از بلوكهاي استخراج شده را ممكن ميسازد و بدين وسيله كيفيت نهايي بلوكهاي توليد شده و مورد استفاده تا حد امكان ارتقا مييابد. يك تكنيك ابداعي كه ميتوان نقش چشمگيري در جايگاههاي كمعرض حفاري در سطوح عميقتر داشته باشد استفاده از اره زنجيرهاي مدل ويديا است كه در بسياري از معادن سنگ آهك و مرمر در بسياري از كشورهاي پيشرفته جهان طرفداران پروپا قرصي پيدا كرده است. صرفنظر از ماشينآلات و ديگر تكنولوژيهاي نو در اين عرصه كه بسيار ضروري مينمايد، داشتن توجه ويژه به شكلدهي، پرداخت نهايي و آمادهسازي بلوكها (براي بازديد مشتري) كاملا ضروري به نظر ميرسد، يعني محوطهاي كه سرانجام بلوكها در آنجا به فروش ميرسند و بار كاميونها ميشوند. اين منطقه بسيار پراهميت در حال حاضر در بسياري از معدنهاي مورد بازديد بهعنوان يك جايگاه موقت در نظر گرفته ميشوند، يعني جايگاهي كه بلوكها در آنجا منتظر ميمانند تا توسط اولين كاميوني كه از راه ميرسد راهي بازار شوند در حاليكه اگر اين محوطه را بتوان به شكل مناسبي سروسامان داد، نه تنها امكان بررسي، گزينش و پرداخت نهايي بلوكهاي استخراجي را ميدهد بلكه بهعنوان محلي براي كنترل كيفيت توليد و براي بازديد از سوي مشتري به كار خواهد آمد و اين نكتهاي است كه در مورد صادرات يا فروش عمده بلوكهاي استخراجي حائز اهميت فراوان است. 5. بهرهوري استخراجي بازيافت بلوكهاي تجاري در معادن مورد مطالعه از 30 درصد تا 70 درصد كل حجم استخراج شده در نوسان است، كه متوسط آن حدود 50 درصد ميشود. اين ميزان به تقريب دو برابر ميزان بازيافت در معادن ايتاليا با گونههاي سنگ شناختي مشابه يا در معادن مرمر و سنگ آهك در كشورهاي پيشرفته است كه در جريان توليد بلوكهاي استخراج شده گزينش سختگيرانهتري اعمال ميكنند. البته اين ميزان بازيافت به موقعيت خاص هر معدن يا هر جبهه معدن نيز بستگي دارد. اما ميزان متوسط بازيافت 50 درصد حتي در بهترين معادن جهان رقم بالايي است، در حاليكه معادن و منابع استان لرستان فقط و فقط «خوب» بهشمار ميآيند، ولي بهترين در نوع خود نيستند. بهواقع، سطح بازيافت بالا به دليل استراتژي تجاري توليدكنندگان است كه بازار سختگيري ندارد و بيشتر و عمدتا متمايل هستند به توليد محصول ارزان ولي با كيفيت مشكوك تا توليد محصول گران ولي با كيفيت عالي ولي اينگونه بهنظر ميرسد كه ميتوان حتي با وجود افزايش قيمت آنها همه اولويت را به بهبود كيفيت بلوكها متوجه ساخت. 6. ضايعات استخراجي عمليات استخراجي كنوني در معادن مورد مطالعه، بهطور متوسط 50 درصد كل حجم استخراج شده را بهصورت بلوك توليد ميكنند. برونده سالانه كنوني در معادن ياد شده تقريبا بيش از 700 هزار تن در سال كه حجم مشابهي نيز هر ساله بهصورت ضايعات استخراجي توليد و در گوشهاي به اصطلاح دپو ميشوند كه معمولا در نزديكي معادن ياد شده قرار دارد. مشكل ضايعات استخراجي اين معادن تاثير مخربي بر محيطزيست داشته است. بايد در نظر گرفت كه گذشته از ضايعاتي كه بهتدريج در جبهه استخراج جمع ميشوند، حجم عظيمي از سنگهاي بيفايده از محل استقرار اصليشان بركنده و در جايي انباشت ميشود. براي به حداقل رساندن تخريب محيطزيست لازم است از انباشته ساختن اين حجم از ضايعات در اين جا و آنجا به شكل دلخواهي يا صرفا با انتخاب آسانترين مكان به شكلي كه در برخي معادن مورد مطالعه ديده ميشود بهشدت احتراز كرد. مكان مناسب براي ذخيره كردن ضايعات لازم است كه حتما در نزديكي معدن استخراج شده قرار داشته باشد، ولي بايد نحوه ذخيرهسازي در آنها به نحوي باشد كه مانع عملكرد آينده در عمليات استخراجي نشود. علاوه بر توضيحات مذكور، توصيه ميشود كه محل انباشت ضايعات بهدست آمده در خط مقدم استخراج از بقيه منطقه مرتبط با سنگهاي معمولي كه تركيبهاي مختلفي از لايههاي رويي دارد اما با تنوع فراوان بهدست ميآيد، مجزا كرد. سنگهاي معمولي با تركيبات مختلف را كه از لايههاي رويي رگههاي معدني بهدست ميآيند نميتوان در همان محلهاي انتخاب شده انباشته ساخت و بايد محلهاي جداگانهاي براي آنها در نظر گرفت و به قصد احتراز از حركتهاي ناشي از گرانش آنها را با شيب بسيار كم بر روي يكديگر توده ساخت. ناحيه در نظر گرفته شده نبايد تداخلي با فعاليتهاي انساني شامل كشاورزي و دامپروري و دامداري ساكنان محل داشته باشد و نيز نبايد باعث آلودگي ذخاير زيرزميني آب شود. براي به حداقل رساندن آلودگي محيطزيست، مواد انباشت شده بايد به تدريج با خاك سست پوشانده و با پوشش گياهي خودرو و تكثير يابنده دوباره بازپروري شوند. فايده ديگر اين توده گياهي اين است كه باعث تثبيت ماده انباشته شده ميشود. بازاريابي و پردازش اين مواد در صورت امكان ميتواند از جهات مختلفي به مجموعه معدن كمك شاياني كند. نخست اينكه سادهترين مقصد ضايعات استخراجي در قالب سنگهاي خرد شده و دستچين شده در راهسازي، زهكشي و مانند اينها است و در صورتي كه آزمايشهاي شيميايي ممكن باشد استفاده در ساخت بتن و ديگر موارد كاربري ساختمان است. بهعنوان بررسي كميت، هزينه تقريبي خرد كردن و دستچين كردن سنگها به صورت يك طرح كارگاهي با توليد چشمگير مثلا 300 تن در هر شيفت كاري (600 تن در شبانهروز در ازاي 2 شيفت كاري در هر روز) در حدود 400 هزار دلار آمريكا است. اين هزينه مشتمل است بر دستگاه خرد كن، گرانولار (گرانول ساز)، تسمه نقاله، تغذيهكننده ارتعاشي (Vibrating feeder)، صفحات مرتعش (Viberating screen) جمعآوريكننده، تحويلدهنده تسمهاي، انباركننده و ساختارهاي پشتيباني فلزي يا بتني، هاپر (جهنده) ميشود و در صورتي كه هزينههاي اضافي سرمايهگذاري مانند يك لودر قدرتمند (و ماشين خاكبرداري يا حفاري) و يك كاميون بزرگ را اضافه كنيم هزينه تمام شده به مبلغي حدود 700 هزار دلار آمريكا ميرسد. كارگاهي در اين ابعاد ميتواند سالانه 150000ـ10000 تن سنگ را پردازش كند. اين ميزان سنگ آهك/ مرمر ضايع شدهاي است كه بهطور متوسط در 2 يا 3 معدن متوسط در نزديكي يكديگر، يا در يك معدن بزرگ از اين نوع در كشور توليد ميشود. در اين صورت استهلاك اين واحد با در نظر گرفتن حجم سرمايهگذاري اوليه برابر خواهد بود با 700 هزار دلار آمريكا در طول 7 سال به ازاي هر 100 هزار تن توليد يعني يك دلار به ازاي هر تن يا 67/0 دلار به ازاي هر 150 هزار تن. كاربردهاي گسترده و ويژهاي كه از مرمر كريستالي ناحيه اليگودرز و درود بهدست آمده را ميتوان مورد مطالعه قرار داد. حجم عظيمي از كربنات كلسيم بلوري و مرمر دگرگون را ميتوان از كشورهاي مختلف بهدست آورد و در موارد متعددي بسته به تركيب شيميايي آنها، ساختار بلوري آنها، ميزان سفيدي يا سياهي و ميزان زبري و نرمي آنها به كار گرفت. در كل، ماده خام به دست آمده تا رسيدن به يك اندازه مشخص (بر حسب ميليمتر، دهم ميليمتر يا صدم ميليمتر يا حتي چند ميكرون يا هزارم ميليمتر) خرد و آماده ميشوند تا در مصارف كشاورزي يا محيطزيستي و يا بهعنوان «پركننده» در صنايع چوب، كاغذ، پلاستيك، رنگسازي، چسبسازي و.... بهكار رود. 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۱ 7. هزينههاي استخراجي پارامترهاي اصلي در تعيين هزينههاي توليد (هزينههاي مستقيم از هزينههاي استخراجي، بدون هزينههاي عمومي و هزينههاي پيشبيني نشده) بهصورت زير هستند: 1. هزينه نيروي كار 2. ملزومات مصرفي 3. قطعات يدكي 4. استهلاك سرمايه (ماشينآلات و زيرساختهاي اقتصادي) 7ـ1ـ هزينه نيروي كار براساس آمار موجود هزينه نيروي كار شامل هزينههاي اجتماعي، هزينههاي فوقالعاده، حق معاش و ديگر هزينهها مطابق با تخصص و كاركرد ويژه هر اپراتور و ميزان مهارت كارگر از 100 هزار تا 240 هزار تومان در ماه حدود 125 تا 300 دلار آمريكا متغير است. متوسط اين رقم 200 دلار در ماه است. هزينه نيروي كار در كشورهاي عمده اروپايي كه سنگ تزييني توليد ميكنند از قبيل ايتاليا، اسپانيا، پرتقال و يونان، بهطور متوسط مابين 10 تا 15 دلار آمريكا به ازاي هر ساعت كار است كه حدود 2 هزار دلار در هر ماه است، بدينترتيب ملاحظه ميشود كه اين هزينه در ايران تقريبا 10 برابر ارزانتر از هزينه نيروي انساني در اروپاست. اين عامل قطعا در بهبود كيفي محصولات در معادن تاثير مستقيم خواهد داشت (پورو 1381). 7ـ2ـ ملزومات مصرفي بهطور كلي هزينههاي مصرفي از قبيل سوختهاي فسيلي، تيغه يا ماشين سيم برش، دريل و ساير وسايل و مواد مصرفي 4 تا 5 برابر كمتر از كشورهاي پيشتاز توليدكننده سنگ تزييني است. 7ـ3ـ قطعات يدكي هزينههاي مربوط به تعمير و نگاهداري ماشينآلات و ابزار در حدود 3 تا 5 درصد قيمت تمام شده آنهاست. اين ميزان تقريبا مشابه است با هزينه حفظ و نگهداري ماشينها در كشورهاي اروپايي، اما در مورد ماشينآلات سنگين مانند بلدوزرها و لودرها اين رقم پس از چندين سال عمر مفيد آنها به مراتب بيشتر ميشود (حسني پاك 1379). 7ـ4ـ استهلاك سرمايه (ماشينآلات و زيرساختهاي اقتصادي) بسياري از معادن مورد بازديد عمدتا مجهز به زيرساختهايي همچون وضعيت نگاهداري مطلوب، منابع مناسب، لولهكشي آب، ژنراتورهاي توليد الكتريسيته و نيز ساير زيرساختهاي مورد نياز بودند. بعد از گذشت چندين سال از فعاليت اين واحدها يقينا نيازمند پرداخت هزينههاي استهلاك شدهاند. جايگزيني ماشينآلات استخراجي قديمي و فرسوده يقينا منجر به توليد بلوكهاي با كيفيت بالاتر و در نتيجه افزايش توان رقابت و توان اقتصادي خواهد شد. 8. كنترل كيفي محصول و عمليات مانيتورينگ نقش كاربردي اين مورد ميتواند پشتيباني مهمي در استراتژيهاي توليدي و بازاريابي اين بخش از صنعت ايفا كند، زيرا بررسي سيستماتيك و روزآمدسازي نتايج فني و اقتصادي كه بهتدريج در مواضع گوناگون اعمال ميشود، ميتواند ابزار مناسب و بسيار كارآمدي باشد براي: ـ مقايسه انتقادي در توسعه بخشهاي مختلف استخراج و پيشرفت توليد، پيامدهاي فني و اقتصادي كه در جريان پردازش و آمايش مواد استخراج شده حاصل ميشود. ـ كنترل گاه به گاه شرايط مطلوب و نامطلوبي كه شاخص بخشهاي مختلف رسوبات و لايههاي در حال پيشرفت بهشمار ميآيند. ـ برنامهريزي زماني براي عمليات بعدي از جمله گزينش پيشرفته درباره نحوه توسعه استخراج بهصورت هندسي يا توپوگرافيك و لحاظ ساختن نتايج متغيري كه به تدريج در جبهههاي استخراج مختلف و در بخشهاي استخراجي در حال بهرهبرداري حاصل ميآيند. ـ اتخاذ يك استراتژي مشخص و صحيح در امر بازاريابي كه مبتني باشد بر دانش عميقي كه مبتني بر خصوصيات بخشهاي گوناگون لايههاي استخراجي در حال بهرهبرداري و روزآمدسازي تدريجي هزينههاي واقعي استخراج در مواضع مختلف باشد. بسته به استراتژي تجاري شركتها آزمونهايي را بايد با توجه به استانداردهاي محلي يا استانداردهاي خارجي مثلا استاندارد astm كشورهاي آمريكايي و يا استاندارد uni ايتاليايي به انجام برساند و نتايج اين آزمون را در قالب بروشورهاي جداگانهاي براي هر محصول و چاپ عكسهاي تمامرنگي در مقياس 1:1 و با شرح كوتاهي از خواص سنگي هر نمونه و كاربردهاي پيشنهادي به اطلاع عموم برساند (حسني پاك 1376). ـ گذشته از موارد فوق، دادههاي مربوط به پردازش بلوكهاي استخراجي از بخشهاي مختلف يك معدن ميتواند اطلاعات با ارزشي درباره ميزان مناسبت مواد بابت پردازش آينده به مشتريان بدهد. اين اطلاعات شامل ارقام ابتدايي درباره ميزان مناسبت عمليات پردازش همچون قطع در اندازههاي مختلف، سرعت برش، استفاده از برخي ابزار خاص و نيز اطلاعات ديگري پيرامون خواص واقعي مانند رنگشناسي، زيباييشناسي محصول پس از برش و پرداخت سطحي (چكشخواري، سنباده زدن، ماسهسايي، جلا دادن و...) است. ـ علاوه بر مشخص ساختن ابتدايي محصولات توليدي، قيمت دقيق را نيز ميتوان روزانه در هر جايگاه معدن ثبت كرد. اطلاعات قابل گردآوري شامل خلاصهاي از همه عمليات انجام شده در روز با قيد جزئيات است كه مشتمل بر موارد زير هستند: ـ عمليات برداشت بار اضافي در صورت تحقق اين عمليات و قيد نوع عمليات آنها. ـ حجم برداشتي و ذكر دقيق ميزان مواد مفيد (بلوكها سنگي و اندازه آنها) و حجم دقيق ضايعات و ثبت دقيق متراژ دريل شده (دريل كاري اوليه و ثانويه) كل سطح بريده شده به مترمربع توسط ماشين سيم برش يا دستگاههاي ديگر. ـ عمليات ديگري كه براي آمادهسازي، لجستيك، بارگيري، تخليه بار، زيرساختهاي اقتصادي، هزينه نگهداري و از اين قبيل صورت ميپذيرد. ـ مصرف روزانه مشتمل بر: 1) ثبت دقيق ساعات كار روزانه در جريان عمليات استخراجي، با ذكر جزيي و مورد به مورد همه عمليات انجام شده: دريل كاري اوليه، تقسيم اوليه، برش اوليه، مرتبسازي برشها و... 2) ثبت دقيق ساعتهاي كاري براي انجام هر عمليات مانند: عمليات نگاهداري، غذا و آذوقه، لجستيكي و... 3) ثبت دقيق مواد مصرف شده در عمليات با ذكر جزئيات و موارد مصرف مانند: سيم برش، سوخت ژنراتورها و كمپرسورهاي هوا، روغنكاري و گريس و... 4) ثبت دقيق ساعتهاي كاري هر ماشين و لوازم يدكي به كار رفته در آنها و... علاوه بر لزوم موارد بسيار مهم فوق، توجه داشتن به مسائل زير هم توسط يك مدير توانا و كارآمد ضروري است: ـ داشتن ليست جزيينگر همه ماشينهاي موجود با يك كارت مشخص مربوط به هر يك از آنها، ثبت ساعتهاي كاري هر ماشين و عمليات اجرايي آنها. ـ ثبت جزيينگر وجود يا عدم وجود ابزار كاري، ملزومات مصرفي، قطعات و لوازم يدكي و مانند آن. ـ ثبت جزيينگر پرسنلكاري، با تمام دادهها و ارقام مرتبط با كار و عمليات انجام شده. ـ ثبت جزيينگر توليد كه نه تنها به ثبت ميزان روزانه و بلوكهاي استخراج شده ميپردازد، بلكه شماره ويژه هر بلوك، اندازه آن و مشخصات ويژه آن را نيز ثبت ميكند و از همه مهمتر موضوعي كه بلوك از آنجا استخراج شده است. از ديگر نيازهاي ضروري معدن در بحث مانيتورينگ فني و اقتصادي عمليات استخراج ميتوان به داشتن يك نقشه توپوگرافيك دقيق از معدن اشاره كرد كه اين نقشه هم به كار كنترل نتايج بهدست آمده در جبهههاي مختلف استخراج و هم برنامهريزي صحيح پيشرفت هندسي آن مرتبط ميشود. اين نقشه را بايد تقريبا هر روز با پيشرفت جديد در معدن روزآمد ساخت و بر روي آن به شكل دقيقي بخشهاي بهدست آمده اوليه را براي درك موقعيت و جهتگيري تكتك بلوكهاي بهدست آمده از هر برش مشخص كرد. در كل مقياس مناسب براي نقشه معدن 1:200 است. با اين مقياس هر سانتيمتر بر روي نقشه برابر خواهد بود با 2 متر و هر برش واقعي از معدن را ميتوان با استفاده از آن به شكل دقيقي ترسيم كرد و بر روي آن مشخص كرد. مقياس بزرگتر توصيه نميشود زيرا از نظر عملي كاربردشان آسان نيست. توصيه ميشود كه فاصله خطوط كنتور يك متر باشد تا بررسي دقيق روزانه از حجم مواد استخراج شده از روي آنها ممكن شود. فراهم ساختن چنين نقشهاي براي هر واحد معدن تنها چند روز به طول ميانجامد و روزآمد ساختن آن كار چند دقيقه است (مدني 1366). 9. نتايج 1. موقعيت ويژه ايران در بخش سنگهاي تزئيني با توجه به جايگاه جهاني آن، استخراج با كمترين هزينهها را به بهترين وجه ممكن ميسازد و اين در مقايسه با بازارهاي بينالمللي بهويژه كشورهاي حوزه مديترانه و مناطق مجاور كه در شمار پيشگامان جهان در استخراج و توليد سنگهاي تزئيني آهكي هستند بسيار رقابتي به نظر ميرسد. 2. بسياري از جنبههاي مختلف فعاليت كنوني استخراج در ايران پرسشبرانگيز است و اين بهويژه كيفيت پايين بلوكهاي سنگي توليد شده را شامل ميشود. 3. هزينههاي بسيار پايين استخراج را ميتوان به شكل چشمگيري گسترش داد و به نتايج كيفي بالاتري در توليد دست يافت اما هر چه باشد خواهد توانست سطحي را در كيفيت احراز كند كه باعث ترغيب خريداران داخلي و خارجي در صرف هزينه و خريد آنها شود و اين به مراتب سودآورتر از هزينهاي است كه مشتريان سنتي كنوني در قبال محصولاتي با كيفيت فعلي نصيب توليدكنندگان ميكنند. 4. سودآوري بيشتر تصوير اميدواركنندهتري نسبت به وضعيت كنوني پيش چشم شركتهاي مورد بازديد خواهد گشود كه نه تنها فتح بازارهاي داخلي بلكه بازاريابي بينالمللي را نيز برايشان ممكن خواهد ساخت. 5. از مهمترين چالشهاي اين بخش عظيم از صنعت ايران كه سبب عقب ماندن از بازارهاي جهاني است عدم كفايت دانش و تجربه مبتني بر علم مديران معادن است. با يك آمارگيري بسيار ساده بر ما محقق شد كه در محدوده مربوط به جامعه آماري ما اكثر قريب به اتفاق صاحبان و مديران معادن، افراد بومي و بدون تخصصي هستند كه از طرق مختلف به اداره مجموعه زيردست خود ميپردازند و هدف نهايي همه آنها داشتن نقدينگي بالا در ازاي انتقال محصول خود با هر كيفيتي به بازارهاي محلي است. مهمترين نقاط قوت و ضعف معادن مورد مطالعه در ايران عبارت است از: با توجه به تلاش ايران جهت عضويت در سازمان تجارت جهاني wto كه نيازمند بهبود شاخصهاي اقتصادي در بخشهاي مختلف صنعتي و غيرصنعتي كشور است، اينگونه به نظر ميرسد كه سنگ تزئيني از معدود بخشهاي مهم و سودآور صنعتي و معدني كشور است كه براي جهاني شدن نيازمند زمان كمتري نسبت به ساير بخشهاي اقتصادي كشور است كه البته اين پيشبيني خوشبينانه با توجه به نقاط قوتي است كه اين بخش دارا است. در زير به چند مورد از آنها اشاره ميشود. ـ دسترسي به شمار زيادي از گونههاي سنگشناختي كه به لحاظ كيفيت حتي براي كاربردهاي پيشرفته و صادرات نيز مناسب خواهند بود. تحقق اين امر منوط خواهد بود به گزينش مناسب در جريان استخراج و فرآوري و فراهم ساختن بلوكهاي سنگي. ـ ذخاير عظيمي كه امكان عملكرد طويلالمدت را ميدهد و اين از طول عمر متوسط حتي ماشينهاي آخرين مدل بيشتر خواهد بود. ـ وجود زيرساختهاي بنيادين اقتصادي كه در حال حاضر موجودند. ـ گشوده بودن معادن براي استفاده بيشتر از جبهههاي موجود در معرض ديد. در عين حال در بسياري از معادن مورد نظر اجازه گزينش بهترين قطعات را ميدهند و اين چشمانداز طرح عملياتي آينده را به شكل متمركزتري نشان ميدهد. ـ وجود پرسنل و نيروي كاري كه چندين سال است به استفاده از تكنولوژيهاي مدرن و عقلاني همچون ماشين سيم برش و مانند آن عادت كردهاند و آمادهاند كه با نحوه بهكارگيري ابزارآلات و ماشينهاي مدرن نيز آشنا شوند. ـ هزينه ارزان نيروي كار و سوخت در مقايسه با بسياري از كشورهاي رقيب. ـ وجود بازار عظيم داخلي كه ميتواند بلوكهاي متوسط تا بلوكهاي با كيفيت پايين را بهخوبي به خود جذب كند (اين نكته از آن رو حائز اهميت است كه در صورت وجود يك روش استخراجي گزينشي چنان كه پيشتر بارها مورد تاكيد قرار داده شده گزينش بلوكهاي مناسب به معناي ضمني توليد حجم عظيمي از كالا با كيفيت پايين نيز هست.) ـ شور و علاقه سرمايهگذاران كه تقريبا در همه معادن و جايگاههاي بازديد شده و مورد مطالعه مشهود است. با عنايت به دلايل فوق هيچ راهي براي صنعت سنگ كشور وجود ندارد به جز پيشرفت بيشتر. اما نقاط ضعف متفاوتي هم وجود دارد كه حذف تدريجي اين نقاط ضعف ميتواند اين صنعت بسيار مهم را به نتايج مطلوبتري سوق دهد اين نقاط عبارتند از: ـ بدون عمليات استخراج در بيشتر معادن بهصورت سرسري، و بيمنظور و هدف مشخص صورت ميگيرد. تنها چند معدن كه بزرگترين معادن نيز بهشمار ميروند بر يك برنامه ميانمدت عملياتي تكيه دارند كه بر ابعاد هندسي توسعه مبتني بود (البته در صورت مواجه شدن با يك اتفاق غيرمترقبه ميتوان اين برنامه را تغيير داد ولي به هرحال وجود يا عدم وجود آن بهعنوان يك نقطه شروع براي مقايسه انتقادي و كنترل نتايج مورد انتظار و نتايج بهدست آمده اهميت فراوان دارد.) ـ گزينش محدود قطعات هنوز هم اعمال ميشود. اين نقطه ضعف را ميتوان با اتخاذ يك استراتژي گوناگون در توليد و بازاريابي و بهكارگيري برخي ماشينآلات و ابزار نوآورانه ساده برطرف ساخت. ـ فقدان كنترل كيفي محصول، فقدان مانيتورينگ در عمليات، فقدان روآمدسازي مستندات توپوگرافيك كه نه فقط نحوه پيشرفت جبهههاي استخراج را نشان دهد بلكه محلي را كه بلوكها از آنجا استخراج ميشوند، مشخص ميسازد. ـ فقدان انباشت صحيح بلوكها به نحوي كه جهت گزينش مشتريان آماده و مهيا باشند و فقدان ابزارهاي مناسب براي نقل و انتقال بلوكها از جبهه استخراج به محوطه ذخيره و نقلوانتقال آسان آنها براي گزينش، شكلدهي و بارگيري توسط كاميون. منابع و مآخذ حسني پاك، علياصغر، 1376، بهينهسازي پروژههاي اكتشافي، انتشارات يزد. حسني پاك، علياصغر، 1379، نمونهبرداري معدني، انتشارات دانشگاه تهران. مدني، حسن، 1366. اصول پيجويي، اكتشاف و ارزيابي ذخاير معدني، انتشارات ايران ارشاد. پورو ـ جاكومو (1381)، بررسي چند طرح استخراجي، وزارت صنايع و معادن. پيمان رجبي، مهديه صفيزاده 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده