رفتن به مطلب

احساسات


ارسال های توصیه شده

تست جیمی رو زدم 15 شدم .تازه چند تا بله دیگه هم داشتم که شک دار بود خیر زدم . :ws3:

من یه برونگرای درونگرام یا برعکسش :ws3:.حتی فک میکنم میانگرا هم نباشم.:ws38:

 

 

در کل خودمو زیاد با این اصطلاحات روانشناسی درگیر نمیکنم

 

این چیزی که عنوان کردی به نظر من به این چیزا ربطی نداره.

 

اول بگو چه دلیلی برای بازگوییی احساسات این چنینی وجود داره؟:ws38:

 

 

:ws28:

 

خب دلیلش اینه که همیشه یه چیزی تو دلت هست و نمیتونی بیان کنی

 

میشی یه آدم مفعول

 

کسی که باید منتظر بمونه تا دیگران چیزی ازش بخوان تا بیان کنه

 

کسی که نیاز داره بیان بهش بگن احساساتت رو بگو لطفا ... تو خودت نریزی لطفا

 

ولی خب کسی هم پیدا نمیشه

 

مثلا چیزی که تو پست اول نگفتم

 

انتخاب دوست و یا حذف دوسته

 

مثلا از یکی خوشم میاد ، از افکارش و فکر میکنم میتونه دوست خوبی باشه

 

اما نمیتونم اینو بیان کنم و میترسم اگه بگم طرف فکر کنه خولم و بگه خدا به دور

 

از طرف وقتی با کسی دوستم و خوشم نمیاد ازش .... از رفتار و افکارش

 

این رو هم نمیتونم بگم :sigh:

 

 

اما یه استثنا هم داره

 

که فکر کنم پری خوب بفهمه چی میگم

 

یه زمانی هم هست که اونقدر تو خودت میریزی ........

 

یهو بوووووووووووووم ........... منفجر میشی

 

اونوقت همه چیز رو خراب میکنی:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
آره یادم اومد ببقجید:5c6ipag2mnshmsf5ju3:icon_gol:

آره یه همچین چیزیه ولی خودت تنهایی نمی تونی مثلا

یه جدول داره با 6 تا ستون باید اونو پر کنی بعد آخر هر رفته به روانشناست نشون بدی تا بهت بگه چجوری افکارت رو هدایت کنی که نتیجه

 

 

خواهش آبجی

طوری نیست

میدونم وقت گیر بوده :a030:

 

پس تنهایی نمیشه ......:hanghead:

حالا میشه جدولش رو بگی چجوریه؟

شاید یه کارایی کردم :hanghead:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خواهش آبجی

طوری نیست

میدونم وقت گیر بوده :a030:

 

پس تنهایی نمیشه ......:hanghead:

حالا میشه جدولش رو بگی چجوریه؟

شاید یه کارایی کردم :hanghead:

چیز خاصی نداره

اول یه دفتر بر می داری هر اتفاقی یا هر حسی که بهت دست داد تاریخ و روز می زنی

1- تعریف موقعیت می کنی

2- حست رو نسبت به موقعیت می نویسی مثلا اگه ناراحتی می گی غمگینم از درجه 0- 100 یه نمره می دی بهش

3- وقتی این حس بهت دست داد چه فکری می کردی؟

4- یه پاسخ منطقی و بهتر الان که آرومی به اون فکر منفی یا غلط بده

5- دوباره احساست رو بگو و نمره بده

6- حالا چه فکری درباره اون موقعیت می کنی؟

 

 

واتفاق بعدی یا حس بد بعدی و تاریخ بعدی به همین ترتیب

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چیز خاصی نداره

اول یه دفتر بر می داری هر اتفاقی یا هر حسی که بهت دست داد تاریخ و روز می زنی

1- تعریف موقعیت می کنی

2- حست رو نسبت به موقعیت می نویسی مثلا اگه ناراحتی می گی غمگینم از درجه 0- 100 یه نمره می دی بهش

3- وقتی این حس بهت دست داد چه فکری می کردی؟

4- یه پاسخ منطقی و بهتر الان که آرومی به اون فکر منفی یا غلط بده

5- دوباره احساست رو بگو و نمره بده

6- حالا چه فکری درباره اون موقعیت می کنی؟

 

 

واتفاق بعدی یا حس بد بعدی و تاریخ بعدی به همین ترتیب

 

ایول ایول

 

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

منم تا یه حدی همین حالت ادر رو دارم.:ws37:

دلیلی برای ابراز احساسام نمیبینم...اگه دلخور باشم ....معمولا نمیگم......ینی دلیلی نمیبینم که بگم..... نه من میمونم نه اون طرف نه اون دلخوری....اگه اون فرد برام مهم باشه.....شاید بگم.....شاید!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...