Mehr@z 1092 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۱ کنسرت نوروزی گوگوش در لندن در نخستین روز سال ۱۳۹۱ روز اول سال نو، گوگوش که به راحتی میتوان او را پرطرفدارترین خواننده پاپ ایرانی نامید، به دوستدارانش عیدی داد و آن کنسرتی بود که در سالن باشکوهی در لندن برگزار شد. کنسرت نوروزی گوگوش بر خلاف غالب کنسرتهای ایرانی، تقریباً بدون تأخیر آغاز و با نظم کامل اجرا شد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام چه دوستدار این نوع موسیقی باشیم یا نه، نمیتوان کتمان کرد که گوگوش طی چندین دهه خوانندگی به یک اسطوره بدل شده و ترانههایش با دل و جان بسیاری از مردم آمیخته است. بسیاری بر این باورند که شروع کار مجدد گوگوش پس از دو دهه سکوت، اشتباهی بود که به اسطوره او لطمه زد. شاید او در این دور تازه هیچگاه ترانهای به شهرت ترانههای قدیمیاش نخواند، اما استقبال بینظیر از کنسرتهای او در سراسر دنیا- با بلیتهای بسیار گران که بدعتی در قیمتگذاری کنسرتهای موسیقی ایرانیست، اینبار در لندن با بلیتهای ۶۵، ۸۵ و ۱۲۰ پوندی- از این واقعیت نشان دارد که اسطوره گوگوش هنوز پابرجاست. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به نظر میرسد که گوگوش هوشمندانه در حال مراقبت از این اسطوره است. به رغم سن و سال، هنوز تر و تازه و با انرژی روی صحنه حاضر میشود و میداند که مردم از او چه میخواهند. در نتیجه، خواست آنها را با خواندن ترانههای قدیمی برآورده میکند. در واقع کنسرت لندن تکراری بود از ترانههای قدیمی او که همراهی تماشاگران را به دنبال داشت و تنها دو سه ترانه جدیدتر در آن خوانده شد. برای همین تماشاگران در کنسرت نوروزی گوگوش در لندن ترانههایی شنیدند که غالباً با آنها زندگی کردهاند و به قول گوگوش او آنها را برای پدربزرگها و مادربزرگهای تماشاگران و بعد پدرها و مادرها و حالا برای خودشان اجرا میکند. پس از مقدمه اولیه، گوگوش ضمن تبریک عید و خوشحالی از بابت گذراندن شب اول سال نو با تماشاگران، ترانه «منو با خودت ببر» را خواند که تماشاگران را به وجد آورد و زمزمه آنها را به همراه داشت. گوگوش نه تنها مخالفتی با زمزمه تماشاگران نداشت، بلکه از آنها میخواست که در تمام طول کنسرت با او بخوانند. او پس از این ترانه گفت: «خب امشب ترانههای قدیمی رو بخونیم دیگه، نه؟ شما هم با من بخونید. جدیدها رو هم لابلا میخونیم.» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سپس «غریب آشنا» با همراهی مردم، حس و حال سالن را گرم کرد و رقصهای گوگوش هم در لابلای اجرا، طرفداران او را بیشتر به وجد آورد. پس از این ترانه، گوگوش از مردم پرسید: «خوبه؟» و بعد با درآوردن گوشی از گوشاش گفت: «میخوام همه رو بشنوم، نه فقط صدای این گوشی رو!» «تو اون کوه بلندی...» ترانه بعدی بود که با بده و بستان حسی گوگوش با نوازندهها همراه بود و پس از آن با شوخیهای گوگوش با تماشاگران همراه شد که اشارهای بود به بلیتهای بسیار گرانقیمت کنسرت: «آقایون مثل اینکه زیاد خرج کردهاند، عیب نداره دیگه، گوگوش فقط یه شب براتون میخونه!» ترانه «من و تو» ترانه بعدی بود که گوگوش در میانه به اشتباه فکر کرد که ترانه تمام شده و بعد باز ادامه داد. اما نیازی به پنهانکاری ندید و پس از اجرای این ترانه ابایی نداشت که به آن اشاره کند: «حواسم میره یه جای دیگه، شعر یادم میره، فکر کردم تموم شد.» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام «همصدای خوبم» و «من همونم که یه روز...» ترانههای خاطرهانگیز بعدی بودند که تا اینجای کنسرت ترانههای قدیمی گوگوش را تکمیل میکردند و شوق و شعف تماشاگران را موجب میشدند. گوگوش در ترانه دوم با کشیدن صدای خود، نشان داد که هنوز طراوت و تازگی صدای خود و نفسهای عمیقش را میتواند به رخ بکشد. یک ترانه فرانسوی، بخش بعدی برنامه بود که با چند کلام فرانسوی در انتها هم همراه شد: «مرسی بوکو... سو بین؟» (یعنی: خیلی متشکرم. خوب هستین؟) «داغ یه عشق قدیمی» باز خاطرات طرفداران او را زنده کرد و پس از آن، با آنکه گوگوش تا اینجای کار فقط ترانههای قدیمیاش را خوانده بود، گفت: «حالا یکی از ترانههای قدیمیام رو براتون بخونم» که خنده حضار را در پی داشت. این اولین ترانهای بود که گوگوش خوانده بود و در آن سالها به شکل صفحه عرضه شده بود و فروش خوبی هم داشت. گوگوش با یادی از پرویز مقصدی و ایرج جنتی عطایی این ترانه را خواند: «بیتو خستهام، دلشکستهام...» پس از آن گوگوش با یادی از حسن شماعیزاده ترانهای را با احساس خواند تا بعد به ترانه مشهور «کویر» رسید که ابایی نداشت صدایش را تا انتها رها کند و به قوت اجراهای جوانیاش بیتهای سختی در این اجرا را به خوبی با تماشاگر قسمت کند. پس از آن نوبت به ترانه پایانی پخش اول رسید: «میگفتی بی تو هیچم..» یکی از معروفترین ترانههای گوگوش که با انرژی و هیجان اجرا شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت، تا آنجا که تماشاگران با صدای بلند اشعار این ترانه را فریاد میزدند. پس از یک استراحت، گوگوش بخش دوم را با یک ترانه مشهور دیگر آغاز کرد: «بشنو همسفر من...» که شروع خوبی برای بخش دوم کنسرت بود. ترانه بعدی، «تو بزرگترین سؤالی..» نقطه متضاد ترانه اول بود و حال و هوای سالن را نوستالژیک کرد، تا اینکه گوگوش از تماشاگران پرسید: «همشهری دارم اینجا؟ یاشاسین آذربایجان!» و بعد یک ترانه ترکی خواند که بلافاصله با ترانه ترکی معروف بعدی، «سکینه دایگیزی نای نای» ادامه یافت. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پس از آن گوگوش اولین ترانه جدیدترش را اجرا کرد، ترانهای که سال گذشته در آکادمی گوگوش خوانده بود: «به زیر سقف این خونه، منم مثل تو مهمونم...» مقایسه این ترانه با ترانههای قدیمیای که تا اینجای کار اجرا شده بود، یک نکته کلیدی را بخاطر میآورد و آن قدرت شعر بود که چطور تقریباً در تمام ترانههای قبلی با اشعاری قوی و تاثیرگذار روبروبودیم، اما اشعار ترانههای این روزها به آن قوت نیستند و تاثیرگذاری آنها را ندارند. شاید دوره بزرگان در ترانه سرایی هم به سر آمده و نیاز به نسل تازهای از بزرگان داریم تا ترانههایی با آن قدرت خلق شود. پیش از اجرای «باران تویی»، گوگوش پرسید: «بابک سعیدی اینجاست؟» و بعد گفت: «من همه بابکها رو جذب میکنم!» که اشاره به همکاری نزدیک چندین سالهاش با بابک امینی، نوازندهاش بود؛ که در قطعه بعدی فرصت تکنوازی را یافت که با همراهی گوگوش، آهنگ «من و گنجشکهای خونه» اجرا شد. پس از پایان این قطعه گوگوش گفت: «دم شماعیزاده گرم!» «آسمون ابریه اما...» شور و حال رقص را به سالن بازگرداند که بلافاصله با آهنگ طربانگیز «آهای دختر دریا» ادامه پیدا کرد که ترکیب بهجایی بود. برای ترانه بعدی، گوگوش با احساسات مردم روبرو شد و بغض گلویش را گرفت. همین بغض کمک کرد تا «پنجره» را با احساستر بخواند. «از تو که حرف میزنم» و «پیشکشم برای تو» ترانههای بعدی بودند که با حال و هوای جداگانه خود اجرا شدند تا نوبت به «جاده» برسد؛ یکی از معروفترین آثار گوگوش که او برای اجرایش سنگ تمام گذاشت و با صدای بسیار بالا برای بیت «جاده آغوشاش رو باز کرده برام» و بعد «جاده فریاد میزنه بیا»، اوج صدا و نفس گوگوش را به همراه داشت که با تشویق حضار در میانه ترانه روبرو شد. گوگوش که موقع خواندن احساساتی شده بود، اشکهایش را پس از پایان ترانه پاک کرد. قطعه آخر، یک ترانه انگلیسی بود که به رغم طربانگیز بودن و استقبال تماشاگران برای رقص، شاید نقطه پایان مناسبی برای پایان کنسرت نبود و شاید تماشاگران ترجیح میدادند که با زمزمه مثلاً «کمکم کن» بهجای یک ترانه انگلیسی از سالن خارج شوند. در این کنسرت بابک امینی به عنوان نوازنده گیتار الکترونیک و آکوستیک و تنظیمکننده آهنگها و نوازندههای خارجی برای پرکاشن، درامز، کیبورد، ساکسیفون، دودوک و فلوت حضور داشتند. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده