رفتن به مطلب

مسائل دین


hamed_063

ارسال های توصیه شده

با سالم خدمت همه دوستان عزیز .

موضوع این تاپیک بررسی برخی مسائل دین است که هم ناشی شده از تاریخ ادیان و هم فلسفه ی آن بوده و به نوعی بسیار چالش برانگیز و مردافکن است . امیدوارم در حل و فصل این مسائل بتوانیم با هم مشورت کرده و به نتایج درستی برسیم .

 

مساله ی اول :

این مساله مربوط به معجزات پیامبران می شود و مشکلات و سوالاتی که در این باره به ذهن می رسد . به عنوان مثال در عهد عتیق و تاریخ یهودیت و همچنین در قرآن هم به این داستان صحه گذاشته شده که موسی برای خارج کردن بنی اسرائیل از دست فرعون به رود نیل رسیده و آنگاه از ناحیه ی پروردگار بدو وحی می شود که عصایت را به دریا ( همان رود نیل ) بزن . موسی در پیروی از این وحی ربانی عصایش را به رود نیل زده و رود از میان گشوده شده و از میان آن عبور می کنند و فرعون و یارانش هم آنها را تعقیب کرده که البته پس از خروج موسی و قومش از میان رود ، فرعون و فرعونیان در میان آب غرق می شوند زیرا رود بسته می شود و آنها به عذاب الهی دچار می شوند .

این داستانی است که با جزئیات بیشتر در تاریخ یهودیت بدان اشاره شده و در اسلام در داستانهای تاریخی قرآن هم از آن به درستی یاد شده است . در همین داستان کوتاه و اعجاب انگیز سوالات زیادی مطرح است که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم . یکی از این سوالات این است که آیا در امر معجزه اساساً خداوند که واضع قوانین طبیعت است قانون شکنی می کند ؟ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدیلا ، سنت الهی قابل تغییر نیست ، البته در اینکه منظور از سنت چیست تفاسیر زیادی هست با اینوصف یکی از معانی آن همان قوانین و قواعدی است که خداوند در عالم حاکم گردانده از اینرو آیا خداوند سنت خویش را تغییر می دهد و خرق عادت کرده و برخلاف نظامی طبیعی عالم کاری می کند تا بدان وسیله به هدفی دیگر برسد ؟ ( البته در اینکه خداوند قادر است دریا را از میان به دو نیم کند شکی نیست اما سوال در فعلیت آن است یعنی آیا می کند ؟ ) گذشته از این سوال دیگر این است که آیا خداوند که دانای بالکل شی است می دانست که موسی و قومش پس از اینکه از دست فرعونیان گریختند به نیل می رسیدند یا خیر ؟ اگر می دانست چه لزومی داشت دست به معجزه زده و خلاف سنت خویش کاری کند که به نام معجزه معروف شده و اذهان متفکران قرون آینده را به خود مشغول دارد ؟ خداوند که می دانست پس این قدرت را هم داشت که موسی و قومش را از طرق دیگر نجات دهد و لزومی نداشت دست به خرق عادت بزند . باز سوال دیگر این است که وقتی فرعون و همراهیانش دیدند که نیل به دو نیمه شد چرا متعجب و متحیر نشدند ؟ آیا تا به این حد کودن و احمق بودند که وقتی چنین صحنه ی وحشتناک و عظیمی را دیدند ایمان نیاورده و وارد نیل شدند ؟ یا آنکه حدوث چنین مسائل اعجاز انگیزی آنقدر در آن دوران زیاد بوده که برایشان عادی بود ؟ بر فرض که ایمان نیاورده و موسی را ساحری توانا پنداشتند ، در اینصورت آیا نداستند که کسی که قادر است دریا را بشکافد همو قادر است که آنرا بر آنها ببندد ؟ و هیچ احساس خطر نکردند و همانگونه خیلی عادی و راحت از پی موسی و قومش رفتند و بعد هم توی دریا غرق شدند ؟ به طور طبیعی هر انسانی اگر امر نامعقول و غیر طبیعی را ببیند ( مخصوصاً تا به آن حد غیر طبیعی ) حیرت زده شده و در نمونه ای مثل همین باز شدن نیل ، به خود نهیب زده و می ایستد و حیران می شود و به فکر فرو می رود و یا می ترسد . چگونه هم فرعون و هم یارانش به راحتی پس از اینکه چنین امر غیر عادی را دیدند از پس موسی و بنی اسرائیل رفتند و بعد هم غرق شدند ؟ از طرفی خداوند که عالم بالکل امور است مگر نمی دانست که پس از خروج و نجات موسی و بنی اسرائیل ، هنگامی که موسی برای دریافت الواح تورات و فرامین ده گانه به کوه طور می رود ، بنی اسرائیل گوساله ی سامری را می پرستند ؟ اگر می دانست چگونه برای این قوم گوساله پرست دست از قوانین خود شسته و سنت خویش را زیر پای نهاده و چنان معجزه ی عظیمی می کند تا نجاتشان دهد ؟ و اساساً چرا باید قوم بنی اسرائیل طی چنین معجزه ی از دست فرعون نجات یابند اما بسیاری دیگر از انسانهای بی گناه و بی آذار به طرز فجیعی کشته شوند و هیچ معجزه ای روی ندهد ؟ در روزنامه ای نوشته شده بود مادری که دچار بیماری روانی بود در وان حمام کودک 2 ساله اش را خفه کرد و کشت ! . چرا خدا برای چنین نوزاد بیگناهی صبر و بردباری پیشه کرده و معجزه نمی کند تا او را نجات دهد ولی برای قومی بنی اسرائیلی که بعد گوساله پرست می شوند چنین می کند حال آنکه می داند بعدها گوساله پرست می شوند ؟ شاید بگویید اگر قرار بر این باشد که خدا هر جا دست به معجزه بزند سنگ روی سنگ بند نمی شود و هرج و مرج به وجود می آید ، البته که این گفته ی شما صحیح می باشد ، اما این هم قطعاً صحیح است که آیا این نوعی تبعیض نیست؟ که جایی معجزه شود برای نجات عده ای و جایی خیر ؟ و مساله این است که چه وجه ممیزه و چه ترجیحی بین اینها هست ؟

این یکی از مسائل دین است . از دوستان عزیز خواهانم نظرات خویش را در این باره ارائه نمایند تا مساله ی دوم را طرح کنم .

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...

مساله دوم :

همانطور که دیدیم گویا کسی برای مساله اول یا اصلاً ارزشی قائل نبود یا اینکه پاسخی نداشت ! به هر حال اکنون می خواهم مساله ی دوم را که یکی دیگر از مسائل دین است برایتان بگویم .

در دین اسلام گفته می شود باید با آداب خاص نماز به جای آورد . همانا به جای آوردن این نمازهای یومیه درصورتی که مقبول واقع شود ( خاطرنشان می کنیم که قبول شدنش هم به نظر می رسد سخت است ) در روز قیامت مابقی اعمال شخص را بررسی می کنن که اگر آنها مشکلی نداشت او روانه ی بهشت می شود و اگر نمازش قبول نشود باقی اعمال هم پشیزی نمی ارزد و شخص وارد دوزخ می شود . مساله در اینجا است که اولاً آیا صرف نماز و پرستش خدا ملاک قطعی رستگاری انسان است یا انسانیت انسان ؟ یعنی اگر شخصی نماز نخواند اما انسان به معنای حقیقی کلمه باشد و به بیچارگان و یتیمان و انسانهای محتاج کمک کند بازهم رستگار نمی شود ؟ مساله ی بعد اینکه آیا اساساً این نحو دعوت به نماز همان جبر نیست ؟ اینکه بگویید یا نماز می خوانید یا بروید به جهنم ! آیا این جبر است یا اختیار ؟ بله البته شما می توانید نماز نخوانید اما در عوض باید طعم سوزان آتش جهنم را بچشید . بر فرض اگر این نحو دعوت به نماز جبر نباشد می توان از لحاظ روانشناسی نامش را اکراه گذاشت ، با توجه به آیه ی معروف قرآن یعنی لا اکراه فی الدین ، در دین اکراهی نیست ، پس چرا می گوید اگر نماز نخوانی به جهنم می روی و هیچ عمل دیگرت قبول نیست ؟ به واقع آیا اساساً پرستش به زور ممکن است ؟ آیا می شود کسی را به زور پرستید ؟ می دانیم که پرستش یک امر درونی و عاشقانه است که نیاز به اخلاص دارد و با ریا متناقض است ، پس نمازی که با تهدید اجرا شود یک امر ریاکارانه ای بیش نیست که به هیچ عنوان نمی توان نام نماز یا عبودیت را بر آن گذاشت و امری بی فایده است .

این هم یک مساله ی دیگر از مسائل دین !

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مرسی حامد جان :icon_gol: والا به نظر بنده حقیر اگه یکی به ما لطف کنه ما هم وظایفی داریم خوب وقتی خدا نه اصلا خدا نه نیروی برتر ما رو می آفرینه پس یعنی لطف کرده بنابراین ما هم باید یک جاهایی نازشو بکشیم منت بکشیم و تشکر کنیم به شیوه ای که اون دوست داره چطوره که کسی تو این دنیا به ما لطف میکنه مثلا کاری رو برای ما جور میکنه یا هزارتا مثال دیگه ما چپ میریم راست میایم تشکر میکنیم میگیم آقا مخلصم مدیونم از این حرفها این خدای بدبخت چه هیزم تری به ما فروخته نمیدونم :ws3: حالا فرمایش شما متین منم با نظر شما موافقم که جبر درست نیست و این طریق عبادت بی ارزش هست چون از دل نیست اما با این که کل مسئله نماز زیر سوال بره مخالفم چون این خدا که همان قدرت برتر هست دوست داره ما اینطوری ازش تشکر کنیم آقا لطف کرده آفریده حالا عشقشه اینجوری ازش تشکر کنیم اما نه به زور خدا در سوره بقره میفرماید : > در دین هیچ اجباری نیست و خدا خودش فرموده هیچ چیز از نظر ما پنهان نیست و ما خوبی رو میبینیم و بدی رو حتی اگر به قدر ناچیزی باشد و همچنین فرموده در آخرت ممکن هست از حق خودش بگذره اما از حق الناس هست که نمیگذره و خدا بسیا ر مهربانتر از این حرفهاست که بخواهیم در یک چارچوب خشک محدودش کنیم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مساله دوم :

در دین اسلام گفته می شود باید با آداب خاص نماز به جای آورد . همانا به جای آوردن این نمازهای یومیه درصورتی که مقبول واقع شود ( خاطرنشان می کنیم که قبول شدنش هم به نظر می رسد سخت است ) در روز قیامت مابقی اعمال شخص را بررسی می کنن که اگر آنها مشکلی نداشت او روانه ی بهشت می شود و اگر نمازش قبول نشود باقی اعمال هم پشیزی نمی ارزد و شخص وارد دوزخ می شود . مساله در اینجا است که اولاً آیا صرف نماز و پرستش خدا ملاک قطعی رستگاری انسان است یا انسانیت انسان ؟ یعنی اگر شخصی نماز نخواند اما انسان به معنای حقیقی کلمه باشد و به بیچارگان و یتیمان و انسانهای محتاج کمک کند بازهم رستگار نمی شود ؟ مساله ی بعد اینکه آیا اساساً این نحو دعوت به نماز همان جبر نیست ؟ اینکه بگویید یا نماز می خوانید یا بروید به جهنم ! آیا این جبر است یا اختیار ؟ بله البته شما می توانید نماز نخوانید اما در عوض باید طعم سوزان آتش جهنم را بچشید . بر فرض اگر این نحو دعوت به نماز جبر نباشد می توان از لحاظ روانشناسی نامش را اکراه گذاشت ، با توجه به آیه ی معروف قرآن یعنی لا اکراه فی الدین ، در دین اکراهی نیست ، پس چرا می گوید اگر نماز نخوانی به جهنم می روی و هیچ عمل دیگرت قبول نیست ؟ به واقع آیا اساساً پرستش به زور ممکن است ؟ آیا

 

برادر جان وقتی که شیطان با اون سابقه عبادت6000 ساله:w58: و اونهمه خلوص و قرب(اونجوری که میگن) با نگفتن یه کلمه با اردنگی میندازنشن برون و اونهمه لعنت و نفرین پشت سرشم میکنن دیگه کلاه همه پس معرکس!!

چه اعتباری به این خدا اینقد نامتعادل هست؟

این دین سراسر تناقض و فریبکاریه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
:icon_gol: استارترو شمارو عشقه :icon_gol:

 

ادبیاتتون آشناست انگار. به نظرتون این تبعیض قائل شدن نیست که خدای شما صدها سال پیش هوای قومی ایرادگیر و طمع خو و بوقلمون صفت رو داشته باشه ولی اکنون حوصله توجه به نوزادی بی دفاع و بی گناه رو نداشته باشه؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.
×
×
  • اضافه کردن...