رفتن به مطلب

چگونه ازدواج مجدد موفق داشته باشید ؟


ارسال های توصیه شده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

مردان در ازدواج دوم موفق‌ترند يا زنان؟

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به‌نظر من در ازدواج دوم كسي موفق‌تر است كه بتواند فارغ از ازدواج اول با انگيزه‌هاي سالم و بهتري دست به انتخاب بزند. آنچه تجربه من از مراجعانم نشان مي‌دهد اين است كه بسياري از افراد در ازدواج دوم براي فرار از تنهايي، فشار‌هاي خانوادگي و اجتماعي يا براي رو كم كني همسر سابق و خانواده‌اش يا رفع نياز‌هاي عاطفي، جنسي، مالي و.. بدون درنظر گرفتن معيارهاي مناسب فقط براي فرار از شرايط موجود تن به ازدواج مجدد مي‌دهند. تجربه نشان داده، بسياري افراد بعد از طلاق بيشتر به‌دنبال بيان عيب و ايراد‌هاي طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و كم و كاستي‌هايي كه در انتخاب همسر و در زندگي مشترك داشته‌اند توجه چنداني نمي‌كنند. به اصطلاح بيشتر نقش قرباني و كسي كه مظلوم واقع شده به‌خود مي‌گيرند و همين موضوع باعث مي‌شود، دوباره در انتخاب خود دچار اشتباه شوند. فارغ از اين مسئله اگر بخواهيم بگوييم كه مردان در ازدواج دوم موفق‌ترند يا زنان، معتقدم با درنظر گرفتن مسائل فرهنگي و اجتماعي كنار آمدن با مسئله طلاق براي مردان بسيار راحت‌تر از زنان است. زيرا جامعه با يك مرد طلاق گرفته بسيار راحت‌تر از يك زن مطلقه كنار مي‌آيد. برچسب زن مطلقه محدوديت زيادي براي ازدواج مجدد يك زن ايجاد مي‌كند و احتمال پيشنهاد‌هاي مناسبي كه دريافت مي‌كند تا از ميان آن‌ها دست به انتخاب بزند به‌طور قابل ملاحظه‌اي كاهش مي‌يابد. درصورتي‌كه در مردها نه تنها نيازي به انتظار كشيدن براي دريافت پيشنهادي نيست كه حتي به راحتي مي‌توانند از ميان دختران مجرد هم امكان انتخاب داشته باشند. بنابراين اگر انگيزه‌هاي سالم و معيارهاي مناسبي براي انتخاب بعدي داشته باشند مي‌توان اين احتمال موفقيت آن‌ها را بيشتر در نظر گرفت.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

پيشگيري از ازدواج‌هاي پرخطر (كدام ازدواج‌ها موفق نيستند؟)

 

به‌نظر من ازدواج‌هايي كه مبناي احساسي دارند ازدواج‌هاي پرخطري هستند؛ فردي كه براي فرار از شرايط موجود ازدواج مي‌كند، شرايط سخت خانه پدري، براي به دست آوردن آزادي، براي انتقام از پدر يا مادر يا كسي كه به او نرسيده اند، براي نجات دادن طرف مقابل از مشكلاتي كه دارد، ازدواج از سر دلسوزي و حمايت، عجله كردن براي اين‌كه دير شده و سنم بالا رفته، كساني كه به لحاظ احساسي چنان درگير شده‌اند؛ تفاوت‌هاي قابل ملاحظه سني، ظاهري، تحصيلي، اقتصادي، فرهنگي، اعتقادي، جايگاه اجتماعي، شغلي و حتي سلامت جسمي، رواني، اعتياد طرف مقابل و... را ناديده مي‌گيرند و معتقدند، عشق هر نوع اختلاف و تفاوتي راحل مي‌كند. تجربه من در فضاي مشاوره در ارتباط با افرادي كه حتي به‌اصطلاح براي مشاوره ازدواج آمده‌اند اين است كه وقتي به لحاظ احساسي درگير مي‌شوند ديگر نه چشم‌هاي‌شان مي‌بيند و نه گوش‌ها‌ي‌شان مي‌شنود. زيرا وقتي تفاوت‌هاي مشهود و آسيب زننده را هم خاطرنشان مي‌كنيم از كنارشان به سادگي مي‌گذرند و البته بعد‌ها به همان دلايل دوباره مراجعه مي‌كنند و مي‌گويند؛ شما مي‌گفتيد اما ما فكر نمي‌كرديم جدي باشد و فكر مي‌كرديم دوست داشتن همه اين‌ها را حل مي‌كند...

 

 

ازدواج با فرزندان اول و آخر خانواده در موفقيت ازدواج موثر است؟

 

خانواده در ارتباط با فرزند اول بي‌تجربه است در نتيجه ممكن است سختگيري‌هاي اضافي داشته باشد. از طرفي فشار كمتري روي عروس يا داماد اول است زيرا با كسي مقايسه نمي‌شوند و جايگاه خاصي به‌عنوان عروس يا داماد اول دارند و ديگران حكم بزرگ‌تري و احترام براي‌شان قائل هستند. البته گاهي خانواده‌ها انتظارات بيش از اندازه‌اي از آن‌ها دارند كه به مرور در مورد بعدي‌ها تعديل مي‌شود. در مورد فرزندان آخر خانواده از آنجايي كه باتجربه‌تر شده‌اند احتمال سهل‌گير‌تر شدن بيشتر اما گاهي اگر در ازدواج‌هاي قبلي موفق نبوده‌اند ميزان سختگيري حتي تا حد بدبيني افزايش مي‌يابد. گاهي در مورد فرزند آخر، فرزندان بزرگ‌تر براي او حس پدر و مادري دارند و اگر خانواده دخالت‌گر باشد، فرزند اول آن‌ها هم تاثيرپذير از خانواده‌اش شده و در نتيجه ميزان دخالت‌ها چند برابر مي‌شود. به‌نظر مي‌رسد كه روي عروس و داماد آخر سختي بيشتري باشد زيرا از آن‌ها انتظار مي‌رود، مثل عروس يا داماد قبلي‌ باشند يا نباشند اين توقعات مي‌تواند ورود آن‌ها به خانواده جديد و همراه شدن‌شان را سخت‌تر كند. گذشته از اين‌ها به‌نظر من ميزان اثر‌گذاري آن در موفقيت ازدواج باز هم بستگي به ويژگي‌هاي شخصيتي، مهارت‌ها و سلامت روان هر يك از زوجين دارد. ممكن از فردي عروس يا داماد آخر باشد اما به دليل اعتماد به نفس و مهارت‌هاي ارتباطي مناسبي كه دارد جايگاه خودش را در خانواده همسر مي‌يابد ولي فردي كه به‌شدت نياز به ديده شدن و احترام دارد و از درون عزت نفسي ندارد حتي اگر عروس يا داماد اول هم باشد با كوچك‌ترين توجهي به ديگران حالش دگرگون مي‌شود و اين معمولا به ارتباط زن و شوهر هم كشيده مي‌شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

چه كساني معمولا زندگي زناشويي را خراب مي‌كنند؟

 

خانواده‌هاي كنترل‌كننده و مداخله گر و دوستان ناباب هر كدام از زوجين، مي‌تواند اثرات مخربي در زندگي زناشويي داشته باشند. از طرفي هر چه قدر شخصيت زن يا شوهر وابسته و بدون اعتماد به نفس باشد و مهارت‌هاي آن‌ها براي گفت‌وگو و حمايت كردن از هم و حريم قائل شدن براي خانواده جديدي كه تشكيل داده‌اند كمتر باشد ميزان تاثير مخرب اطرافيان كنترل گر مي‌تواند بيشتر باشد. به عبارتي تا وقتي زوجين به‌عنوان نماينده 2 خانواده يا دوستان با هم مبارزه مي‌كنند و رابطه بين‌شان نه براساس نقش همسري بلكه براساس نقش‌هاي سابق‌شان مثل دختربودن، پسر بودن يا خاله و دايي بودن شكل مي‌گيرد، فضاي زندگي مشترك مثل ميدان نبرد است نه آرامش...

 

 

 

ملاقات، چگونه، چه زماني، چه مدت؟

(‌ارتباط موفق در دوران قبل از ازدواج)

به‌نظر من حداقل زمان آشنايي يك ماه است. البته خيلي‌ها مي‌گويند 3 تا 6 ماه اما براي شناخت بيشتر و كامل‌تر بهتر است يكديگر را در موقعيت‌هاي مختلف اجتماعي و خانوادگي ببينند. در موقعيت‌هاي اجتماعي 2نفر ضمن گفت‌وگو براي شناخت بيشتر از هم، يكديگر را از لحاظ نحوه برخورد و رفتار و طرز پوشش و... ارزيابي كنند. در موقعيت‌هاي خانوادگي خوب است كه دختر و پسر به همراه خانواده و به تنهايي چند جلسه‌اي در خانواده طرف مقابل ديدارهايي داشته باشند تا نسبت به مسائل فرهنگي، اعتقادي، آداب و رسوم، مناسبات خانوادگي يكديگر شناخت بهتري به‌دست آورند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مخالفت خانواده‌ها با فرد مورد علاقه

 

اولين و مهم‌ترين قدم در انجام اين امر اين است كه به دلايل مخالفت خانواده‌ها گوش دهيم و بعد اگر لازم باشد دلايل خودمان را محترمانه به آن‌ها بگوييم. خيلي وقت‌ها دليل مخالفت خانواده‌ها براي اين است كه با توجه به شناختي كه از فرزندشان دارند فكر مي‌كنند كه آن‌ها به درد هم نمي‌خورند و شايد در بسياري از موارد اين مخالفت‌ها به‌جا باشد اما چه به‌جا باشد و چه نابجا اين وظيفه فرزند است كه به‌طور منطقي با خانواده گفت‌وگو كنند و دلايلش را عنوان كند اما زماني‌كه فرزندان احساسي برخورد مي‌كنند و با داد و فرياد و جاروجنجال يا قهر‌كردن و... سعي در جلب موافقت خانواده دارند، اوضاع بدتر مي‌شود و معمولا خانواده‌ها جبهه سخت‌تري نسبت به فرد مورد علاقه فرزندشان مي‌گيرند. گاهي بهتر است به خانواده‌ها فرصت داده بشود تا احساسات تندشان فروكش كند. يا واسطه‌كردن فردي كه مورد قبول خانواده است مي‌تواند موثر باشد، به‌خصوص زماني‌كه خود فرد مهارت گفت‌وگو ندارد. در‌نهايت هر تصميمي كه فرد بگيرد مسئوليت آن به‌عهده خودش است زيرا هر انتخابي هزينه و بهاي خودش را دارد.

 

آيا در ازدواج مجدد بايد بچه‌دار شد؟

 

چرا كه نه.. تنها بستگي به خواسته طرفين دارد. بد نيست كه نكاتي را درنظر داشته باشند اين‌كه آيا 2 نفر از ازدواج قبلي خود فرزندي دارند يا خير؟ آيا بچه‌ها با آن‌ها زندگي مي‌كنند يا خير؟ با توجه به اين شرايط معمولا خانواده با مشكلاتي روبه‌رو مي‌شود كه براي مديريت آن مي‌توانند از كمك روان‌شناس استفاده كنند تا اين خانواده جديد با حداقل مشكلات در كنار هم زندگي كنند.

 

 

چه كساني در ارتباط و خواستگاري مردود مي‌شوند؟

اين سوال كمي شخصي است و به ويژگي‌هاي شخصيتي هر فرد بر مي‌گردد كه چه افرادي را مي‌پسندد يا نمي‌پسندد اما توصيه‌ام اين است‌، افرادي‌كه از سلامت روان برخوردار نيستند افراد مناسبي براي ازدواج نيستند. خانواده‌ها درنظر داشته باشند كه صرف داشتن يك وجهه اجتماعي يا شغل مناسب، نشان‌دهنده سلامت روان افراد نيست. رفتارهايي مثل بدبيني شديد، خساست‌هاي بيش از حد، تندخويي و پرخاشگري، نا‌توانايي در ابراز احساسات، اعتماد‌به‌نفس پايين، رفيق‌بازي، وابستگي بيش از حد به مادر، مي‌تواند نشان‌دهنده شخصيت‌هاي آسيب‌ديده باشد كه خيلي وقت‌ها توسط خانواده‌ها به‌عنوان فردي غيرتي، مقتصد، درونگرا، خجالتي، اجتماعي و عاطفي ارزيابي مي‌شود يا افراد معتاد، بزهكار و بيكار و علاف موارد مناسبي نيستند اما گاهي به خاطر درگيري‌هاي احساسي فرد از اين مسائل چشم‌پوشي مي‌كند به اين اميد كه با عشق بعد از ازدواج او را تغيير مي‌دهد اما اين نكته بسيار مهم است كه انتخاب هر فرد براساس بالفعل‌هاي طرف مقابلش باشد نه بالقوه‌هاي او..

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تكنيك قطع رابطه

 

مهم‌ترين قدم در قطع رابطه اين است كه فرد بتواند با موضوع منطقي برخورد كند. زيرا با احساس نمي‌توان يك رابطه را قطع كرد. اگر فرد بتواند تكليفش را با خودش روشن كند به قول معروف با خودش كنار بيايد معمولا اعلام‌كردن به طرف مقابل برايش چندان سخت نيست. كافي است فرد طي يك قرار حضوري يا تماس تلفني ضمن تشكر از طرف مقابل كه اين فرصت را براي شناختنش به او داده، عنوان ‌كند كه با توجه به شناختي كه در اين مدت به‌دست آورده فكر مي‌كند كه آينده مطلوبي كه او مد‌نظر دارد در كنار هم نخواهند داشت و با آرزوي خوشبختي و آينده‌اي خوب براي او گفت‌وگو را تمام ‌كند. قدم آخر اين است كه هرگونه هديه و يادگاري كه از او دارد برگردانده و اگر ايميل و پيامكي رد‌و‌بدل شده پاك كند و در ادامه هرگونه ارتباطي با او را قطع كند. معمولا حتي اگر وابستگي و علاقه‌اي هم شكل گرفته باشد، مي‌بيند كه بعد از 2 يا 3 ماه به‌راحتي با مسئله كنار آمده است. در بسياري از خواستگاري‌ها وقتي جواب يكي از طرفين منفي است، بهتر است به همين شكل به خانواده طرف مقابل اطلاع داده شود. متاسفانه گاهي ديده مي‌شود كه وقتي جواب خانواده پسر منفي است خانواده دختر را در بي‌خبري مي‌گذارند. چه خوب است كه اين آداب اجتماعي براي پايان يك خواستگاري توسط خانواده‌ها به‌جا آورده شود.

 

 

 

آشنايي طولاني‌مدت و ملاقات‌هاي متعدد آيا در نتيجه ازدواج تاثيري دارد؟

آشنايي‌هاي طولاني‌مدت معمولا در رابطه تاثير منفي دارد. با توجه به تجربه شخصي‌ام از مراجعانم، فكر مي‌كنم كه آشنايي‌هاي و نامزدي‌هاي طولاني‌مدت باعث به‌وجود‌آمدن توقعات زياد و سردي در رابطه مي‌شود. به اين دليل كه شكل رابطه قبل از ازدواج ( در دوران آشنايي و نامزدي) با بعد از ازدواج بسيار متفاوت است. وقتي اين رابطه طولاني مي‌شود، 2 طرف تصور مي‌كنند كه يكديگر را كاملا شناخته‌اند درصورتي كه وقتي دونفر به‌طور رسمي يا به قول معروف زير يك سقف مي‌روند با وجوه ديگر و واقعي‌تري از شخصيت يكديگر آشنا مي‌شوند كه براي‌شان ناآشنا و گاه عجيب است. من از خيلي‌ها شنيده‌ام كه مي‌گويند: «من اونو خوب مي‌شناختم قبلا اصلا اينطوري نبود.» به اين علت كه شكل رابطه تغيير كرده و نقش‌ها و مسئوليت‌ها پررنگ‌تر شده اما طرفين هنوز انتظار رفتار‌ها و واكنش‌هاي قبل از ازدواج را از هم دارند و پذيرش تصوير جديد و هماهنگ‌شدن با آن براي‌شان مشكل مي‌شود. درصورتي‌كه در روابط زير يك سال 2 نفر به يك شناخت كلي از هم مي‌رسند كه بعد از ازدواج تكميل مي‌شود.

 

برترین ها

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...