رفتن به مطلب

نقد مینارشیست‌ها بر آنارشوکاپیتالیسم


*Mahla*

ارسال های توصیه شده

آنارشیسم

 

نقد مینارشیست‌ها بر آنارشوکاپیتالیسم

 

 

برایان کاپلان

مترجم: مجید رويین پرویزی

شاید نخستین نمونه حمله‌ مینارشیستی به آنارشوکاپیتالیسم را بتوان در مقاله‌ «ماهیت حکومت» آین رند یافت.

 

[TABLE=align: left]

[TR]

[TD=width: 100%] 29-03.jpg

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

(مینارشیست‌ها طرفدار دولتی حداقلی یا نگهبان هستند که تنها پلیس، دادگاه‌ها، نظام قضایی و دفاع ملی را ارائه کند.) انتقاد او شامل چهار استدلال اساسی بود. اولین شان، تنها همان دیدگاه‌هابز را تکرار می‌کرد که جامعه بودن حکومت به ورطه‌ هرج و مرجی خشونت آمیز فروخواهد غلتید. دوم، این بود که بنگاه‌های پلیسی که آنارشوکاپیتالیست‌ها حامی‌اش هستند خیلی زود به جنگ منجر خواهد شد.

هرگاه که چالشی میان طرفین دعوا که آژانس‌های حفاظتی متفاوتی را برگزیده‌اند ایجاد شود. «فرض كنيد آقای اسمیت، مشتری حکومت الف، شک داشته باشد که همسایه‌اش آقای جونز، مشتری حکومت ب، به او دستبرد زده است. تیمی از پلیس الف به خانه‌ آقای جونز می‌رود و در آنجا با تیمی از پلیس ب روبه‌رو می‌شود که می‌گویند حکومت الف را به رسمیت نمی‌شناسند، آنوقت چه اتفاقی می‌افتد؟ باقی‌اش را خودتان تصور کنید.»

استدلال سوم او این بود که آنارشوکاپیتالیسم یک معرفت شناسی ذهن‌گرای غیرعقلایی است که به افراد اجازه می‌دهد هرکدام برای خود تصمیم بگیرند آیا استفاده از نیروی فیزیکی مجاز است یا خیر. سرانجام، چهارمین استدلال او این بود که آنارشوکاپیتالیسم فاقد یک بسته قانونی ملموس خواهد بود (به این معنا که، هم همگان از وجودش آگاه باشند و هم به لحاظ اخلاقی معتبر باشد.)

روی چایلدز در مقاله‌ خود «عین گرایی و دولت: نامه‌ای سرگشاده به آین رند» پاسخ استدلالات رند را به تفصیل داد و آنجا کوشید او را قانع کند که تنها موضعی که با دیدگاه او مبنی بر عدم مبادرت به استفاده از زور سازگار است، موضع آنارشوکاپیتالیست‌ها است.

به طور خلاصه، چایلدز استدلال کرد که مثل هر نهاد دیگر بازار آزاد، پلیس خصوصی انگیزه‌های اقتصادی خواهد داشت تا وظایفش را مسالمت آمیز و کارآ به انجام رساند؛ پلیس از پیش به قراردادهای مبادله‌ای دقیق خواهد اندیشید تا آنگونه رویارویی که موجب وحشت رند است هرگز پیش نیاید و یک بسته‌ قانونی عینی روشن هم می‌تواند توسط قضات بازار آزاد شکل بگیرد.

چایلدز شدیدا با این ادعای رند که آنارشوکاپیتالیسم هرگونه ارتباطی با عقلانیت گریزی داشته باشد مخالفت نمود و گفت که یک فرد در قضاوتش مبنی بر استفاده یا عدم استفاده از خشونت بازدارنده، همان قدر می‌تواند عقلایی یا غیرعقلایی رفتار کند که حکومت. به بیان خود چایلدز: «با چه معیار معرفت شناسی عمل یک فرد دلبخواهی لقب می‌گیرد، اما یک گروه از افراد هدفمند؟»

رابرت نوزیک هم دیگر فردی بود که تلاش مشهور دیگری برای به چالش کشیدن آنارشوکاپیتالیست‌ها بر مبنای عقاید لیبرتارینی نمود. در اساس، نوزیک استدلال می‌کرد که عرضه‌ پلیس و خدمات قانونی یک مونوپولی (انحصار) طبیعی جغرافیایی است و بنابراين با فرآیند دست نامريی بازار دولت خود به خود شکل خواهد گرفت.

جزئیات این استدلال به نسبت پیچیده است: نوزیک حقی را پذیرفت، که شدیدا توسط سایر لیبرتارین‌ها مورد مخالفت بود. اینکه اعمالی که به شکل غیرمعمول برای دیگران مخاطره آمیزند

ممنوع شوند؛ او سپس افزود افرادی که اعمال شان به این طریق ممنوع شده است مستحق دریافت پاداشی برای جبران آن هستند. با استفاده از این دو اصل، نوزیک ادعا کرد که آژانس حفاظتی مسلط در هر منطقه می‌تواند به شکلی معقول رقابت را ممنوع سازد، بر این اساس که کاری بسیار مخاطره آمیز است و بنابراین خود تبدیل به دولتی فوق حداقلی می‌شود. اما آن وقت مجبور می‌شود خسارت مشتریانی را که از خرید خدمات سایر رقبا منع شده‌اند جبران نماید و او این‌کار را از طریق اعطای حق برخورداری از پلیس و خدمات قانونی خودش انجام خواهد داد – و به این ترتیب تبدیل به دولتی حداقلی می‌شود. و به گفته‌ نوزیک، هیچ یک از مراحل پیش گفته، منجر به نقض حقوق لیبرتارینی نمی‌شوند.

می‌توان گفت بیشتر از دو جین حملات آنارشیستی به روشی که نوزیک با آن به اشتقاق دولت حداقلی خودش پرداخته وارد شده است. برای شروع، هیچ دولتی آن گونه که نوزیک شرح داده شکل نمی‌گیرد، پس تمام دولت‌های موجود نامشروع بوده و کماکان باید ملغی گردند. دوم، آنارشوکاپیتالیست‌ها فرض نوزیک را که دفاع انحصاری طبیعی است به چالش می‌کشند و بر این نکته انگشت می‌گذارند که صنایع حفاظتی مدرن کاملا غیرمتمرکز و رقابتی هستند. سرانجام، آنها اصل مخاطره و پاداش نوزیک را رد می‌کنند، با این اتهام که چنین اصلی مستقیما به استبداد قوانین بازدارنده می‌انجامد.

 

دنیای اقتصاد

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...