Fahim 9563 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ با استفاده از اسيد بوريک (Boric Acid) و الکل صنعتي مي توانيد ماده سوختي جديدي درست کنيد که با آتش زدن آن شعله آتش شما سبز رنگ شود! طريقه ساخت: مقدار يک قاشق غذاخوري پودر "اسيد بوريک" را در يک بطري معمولي الکل صنعتي (الکل چوب) بريزيد و به مدت 5دقيقه آن را خوب هم بزنيد و تکان دهيد. کار تمام است! ماده سوختي شما حاضر است. با آتش زدن اين مخلوط سوختي مشاهده مي کنيد که آتشي با شعله سبز رنگ از آن ساطع مي شود! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ بچه ها همه یه پا شیمیدان شدن دیگه 1 لینک به دیدگاه
Fahim 9563 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ بچه ها همه یه پا شیمیدان شدن دیگه نیاز باعث میشه آدم به هر رشته ای یا هر کاری علاقمند بشه . مثلا خود من دربه در دارم دنبال ترقه می گردم چون یه دخترم بهم ترقه نمیدن هیچ دعوام هم می کنن . 1 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ نیاز باعث میشه آدم به هر رشته ای یا هر کاری علاقمند بشه .مثلا خود من دربه در دارم دنبال ترقه می گردم چون یه دخترم بهم ترقه نمیدن هیچ دعوام هم می کنن . نگران نباش امین یه اتاق ترقه خریده!! میریم تبریز اونجا آتیش میسوزونیم! 1 لینک به دیدگاه
Fahim 9563 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ نگران نباش امین یه اتاق ترقه خریده!!میریم تبریز اونجا آتیش میسوزونیم! موافقم 1 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۸ نگران نباش امین یه اتاق ترقه خریده!!میریم تبریز اونجا آتیش میسوزونیم! موافقم با کمال میل از شما پذیرایی میشه... تخمه هم با خودتون بیارید...یا نه...همینجا تخمه های اعلا داریم...آجیلشم که به اندازه کافی معروفه... فرداشم میریم زینگ میزنم...همه مهمونه من!(پرسی 8تومنه ها!) اصلاً تبریزو آتیش میزنیمو با هم میریم اصفهان!! لینک به دیدگاه
Iman-Emperatour 4937 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۸۸ بابا چه کاریه میریم تبریز یه شکار گوزنی آهویی میزنیم بعد میریم تبریز همونجا تو چهار شنبه سوری کبابش میکنیم دوره هم می خوریمش! چه صفایی می کنیم ما... 1 لینک به دیدگاه
surush 1359 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۸۸ شب 4شنبه سوری اخر سال کهنه زردی خودرا با طراوت سرخی اتش عوض کنیم و هر انچه بدی و کژی که خواستیم و یا نخواستیم و لی همراه ما بود رادود کنیم و به دیار نیستی بفرستیم. 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۸۹ با سلام به همه. چهارشنبه سوری نه تنها در گیلان، بلکه در تمامی نقاط ایران برجستهترین و پرشورترین رسم در مجموعه رسمهای مقدماتی نوروز است که مهمترین عنصر آن آتش است و نامش نیز برگرفته از شعلههای آتش است. "سوری" به معنی سرخی است و هم از این جهت در بسیاری از نقاط، "چهارشنبه سرخی" نیز به آن میگویند. نام گیلانی چهارشنبه سوری، "گولی گولی چارشنبه" است که هم سرخی گلها و هم سرخی شعلههای آتش را به همراه دارد. رسم چهارشنبه سوری در مناطق مختلف استان گیلان متفاوت است. در منطقه ماسال و آبادیهای جنگلی اطراف آن و کوهستانهای تالش، چهارشنبه سوری را "کولی کولی چارشنبه" مینامند. مردم ماسال، شب چهارشنبه سوری به طرف قبله در فهت جا پشتههای کاه میگذارند و هنگام غروب، آتش میزنند، سپس از روی آتش میپرند و میگویند: "کولی کولی چارشنبه." همه مردم آن شب شادی کرده و عدهای با تفنگ شلیک میکنند و بعد در کنار سفره شام جمع میشوند. مرسوم است که در این شب در سفره باید هفت نوع خورش و خوردنی باشد. در شهرستان آستارا نیز مردم تودههایی از کلش برنج را به تعداد پنج یا هفت تا نه کپه گرد میآورند و آتش میزنند، اول بزرگترها و بعد جوانترها و بچهها از روی آنها میپرند. در منطقه دیلمان نیز پنج یا هفت تپه گون میگذارند، آتش میزنند و از روی آن میپرند و میگویند: "گل گل چارشنبه، نکبت بشه دولت بیه." در شهرستان رودبار نیز سه تا هفت کپه کاه میگذارند و آتش میزنند و از آتش سرخ رویی میخواهند. در بندر انزلی نیز از روی آتش کلشهای شالی میپرند و میگویند: "گول گول چارشنبه، به حق پنشنبه، نکبت بشه، شوکت بیه، زردی بشه، سرخی بیه." در منطقه نومندان، لیسار و هشتپر نیز هفت کپه کلش روشن میکنند و به زبان ترکی درد و بلایشان را روی شعلههای آتش میریزند. پس از پریدن از روی آتش، ظروف شکستنی معیوب را بهدور میریزند و دختران دم بخت را برای دقایقی از خانه بیرون میکنند تا در آن سال به خانه بخت بروند و ظرف آبی را هم که کنار آتشها نهادهاند، به زمین میپاشند. "آب" دومین عنصر مهمی است که به اشکال مختلف در مراسم چهارشنبه سوری در گیلان حضور دارد. در اغلب نقاط شرق گیلان، چهارشنبه سوری ظرف آبی از رودخانه یا چشمه به خانه میبرند و بعضی هم هنگام بردن آب کلامی هم حرف میزنند و این آب را "لال آب" مینامند. در منطقه املش نیز پس از پریدن از روی آتش، جوانان کوزهای برمیبردارند و آن را آب هفت چشمه پر میکنند و این آب را که "آب هفت کوثر" مینامند به طرف آسمان میپاشند تا سال بارانی داشته باشند و بقیه آن سر و روی خود را میشویند تا سلامتی بیاورد و بخشی از آب را در مرزعه میپاشند تا زمین پر محصول شود. در منطقه دیلمان از توابع شهرستان سیاهکل نیز صبح چهارشنبه مردم به حمام میرفتند و با نوعی جام برنجی معروف به چل طاس (چل کلید) پنج تا هفت یا نه جام آب روی سر خود میریختند. همچنین در مناطق تالش، رودبار و شرق گیلان، بهویژه مناطق کوهستانی رسم است که شب چهارشنبه سوری از روی آب روان میپرند و این کار را موجب دفع بلا و بیماری میدانند. در منطقه رستم آباد شهرستان رودبار پس از پریدن از روی آب، بزرگ خانواده دو سنگ از داخل آب برمیدارد؛ یکی را در انبار برنج و دیگری را در انبار آرد میگذارد تا برکت بیاورد. در شهر تالش عنصری اسطورهای به نام "چارشنبه خاتون" وجود دارد که با صفات "گلابتون گیسوی بلند اندام زیبا" و "پری گیسو بلند خوش اندام" و اینگونه القاب توصیف میشود. چارشنبه خاتون با آب و برکت پیوند خاصی دارد. این پری گیسو بلند در شب چهارشنبه سوری به هر خانهای سر میزند و از غذاهای خاص چهارشنبه سوری که برایش گذاشتهاند، لقمهای میخورد و برای خانوادههایی که خانه خود را در آستانه بهار و سال نو پاکیزه کردهاند، دعا میکند و به آنها برکت میدهد. در تالش رسم است که شب چهارشنبه سوری مقداری از غذاهای خود را در ظرفی میگذارند و پشت در خانه یا اتاق قرار میدهند تا "چارشنبه خاتون" از آن بخورد و برایشان برکت بیاورد. مردم این مناطق برای دیدن "چارشنبه خاتون" باید بعد از نیمه شب چهارشنبه آخر سال سر کهنهترین چاه آب منطقه بروند، لباس را بهطور کامل از تن بهدر کنند، سر در چاه فرو برند و "چارشنبه خاتون" را صدا بزنند، آنگاه آب چاه میجوشد و خاتون بلند بالای گلابتون گیسوی چهارشنبه از آن بیرون میآید و سیلی به گوش کسی که صدایش کرده است میزند، اگر او نترسید و نگریخت و یا بیهوش نشد، هرچه از او بخواهد برایش فراهم میکند. در برخی مناطق استان گیلان نیز خریدن آینه، اسفند و ماهی سفره هفت سین نوروز در شب چهارشنبه سوری را خوش شگون میدانند؛ بهویژه در رشت این کار را با آداب خاصی انجام میدهند. معمولاً اگر دختر دم بخت در خانه داشته باشند، خریدن اسفند برعهده اوست. دختر از خانه بیرون میرود و از اولین دکان رو به قبله میپرسد: "اسفند داری؟" و بیآنکه منتظر جواب بماند، به راه میافتد و از دکانهای دیگر تا هفت دکان همین سئوال را میپرسد و سپس به سراغ اولی برمیگردد و از او اسفند میخرد. فروشنده هم این شعر را برایش میخواند: "اسفن دو کون، چاووش بیه، تی مرد مار به هوش بیه"، یعنی اسفند دود کن و با آن طلسمها را باطل کن تا چاووش بیاید و مادر شوهرت به هوش بیاید. علاوه بر اسفند، آینه، آجیل، سبزی و ماهی سفره هفت سین بسیاری از لوازم دیگر عید را هم شب چهارشنبه سوری تهیه میکنند. به همین دلیل بازار فروشندگان و بازارهای هفتگی در گیلان بسیار گرم است و بازار چهارشنبه سوری حال و هوای خاصی دارد. معمولاً بازار را چراغانی و آذین میبندند و هر فروشندهای با شعر و ترانهای به عرضه کالای خود میپردازد. بازارهای هفتگی پیش از نوروز را به هر روزی که منسوب باشد، "عید بازار" مینامند. "شال اندازی" هم از رسمهای پرشور و زیبای چهارشنبه سوری در استان گیلان و اغلب مناطق ایران است که امروزه تا آبادیهای دوردست کوهستانی و جنگلی عقبنشینی کرده و در همه جا معمول نیست. شب که فرا میرسد، پسران جوان شال یا دستمالی برمیدارند و برای شال اندازی و یا دستمال اندازی به خانه همسایهها و اهل محله میروند. معمولاً سر راه گلی هم میچینند و به گوشه شال یا دستمال میبندند و آن را آهسته از در اتاق به داخل میاندازند و خود در گوشهای پنهان میشوند. صاحب خانه مقداری آجیل چهارشنبه سوری و شیرینی و گاهی پول بهجای گل در دستمال یا شال میبندد و آن را در آستانه در قرار میدهد و شال اندازان آن را برمیدارند و به سرعت دور میشوند. "شال اندازی" در منطقه تالش در گذشته به نوعی خواستگاری تلقی میشد. پسری که دختری را میخواست، سعی میکرد زودتر از دیگران برای شال اندازی به خانه آن دختر برود، چون گاهی صاحب خانه اولین شال انداز را به نزد خود میخواند و دخترش را نامزد او میکرد که البته در اینگونه موارد، شال انداز چندان ناشناس هم شال نمیانداخت. "بره گردانی" در گذشته در مناطق کوهپایهای گیلان رسم بود که گالشها بره سفید و سرحال به اصطلاح "شیر مستی" را انتخاب میکردند، پشتش را با حنا رنگ کرده و دستمال رنگینی به گردنش میبستند و به خانه روستاییان میرفتند. بره را در اطاق نشیمن رها میکردند، بره در اتاق گشتی میزد و صاحب خانه یکی دو سکه پول و مقداری آجیل و شیرینی در دستمال گردنش میریخت، بچهها هم دستی به سر و گوش بره میکشیدند و نوازشش میکردند. گالش هم سال نو را مبارک میگفتند و با بره به خانهای دیگر میرفتند. "بره گردانی" را گاهی شب اول سال هم انجام میدادند و مردم پای بره را خوب و خوش شگون میدانستند. "فال گرفتن" و "خبرگیری از آینده" نیز از رسمهای چهارشنبه سوری در نقاط مختلف گیلان است. فال گوش ایستادن بر سر چهارراهها و گفتوگوی اولین رهگذران را به تناسب نیت خود تأویل کردن و فال کوزه گرفتن، از اینگونه رسمها است. رسم دیگر چهارشنبه سوری در گیلان، "قاشق زنی" است که اگرچه امروزه بیشتر برای بچهها جنبه تفریح و بازی دارد، اما در اصل یک نوعی مرادخواهی بوده است. قاشق زنها با موادی که ضمن قاشق زنی جمع میکردند، آش میپختند و بین مردم تقسیم میکردند تا مرادشان برآورده شود. پس از چهارشنبه سوری، دیگر همه در تدارک نوروز هستند. کهنه کوزههای گلین را با خاکستر آتش چهارشنبه سوری به دور افکندهاند، گرد و غبار سال را از در و دیوار خانه زدودهاند. دانههای گندم، برنج و عدس در کاسهها سبز شدهاند تا به نشانه سرسبزی و برکت بر خوان نوروزی نهند و تخم مرغها را رنگ قرمز زدهاند تا در بساط هفت سین، شادی و زایندگی و تداوم نسل را نمادی و نشانهای آرمانی باشد و بچهها را عیدانه و بازیچهای دلنشین، کودکان را در حد توان لباس نو پوشاندهاند و یا جامه تمیز دربر کردهاند و بزرگترها نیز خانه را به گل و سبزه آراسته و آب و جارو کردهاند. راستی: آبرآر ، خاخور شیمی عید شمره مبارک بی بی ایشاالله. دعا کونیمی همه تا روزان شیمی سال جدید هوا جی گول شمره بایه و اه سال بیاهتر از صد سال شمره بی بی. یعنی: برادر و خواهر عیدتون مبارک باشه ان شاء الله. دعا می کنم همه روزهای سال جدید شما به قدری خوب باشه که انگار از هوا براتون گل می باره و این سال براتون از صد سال هم بهتر و خوشوقت تر باشه. خداحافظ. منبع:http://www.lahig.ir/pages/?cid=2515 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده