spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ ترانه های فولکلور ترکی اذربایجانی فولکلور (به انگلیسی: Folklore) یا باور عامیانه را میتوان مجموعهای شامل افسانهها، داستانها، موسیقی، رقص، تاریخ شفاهی، ضربالمثلها، هزلیات، باورهای عامه، رسوم دانست.فولکلور از دو کلمه انگلیسی فولک به معنی توده و لور به معنی دانش تشکیل شده است. فولکلور را بیشتر در بررسی تودههای عامی مردم میجوید معمولاً در میان اقوام قدیمی بجز قبایل وحشی نمونههایی از فولکلور یافت میشود.واژه فولکلور را برای اولین بار ویلیام تامس عتیقهشناس انگلیسی در مقالهای که موضوع آن بحث دربارهٔ دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود بیان داشت.این اصطلاح از نیم قرن پیش نیز در ایران و ادبیات آن راه یافتهاست و بهتدریج این اصطلاح بهمعنی دانش عامیانه و دانستنیهای تودهٔ مردم رواج یافت و «فرهنگ عامه»، «فرهنگ عامیانه»، «فرهنگ توده» و «فرهنگ مردم» نامیده شد. دراین تاپیک قصد داریم درمورد ترانه ها وتصنیف های فولکلور ترکی اذربایجانی ومعرفی انها به بحث وتبادل نظر بپردازیم اگر اجرایی خاص از یک خواننده یا ترانه فولکلوریک خاصی مدنظرتان هست درهمین تاپیک درخواست بدین تا براتون پیداش کنم. موفق باشیم...گوله گوله 10 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ [h=3]فولکلور چیست ؟؟[/h] فولکلور در زمینه بعد زمانی باید در زیر سنگ آسیای زمان ، خرد و نرم شود .و با گذشت زمان ، از طریق واسطههای انتقال شفاهی یعنی فرد و جمع ، نسل به نسل بگذارد و ادامه یابد ... فرهنگ عامه ( عمومیـ همگانی ) فرهنگ عمومییا فولکلور » یكی از اجزای سازنده فرهنگ است . همه فرهنگهای شناخته شده در جهان ، چه در جامعههای ابتدایی و روستایی كه تكنولوژی « و ابزار كار ساده و ضعیف دارند وچه در جامعههای پیشرفته و صنعتی كه از تكنولوژی پیچیده و ابزار نیرومند برخوردارند ، واجد فرهنگ عامه میباشد و صورتهایی از آن را به كار میبرند. فرهنگ عمومی، جزیی از سنتهای آموخته انسان و از میراث اجتماعی جامعه اوست . بعضی ، ادبیات شفاهی را فرهنگ عامه و خود فرهنگ عامه را مقوله ادبی یا هنری فرهنگ پنداشته اند . برخی دیگر ، همه آداب و رسوم ، سنتها ، آیینها و جشنها ، ادب و هنر را در جامعه ابتدائی و روستایی و بازمانده آنها را در جامعههای پیشرفته صنعتی كه به صورت شفاهی منتقل میشود، فرهنگ عامه دانستهاند . قسمت عمده زندگی روزانه ما از عاداتی كه به ارث بردهایم تشكیل یافته و سرچشمة آنها ملی نیست ، بلكه بشری میباشد ، زیرا تظاهرات گوناگون زندگی عامّه، حاكی از عمومیت و قدمت است. این عادات هر جا كه بشر هست، خودنمایی میكند و میتوان حدس زد كه تمام آنها از ابتدای بشریت آغاز میشود و یا لااقل مربوط به دورههای بسیار باستانی است. ابزارهای یكسان كه در مناطق گوناگون پیدا شده است نه تنها دلیل ارتباط اقوام است، بلكه مؤید این نظر میشود كه همه آنها از ابزارهای ماقبل تاریخ منشعب شده است . عادات و رسوم نیز از همین قرار است . خوش آمد گفتن به كسی كه عطسه میكند در همه سرزمینها و بین همه قبایل مرسوم میباشد . آتش كردن به وسیله سایش چوب در سرتاسر سرزمین معمول بوده است . ادبیات عامه چه از حیث موضوع قصهها و ترانهها و چه از جنبه های دیگر ، عمومیت محصول زندگی توده را میرساند . اغلب در كشورهای دور از هم كه به هیچ وجه ، وسیله ارتباط بین افراد آن وجود نداشته ، اشعار عامیانهای هست كه از حیث مضمون و آهنگ ، همانند میباشند از مقایسه تمام قصههای ملتهای گوناگون كه در سرتاسر زاد بوم نژاد هند واروپای وهمچنین میان نژادهای سرخ و سیاه رواج دارد، چنین برمیآید كه بسیاری از آنها با جزیی تغییر در همه جا یافت میشود . چوپان اسكاتلندی ، ماهیگیری سیسیلی ، دایه ایرانی ، برزگرهندی و شتر چران عرب كه ممكن است بیسواد و نادان باشند و هرگز راجع به یكدیگر چیزی نشنیدهاند، یك وجه مشترك دارند و آن عبارت از قصههای عجیب و یا خنده آوری است كه گاهی ساختمان ظاهری آنها فرق میكند ولی موضوع آنها همه جا یكی است . مثلاً قضیه «ماه پیشانی » ایرانی با جزیی تغییر نزد فرانسویها ، آلمانیها و ایرلندیها وجود دارد و از حیث موضوع، با قصه نروژی نزدیكتر میباشد. این اختلاف كوچك در مضمون یك قصه كه از نواحی مختلف یك كشور جمعآوری شود نیز مشاهده میگردد. به همین مناسبت، چنین تصور، كردهاند كه تركیب اولیه ترانهها ، قصهها و اعتقادات بشر به زمانی میرسد كه خانوادههای گوناگون این ملل باهم میزیسته وهنوز از یكدیگر جدا نشده بودند . شالوده مذاهب اولیه و پرسشهای مردم به طور خلاصه از سه سر چشمه ، ناشی میشده است : پرستش مردگان ، پرستش طبیعت و موجودات آن . رسوم و جشنهای موسمیكه مربوط به پیوند بین انسان و طبیعت میشود ، رابطه میان ستارگان و فصلها كه تأمل احوال ملتهای گوناگون در طبیعت بدست آمده است . از این رو عادات ، آداب و اعتقادات ما نه تنها از جانب پدر ویا كسانی كه در سرزمین همنژاد نیاكان میزیستهاند به ما رسیده بلكه از تمامینژادهای دیگر، این عادات واعتقادات را گرفتهایم. فولکلور، دشمنی با بیگانگان را زائل میكند و همبستگی نژاد بشر را نشان میدهد . از این قرار ، اساس زندگی افراد مردم ، عمومیت دارد ، ولی مطلب مهم دیگر این است كه این اساس مشترك به زمانهای ماقبل تاریخ میرسد . فولکلور، علم نوزادی است ولی جمعآوری مصالح آن ، بسیار لغزنده و دشوارمیباشد. زیرا این گنجیه ، فقط از محفوظات اشخاص بیسواد و عامیبه دست میآید و وابسته به پشتكار و همتی است كه اهالی تحصیل كرده یك ملت از خود نشان بدهند، زیرا هر گاه در جمعآوری آن مسامحه و غفلت شود ، بیم آن میرود كه قسمت عمده فرهنگ مردمیفراموش گردد. تعریف و قلمرو فولکلور با این كه حدود 150 سال از گزینش اصلاح «فولكلور » و معرفی آن به جهان علم و ادب میگذرد ولی هنوز در طول این مدت ، تعریف « فولكلور » روشن نشده و میان دانشمندان اجتماعی و « فلكلریستها » درباره آن بحث و گفتگو و اختلاف سلیقه وجوددارد . « فولكلور » هم به بخشی از عناصر و مواد فرهنگ و هم به دانشی كه این مواد فرهنگی را بررسی و تحلیل میكند،اطلاق میشود . در این كه «فلكلر » جزیی از فرهنگ و پاره تكمیلی آن است ، میان صاحب نظران اختلافی وجود ندارد، ولی در این كه فلكلر ، كدام یك از جنبهها و مواد فرهنگی را در بر میگیرد، میان آنها اختلاف رای و عقیده وجود دارد . فولکلوریستها در تعریف فولکلور ، توافق كامل ندارند . نه تنها فولکلوریستها كشورهای مختلف جهان ، تلفیقها و برداشتهای گوناگونی از فولکلور و مفاهیم آن دارند ، بلكه فولكلوریستهای یك كشور نیز نظرها و توصیههای مختلفی از فولکلور و دانش آن دارند. در كتاب « لغتنامه استاندارد فولکلور ، اسطوره شناسی و افسانه » بیست و یك تعریف از فولکلور مضبوط است علمای اجتماعی ، بویژه مردم شناسان ، فولکلور را جزیی از فرهنگ قومیو مقوله هنری یاادبی آن و شكلی از تعابیر زیبا شناسانه در میراث اجتماعی جامعه میپندارند. این گروه ، ادبیات نوشته یا روایاتهای سنتی مانند اسطورهها ، قصه ها ، افسانهها، مثلها ، ترانهها ،افسونها ، معماها و صورتهای دیگر ادبیات شفاهی را فولگلر میدانند و آیینها ، جشنها ، مناسك و شعائر مذهبی و غیر مذهبی ، بازیهای سنتی ، هنرها، دست ساختهها و دست بافتها و معتقدات مردم را از فولکلور جدا و از اجزای دیگر فرهنگ میانگارند . « ویلیام باسكام » یكی از مردم شناسان امریكایی، قلمرو فولکلور را به « هنر شفاهی » محدود میكند .از فرهنگ ، تنها اسطورهها ، افسانهها ، و قصهها ، ضربالمثلها، چیستانها، ترانهها، تصنیفها را در همه جوامع، چه ابتدایی و چه پیشرفته و صنعتی ، فولکلور میخواند . « باسكام » هنرهای تجمسمیو نمایشی ، موسیقی ، پوشاك ، پزشكی ، رسوم و معتقدات اقوام را جزء « هنرهای شفاهی »یا فولکلور بشمار نمیآورد ، و آنها را اجزایی از فرهنگ اقوام میداند كه وظیفه مردم شناس یا مردم نگار است كه آنها را مطالعه و بررسی كن . تعبیر « باسكام » از فولکلور به هنرهای شفاهی » كاملاً با تلقی دیگران از آن به «ادبیات عامه » تطبیق میكند .بعضی دیگر، دامنه فولکلور و قلمرو و تحقیق آن را وسیعتر دانسته ، به آن «فرهنگ قومی»یا « فرهنگ عامه » كه همه عناصر و پدیدههای فرهنگ ابتدایی یاروستایی را شامل میشود، اطلاق كردهاند در این گروه از دانشمندان و صاحبنظران، همه سنتها و آداب ورسوم اقوام ابتدایی و روستایی یا بازمانده آنها را در جامعههای پیشرفته صنعتی كه شفاها منتقل میشود ، فولکلور دانسته اند. «گریستن سن » ایران شناس دانماركی ، اصطلاح فارسی « علم انتقال عوام » را در برابر كلمه «فولکلور » انتخاب و در مقالهای زیر همین عنوان ، آن را چنین تعریف كرده است : « از علومیكه در این قرن اخیر در فرنگستان نشو ونما یافته ، یكی هم علم اساطیر و به عبارت دیگر ، علم انتقال افسانهها در میان عوام است .این علم عبارت است از تبع عادات آیین های قدیم ، عقاید باطل ، خرافات وسواس ، و رسوم روزهای عید و همچنین تحقیق كردن حكایات ، افسانهو روایتهای افسانه آمیز قدیم ملتهای دنیا » این موضوعات، جزئیات مهم حیات و تمدن پیشین ملتهای مختلف را كه در كتب تاریخی ، محافظت نشده است ، برای ما روشن و آشكار میسازند، زیرا كه این گونه عادتهای و مراسم خیلی پایدار بوده و قرنها بلكه هزاران سال نیز پاینده خواهند بود . بویژه وقتی كه معنی مذهبی و حكمت اصلی آن عادتها از میان رفته و فراموش شده باشد . زمینه اجتماعی فولکلور چون فولکلور پدیدهای مستقل و جدا از فرهنگ و جامعه نیست لذا ماهیت آن به زمینه فرهنگی و اجتماعی آن وابسته است . زمینه فرهنگی یا اجتماعی فولکلور ممكن است كیفیت جغرافیایی ، زبانی ، قومییا شغلی داشته باشد . فولکلور در زمینه اجتماعی یك جریان ارتباطی است كه در آن ، گویندگان نقل و شنوندگان نقل ، با واسطه نقل به یكدیگر میپیوند و یك رشته ارتباطی برقرار میكنند . این جریان ارتباطی فقط در یك گروه كوچك یا برزگ باشد بوجود میآید . این گروه اجتماعی میتواند یك خانواده ، یك دسته دوره گرد ، مجموعه كارگران یك كارخانه، یك روستا و حتی یك طایفه یا ایل باشند . هر یك از این گروهها یا واحدهای اجتماعی ، سنتها وویژگیهای دارند كه ممیز آنهاست . بعد زمانی فولکلور فولکلور در زمینه بعد زمانی باید در زیر سنگ آسیای زمان ، خرد و نرم شود .و با گذشت زمان ، از طریق واسطههای انتقال شفاهی یعنی فرد و جمع ، نسل به نسل بگذارد و ادامه یابد . تاریخ حیات فولکلور . قدمت و كهنگی عناصر آن تنها عامل برای تشخیص ماهیت آن نیست هستی كنونی فلكلر نیز ماهیت و چگونگی آن را نشان میدهد . مثلاً یك شعر مردم پسند یا یك شوخی یا یك طنز و لطیفه سیاسی و اجتماعی كه در زمانی مناسب با وضع و موقعیت خاص آن زمان وجامعه در میان گروهی اجتماعی با طرزی هنرمندانه ساخته و بكار برده میشود، فلوكلر است .مهم نیست كه از چه تاریخ ،این شعر یا شوخی بدین گونه بكارفته یاسابقه تاریخی و خصوصیت سنتی آن به چه زمانی میرسیده است. واسطه انتقال فولکلور فولکلور در زمینه واسطه انتقال ، كیفیت شفاهی مییابد . اغلب دانشمندان و فولکلور شناسان جهان به عقیده دارند كه عناصر فولکلوری یا صورتهای گوناگون آن باید غیر مكتوب و زبانگرد و شفاهی باشند و از شخصی یاگروهی به شخص یا گروهی دیگر ، نسل به نسل ، بیواسطه هر گونه متن نوشته به طور شفاهی تقلید و منتقل شوند... فولکلور در رابطه با مردم شناسی فولکلور ، یك همبستگی دو گانه با علوم انسانی و علوم اجتماعی دارد . در میان رشتههای مختلف این علوم ، فلوكلر بیشتر با مردم شناسی فرهنگی یا مردم شناسی اجتماعی ـ كه به تحقیق نهادها ، نظامها ، فنون ،آداب و سنتها و... اقوام زنده جهان میپردازد – و به زبان شناسی اجتماعی وابسته است . وقتی میگوییم كه فولکلور، جزء و پاره ای از فرهنگ است ، پس ضرورتاً در سلك موضوعات مورد تحقیق مردمشناسی قرار میگیرد هر تحقیق مردم نگارانهای كه فولکلور یا قوم یا جامعه را دقیقامورد بررسی قرار ندهد ، توصیف و تحقیقی ناقص از فرهنگ آن قوم و جامعه ارائه خواهد داد... نقش فولکلور و اهمیت بررسی و گردآوری آن فرهنگ عمومیبرای تصدیق و تجویز نهادهای دینی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ومعتبر ساختن نقش و وظیفه آنها درجامعه بكار میرود. فرهنگ عمومیدر انتقال معلومات ارزشها، ویژگیها و تدبیرهای آموزشی یك نسل به نسل دیگر، نقش و وظیفه مهمیبه عهده دارد. فرهنگ عمومیبا انتقال این معرفتها به پایداری و دوام فرهنگ و القای آداب و معیارهای اخلاقی و مشتركات جمعی به افراد جامعه كمك میكند . مفهوم فولکلور و قلمروآن در ایران در حدود 60 سال است كه فولکلور به مفهوم و معنای غربی آن در فرهنگ و زبان و ادب ما راه یافتهاست . از آغاز نخستین سالهای قرن چهاردهم ه . ش تنی چند از نویسندگان ، دانشمندان و پژوهشگران ایرانی با آگاهی از فرهنگ و زبان غربی و آشنایی با فرهنگ عمومیدر غرب و چگونگی شیوه و روش غربیها در تحقیقات فرهنگ عامه ، این دانش جوان رابه مردم ایران شناساندند. این دانشمنان نویسندگان، هر یك به ذوق وسلیقه خود، معادلی فارسی در برابر واژه انلگلیسی «فولکلور » مانند: فرهنگ عامه ، فرهنگ عوام ، فرهنگ عامیانه ، فرهنگ مردم ، دانش عامه ، ادب عامه ، دانش مردم ، دانش تودهها وضع و معرفی كرده اند. ظاهراً اصطلاح فرهنگ عامه را نخستین بار ، مرحوم « رشید یاسمی» استاد دانشگاه تهران مقابل كلمه فولکلور برگزیده و بكار برد . رشید یاسمیدر سخنرانی خود به تاریخ اسفند ماه 1314 خورشیدی، درباره مفهوم فولکلور و موضوعاتی كه این علم ، تحقیق و بررسی میكند و نیز لزوم جمعآوری «افسانهها ، ترانهها ، عادات، آداب و اخلاق مینویسد : «طبقات عالیه و افراد تحصیل كرده غرب ، معلومات و فرهنگ طبقه روستایی و عوام را كه تا آن زمان چندان محل اعتنا نبود ، گرد كردند و از مجموع آن ، علم جدیدی پیدا شد موسوم به فولکلور یعنی فرهنگ عامه و این معنی ، ترجمه تحت الافضلی دو كلمه انگلیسی «فولك و لر » است كه از سال 1846 میلادی ، درست 90 سال قبل (139 سال قبل ) بنیان آن نهاده شده است . « او میگوید كه علمای همه ملتهای اروپا بویژه انگلیس و آلمان آگاه شدند كه تمدن هر قوم ، صد برابر آنچه در صفحات كتب ثبت میشود در افواه و قلوب مردمان محفوظ است كه از نسلی به نسلی ، آن را انتقال میدهند . البته آنچه در سینه مردمان ، حفظ میشود ، دستخوش خیال و وهم آنان میگردد و در طول زمان و كثزت انتقال ، صورت اصلی را تغییر میدهد و جزء افسانه و قصه محسوب میشود . اما قصه را نباید خوار شمرد . همیشه هسته و لب آن مطابق واقع است . پیرایه ها تفاوت میكند . مولوی فرمایند : ای برادر قصه چون پیمانه است معنی اندروی بسان دانه است دانه معنی بگیرد ، مرد عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل همچنین ، از موضوع كلی مورد تحقیق فولکلور و رابطه آن با دانشهای دیگر یاد میكند و مینویسد : این علم كه وارد تحقیق احوال روحی اشخاص و دیگر صنایع آنها ، رسوم ، عقاید، ادبیات فرد و جمعیت میشود در واقع موضوعش با موضوعات چند علم دیگر تماس دارد. از آن جمله معرفه الانفس ، اقتصاد ، ادبیات ، صنایع علم ادیان ، فقه اللغه ، تاریخ ، جغرافیا و مانند آنها با این تفاوت كه مخاطب و مخاطب فولکلور نامعین و نامشخص است و در سایر علوم ، این دو چیز كاملاً معلوم است. مثلاً در ادبیات ، ما شاعر را میشناسیم و طرف خطاب او را هم میدانیم . اما اشعار عامیانه ، گوینده و مخاطب خاصی ندارد. از مردم برآمده و به عامه خطاب شده است . زمانی كه محمد علی فروغی در سال 1314 ه ش . فرهنگستان ایران را بنیاد نهاد ، اعضای آن ، نظر به اهمیت فولکلور به كوشش چندین تن از دانشمندان و نویسندگان بویژه صادق هدایت ، اهمیت آن شناسانده شده بود، بررسی و گرد هم آوری آن را رسماً جزیی از كارهای فرهنگستان شناختند و واژه فارسی توده شناسی را در برابر فولکلور وضع وآن را علم به عادات و رسوم توده مردم و مجموع افسانه ها و تصنیفهای عوامانه تعریف وتوصیف كردند. همچنین ، اعضای آن وقت فرهنگستان در ماده 5و 7و اساسنامه فرهنگستان ، جمع آوری لغات و اصطلاحات پیشه وران و صنعتگران و لغات و اصطلاحات ، اشعار ، امثال ، قصص ، نوادر ، ترانه ها و آهنگهای ولایتی را تصریح كردند. محمد علی فروغی در مقالهای زیر عنوان مردم شناسی چیست ؟ ( ماهنامه آموزش و پرورش آذر ماه 1317 ) فولكر را تعریف میكند و مینویسد : یكی از مسائل بسیار شیرین علم نژاد شناسی، چیزی است كه توده شناسی نام گذاشتهایم و به زبانهای اروپایی، آن را فولکلور میگویند یعنی معارف عامه یا معلولاتی كه در میان عوام شایع است از داستانها، افسانهها ، خرافات ، موهومات، مثلها، شعرها، ترانه ها و آهنگهای خوانندگان و نقش و نگارهایی كه عامه در زندگی خود معمول میدارند واین جمله، دلالت تامه براحوال، روحیه ، افق فكری و ذوق و سلیقه عامه مردم هر قوم دارد. و سرانجام معارف عالیه وخاصه نوع بشر از همین معرف عامه بیرون آمده و سیر تكاملی كرده و صورت علم، فلسفه، ادبیات، لطایف شعر، موسیقی، نقاشی، حجاری ومعماری را پذیرفته است . در جای دیگر مینویسد: شك نیست كه مهمترین علوم برای انسان، معرفت براحوال بشر است و از این رو از میان رشتههای علوم طبیعی، علمیكه به زبانهای اروپایی انتروپولوژی میگویند و ما مردمشناسی ترجمهكردهایم اهمیت خاص دارد. و یكی از شعب علوم مردمشناسی آن است كه اروپائیان، فولکلور میگویند و ما توده شناسی اصطلاح كردهایم و آن آگاهی ازمعلومات و ذوقیاتی است كه از عوام و مردمان بیعلم و سواد بروز میكند. از ترانهها، اشعار، آهنگها، لغات، داستانها، افسانهها، عقاید عامیانه و امثال آنها. یكی دیگر از تصمیمات آغازین فرهنگستان ایران، تدوین و تصویب اساسنامه ، مؤسسه مردمشناسی ایران در سال 1316 ه. ش بوده و این اساسنامه، موسسه مردمشناسی با دو شعبه نژادشناسی ( اتنولوژی ) و تودهشناسی (فولکلور ) برای گردآوردن اطلاعات دقیق و اسناد حسی نسبت به اقوامیكه در كشور ایران ساكن بوده و هستند و تحقیق كیفیت زندگانی مادی و معنوی آنان از لحاظ مردمشناسی ( انتروپولوژی ) بنیاد گذاشته شد. این مؤسسه در مهرماه همان سال ، زیر نام بنگاه مردمشناسی تأسیس شد ووظیفه گردآوری ، بررسی و نگاهداری فرهنگ عامه ایران را در سراسر نقاط كشور به عهده گرفت . در همان دهههای نخستین قرن چهاردهم، كسان دیگری مانندد : حسین كوهی كرمانی ، عباس شوقی ، علی اكبر دهخدا، امیرقلی امینی و...با همت و علاقه و پشتكار به بررسی فرهنگ و ادب توده مردمگردآوری و انتشار صورتهایی از فرهنگ عامه ایران پرداخته است. 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ قارا گیله از معروف ترین ترانه های معاصری می باشد که وارد موسیقی فولکلور آزربایجان شده ، اکثر آزربایجانی ها حداقل چند بند از این ترانه را حفظ بوده و همواره آنرا زمزمه می کنند. از خوانندگان معروفی که این ترانه را اولین بار اجرا کرده می توان به خانم "ربابه مراداوا" اشاره کرد که با اجرایی فوق العاده لقب "قارا گیله" را از آن خود کرد. در سال 1968 آهنگساز نابغه آزربایجان "مایسترو نیازی" موسیقی قارا گیله را برای سمفونی ساخت و این آهنگ را جاودانه نمود. نیازی دوران کودکی خود را در تبریز گذرانده بود و بعد ها هم چندین بار به تبریز سفر کرد. نیازی خوب می دانست که قارا گیله از جاودانه های موسیقی آزربایجان جنوبی است. قارا گیله به خاطر اینکه از احساسات عاشقانه بی پرده سخن می گفت در محیط های عمومی به ندرت اجرا می شد. بعد از سقوط حکومت ملی آزربایجان و ممنوعیت اجرای آهنگ های آزربایجانی ، قارا گیله همراه مهاجرینی که به آزربایجان شمالی رفته بودند در آن سوی آراز طنین انداز شد و با اجرای شوکت علی اکبراوا در رادیو باکو توسط امواج دوباره به سرزمین مادری بازگشت.ممنوعیت این نغمه سحرانگیز عاشقانه و بقیه آهنگ های آزربایجانی بعد از انقلا ب اسلامی هم ادامه داشت و از پخش آن در رادیو و تلویزیون ممانعت می شد ولی این ممنوعیت ها هرگز باعث فراموشی قارا گیله نشد بطوری هنوز هم این ترانه در عروسی های آزربایجان از محبوب ترینهاست.قارا گیله را قالیبافان بر سر دار قالی با خود زمزمه کرده و نوای آهنگینش را بر تار و پود قالی می بافند. قارا گیله مجازی از "جانم" ، "عشقم" ، "قلبم" است که متن کامل آن دارای 19 بند بوده و هر بند دارای دو قسمت مجزاست. قسمت اول هر بند دارای صداهای کشیده و قسمت دوم قالباً همراه با صداهای کوتاه می باشد. متن کامل قارا گیله بعد از جنگ جهانی دوم از طرف انتشارات "چمن آرا"ی تبریز و در قالب کتاب "تصنیف های آزربایجان" منتشر شد. بعد ها پرویز پرویزی در کتابهای "تصنیف های قفقاز و باکو" و "تصنیف های ترکی استانبولی" خود متن کامل این ترانه را به چاپ رساند، ولی هر دو کتاب به علت تیراژ محدود کمیاب بوده و در معدود کتابخانه ای پیدا می شوند. در سال 2001 ژورنالیست مشهور آزربایجانی "رافائل حسین اف" متن کامل قارا گیله را به نقل از کتاب "پرویز پرویزی" در کتاب "میلتین ذره سی" خود انتشار داد. اگرچه قارا گیله برای عاشقان روایتگر عشق و عاشقی می باشد ولی برای هر مهاجر آزربایجانی درغربت تداعی بخش تبریز و آزربایجان است. مهاجرینی که تبریز را یار و عشق خود می دانند با شعر قارا گیله از دوری وطن خود گر گرفته و آتش می گیرند. قارا گیله شنونده را هم می خنداند و هم به گریه وا می دارد و بی دلیل نیست که آن را در آزربایجان شمالی غمنامه مهاجرین می نامند. گلمیشه م اوتاغینا اویادام سنی، قارا گیله، اویادام سنی. نه گؤزل خلق ائلیب یارادان سنی، قارا گیله، یارادان سنی. گؤتوروب من قاچیرام آرادان سنی، قارا گیله، آرادان سنی. قیزیل گول اسدی، صبریمی کسدی، سیل گؤزون یاشین، قارا گیله، آغلاما بس دی. * تبریزین کوچهلری دولان با دولان، قارا گیله دولان با دولان. اگر منی سئومیرسن، گئت آیری دولان. نه منه قیز قحط دیر، نه سنه اوغلان، قارا گیله، نه سنه اوغلان. * آغاج اولایدیم، یولدا دورایدیم، سن گلن یئره قارا گیله،کؤلگه سالایدیم. ائویمیزین قاباغی، سو گلن آرخ دی، قارا گیله، سو گلن آرخ دی. دوروم چیخیم ائیوانا، قارا گیله، یار گلن واخت دی. یاریم گلیب چیخماییر، اووقاتیم تلخدیر، قارا گیله ، اووقاتیم تلخ دیر. * دربند آرالی، کؤنلوم یارالی، بیر یار سئومیشم، قارا گیله، تبریز مارالی. بیر یار سئومیشم، قارا گیله، تبریز مارالی. این اهنگ زیبا را با صدای ماندگار عالیم قاسیموف خواننده شهیر اذربایجان بشنوید [h=3]Alim Qasımov - Qaragilə[/h] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ ساری گلین راز ترانه محبوب ساری گلین :عروس زرد یا خورشید ساری گلین یعنی عروس زرد یا عروس موطلایی که در افسانههای آذربایجان اشاره به خورشید است) یکی از تصنیفهای فولکلور آذربایجان است.براساس افسانه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده میشود.تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آذربایجانی ماتریالیزه شده است. برای ساری گلین در آذربایجان رقص زیبایی وجود دارد که حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده میکند. دستها به سمت آسمان باز میشود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام میشود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تاریخچه ساری گلین یافته های باستان شناختی در سال ۱۳۷۶ از منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آذربایجان شرقی، قدمت این رقص باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می برد. بنا به تفسیر محقق برجسته اساطیر و هنر آذربایجان، میرعلی سیدسلامت، این رقص مراسم آزاد کردن خورشید از اسارت است (سیدسلامت ۱۳۸۲). همچنانکه در تصویر سنگ نگاره دیده می شود، انسانی در سمت چپ دستی بر شانه به نشانه ایثار و اهریمنی در سمت راست خورشیدِ اسیر را در دست دارد. رقص ساری گلین، رقص مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش در راه رهایی آن است. هنر آذربایجان در انواع خود این اندیشه رهایی بخشی به دیگری را بازنمود می سازد: هنر صخره ای با نگاره رقص ساری گلین، هنر موسیقی با آهنگ ساری گلین، هنر رقص با رقص ساری گلین، هنر گلیم بافی با طرح های خورشید اسیر. (اصغر ایزدی جیران) بنابراین می توان گفت هنر آذربایجان، هنر رهایی بخش است. آزادی نتیجه این هنر رهایی بخش است. آزادی ای که خود مبنای کنش هنری است. ترانه ای مردمی که بر ساکنین منطقه آذربایجان تداعی گر هنر رهایی بخشی است که از ایثار به رهایی می انجامد شعر و متن آهنگ ترکی آذربایجانی ساچین اوجون هؤرمزلر؛ گولو سولو (قونچا) درمزلر ساری گلین بوسئودا نه سئودادیر ؟ سنی منه وئرمزلر نئیلیم آمان، آمان ساری گلین بو دره نین اوزونو، چوبان قایتار قوزونو، نة اوْلا بیر گون گؤرم نازلی یاریمین اؤزؤنو نئیلیم آمان، آمان ساری گلین عاشیق ائللر آیریسی، شانا تئللر آیریسی، آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛ اوْلدوم ایللر آیریسی نئیلیم آمان، آمان ساری گلین برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اما در موسیقی هم میتوان از ساری گلین رد و پایی پیدا کرد.آهنگ و موسیقی ساری گلین سالهای سال سینه به سینه به ما رسیده و ساری گلین از تصنیف های فولکولور آذربایجان محسوب میشود.خواننده های بسیاری این آهنگ و شعر را خوانده اند و به آن افتخار میکنند، از آن جمله میتوان به قدیر رستمف اشاره کرد.همچنین حسین علیزاده نوازنده مشهور تار در آخرین آلبوم خود به نام به تماشای آبهای سفید(با نام انگلیسی Endless Vision) این قطعه را همراه با جیوان گاسپاریان اجرا کرده که در آن ایلقار مرادوف همراه با افسانه رسایی شعر آن را میخوانند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام البته در ادامه قطعه جیوان گاسپاریان آن را به زبان ارمنی و سپس به زبان فارسی شعری با همین موسیقی خوانده میشود.توصیه میکنم حتما به ساری گلین در آلبوم حسن علیزاده گوش کنید.مطمئنم شما هم به اندازه من لذت خواهید برد. بودرنین، اوزونو، چوبان قایتار، قوزونو، ساری گلین نه اولا بیرگون، گورم، اوزیاریمین، اوزونو ، آخ نئنیم آمام آمان، نئنیم آمام آمان، ساری گلین گل سرخ کاشتم خار روئید، عشق من دریغا، ای دریغا… دختر کوهستان، دختر زیبا، غزال زیبا، رفت و یار دگر گرفت مادرت بمرد، دختر کوهستان دختر زیبا، دختر مارال غزال زیبا، رفت و یار دگر گرفت مادرت بمیرد، دریغا ای دختر کوهستان، دردت به جانم، دریغا چه کنم دامن کشان، ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان، می گریزد بر جام می، از شرنگ دوری، بر غم مهجوری، چون شرابی جوشان، می بریزد دارم قلبی ، لرزان ز رهش ، دیده شده نگران ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان، می گریزد … افسانه دیگری هم درباره اهنگ ساری گلین: سارا در آذربایجان سمبل ظلم ستیزی ست. سارا در منطقه ای از ارسباران به دنیا آمد. در خانواده ای ایلاتی و عشایری. دنیا آمدنش مساوی بود با از دست دادن مادرش. و سارا شد تمام دنیای پدر … و بعد از مدتی که زیبایی ظاهر و باطنش صد چندان شد. تبدیل به دلخوشی طایفه و تبار خود شد. در این مدت همبازیش پسری بود که از او اسمی به جز خان چوپان (البته اسم واقعی او ایدین بوده ولی به دلیل شغل وکارش به خان چوپان اشتهار پیدا کرده) در تاریخ ما نمانده است برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شهره ی زیبایی سارا در همه جا پیچید….. روزی که خان منطقه برای سرکشی به ارسیاران آمده بود سارا را دید….. و چیزی که نباید می شد….. شد. خان به خانه که رسید به کارگزارانش دستور داد سارا را برایش بیاورند. وقتی خبر به سارا رسید مخالفت کرد. خان متوسل به زور شد -خان چوپان آن موقع در چراگاه بود -خلاصه خان به وسیله ی زور سارا را با خود برد. اما وقتی به رودخانه ای به نام آرپاچایی رسیدند … سارا برای اینکه نشان دهد با ظلم سر جنگ دارد خود را به موجهای خروشان آرپا چایی سپرد … و الان سالهاست که در آغوش آرپاچایی ست…. دانلود اهنگ ساری گلین :حسین علیزاده +گاسپاریان (به سه زبان فارسی- ترکی- ارمنی ) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آهنگ زیبای ساری گلین با صدای استاد عالیم قاسیموف، (Alim qasimov) و با همخوانی گروه هیلیارد، خانم Sainkho Namtchylak (فکر کنم از کشور قزاقستان) و دختر استاد قاسیموف، فرغانه قاسیمووا،. موسیقی ای که خواهید شنید برای سازمان یونسکو و در یک کلیسا در کشور سوییس خوانده شده است. فرم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آهنگ ساری گلین متفاوت با فرمی است که در آهنگ می شنوید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آهنگ جدید و بسیار زیبای Safura Alizadeh با نام Sari Galin اجرای متفاوتی از ترانه فولکلوریک ساری گلین توسط صفورا علیزاده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ اپاردی سئللر سارامی Apardi Seller Sarani در میان تپه زارهای مخملین آذربایجان در خاک فرش زردار مغان، افسانه پرشوری بوقوع پیوست که سالیان درازی به شکل فولکوریک سینه به سینه آذربایجانیان نقل گشته است. سارا (سارای) دختر پرشور و شرری بود با مژه هایی بلند و شوخ و نگاههایی نافذ و جذاب. وی با تکیه بر نیروی بزرگ عشق خویش تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده اش، او را در میان افسانه های حیرت آمیز تاریخ آذربایجان قرار داد. ————————- ————————- ————————- —- آنگاه که کوزه به دوش از راه باریکه ای به سوی چشمه دهکده پای می گذاشت از بزرگ و کوچک دل هر بیننده ای را به تپش رعد وار می انداخت. با همه این شور و زیبایی او در صبحگاهی عطر آمیز به عصیان دل چوپانی صمیمی از همان اهالی جوابی بس صمیمانه داده بود و از آن پس در قصر آرزوهایش با لباس سپید عروسی خود، همای سعادت ” خان چوبان ” شده بود. عشق عریان آنها همچون اسبی سرکش در کناره های رود آرپا در جلگه مغان ، تپه های علف پوش ، باغها و گلها را در می نوردید و به پیش می تاخت.این عشق آتشین و صادق زبانزد همه مردمان روستاهای مغان شده بود. خان چوبان جوان تنومندی بود با سبیل های با مزه که یک لحظه نیز نی لبکش را زمین نمی گذاشت. وقتی در سایه درختی یا پای چشمه ای می نشست با نی خود سوزناکترین آهنگها را می نواخت و در هجران و درد اشتیاق سارا آشکارا می سوخت. در دیدارهای گه گاه آنها رویاهای شیرین حیاتشان ترسیم می شد و این مسایل هر بار شکل و شمایل زیباترو بزرگتری به خود می گرفت. اما از شوربختی این دوجوان دلداده همه چیز گویا تصمیم داشت به گونه ای دیگر اتفاق بیافتد. بعد از مدتی کوتاه حکایت عشق آتشین سارا و خان چوبان با دخالت ها و دست درازی یکی از بیگ های منطقه رنگ و بوی تراژدی به خود گرفت و وارد مرحله تازه ای شد. بیگ با دارو دسته خود به روستای محل سکونت سارا آمده و پدر او را مرعوب کرده بود که اگر سارا را با خود نبرد روزگارشان سیاه خواهد شد. آن زمان دوره خان خانی بود و هرکس که زر و زور بیشتری داشت در چپاول و غارت مال و ناموس مردم صاحب دست گشاده تری بود.از این رو طبعا آتش هوس و میل وحشیانه ” بیگ ” به سارا می توانست سرنوشت عشق و حیات آنها را به زیر هاله ای از تاریکی و بدبختی بکشاند. در این ایام خان چوبان به اقتضای کارش از سارا دور بود. بیگ و اطرافیانش با فرصت طلبی برای بردن سارا به روستا بر آمدند. فضای حزن آلود این اقدام همه را در فکری عمیق فروبرده بود.مسلما در مقابل تصمیم بیگ هیچ کس را مخصوصا سارای نحیف و ظریف را یارای مقاومتی نبود. سارا که خود را در مقابل ستمی آشکار می دید نمی توانست خاموش و ساکت بنشیند و خود را به دستان آلوده بیگ بسپارد. به همین خاطر وی با تکیه بر نیروی بزرگ عشق خویش تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده اش ، او را در میان افسانه های حیرت آمیز تاریخ آذربایجان قرار داد. سارا در یک غروب غم انگیز مغان برای رهایی از آن فتنه ستمبار ، جسم و قلب بزرگوار و پرشور خود را برای همیشه به ” آرپاچایی ” یا همان رود ناآرام ” آرپا ” سپرد تا دنیا شاهد شهامت و بزرگی انسانهای پاک و با شرافت باشد. امواج آرپا چایی ، سارای زیبا را همانند دسته گلی روی دستهای خود برد و بدین ترتیب دفتر عشق ناکام دیگری بسته شد و از میان رفت .بعدها شاعری از دیار ارسباران آذربایجان ، ابوالقاسم نباتی در میان چندین بند شعر تراژیک ، گوشه ای از این حکایت را چنین بیان نمود: آرپا چایی آشدی داشدی*سئل سارانی آلدی قاشدی رود آرپــــــــــا طغیان کــــــــــــرد و ســـــــیل سارا را با خود بـــرد جوت باجی نین گؤزو یاشدی*آپاردی سئللر سارانـــی چشم های خواهر دوقلویش پر از اشک است، سیل سارا را برد بیـــــــــــر آلا گوزلی بالانی یک دختر با چشمهان شهلا را گئدین دئیین خان چوبانا*گلمه سین بــو ایـــــل موغانا بروید و به “خـــــــان چوپان” بگویید امســـــــــال به مغان نیاید گلــــــــسه باتار ناحـــــق قانا*آپاردی سئللر ســــارانی اگر بیاید به خون نا حق آغشته میشود، سیل سارا را برد بیـــــــــــر آلا گوزلی بالانی یک دختر با چشمهان شهلا را آرپا چایی درین اولماز* آخار ســـــــــولار ســـرین اولماز رود آرپا عمیق نیست، آبهایی که از آن جاری میشود سرد نیست سارا کیمی گلین اولماز* آپاردی سئللـــــر ســــــارانی هیچ عروسی مانند سارا نیست، سیل ها ســـــــــــارا را بردند بیـــــــــــر آلا گوزلی بالانی یک دختر با چشمهان شهلا را ****** آپاردی سئللر سارانی یکی از اشعار فولکولور و معروف آذربایجانی است که بر اساس داستان سارای ساخته شده و از سالیان دراز به اشکال مختلف سینه به سینه نقل شده و امروزه یکی از شاهکارهای فولکلوریک آذربایجان به شمار میرود. داستان سارای اینطور آغاز میشود که در کنار رودخانه ی آرپا چایی که در نزدیکی مرز ایران و آزربایجان جاریست در یکی از دهات نزدیک آن دختری ساری تللی (گیسو طلا) و آلا گؤز (چشم شهلا) به دنیا می آید.پدر و مادرش نام این دختر را سارای که در ترکی آذری تحلیل یافته ساری آی (ماه طلایی) میباشد میگذارند.سارای داستان در طبیعت آذربایجان پرورش می یابد و دختری ماه رو میشود.بزرگان ده سارای را به پسری به نام خان چوپان نامزد میکنند. روزی چشم خان ده به سارا میافتد. خان ، پدر سارای را فرا میخواند و از او میخواهد که سارای را به عقد او در آورد.پدر سارای که مرد ریش سفیدی بود و به خان چوپان قول مردانه داده بود ، پیشنهاد خان ده را رد میکند.خلاصه از خان اصرار و از پدر انکار و در این موقع است که خان متوسل به زور شده و او را مورد ضرب و شتم قرارداده و سارای را تهدید میکند که در صورت سربازدن از خواسته ی خان دیگر پدر خود را نخواهد دید چون او پدرش را خواهد کشت.سارای که به جز پدر کسی را نداشت و نمیتوانست رنج و عذابش را ببیند بر خلاف علاقه ی وافرش به خان چوپان و قولی که به او داده بود تن به خواسته ی خان ظالم داد. روزی که سارای گفت که آماده ازدواج با خان میباشد همه از این تصمیم او متحیر شدند ولی او چاره ای جز این نداشت . سارای به دنبال خان راهی شد اما در راه تنش را به آب جاری آرپا چای سپرد و خود را جاودانه ساخت. متن ترکی آهنگ آپاردی سئللر سارانی: گئدین دئیین خان چوبانا گلمه*سین بو ائل موغانا گلسه باتار ناحق قانا آپاردی سئللر سارانی بیر آلا گؤزلو بالانی آرپا چایی درین اولماز آخار سویو سرین اولماز سارا کیمی گلین اولماز آپاردی سئللر سارانی بیر آلا گؤزلو بالانی آرپا چایی آشدی داشدی سئل سارانی قاپدی قاچدی هر گؤره*نین گؤزو یاشدی آپاردی سئللر سارانی بیر آلا گؤزلو بالانی قالی گتیر اوتاق دوشه سارا یئری قالدی بوشا چوبان الین چیخدی بوشا آپاردی سئللر سارانی بیر آلا گؤزلو بالانی ترجمه ی فارسی آهنگ آپاردی سئللر سارانی: سیلها سارا را بردند بروید و به خان چوپان بگویید که امسال به موغان نیاید اگر بیاید به خون ناحق فرو میرود سیلها سارا را بردند یک فرزند چشم شهلا را رودخانه ی آرپا عمیق نیست آب روانش سرد نیست عروسی مانند سارا وجود ندارد سیلها سارا را بردند یک فرزند چشم شهلا را آرپا چای گذشت و طغیان کرد سیل سارا را قاپید و فرار کرد چشم هر بیننده ای اشک آلود است قالی بیاور ودر اتاق پهن کن جای سارا خالی شد دست چوپان به نیستی رسید و خالی شد سیلها سارا را بردند یک فرزند چشم شهلا را دریافت فایل اصلی: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ ترانه اپاردی سئللر سارانی که جزو اهنگ های ملی اذربایجان محسوب میشه رو باصدای تیمور مصطفی اف از اساتید بزرگ موسیقی اذربایجان از لینک زیر دریافت نمایید وزیبایی این اهنگ فوق العاده رو با صدای ماندگار این استاد درک کنید. Teymur Mustafayev - APARDI SELLER SARANI برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ اپرای کور اوغلو - شاهکار موسیقی اذربایجان اپرای کوراوغلو بی شک شاهکار بلا منازع موسیقی آذربایجان است . این اپرا که اجراهای مختلف آن همیشه زیباییهای آنرا به همراه داشته توسط استاد موسیقی آذربایجان ئوزه ئیر حاجی بیگف در سال 1938 برای اولین همه نگاهها را معطوف خود کرد . مشهورترین اجرای آن با هنرمندی لطفیار ایمانف در نقش کوراوغلو در 5 پرده و 146 دقیقه تنظیم شده بود که ما بخشی از آن را اینجا خواهیم شنید . اجرای زیبای دیگر توسط خواننده بزرگ آذربایجان بولبول نیز همیشه به یاد ماندنی ست . در این مجال، تنها میتوان اندکی از آنرا در معرض معرفی گذاشت و من انتخاب کرده ام بخشی از این اپرا و پرده چهارم را که دقیقا ازلحظه ای که کوراوغلو بعد از به سرقت رفته شدن اسبش قیرآت برای نجان آن پا به بارگاه حسن خان می گذارد ...تا دستگیری کور اوغلو و بستن دست وپایش. متن ترکی و فارسی همین بخش منتخب را هم به شکل عکسهایی از کتابی که متن و ترجمه این اپرا در خود جا داده ، درج میشود ...اما..... اما حیف است اگر کسی آنرا از اول تا آخر گوش نکند ... حیف است .... . زمان تقریبی : 11دقیقه دانلود همین قسمت انتخاب شده : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۰ دانلود اپرای کوراوغلی در9 پرده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام Koroğlu operası - 2 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۰ سندن منه یار اوْلماز سندن منه یار اوْلماز عهده وفادار اوْلماز . یوزمین گول-چیچک آچسا ایستی سیز باهار اوْلماز. ناغارات 4 کۆسدۆرموسن چک نازیمی؛ قیشا دؤندرمه یازیمی؛ چالێب، دیندیرمه سازیمی؛ یارالییام یار ،یار هر آغاجدا بار اوْلماز؛ هئیوا اوْلماز، نار اوْلماز؛ یوزمین گول-چیچک آچسا، ایستیسیز باهار اوْلماز. ایستیسیز باهار اوْلسا؛ بولبولسؤز گوللر آچماز. ناغارات 5 Səndən mənə yar olmaz Sandan bana yar olmaz اجرای پاپ این اهنگ فولکلور وبسیار قدیمی را با صدای نعیم سلیمان از اینجا دریافت کنید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اجرای راک وجدید این اهنگ را با صدای کرم اکتان از اینجا دریافت کنید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ویدیوی اجرای سمفونیک اهنگ سندن منه یاراولماز Sandan bana yar olmaz را ازاینجا دریافت نمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اسفند، ۱۳۹۰ آیریلیق یکی از ترانههای فولکلور و عامیانه آزربایجان به شمار میآید رجب ابراهیمی که در روستای کورعباسلو از توابع اردبیل در آبان ماه ۱۳۱۴ از مادر زاده شد. پس از آشنایی با استاد سلیمی اشعار زیادی را نوشت . وی آیریلیق را در ۱۳۳۵ خورشیدی سرود . استاد سلیمی - خانم فاطمه قنادی- رجب ابراهیمی آهنگ سازی سحرانگیز این شعر جاودانه را استاد علی سلیمی که متولد سال ۱۳۰۱ در باکو و در خانوادهای اردبیلی می باشد ، انجام داده است. وی تا ۱۶ سالگی در باکو زیست و پس از آن همراه خانوادهاش به زادگاه پدرش، اردبیل بازگشت. در سال ۱۳۳۲ رهبر ارکستر آزربایجانی رادیو ایران شد و در سال ۱۳۳۸ با همکارش، فاطمه قنادی ازدواج کرد. درسال ۱۳۴۲ ارکستر آزربایجانی رادیو ایران منحل شد ولی علی سلیمی به آهنگسازی ادامه داد. تندیس استاد سلیمی به عنوان «آهنگساز برجسته شرق» در یونسکو نصب شدهاست. آیریلق اولین بار با اجرای خانم فاطمه قنادی (همسر استاد سلیمی) از رادیو تبریز پخش گردید و با اجرای رشید بهبودف در باکو شهرت جهانی پیدا کرد. ایستاده از راست رجب ابراهیمی - ایستاده از چپ رشید بهبودف شعرآیریلیق با دست خط رجب ابراهیمی فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم دئییرم چون سنه چاتا بیلمیرم آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق * اوزوندور هیجرینده قارا گئجه لر بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه لر ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق * یادیما دوشنده آلا گوزلرین گویده اولدوزلاردان آلام خبرین نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم دئییرم چون سنه چاتا بیلمیرم آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق * اوزوندور هیجرینده قارا گئجه لر بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه لر ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق * یادیما دوشنده آلا گوزلرین گویده اولدوزلاردان آلام خبرین نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق لینک داونلود خواننده : رشید بهبودف برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (این ماهنی را با صدای چند خواننده مشهور دانلود کنید) جاوید تبریزلی Ququş گوگوش برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ظوروفچو-گوگوش برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام YouTube برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یادیما دوشنده آلا گوزلرین گویده اولدوزلاردان آلام خبرین نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق آیریلیق دردینی چکمه ین بیلمز یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز دئییرلر اینتظار خسته سی اولمز آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن سورار بیربیرینی گوروب بیلندن حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق ایل لردی اوزاقام آرخام ائلیم دن بلبلم دوشموشم آیری گولوم دن جور ایله آییریب شیرین دلیم دن آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق اوولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم بوجاوان چاقیمدا آغاردیب باشیم آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق منی آغلاداندان گولوش ایسته رم آیری دوشنیمله گوروش ایسته رم حصاری ییخماقا یوروش ایسته رم آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین سئوگی سی هاردادیر ،هانی فرهادین دییه ره ک چیخاجاق جانی فرهادین آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق اولار یامان آیریلیق آمان آیریلیق، هر بیر درتدن آلا یامان آیریلیق برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود فایل صوتی آهنگ آیریلیق 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۱ دانلود یکی ازارزنده ترین وماندگارترین ترانه های فولکلور موسیقی اذربایجان از خواننده شهیر و والامقام رشید بهبوداف سلطان اواز واپرای شوروی واذربایجان ترانه شیرین لب رشید بهبوداف Labi shirin labi lab - Rashid behbodof اهنگی ماندگار با مفهومی عمیق وزیباست که دراین پست برای دانلود شما عزیزان اماده ساخته ایم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام Geceler aya baxıb yar seni yad eylemişem شبها به ماه نگریسته ام وتورا به خاطر اورده ام ای یار من Lebi, lebi, lebi لب،لب،لب Leb, lebi, leb لب،لب،لب Durmuşam برخاسته ام Durmuşam oturmuşam her bir xeyal eylemişem برخاسته ام نشسته ام هرخیالی که فکرش را بکنی کرده ام Lebi, lebi, lebi لب،لب،لب Leb, lebi, lebi لب،لب،لب Lebi şirin lebi leb ای شیرین لب Lebi şeker lebi leb ای شکرین لب،لب،لب Ay lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب،لب Can lebi şirin lebi leb ای جانم ای شیرین لبم Sozme gel qaş-gozuno چهره درهم مکش وبیا Sen mene naz eyleme, eyleme برای من دیگر ناز وعشوه مکن،مکن Hay yarım, hay canım ای یارم ای جانم Sazme gel qaş-gazana چهره درهم مکش وبیا Sen mene naz eyleme, eyleme برای من دیگر ناز وعشوه مکن،مکن Hay yarım, hay canım ای یارم ای جانم Ehli eşqe bu qeder naz eleme, yaxşi deyil برای اهل عشق این قدر ناز مکن خوب نیست Lebi, lebi, lebi لب،لب،لب Lebi, lebi, leb لب،لب،لب Lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب Lebi şeker lebi leb ای شکرین لب،لب،لب Ay lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب Can lebi şirin lebi leb ای جانم ای شیرین لبم Sen menin تو ازمن Sen menim eşqimi alemde eyan eylemisen تو عشق مرا درعالم عیان کرده ای Lebi, lebi, lebi لب،لب،لب Lebi, lebi, leb لب،لب،لب Sen ki bulbul تو که به سان بلبل Sen ki bulbul kimi galşende feqan eylemisen تو که به سان بلبل درگلشن فغان کرده ای(همه مدهوش تو شده اند) Lebi, lebi, lebi لب،لب،لب Lebi, lebi, leb لب،لب،لب Lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب Lebi şeker lebi leb ای شکرین لب،لب،لب Ay lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب Can lebi şirin lebi leb ای شیرین لب،لب Sazme gel qaş-gazana چهره درهم مکش وبیا Sen mene naz eyleme, eyleme برای من دیگر ناز وعشوه مکن،مکن Hay yarım, hay canım ای یارم ای جانم Senin gazelliyin ey gal زیبایی تو ای به سان گل Batana melahetdir همه اش شیرینی وحلاوت است Bulsun sende ken با تو بودن ای نازنینم En boyuk sadetdir بزرگترین سعادت هاست Reğibe gozlerin mayil olduğun bilirem میدانم که چشم های تو مایل به رقیب است Men arifem, mene bir eşare kifayetdir من یک عارفم برای من یک اشارت کافی است Heyif ki qiymetini bilmedim اما صدافسوس که قدر وقیمت خودت را نمیدانی Yanır ureyim, yanır uareyim دل من میسوزد،دل من میسوزد Gozel ki oz qedrini bilmedi زیبایی که قدر وقیمت خود را نداند Cinayetdir, ay eman جنایتی هولناک است ای امان Deyim ki golme, danışma بگم که نخند صحبت نکن Reğibe naz etme برای رقیب واغیار ناز مکن Nece deyim gazelim چگونه بگویم زیبای من Sen de gulme, danışma برای تو خندیدن وصحبت کردن Adetdir ay yazıq canım یک عادت است ای جان بیچاره من Bulbuller oxuyur, cehceh vurur بلبل ها نغمه سرایی میکنند وچهچهه سر میدهند Bağda, gol uste درباغ روی گل ها Ay gozel boyi beste ای زیبای خوش قد وقامت من Yerin var gozom uste جای تو روی چشمان من است Sen menden konul iste تو ازمن جان بخواه Men deyim gozom uste ومن بگویم به روی چشمم Sozme gel qaş-gozono چهره درهم مکش وبیا Sen mene naz eyleme, eyleme برای من دیگر ناز وعشوه مکن،مکن Hay yarım, hay canım ای یارم ای جانم Ehli eşqe bu qeder naz eleme, yaxşi de... برای اهل عشق وعاشقانت این قدر ناز مکن اصلا خوب نیست --------------------------------------------------------- برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رشید بهبودف (به ترکی آذربایجانی: Rəşid Məcid oğlu Behbudov) (۱۹۱۵ - ۱۹۸۸)فرزند مجید بهبودلی یکی از خوانندگان جمهوری آذربایجان است که به جهت اجرای اپراهای مشهور، شهرت جهانی یافتهاست. رشید بهبودوف در سال ۱۹۱۵ در شهر تفلیس در جمهوری گرجستان چشم به جهان گشود. عمده شهرت وی به خاطر اجرای نقش عسگر در نمایش موزیکال آرشین مال آلان است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام استعداد نادر رشید بطور یکشبه آشکار نشد، هر چند بمحض اینکه او کشف شد شهرت او چون آتش سرکشی پخش شد. رشید بطور خستگیناپذیری به سفر میرفت و در سراسر دنیا کنسرتهایی را یکی پس از دیگری اجرا میکرد، در زمانی که مردم شوروی در جو خفقانی موسوم به پرده آهنین زندگی میکردند. وی به کشورهای زیادی از جمله ایران، انگلیس، فنلاند، ترکیه، چین، بلغارستان، یوگسلاوی، بلژیک، اتیوپی، هند، عراق، شیلی، آرژانتین و دیگر کشورهای آمریکای جنوبی سفر کرد و در هر کشور حداقل ترانهای به زبان آن کشور خواند بطوری که در مجموعه آثار او حدود ۵۰ ترانه به زبانیهای غیر ترکی آذربایجانی است. از جمله زبانهای که بهبودف به آنها خواند ترکی آذری، روسی، ارمنی، ترکی، فارسی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسه، اردو و بنگالی را میتوان یاد کرد. در ایران او با نوازنده پیانو، چنگیز صادقاف و نوازنده تار، احسان داداشف برنامه اجرا کرد. این دو هنرمند در ایران بسیار محبوب بودند و کنسرت دوهفتهای آنها در ایران دو ماه طول کشید. رشید در هند نیز بسیار محبوب بود و ۶ کنسرت در آنجا اجرا کرد. اولین حضور او در هند به سال ۱۹۵۲ برمیگردد. در آنجا آوازهای آذربایجانی و چندین آواز هندی، اردو و بنگال خواند. یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۵۳ با گروه مشهوری از نوازندگان شوروی به هند بازگشت، اما این بار بعنوان یک چهره آشنا. در هر کنسرت از او خواسته میشد که محبوبترین آواز هندی آن دوران یعنی «هندوستان بهترین کشور است» را برایشان بخواند. در راه حیدرآباد جمعیت بسیاری از هندیان در حالی که گل و میوه در دست داشتند قطار وی را متوقف کردند و به او اصرار کردند برایشان آواز بخواند. سپس او بر روی قطار رفت و جمعیت را با خواندن آوازهای آذربایجانی و هندی سرگرم نمود. رشید همچنین کنسرتهایی را در آمریکای جنوبی داشت که در مجموع شامل ۵۶ پرواز بود. این هنرمند با آواز تِنور و تغزلی در سالهای ۴۴-۱۹۳۸ در ارکستر فیلارمونیک ایروان در ارمنستان به عنوان تکخوان در اپرا تئاتر دولتی ارمنستان هنرنمایی نمودهاست. در سال ۵۶-۱۹۴۶ در ارکستر فیلارمونیک دولتی آذربایجان و در سالهای ۶۰-۱۹۵۳ در اپرا باله دولتی بنام آخوندوف فعالیت داشتهاست. در سال ۱۹۶۶ تشکیل دهنده و رهبر ارکستر آذربایجان بود و در اجرای ترانهها و موسیقی مردمی آذربایجان و در اجرای نقشهای متنوع در هنر تئاتر با آوازخوانی ایفای نقش نمودهاست. در اجرای ترانههای آذربایجان کمال مهارت و استادی را دارا بوده و بیش از ۶۰ سال از عمر خود رادر اجرای ترانههای اکثر ملل سپری کردهاست. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آرامگاه رشید بهبودف پارک مفاخر باکو برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رشيد بهبودف بهبودوف با ابداع شیوه جدیدی در آوازخوانی علاوه بر اینکه به شهرت فراوانی در بسیاری از کشورها دست یافت بلکه بسیاری از خوانندگان ترکزبان بعد از او به تقلید از شیوه وی پرداختند. بهبودوف در زمانی به عنوان سفیر به بعضی از کشورهای دنیا سفر کرد و در آنجا به اجرای انواع اپرا و آواز به زبان بومی آن محل یا به زبان ترکی آذربایجانی پرداخت. عنوان هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین افتخاری بود که میتوانست به یک هنرمند در شوروی داده شود. اما دولت شوروی ابتدا این جایزه از وی دریغ داشت. آنها پذیرفتند که رشید خواننده بزرگی است اما گفتند که وی تنها خواننده پاپ است نه اپرا. اما رشید تنها خواننده پاپ نبود و نقشهای بسیار پیچیدهای در اپرا اجرا مینمود. همانگونه که در نقش بالاش در اپرای سویل نشان داد و سرانجام به خاطر این کار جایزه یادشه را گرفت که برای هنرمندان آذربایجانی یک اتفاق غیرعادی بود چون عموماً این لقب نصیب هنرمندان روسی میشد. بسیاری نیز معتقد بودند که او ترانههای روسی را به مراتب بهتر از خوانندگان روس اجرا میکند. فرزند وی رشیده رشید راه پدر را ادامه میدهد. اهنگ زیبای لبی شیرین Labi shirin labi lab - Rashid behbodof رشید بهبوداف را ازلینک زیر دریافت نمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام درهمین زمینه میتوانید پست های زیر را نیز مطالعه فرمایید: ساری گلین sari galin ساری گلین sari galin سندن منه یار اولماز Sandan bana yar olmaz سندن منه یار اولماز Sandan bana yar olmaz اپاردی سئللر سارانی Apardi Seller Sarani اپاردی سئللر سارانی Apardi Seller Sarani 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۱ دانلود ماندگارترین وبهترین اهنگ های رشیدبهبوداف خواننده شهیر اذربایجان لیست ترانه های فولکلور 01. ayriliq.mp3 02. Sevgi Mahnisi.mp3 03. Ana.mp3 04. Bakinin Ulduzlari.mp3 05. Sena Mani Yaar.mp3 06. Yanar Sensiz.mp3 07. reyhaan.mp3 09. avara.mp3 10. Gozelim Sensen.mp3 11. Lacin.mp3 12. Sevgilim.mp3 13. Azerbaycan.mp3 14. kuchelere su sepmishem.mp3 15. Ghalbim Da Sanin Dir.mp3 16. Kor Erebin Mahnisi.mp3 17. Chobaan Gaaraa.mp3 18. Uzun Geceler.mp3 19. Alagoz.mp3 برای دانلود به لینک زیر مراجعه فرمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7 لینک به دیدگاه
eli.es 11 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۱ ترانه اپاردی سئللر سارانی که جزو اهنگ های ملی اذربایجان محسوب میشه رو باصدای تیمور مصطفی اف از اساتید بزرگ موسیقی اذربایجان از لینک زیر دریافت نمایید وزیبایی این اهنگ فوق العاده رو با صدای ماندگار این استاد درک کنید. Teymur Mustafayev - APARDI SELLER SARANI برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسوردش متاسفانه عمل نميكنه :( 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۱ پسوردش متاسفانه عمل نميكنه :( دوست گرامی پسورد موردی نداره یه باردیگه تایپ کنید شاید مشکلتون مرتفع شد 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۱ دانلود ترانه خان ننه شهریار Şəhriyar Xan Nənə خان ننه یا اصطلاحا مادربزرگ یکی از شیرین ترین وعمیق ترین سروده های استاد بزرگ ادبیات ایران زمین استاد شهریار میباشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به هرزبان ولهجه ای که باشید به سادگی با معنا ومفهوم این ترانه ارتباط معنایی پیدا میکنید چه شعری که در واپسین روزهای زندگی استاد شهریار سروده شده ومنتقل کننده دیرین ترین حس دلتنگی یک انسان به یک دلبستگی پرمعنا ونوستالژیک که بسیاری از ما درقالب وجود اجداد پدری یا مادریمان ان را تجربه کرده ایم ان هم درنهایت شیوایی وسادگی میتواند تاثیری به مراتب زیبا داشته باشد. خان ننه حکایت نوستالژی روح در قرینه شدن زندگی است ان هم از زبان بزرگ ترین غزلسرای معاصر ایران در ادامه متن شعر بسیار زیبا وتاثیرگذار خان ننه را مشاهده میکنید ودر انتهای پست نیز میتوانید کلیپ های ویدیویی شعر خان ننه با صدا وتصویر زنده یاد شهریار ونیز فایل صوتی شعر را دانلود نمایید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خان ننه....................... مادر بزرگ خان ننه ، هاياندا قالدين ................................................... خان ننه ، کجا ماندی ؟ بئله باشيوا دولانام .......................................................... الهي دور سرت بگردم نئجه من سني ايتيرديم ! ................................................. آخه چرا من تو رو گم کردم ! دا سنين تايين تاپيلماز ..................................................... ديگه مثل تو پيدا نميشه سن اؤلن گون ، عمه گلدي ............................................... اون روزي كه تو مردي ، عمه آمد مني گتتدي آيري کنده .................................................... منو به يه ده ديگه اي برد من اوشاق ، نه آنلايايديم ؟ .............................................. منه بچه ، چه مي فهميدم ؟ باشيمي قاتيب اوشاقلار .................................................. بچه ها سرم را گرم کردند نئچه گون من اوردا قالديم ................................................ چند روزي آنجا ماندم قاييديب گلنده ، باخديم ................................................... وقتي برگشتم ، ديدم يئريوي ييغيشديريبلار ............................................... ....... رختخوابت رو جمع کردن نه اؤزون ، و نه يئرين قالير ........................................ ....... نه خودت هستی و نه رختخوابت ! « هاني خان ننه م ؟ » سوروشدوم .................................... پرسيدم : خان ننه ام کو ؟ دئديلر کي : خان ننه ني .................................................. گفتند : خان ننه رو آپاريبلا کربلايه ............................................................... به کربلا بردن کي شفاسين اوردان آلسين ............................................. تا شفاشو از اونجا بگيره سفري اوزون سفردير ..................................................... سفرش سفر درازي هست ! بيرايکي ايل چکر گلينجه ................................................. يکي دو سالي طول مي کشه تا برگرده نئجه آغلارام يانيخلي ..................................................... آنچنان گريه جگر سوزی می کردم نئچه گون ائله چيغيرديم .................................................. چند روزي آنچنان داد و فرياد کشيدم کي سه سيم ، سينم توتولدو ......................................... که صدا و سينه ام گرفت او ، من اولماسام يانيندا ................................................. او وقتي من پيشش نباشم ، اؤزي هئچ يئره گئده نمه ز .............................................. خودش هیچ کجا نمی تونه بره بو سفر نولوبدو ، من سيز .............................................. چه شده که بدون من به اين سفر اؤزو تك قويوب گئديبدير ؟ ............................................... خودش تنهائي گذاشته و رفته؟ هاميدان آجيق ائده ر کن ............................................... در حالي که از همه قهر کرده بودم هامييه آجيقلي باخديم .................................................. به همه با اخم نگاه کردم سونرا باشلاديم کي : منده ........................................... بعد شروع کردم که : من هم گئديره م اونون دالينجا .................................................. به دنبال اون مي رم دئديلر : سنين کي تئزدير .............................................. گفتند : براي تو هنوز زود هست امامين مزاري اوسته .................................................... بر سر مزار امام اوشاغي آپارماق اولماز ................................................. نميشه بچه رو برد !!! سن اوخي ، قرآني تئز چيخ ........................................... تو بشين قرآن رو بخون سن اوني چيخينجا بلکه ............................................... تا تو اونو تموم بكني ، شايد گله خان ننه سفردن ..................................................... خان ننه هم از سفر برگرده ! ته له سيح راوانلاماقدا .................................................. با عجله در حال ازبر کردن اوخويوب قرآني چيخديم ................................................ قرآن را خواندم و تمام کردم کي يازام سنه : گل ايندي ............................................ که برات بنويسم : حالا برگرد داها چيخميشام قرآني ................................................ ديگر قرآن را تمام کردم منه سوقت آل گلنده ................................................... وقتي برمي گردي ، برايم سوغاتي بخر آما هر کاغاذ يازاندا ...................................................... اما هر نامه اي که برات مي نوشتم آقامين گؤزو دولاردي .................................................... چشمان پدرم از اشک پر مي شد سنده کي گليب چيخمادين ........................................... تو هم که برنگشتي ! نئچه ايل بو اينتظارلا .................................................... چند سال با اين انتظار گوني ، هفته ني سايارديم ........................................... روز و هفته را مي شمردم تا ياواش – ياواش گؤز آچديم ......................................... تا به تدريج چشم باز کردم و آنلاديم کي ، سن اؤلوبسن ! ........................................ فهميدم که تو مرده اي بيله بيلمييه هنوزدا ..................................................... بفهمي و نفهمي هنوز هم اوره گيمده بير ايتي ه وار ............................................... در دلم گمشده اي هست گؤزوم آختارار هميشه ................................................. چشمانم هميشه به دنبالت مي گرده نه ياماندي بو ايتيکلر ................................................... چه سختند اين گمشده ها خان ننه جان ، نولايدي ................................................ خان ننه جانم ، چه مي شد سني بيرده من تاپايديم ............................................... دوباره تو را پيدا مي کردم او آياخلار اوسته ، بيرده ............................................... دوباره روي پاهات دؤشه نيب بير آغلايايديم ............................................. مي افتادم و گريه مي کردم گولي حلقه سالميش ايپ تك ........................................ دستامو مثل طناب حلقه مي كردم و او اياغي باغلي يايدم .................................................... پاهات رو مي بستم کي داها گئده نمييه يدين ............................................. تا نمي توانستي بری ! گئجه لر ياتاندا ، سن ده .............................................. شبها وقتي مي خوابيديم ، تو هم مني قوينووا آلاردين .................................................... منو در آغوشت مي گرفنتي نئجه باغريوا باساردين ................................................ منو به آغوشت مي فشردي قولون اوسته گاه سالاردين ......................................... گاهي روي بازوهايت مي انداختي آجي دونياني آتارکن ................................................... در حالي که تلخی دنیا رو رها مي کرديم ايکيميز شيرين ياتارديق ............................................... دو تائي شيرين مي خوابيديم يوخودا ( لولي ) آتارکن ................................................ وقتي در خواب با خیس کردن جایم! سني من بلشديره رديم .............................................. ترا کثیف مي کردم گئجه لي ، سو قيزديراردين .......................................... شب آب گرم درست می کردی اؤزووي تميزليه ردين ................................................... خودت رو می شستی گئنه ده مني اؤپه ردين ................................................ باز هم منو مي بوسيدي هئچ منه آجيقلامازدين ................................................ هيچ وقت دعوام نمي کردي ساواشان منه کيم اولسون .......................................... هر کس هم دعوام مي کرد سن منه هاوار دوراردين ............................................... تو از من حمايت مي کردي منی سن آنام دوينده .................................................... وقتي مادرم منو مي زد قالپيپ آرادان چيخاردين ................................................. منو از دستش مي گرفتي و مي بردي ائله ايستي ليح او ايستك .............................................. آن علاقه و دوست داشتن داها کيمسه ده اولورمي ؟ ........................................... در کسی دیگر هم پیدا می شه؟ اوره گيم دئيير کي : يوخ – يوخ ...................................... دلم ميگه : نه نه او ده رين صفالي ايستک................................................ آن علاقه عميق با صفا منيم او عزيزليغيم تك ................................................. همانند دوران عزيزي من سنيله گئديب ، توکندي ............................................... همراه تو رفت و تمام شد خان ننه اؤزون دئييردين ................................................ خان ننه خودت مي گفتي کي : سنه بهشت ده ، الله .......................................... که : خداوند به تو در بهشت وئره جه ک نه ايستيور سن .......................................... هر چيزي كه بخواهي ، خواهد داد بو سؤزون ياديندا قالسين ............................................ اين حرفت را به خاطر داشته باش منه قوليني وئريبسه ن ............................................... به من قولشو دادي ائله بير گونوم اولورسا ................................................ اگر چنان روزي داشته باشم بيليرسن نه ايستيه رم من ؟ ....................................... مي داني از خدا چه مي خواهم ؟ سؤزومه درست قولاق وئر : ......................................... به حرفم خوب گوش کن ؛ سن ايله ن اوشاقليق عهدین ...................................... در کنار تو دوران كودكي را ! خان ننه آمان ، نوليدي ............................................... خان ننه ،واي ! چه مي شد بير اوشاخليغي تاپايديم ............................................. کودکي ام رو دوباره پيدا مي کردم بيرده من سنه چاتايديم ............................................. دوباره به تو مي رسيدم سنيلن قوجاقلاشايديم .............................................. با تو هم آغوش می شدم سنيلن بير آغلاشايديم .............................................. با تو گريه مي كردم يئنيدن اوشاق اولورکن .............................................. در حالي که دوباره کودک مي شدم قوجاغيندا بير ياتايديم ............................................... در آغوشت مي خوابيدم ائله بير بهشت اولورسا ............................................. اگر چنان بهشتي وجود داشته باشد داها من اؤز الله هيمنان ............................................ ديگر من از خدايم باشقا بير شئي ايسته مزديم .................................... هیچ چيز ديگري نمي خواستم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود فیلم شعر خان ننه دانلود خان ننه با فیلم ضبط شده از استاد شهریار با کیفیت ویدیویی زمان حیات استاد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود کلیپ خان ننه به صورت میکس شده با صدای استاد وتصاویری بسیار زیبا از زندگی استاد شهریار با فرمت Mp4 دانلود کنید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود فایل صوتی خان ننه با صدای ماندگار وزیبای استاد شهریار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : http://www.noandishaan.com 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۱ دانلود ترانه فولکلوریک ترکی سودان گلن سورمه لی قیز SUDAN GƏLƏN SÜRMƏLİ QIZ Sudan gələn sürməli qiz, Cox incidir kuzə səni, Elə naz ilə getmədəsən, Aparırlar bizə səni. Kuzəni əlindən allam, Əlimi boynuna sallam, Ay qiz, səni ozum allam, Ax, di dur, gəl amandir, ölləm, Sevgilim, yamandir, ölləm. Kuzənə ipək duzərəm, Eşqinlə çollər gəzərəm, Sənsiz mən necə dözərəm, Ax, di dur, gəl amandir, ölləm, Sevgilim, yamandir, ölləm. ترجمه: آی دختری که از لب اب میایی و سرمه به چشمات کشیده ای کوزه ای که بر دوش داری خیلی تورو اذیت میکنه اونجوری که تو با ناز وادا قدم از قدم برمیداری تورا به خانه ما خواهند برد کوزه را ازدستانت میگیرم دستم را دور گردنت حلقه خواهم کرد ای دختر زیبا تورا خودم خواهم گرفت امان از این وضع زود پاشو بیا من میمیرم ای عشق من روزگار نامرد است میمیرم برای کوزه ات ابریشم میبافم از عشق تو سر به صحراها میگذارم بی تو من چگونه میتوانم صبوری پیشه کنم امان از این وضع زود پاشو بیا من میمیرم ای عشق من روزگار نامرد است میمیرم برای دانلود ترانه فولکلوریک ترکی سودان گلن سورملی قیز به لینک زیر مراجعه فرمایید: مجموعه ای که دانلود میفرمایید شامل سه فایل Mp3 از تیمور مصطفی اف استاد بزرگ موسیقی اذربایجان ، اراده ابراهیم اوا در هوای عاشیق ویک اجرای 6 و 8 با ریتم پاپ میباشد در ضمن فایل ویدیویی ترانه سودان گلن سورملی قیز با اجرای ماندگار وصدای فوق العاده خان شوشینسکی Xan Şuşinski از اساتید قدیمی موسیقی اذربایجان و نیز یک کلیپ انیمیشن با موضوع ترانه Sudan galan surmali giz به مجموعه اضافه شده است. برای دانلود ترانه سودان گلن سورملی قیز به لینک زیر مراجعه فرمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام --------------------------------- درهمین زمینه میتوانید پستهای زیر را نیز مطالعه بفرمایید: ساری گلین ساری گلین دانلود ترانه فولکلوریک ترکی سندن منه یار اولماز دانلود ترانه فولکلوریک ترکی سندن منه یار اولماز اپاردی سئللر سارانی Apardi Seller Sarani اپاردی سئللر سارانی Apardi Seller Sarani دانلود ترانه فولکلور منی اتدین ای قیز ای قیز اتشه Məni atdın Ay qız ay qız atəşə برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود ترانه خان ننه شهریار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود ترانه شیرین لب رشید بهبوداف Labi shirin labi lab - Rashid behbodof برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۹۱ دانلود آهنگ فوق العاده "جیرانیم گل، گل" (عزیزم بیا، بیا) از استاد عالیم قاسیموف عالیم قاسمف یکی از بزرگترین و معروف ترین خوانندگان موسیقی مقامی آذربایجان است. Alim Qasimov در سال ۱۹۵۷ به دنیا آمد و از سال ۱۹۷۷ تا کنون در زمینه موسیقی فعالیت داشته است. وی در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه IMC یونسکو، یکی از بزرگترین جوایز بین المللی موسیقی، شد. همچنین روزنامهی نیویورک تایمز از وی به عنوان یکی از بزرگترین خوانندگان در قید حیات نام برد. از عالیم قاسمف تا کنون ۹ آلبوم انتشار یافته است آلبوم سال 2009 وی پنجمین آلبوم پر فروش اروپا شد. **** آلما آتدیم نار گلدی کوینک آلدیم دار گلدی او یاندان کولگه دوشدی ائله بیلدبم یار گلدی گل گل جئیرانیم، مارالیم گل عزیزیم گوروم سنی ایسترم گوروم سنی خیالیما گتیررم یوخومدا گوروم سنی ----------------------------------- جیرانیم گل گل طرلانیم گل گل یولونی گوزلرم یوبانما گل گل باشیوا من سنین دولانیم گل گل گوزل دیر حیاتیم گوزل دیر دورانیم بختور قیزیسان بو یئرین طرلانی گل آدی جئیران اوزی جئیران بالا من سنه قوربان سنه قوربان باخیشین جان آلیر دوروشون قشنگ دیر قیزاران یاناغین ائله بیل چیچک دیر اورگیم سنین دیر کونلومی گل دیندیر گوزون تک گوز اولماز سوزون تک سوز اولماز مهربان قشنگ قیز بو قدر ناز اولماز گل آدی جئیران اوزی جئیران بالا من سنه قوربان سنه قوربان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ sevdana gönül verdim düsürdü beni dillere askina yürek verdim savurdu beni dillere ne senle nede sensiz söz gecmiyor bu yürege yar beni cano beni sakla beni ellerine sevemem senden baska gözüm arar gözlerini dil söyler kalbim aglar yürek ceker özlemini kulagimdan sesini gözlerimden hayalini atamam ah atamam sen olmayinca yapamam bu yürek daha sensiz dahada sessiz geciyor bu can bu ne dertlere dahada aci veriyor geleceksin diyerek gözler yolunu bekliyor gelmedigin gün icin o mehdi her gün ölüyor sevemem senden baska gözüm arar gözlerini dil söyler kalbim aglar yürek ceker özlemini kulagimdan sesini gözlerimden hayalini atamam ah atamam sen olmayinca yapamam!!! به دلبستگی تو دل بستم مرا سوژه حرف مردم کرد دلم را غرق عشق تو ساختم انگشت همه به سوی من است(تقریبا مفهوم اولی رو داره) ا چه با تو وچه بی تو حرف ها روی این دلم اثر داره ای یار من ای یاور من مرا در دستهای خودت نگهدار غیر از تو نمیتوانم کسی را دوست داشته باشم چشمانم همه جا دنبال چشمان توست یک حرفی میگم قلبم خون گریه میکنه دلم حسررتت را میکشد درگوشهایم طنین صدایت را در چشمهایم خیالت را نمیتوانم از نظرم دور کنم اه تا تونباشی نمیتوانم نمیتوانم از نظرم دور کنم اه تا تونباشی نمیتوانم این دل بی تو هنوز هم بی تو روزگار میگذراند این جان چه دردهایی را همچون زهر به خورد خود میدهد می اید از راه خودش را تسکین میدهد وچشم ها را منتظر راهت میگذارد این جان برای هرروزی که نمیایی هرروز میمیرد به غیر از تو کسی را نمیتوانم دوست داشته باشم ودنبال چشمانت میگردم زبانم میگوید وقلبم میگرید ودلم حسرتت را میکشد از گوشهایم صدایت و از چشمانم خیالت را نمیتوانم دور کنم تا تو نباشی نمیتوانم به غیر از متن ومفهوم بسیار زیبا وعمیق این ترانه اجرای بسیار ساده و اماتور وصدای بسیار زیبا وتاثیرگذار خواننده قابل توجه هست این ترانه زیبا را از فایل پیوست دریافت نمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۲ عزیزم پسورد مورد داره عزیزم کدوم پسورد مورد داره؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده