*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ گفت و شنود مشاوره با كارگزاران؛ سود يا زيان؟ گروه بورس- مجيد اسكندري: «چي بخريم؟» مهمترين سوالي است كه فعالان بازار سرمايه پس از احوالپرسي از يكديگر ميپرسند. اين يك سوال عمومي است و سرمايهگذاران خرد و كلان همه با اين سوال مواجه هستند اما تفاوت در شيوه پاسخيابي براي اين پرسش اساسي است. [TABLE=align: left] [TR] [TD=width: 100%] [/TD] [/TR] [/TABLE] تا قبل از الكترونيكي شدن معاملات، حضور فيزيكي در تالار بورس و مرتبط شدن با حال و هواي حاكم بر بازار در خريد و فروش سهامداران تاثير بسزايي داشت اما اكنون با پيشرفت ابزارهاي نوين معاملاتي (نظير آنلاين تريدينگ) و كاهش ارتباط حضوري افراد نيازهاي جديدي براي سرمايهگذاران ايجاد شده است. «مشاوره سرمايهگذاري» يكي از همين دست نيازهاست كه تاكنون چنان كه بايد به آن پاسخي داده نشده است. بر اين اساس تاكنون 6 شركت مشاوره سرمايهگذاري از سازمان بورس و اوراق بهادار مجوز فعاليت دريافت كردهاند اما تنها 3 شركت در اين حوزه در حال فعاليت هستند كه بعضا به شركتهاي كارگزاري وابستهاند. در اين ميان از آنجا كه كارگزاران حلقههاي واسط خريدار و فروشنده در بازار هستند از ديرباز يكي از منابع مشاورهاي سهامداران براي تصميمگيري بودهاند. هنوز هم هستند معاملهگراني كه قبل از ابلاغ تصميم معامله خود به كارگزار تاييد نهايي او را هم جويا ميشوند كه: «به نظرت بفروشيم؟... بخريم؟» اما سوال اينجاست كه آيا كارگزاران كه خود به نحوي درگير دادوستد هستند ميتوانند در مقام مشاور خريداران و فروشندگان سهام قرار گرفته و نقطه اتكاي تصميمگيري آنها باشند؟ مديرعامل كارگزاري بانك تات بر اين باور است كه بايد مرز مشخصي بين تحليلگر، مشاور و كارگزار وجود داشته باشد به گونهاي كه حتي محل كار آنها نيز جدا از يكديگر باشد. حسين خزليخرازي معتقد است حجم بالاي كار و فراواني اخبار و شايعات حتي مسلطترين معاملهگران را گيج ميكند به نحوي كه قدرت تصميمگيري را گرفته و آنها را اسير صفهاي خريد و فروش ميكند. اما يكي از معاملهگران كارگزاري بانك ملي در اين زمينه ميگويد: «اعتبار راهنمايي و پيشنهادهاي كارگزاران از بقيه افراد بيشتر است.» علياكبر شورهكندي معتقد است فعاليتهايي مانند تحليل براي كارگزاران اعتبار ايجاد ميكند و ميتواند در افزايش درآمد آنها نيز موثر باشد. گفتوگو با اين دو فعال بازار سرمايه درباره نقش مشاورهاي كارگزاران ميتواند پاسخگوي سوالات ما و راهگشايي براي ديگر فعالان بازار سرمايه باشد. به نظر شما كارگزاران در راهنمايي سرمايهگذاران به خريد و فروش سهام چقدر ميتوانند موثر باشند؟ خزلي در اين باره به خبرنگار ما گفت: ساختار دروني شركتهاي كارگزاري بايد به گونهاي باشد كه تضاد منافع بين بخشهاي مختلف به وجود نيايد و بخش معاملات، بخش مديريت داراييها شامل صندوقها و سبدها و بخش ارائه تحليل و مشاوره به طور كامل از هم مجزا و منفك باشد. وي افزود: اهميت اين امر به قدري زياد است كه در بزرگترين و معروفترين بورس دنيا يعني نيويورك و در آمريكا براي اين تفكيك، قوانين سخت و محكمي وجود دارد. در سالهاي اخير سازمان بورس و اوراق بهادار نيز به درستي دستورالعملهايي را در اين زمينه منتشر كرده و بر اجراي آن تاكيد دارد. اما شورهكندي به گونهاي متفاوت به اين سوال پاسخ داد. وي گفت: با توجه به اينكه كارگزاران علاوه بر عوامل بنيادي سهام، عوامل ديگري مانند ميزان انتظارات از آينده شركت، جو حاكم بر صنعت و گروه و كل بازار را نيز در نظر ميگيرند يا از فعال بودن افراد يا گروههاي خاص بر روي بعضي سهام آگاهي دارند، بنابراين ميتوان گفت كه بر روي راهنمايي و پيشنهادهاي كارگزاران به ميزان بيشتري نسبت به بقيه افراد حساب ميشود. برخي معتقدند وظيفه اصلي كارگزاران انجام معاملات است. چرا با اين وجود، آنها در زمينه مسووليتهايي نظير مديريت سرمايه (سبد گرداني و صندوق) كه داراي تضاد منافع با انجام معامله بيشتر است، اجازه فعاليت دارند؟ خزلي پاسخ داد: از لحاظ دروني بارها تجربه كردهام كه وقتي يك كارشناس تحليلگر و مسلط به تحليلهاي بنيادي و تكنيكي و مسلط به بازار كه همواره بازدههاي خوبي داشته است را پشت سيستم معاملات ميگذاريم بازده سرمايهگذاري وي به شدت پايين ميآيد. اين مشكل ذاتي معاملهگري در بورس ماست. او توضيح داد: وجود چند صد نماد معاملاتي با حجم زيادي از اخبار و شايعات، فرد را گيج ميكند و قدرت تصميمگيري را از وي ميگيرد. اين گونه كارشناسان بلافاصله مانند ديگران تابع صفهاي خريد و فروش ميشوند و قدرت تصميم گيري را به دليل جو بازار و فشار همكاران و مشتريان از دست ميدهند. در همين حال، شورهكندي با تاييد فعاليت كارگزاران در ديگر زمينهها گفت: فعاليتهايي مانند سبدگرداني، صندوق، تامين سرمايه و بخش تحليل موجب ايجاد اعتبار براي فعاليتهاي كارگزار ميشود؛ چون فعاليتهايي مانند سبدگرداني و ايجاد صندوق، مستلزم دريافت مجوزهاي مربوطه از طرف سازمان است. بنابراين كارگزاري بايد شرايط اخذ اين مجوزها را داشته باشد و اخذ مجوز براي بخشهايي مانند صندوق و سبدگرداني موجب افزايش وجهه كارگزاري ميشود. وي سپس گفت: از سوي ديگر اين فعاليتها با توجه به اينكه موجب خريد و فروش سهام و ايجاد كارمزد و سود براي مدير ميشود ميتواند در بهبود وضعيت معاملاتي كارگزاران موثر باشد. در ضمن عملكرد و فعاليت صندوقها به صورت مستمر توسط جرايد منتشر ميشود عملكرد بهتر هر صندوق نسبت به بقيه ميتواند در ورود جريان نقدينگي به داخل صندوق و در نتيجه افزايش ميزان درآمد عملياتي كارگزاري موثر باشد. علاوه بر مسائل عنوان شده، قانون بازار سرمايه اين ابزارها را براي گسترش و تنوع در بازار سرمايه جزو فعاليتهاي شركتهاي كارگزاري قرار داده است. معمولا نظر كارگزاران بسته به جو معاملات روزانه بورس بسيار تغيير ميكند و ديدگاه كوتاهمدت در اظهارنظر آنها حاكم است. علت اين مساله از نظر شما چيست؟ در اين زمينه شورهكندي توضيح داد: نگاهي به فعاليت بيش از چهار دهه بورس ايران نشان ميدهد كه اين بازار فراز و نشيب و افت و خيزهاي فراواني را تجربه كرده است. كارگزار نيز به عنوان يك فرد كه به صورت عقلايي رفتار ميكند سعي در اصلاح اشتباهات خود و استفاده از تجربياتي دارد كه در مدت فعاليت خويش كسب كرده است. بنابراين ديد برخي كارگزاران يا معاملهگران آنها استفاده از نوسانات مقطعي بازار است و به همين دليل، بيشتر جو حاكم بر صنعت و بازار را معيار عمل خود قرار ميدهند. به نظر شما ميزان تسلط به تحليل و تصميمگيري بر اساس منطق اقتصادي در خريد و فروش سهام در بين كارگزاران بورس تهران در چه سطحي است؟ خزلي پاسخ داد: در سالهاي اخير با اصرار مقامات ناظر، سطح تحليل و دانش بالاتر از قبل رفته است اما به دليل عمق كم بازار و حجم كم معاملات هنوز ميل به نوسان گيري و سرمايهگذاري كوتاه مدت در بين مشتريان و معاملهگران ما زياد است. هنوز تحليلهاي بلندمدت سه ماهه تا دوساله رايج نيست و اصولا به دليل ريسكهاي سيستماتيك وسيع بورس علاقهاي به سرمايهگذاري بلندمدت در سهام وجود ندارد. شورهكندي نيز نظر خزلي را تاييد كرد و گفت: گرچه ميتوان گفت كه تعدادي از كارگزاران از تجزيه و تحليلهاي بنيادي سهام آگاهي و شناخت دارند ولي با توجه به اينكه خود بخشي از بازار هستند بنابراين، تاثيرپذيري زيادي از روند معاملات دارند و ميتوان گفت كه بيشتر معاملات و ييشنهادهاي خريد و فروش كارگزاران به نوسانگيري از بازار خلاصه ميشود. در اين راستا، حتي مواردي نيز مشاهده شده كه از لحاظ بنيادي به سهام يك شركت اعتقاد راسخي پيدا ميكنند ولي بعد از گذشت مدت زمان اندك باز اسير جو غالب بازار ميشوند و با خريد و فروشهاي مكرر از سود بلندمدت محروم ميمانند. از نظر شما آيا كارگزاران به طور كلي مشاوران مالي خوبي براي خريد و فروش سهام هستند؟ خزلي در پاسخ به اين سوال با اشاره به لزوم تغيير ديدگاه نسبت به كارگزار و شركتهاي كارگزاري گفت: در ديدگاه مدرن، شركت كارگزاري يك نهاد مالي بزرگ است كه داراي بخشهاي وسيع و متنوعي است. يكي از بخشهاي آن كه بنا به دستورالعملهاي موجود بايد مجزا و منفك از ساير فعاليتها باشد، بخش مديريت داراييهاست. وي ادامه داد: در خصوص مشاوره و تحليل نيز مدل جديدي در حال رايج شدن است كه شركتهاي كارگزاري يك شركت تابعه با هويت مستقل ايجاد ميكنند و مجوز مشاوره اوراق بهادار و سبد گرداني را براي آن ميگيرند. اين شركت تابعه از نظر ساختار و از نظر محل فيزيكي از شركت اصلي كارگزاري منفك است و آن تضاد منافع كه مد نظر شماست به اين ترتيب به حداقل ميرسد. از طرفي با رشد معاملات برخط (online trading) نقش كارگزاريها در واسطهگري و ورود سفارشها به حداقل ميرسد. در اين حالت معاملهگر به بازارياب شركت كارگزاري تبديل ميشود كه وظيفهاش گرفتن معامله و بالابردن سطح معاملات است نه صرفا دريافتكننده و اجراكننده سفارشها. در اين زمينه شورهكندي در اظهارنظري متفاوت گفت: با توجه به اينكه نوسان زيادي در بورس ايران وجود دارد و قيمت سهام در كشور ما بيشتر بر مبناي عواملي ماوراي ارزش ذاتي سهام هدايت ميشود و ميزان اطلاع و آگاهي كارگزاران از اين اخبار و حوادث نسبت به ساير افراد طبيعتا بيشتر است، بنابراين ميتوان از پيشنهادهاي كارگزاران براي خريد و فروش استفاده كرد، البته در نهايت تصميمگيرنده نهايي خود سرمايهگذار است. به نظر شما تفكيك مسووليت معاملهگري از تحليل و مشاوره در شركتهاي كارگزاري چقدر ضرورت دارد؟ خزلي در پاسخ به اين سوال توضيح داد: بايد منتظر گسترش شركتهاي تحليلگر و مشاورهاي باشيم. در آن صورت سرمايهگذاران غير متخصص و كمتجربه بايد از شركتهاي فوق يا از بخش مشاورهاي شركتهاي كارگزاري اطلاعات مورد نياز خود را دريافت كنند. وي يادآور شد: براي رسيدن به نقطه بهينه كارآيي و اثر بخشي در ساختار نهادهاي مالي به خصوص شركتهاي كارگزاري بر اساس تجربيات جهاني راه بسيار معظم و طولاني در پيش داريم كه هنوز در ابتداي آن هستيم. در اين باره شورهكندي پاسخ داد: تفكيك بين اين دو تا حدودي قابل اجرا است ولي به طور كامل قابل جداسازي نيست. به عنوان مثال، فرد سرمايهگذار تنها از كارگزار خود انتظار ندارد كه فقط اقدام به اخذ سفارش وي كند، بلكه به دنبال كارگزاري است كه وضعيت سهام مورد نظر، گروه و بازار را نيز در همان زمان كوتاه تماس تلفني به اطلاع وي برساند. آيا مدارك حرفهاي كارگزاران نظير مدرك تحليلگري ميتواند نشاندهنده تسلط فرد دارنده مدرك بر فنون تجزيه و تحليل سهام و سرمايهگذاري موفق در بورس تهران باشد؟ خزلي در اين باره گفت: مدارك حرفهاي كه در سالهاي اخير توسط سازمان بورس اوراق بهادار (سبا) امتحان گرفته و ارائه ميشود حداقل مشخصه يك كارشناس نهاد مالي است و براي آنكه به كسي بتوان معاملهگر يا مدير صندوق يا مدير سبد يا كارشناس مشاوره و تحليلگر گفت راه بسيار طولاني بايد طي شود و نميتوان به دريافت مدرك بسنده كرد. وي تاكيد كرد: در اين پستهاي سازماني كه ياد شد تجربه، مطالعات وسيع، هوش و قدرت پردازش اطلاعات و روحيات فردي بسيار موثر است. بنابراين مدارك اعطا شده به هيچ عنوان نميتواند به تنهايي نشاندهنده صلاحيت افراد در اجراي مسووليتهاي مورد اشاره باشد. توصيه شما به سرمايهگذاران در مواجهه با توصيههاي خريد و فروش سهام از سوي كارگزاران چيست؟ شورهكندي در اين باره گفت: با توجه به اينكه سرمايهگذاري نيازمند آگاهي و مشورت با ديگر افراد است. بنابراين، سرمايهگذار قبل از انجام معامله از افراد مطلع از جمله كارگزاران در مورد سهام مورد نظرش اطلاعات كسب ميكند؛ ولي در نهايت براي تصميمگيري براي انجام معامله بايد وزن بيشتري به پيشنهاد كارگزار نسبت به ديگر افراد عادي بدهد. يادآوري اين نكته ضروري است كه در هر حال تصميمگيرنده نهايي خود فرد سرمايهگذار است و طبيعتا بايد عواقب سود و زياني تصميمگيري خود را نيز بپذيرد. دنیای اقتصاد 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده