رفتن به مطلب

سال نوی کودکی شما


Mahsa.Gha

ارسال های توصیه شده

منکه از اول اسفند روزشماری میکنم واسه اومدن عیددددددددددد hapydancsmil.gif

نه فقط به خاطر اینکه تعطیله ! من عاااااااااااااشخ عیدمممممممم hapydancsmil.gif

 

بچه که بودم با خواهرم روزای قبل عید تخم مرغ رنگ می کردیم با آبرنگ یا گواش ، وسایل هفت سین جور می کردیم hapydancsmil.gif

 

اون موقع ها خودمون سبزه سبز می کردیم اما الان آماده می خریم...من دوست دارم باز خودمون سبز کنیم hanghead.gif

 

عاشخ عید دیدنی و رفت وآمد تو عیدم...خب مسلما بچه بودیم چشممون به دست بزرگترا بود دیگه

 

عاشخ برنامه های کودک عید بودمممممم...الانم عاااااشخ کلاه قرمزی عیدمممممممم hapydancsmil.gif

 

اصلا همه چیز برام انرژی مثبت می شه تو عیددددددد و روزهای قبل عید hapydancsmil.gif

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 46
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

آخیییییی یادش بخیر با دیدن این تاپیک خیلی دلم گرفت:hanghead:

واقعا دوران کودکی همش خاطره بود.....

از همون روز اول عید همه فامیل جمع میشدیم خونه مادر بزرگ و پدر بزرگم،ماشالله پدبزرگم 10 تا نوه داشت :ws3:

پوشیدن لباس عید و عیدی گرفتن از بزرگترا همش برامون خاطره بود....!

 

همه بچه ها جمع میشدیم از روز اول تا 13 عید کلی بازی میکردیم:sigh: پیک هامون رو همون روز اول میدادیم به پسر عموم که حلشون کنه اونم مجبور میشد 10 پیک رو حل کنه :4chsmu1: ( البته خودش علاقه داشت ، اینقد به این کارا علاقه داشت که آخر معلم شد:ws3:)

اونوقتها انگار آدم ها مهربونتر بودن......:sigh:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بماند که عید بچگی هامون خیلی رنگ و بوی خاصی داشت از پیک شادی گرفته تا عیدی هامون و رقابت سر کم و زیادش...

واسه من اسفند های بچگیم پر انتظار بود پر انتظار که بابام میاد و دو هفته پیشمونه...کل عیدو نیشم تا بناگوشم باز بود...:ws3:

اصولا عیدا با آدمای جدید رو به رو میشدم که یهو کاشف به عمل میومد که یه نسبت فامیلی با این طرف داریم و همین جور گسترش پیدا میکردیم...این روال تا مدت ها ادامه داشت...:ws28:

یادش به خیر...

من دلم ازینا میخواد...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

امسالم طبق رسم سالهای گذشته تنها چیزی که هنوز تو خونمون برقراره پختن سمونی سفره است که امروز مامانم داشت تدارکش رو میدید.

کلی کیف کردم.

تازه داریم کاری رو که چندین سال بود ترک کرده بود مامانم دوباره امسال انجام میدیم! پختن شیرینی عید ...

همیشه پختن شیرینی عید رو دوس داشتم وقتی که بچه بودم آخه مامان نمیذاشت به خمیر دس بزنم اما الان دیگه خودم کمکش میکنم و بعضی از شیرینی ها رو خودم میپزم!

 

حتما بعد عید واستون میارم نگران نباشید:ws3:

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دوستای گلم عیدتون مبارکککککککک

 

ررررررررررفتتتتتتتتتتتتتت تا سال بعد ببینمتون...

 

امیدوارم که سال بعد با کلی اخبار خوش همدیگه رو زیارت کنیم.

 

موفق و پیروز و خوش و سلامت باشید

 

Animated-2012-New-Year-Eve-Greetings-3_thumb.gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه

قديما ما يه سفره پهن ميكرديم به چه بزرگي اما الانا يه سفره ي كوچولو پهن ميكنيم يا بهتره بگم پهن ميكنم آخه ديگه تو خونمون هيچكي ذوق و شوق نداره :sigh:هفت سينو كامل ميكنمو عاشق تخم مرغ رنگ كردنم:hapydancsmil:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

از روز اسفند روزها رو میشموردم

و بعد از این که پیک رو میگرفتم

میرفتم یواشکی حل میکردم تا قبل سال تمام میشد چقدر هم همیشه دعوام میکرد

آخه من دوست داشتم از تعطیلاتم خوب استفاده کنم تا از بازی غقب نیوفتم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...