spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستم بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستم اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستم مجنونم و مستم به پای تو نشستم آخر ز بدی هات بیچاره شکستم برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم اگر از مقصدم پرسی بدان راه رها جستم برو عشق را از خدا آموز که من دل را بر او بستم اگر از عاقبت پرسی بدان از دام تو جستم مجنونم و مستم به پای تو نشستم آخر ز بدی هات بیچاره شکستم مجنونم و دستم به دامان تو بستم هشیار شدم آخر از دام تو جستم مجنونم و مستم عاشقم و خسته ام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام الان تو جاده بودم وداشتم میومدم این یکی خونه! وسط راه راننده سی دی رو عوض کرد واین اهنگ اولین اهنگ پخش شده بود ویهو خوشم اومد ولی یه چندتا سوال هم برام ایجاد شد!! مدارا... چرا ؟ با کی ؟ وتا کی؟ چرا زمینه مدارا کردن فراهم میشه وریشه یابی مسئله وراه حل رو اول کار پیدا نمیکنیم؟ 27 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستم بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستم اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستم مجنونم و مستم به پای تو نشستم آخر ز بدی هات بیچاره شکستم برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم اگر از مقصدم پرسی بدان راه رها جستم برو عشق را از خدا آموز که من دل را بر او بستم اگر از عاقبت پرسی بدان از دام تو جستم مجنونم و مستم به پای تو نشستم آخر ز بدی هات بیچاره شکستم مجنونم و دستم به دامان تو بستم هشیار شدم آخر از دام تو جستم مجنونم و مستم عاشقم و خسته ام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام الان تو جاده بودم وداشتم میومدم این یکی خونه! وسط راه راننده سی دی رو عوض کرد واین اهنگ اولین اهنگ پخش شده بود ویهو خوشم اومد ولی یه چندتا سوال هم برام ایجاد شد!! مدارا... چرا ؟ با کی ؟ وتا کی؟ چرا زمینه مدارا کردن فراهم میشه وریشه یابی مسئله وراه حل رو اول کار پیدا نمیکنیم؟ من عاشق شهرام شکوهی ام :hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: چرا مدارا مدارا به نظرم ریشا اصلیش خجالت و رودربایستی کردنه همین :5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ منم این آهنگ و دوس دارم.. بستگی داره منظورت از مدارا چی باشه؟ مدارا با شخص خاص معمولا تو شرایطیه که نخوای از دستش بدی... 5 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ فک کنم با کسی مدارا می کنی که برات مهمه نمی خوای از دستش بدی... تا کی رو نمی دونم! شاید بعد از یه مدت بفهمی که دیگه ارزش مدارا کردنو نداره یا یه کاری کنی که اون مدارا کنه چرا همیشه تو باید مدارا کنی! 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ خب چرا مدارا میکنین؟ باکی مدارا میکنین وتا چه زمانی؟ ایا باید اصلا مدارا کرد یا همون اول کار قضیه رو از بیخ حلش کرد(حالا هرکسی که باشه) 6 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ خب چرا مدارا میکنین؟ باکی مدارا میکنین وتا چه زمانی؟ایا باید اصلا مدارا کرد یا همون اول کار قضیه رو از بیخ حلش کرد(حالا هرکسی که باشه) بستگی داره تا چه حد واست مهم باشه.. ی وقتایی هزار تا راه میری ولی مسئله حل نمیشه انقدرم اون شخص واست ارزشمنده که نمی خوای از دستش بدی پس مجبوری مدار کنی.. خیلی موارد ممکنه اتفاق بیفته حتی ممکنه بین اعضای خانواده هم این مورد باشه 3 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ همیشه شاید طرف مدارا موجود زنده نباشه بعضی موقع ها آدم تو یه موقعیتی شروع می کنه به مدارا کردن نمی دونم شاید اسم این صبر باشه ولی وقتی آدم دچار روزمره گی بشه و خودآگاه هم ادامش بده، اینم می شه مدارا این صبر و مدارا باید یه رابطه ای با هم داشته باشن ! 6 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ خیلی زیبا بود مرسی مهندس مجنوووووووونم و مستم به پاییییی تو نشستم آخر ز بدییییییی هات بیچاره شکستم ... منظور با همسرت مدارا کن 3 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ گاهی از شدت علاقه می شه گاهی به خاطر ترس از از دست دادن گاهی به خاطر به خاطر این که پیامدهای مدارا نکردن خیلی سنگین تر از مدارا کردن برای طرف تموم میشه این که چرا زمینه اش فراهم میشه و از اول جلوش رو نمیگیریم، به این دلیل خیلی از مسائل، خیلی از اتفاقات و همین طور خیلی از افراد و شخصیت هاشون از قبل قابل پیش بینی نیستن و به مرور زمان رو می شن در کل نمیشه حکم کلی به نظر من داد خیلی بستگی به شرایط داره این که ببینیم کدوم کفه ترازو بیشتر سنگینی می کنه 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ مدارا کردن دیگه جزئی از وجود ما شده. تو فرهنگ و عادات ما ریشه دوانده. ما تربیت شدیم تا با همه چیز مدارا کنیم و به طور کلی انسان سخت ترین موجود طبیعته و قادر به همسانسازی خود با محیط اطراف خودش. یه زمانی فکر میکردن سوسک از همه جانوارن سخت جان تره. چون بعد از مدتی به سم هم عادت میکنه. ولی نتایج تحقیقات جدیدی نشون میده که انسان از سوسک هم سخت جان تره. و به طور طبیعی این قوه همسان سازی در وجود بشر هست. حالا اینکه این قوه فعال بشه یا نه به شرایط بستگی داره که من همون میگم مدارا کردن. ولی به نظرم گاهی اوقات یا بهتره بگیم بیشتر اوقات از این قوه طبیعی که در وجود انسانهاست سوء استفاده میشه. چون انسان قابلیت خارق العاده ای در مدارا کردن با شرایط داره به همین خاطر از ما انسانها سوء استفاده میشه و هر روز آستانه تحملمون به واسطه قوه مدارای قوی که در وجودمون هست بالاتر میره. دیگه یه جورایی داریم ناخودآگاه با همه شرایط و اتفاقات مدارا میکنیم. ای کاش انقدر از روی طبیعت و غریزه عمل نمیکردیم. ای کاش آگاهانه و با تشخیص مرز میان خوب و بد بودن مدارا و تحمل را درک میکردیم. ای کاش میتونستیم در جای درست تصمیم بگیریم که دیگه مدارا نکنیم. اما یه نکته بسیار مهم: تغییر شرایط باید به آرامی صورت بگیره تا مردم قادر به مدارا کردن باشن. یکی از بزرگترین اشتباهات دولتمردان در دوره پهلوی این بود که اصلاحات را به یکباره و ضرب العجل اعمال میکردند. و البته مردم توانایی همسانسازی و مطابقت با شرایط را با سرعت تغییرات نداشتند. ببینید من یک مثال میزنم. مثلا قیمت بنزین از لیتری 40 تومان به لیتری 45 تومان افزایش پیدا میکرد مردم در جای جای ایران پمپ بنزینها رو به آتش میکشیدن و صدای اعتراض بود که شنیده میشد. در حالی که قیمت بنزین فقط چیزی در حدود 12 درصد اضافه میشد. ولی بنزین لیتری 100 تومانی به شیوه بسیار جالبی طی دو سال به قیمت 700 تومان رسید ولی آب از آب تکون نخورد. یعنی افزایش 700 درصدی. اگر آن روزی که مردم بنزین 100 تومانی مصرف میکردن دولت اعلام میکرد از فردا باید بنزین را به نرخ 700 تومن مصرف کنید احتمال داشت یه اتفاق خیلی بزرگ بیفته. ولی چون تغییرات آرام آرام و با سیاست خاصی صورت گرفت مردم توانستند خودشون را با شرایط وفق بدن و با افزایش 700 درصدی قیمت بنزین مدارا کنن. خوب به نظر من این یک نوع سوء استفاده از قوه مدارا کردن مردمه. مردم خیلی راحت مدارا میکنن. خیلی راحت فراموش میکنن. خیلی راحت از حقوق خودشون میگذرن و اینها به نظر من از ویژگی های انسانه که متاسفانه از این ویژگی ها سوء استفاده های بزرگی در عرصه های سیاسی میشه. 3 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ خب چرا مدارا میکنین؟ باکی مدارا میکنین وتا چه زمانی؟ایا باید اصلا مدارا کرد یا همون اول کار قضیه رو از بیخ حلش کرد(حالا هرکسی که باشه) من با حرفاي ابوالفضل خيلي موافقم دقيقا به زنديگم كه نگا ميكنم همش شده مدارا كردن هاي اجباري!!! از دوريه دانشگاه بگير تا مدارا با احساساتت!!! ولي هيچي سخت تر از مدارا با دلتنگي نيست...! مدارا كردن از اسمش معلومه هميشه با اجبار همراهه كه خب هميشه اعصاب خورد كنه به نظرم!! اگه قابله حل باشه كه خب همه همون اولش حلش ميكنن... 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ من با سرعت اینترنتم مدارا می کنم چون خیلی از کارام به نت وابسته هس از طرف دیگه غیر نت داغون ایران روش جایگزینی ندارم (قانونی منظورم بود ) اجبار+ وابستگی (شایدم دلبستگی یا حتی عادت )= مدارا 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ ممنون از پاسخهای دوستان بالاخص پاسخ کامل ابوالفضل عزیز مدارا میکنم چون مجبورم! 4 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ چون فرهنگی داریم به اسم مصلحت اندیشی که ریشه تمامی بدبختی های ما هست (به علاوه عادت کردن!) فرهنگ شلخته ما باعث میشه بتونیم مدارا کنیم, چقدر دلم ماکارونی میخواد 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ فک کنم بهترین نوع مدارا قطع ارتباط یا نادیده گرفتن بعضی ادمها یا مشکلات کوچیک باشه چون اینجوری نه اون ادما بزرگ میشن و تو ذهن تبدیل بع غول میشن نه اون مشکلات سطحی عمیث میشن مشکلم که سطجی باشه قابل حله ... 2 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ مدارا... چرا ؟ با کی ؟ وتا کی؟ چرا زمینه مدارا کردن فراهم میشه وریشه یابی مسئله وراه حل رو اول کار پیدا نمیکنیم؟ ! مدارا با کسی که در اموری که به تو مربوط میشه کم گذاشته یا آزارت داده چرا؟چون حال و حوصله ی جنگیدن ندااره شاید تا کی؟تا وقتی که سوارت نشده بیشتر به خاطر اینکه میترسیم ریتم یکنواخت زندگی بهم بخوره کلا دلیلش ترسه حالا ترس از چیزای متفاوت! 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ خب چرا مدارا میکنین؟ باکی مدارا میکنین وتا چه زمانی؟ایا باید اصلا مدارا کرد یا همون اول کار قضیه رو از بیخ حلش کرد(حالا هرکسی که باشه) دارم به این نتیجه میرسم به قول تو همون از بیخ باید قضیه رو حل کرد...جنگ اول به از صلح اخر من مدارا زیاد کردم..خیلی بیشتر از انتظار خودم از خودم....اکثر مواقع حتی نمیدونم چرا !! ولی مثل خیلی تغییرات دیگه این موضوع هم در من تغییر خواهد کرد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده