رفتن به مطلب

ما رو کُــــهنه بِمون میبستن، مال شما خوشـــگل پوشک بود


ارسال های توصیه شده

من بچه كه بودم يدفعه رفتيم شيراز اونجا يه دونه عروسك ديدم خيلي دوستش داشتم ولي برام نخريدن. گفتن ميريم شهر خودمون برات ميخريم. امديم شهر خودمون اصلا عينش پيدا نشد.(بعدا فهميدم قيمتش گرون بوده نخريدن):sad0: منم از شدت عصبانيت عروسك دختر عمم كه فوق العاده زشت بود ازش گرفتم ديگه پسش ندادم. اونم نامردي نكرد آبرومو همه جا برد حتي تو مدرسه ام به بچه ها گفته بود. اين عروسك منو برده ديگه پسش نداده. منم وقتي شنيدم به همه گفته عروسك رو تو باغ پدربزرگم چال كردم.:ws3:

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 210
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من منتظر میموندم تو خونه مثلا ظرف خوردنیا که پلاستیکی بود تموم بشه

تا بشه قابلمه ای چیزی برا من...

الان دیگه بچه ها با این اسباب بازی های مارک دار هم حال نمیکنن

فقط نت و نت و نت...:sigh:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

یه هواپیمای چوبی... شبیه اونیکه برادران رایت ساختن!

 

2zlts1mvr7tozl7rwce.jpg

 

 

و ازون گوی های موزیکال که خیلیا گفتن!

خیلی دوس داشتم داشته باشمشون ولی هیچوقت نگفتم!

 

فک میکنم بچه های دوره ی ما خیلی قانع بودن!

  • Like 12
لینک به دیدگاه

آروزی من داشتن یه دوچرخه بود که بعد از یه مدتی در سنین 7 سالگی از پسر عموی بزرگم به من ارث رسید ای خدا جقدر باهاش حال میکردم ای رکاب میزدم ای رکاب میزدم و گاهی اوقات که مسیر باغها رو طی میکردم انقدر خسته می شدم می اومدم پایین و تو علفها یه چرت میخوابیدم:sigh:

 

همیشه آرزو داشتم کلکسیون تیله های رنگی داشتم که آخرشم نشد:sigh:

 

آره ما نداشتیم و داشتیم ولی خیلی از داشته هامون نداشته هامون بود که سوختیم و ساختیم اونم با آآآه کشیدن:sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

قدیما دورانی بود برای خودش من الان هم راضیم برگردم به قدیم باتمام امکانات قدیم

حالی که ما پایین شهری ها می کردیم بالا شهریها هم خوابشو نمیدیدن

ولی الان با دیدن زندگی بالا شهریها ما پایین شهریها جوانیمون را خوب و خوش گذروندیم :icon_razz:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...
اوه اوه ... پس هیچکدومتون جای من نبودید که بدونید بدبختی یعنی چی ... پدر من وضعش خوب بود بچگی تا 7 سالگی توی ناز و نعمت بودم .... اما کم آورد (رفت زیر بار قرض) (دهها میلیون به پول اون زمان) به جرم کلاهبرداری هم بردنش زندان یدفعه زندگیمون از این رو به اون رو شد ... دیگه حتی یه خونه هم برامون نموند... سالها توی خونه ی بابابزرگم زندگی کردیم ... بالا باشی یه دفعه با سر بخوری زمین خیلی تلخ تر از اونه که همیشه به یک روال باشی ...

خیلی سخته ولی تا دنیا دنیا داری هیچ سختی نمیتونه بهت غلبه کنه چون سختریناشو تو بچگیت کشیدیو کهنه کردیش داستان زندگی ما و بچگیامون و نداشته ها وداشته هامون ادامه داره اما چیزی که مارو متفاوت میسازه اینه همه اینها میگزره ما باید ببینیم چند سال آینده کجا ایستادیم قطعا هر کمبودی که در آینده داشته باشیم از کم کاری همین الانمونه و بهونه ای نمیتونیم بیاریم پس نگاه رو عوض کنیم و پرتلاش باشیم:a030:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

یاد خاطرات قدیمی افتادم...

 

7 سنگ تو خیابونا

 

بچه های الان شاید بشینن با لپ تاپ یا تبلت بازی کنن اما مطمئنن اون لذتی که یه دهه 60 ای از بازی با توپ پلاستیکی ، بازی 7 سنگ و بسیار بازی های دیگه نخواهند برد...

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...
آبمیوه گیریه توشیبا با صدای دل انگیزه وییییىژ.....

 

il1vth162yndw843x86.jpg

 

 

اینم خوب بود:sigh:lznq2gyrvq5b4w6uvuli.jpg

 

ما هنوز هم داریم آبمیوه گیری رو ولی خب از این خوشگل تره :whistle:

به قولی گفتنی باید یکی مواظبش میبود که راه نیفته اگرم بگیریش خودت دچار زلزله میشی .:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درود بر همگی

:a030:

یکم این عکس هارو ببینید و به فکر فرو برید ببینم میتونم کودک درونتون رو تحریک کنم یا نه :ws3:

 

pm0litl755ndsg4sfab.jpg

 

bchxz4887ebqg3baq5v.jpg

 

 

 

 

 

z2ajyhd7tde8gurmxfz1.jpg

 

 

 

 

 

o47fnils2h1rwit27qzo.jpg

 

 

 

 

 

 

ub70ex9bsdrtmbqosfoc.jpg

 

 

 

aqqp1j2yqmi76itg795m.jpg

 

zqjcbbw0mg1iiqse930c.jpg

 

 

 

 

 

 

 

5luoenn53h10g80wao.jpg

 

 

این آخری رو قشنگ یادمه میرفتم صف شیر اینو بعنوان اشانتیون همونجا سر میکشیدم :ws28:

zv2btjkwlnh0wcy53muw.jpg

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ووووااااااااییییی کوروش با من چه کردی داداش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

یاد بازی خر دمپایی بخیر!!!!! چه دورانی بود.......وقتی بالا نشسته بودی حس مالکیت بهت دست میداد!!!!اونم وقتی که خرت بچه قلدر محل بود!!!!:ws3:

وووااااااایی!!!!!من رفتم تو یه حال و هوایی اصن....:5c6ipag2mnshmsf5ju3

البته اینا دمپایی رد و بدل نمی کنن یه کم سوسولن!!!:banel_smiley_4:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
ووووااااااااییییی کوروش با من چه کردی داداش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

یاد بازی خر دمپایی بخیر!!!!! چه دورانی بود.......وقتی بالا نشسته بودی حس مالکیت بهت دست میداد!!!!اونم وقتی که خرت بچه قلدر محل بود!!!!:ws3:

وووااااااایی!!!!!من رفتم تو یه حال و هوایی اصن....:5c6ipag2mnshmsf5ju3

البته اینا دمپایی رد و بدل نمی کنن یه کم سوسولن!!!:banel_smiley_4:

 

حیف تکنولوژی نبود زیاد وگرنه اونموقع از تمامی مراحش فیلم و عکس میگرفتم قلعه یادته؟3تا کوچه رو تعیین میکردیم آخرش میرفتیم یه محل اونورتر :ws28: گل کوچیک صب تا شب گل کوچیک میزدیم :4564: کمبرند بازی رو دیگه............:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اهل ضدحال نیستم ولی تاپیکت تکراریه ، زحمت نکش داداش :ws3: یکی دیگه مثل این هست

میتونم لینکشو داشته باشم دوست من؟؟؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
حیف تکنولوژی نبود زیاد وگرنه اونموقع از تمامی مراحش فیلم و عکس میگرفتم قلعه یادته؟3تا کوچه رو تعیین میکردیم آخرش میرفتیم یه محل اونورتر :ws28: گل کوچیک صب تا شب گل کوچیک میزدیم :4564: کمبرند بازی رو دیگه............:ws3:

 

وووواااہییی قلعه رو بگو ..آره هیچ‌موقع این کوچه حریم نداشت....همیشه تو کوچه پشتی بودیم...:ws3:

این آخراشم از بالا پشتبوم ها رد میشدیم که برسیم قلعه.....ما یه بازی داشتیم به اسم تَبَرک!!! اون ورژن پیشفته تر بازی قایم موشک دخترونه بود!!!!:ws3:

یه سری رفتم کمربند بازی تا جایی که جا داشت کتک خوردم.....اومدم خونه مامانم گفت چرا پاهات کبوده یاسر؟؟؟؟؟کمربند بازی کردی؟؟؟؟؟اونم یه دست دیگه گرفت منو زد!!!!:sad0: ولی یکی از بهترین خاطره هام بود...هنوزم بهش میخندم!!:ws3:

 

 

استپ هوایی رو بگو......هفتسنگ......دلم برای بچه های این دوره زمونه میسوزه.....بچگی نمیکنن که....۱۰ سالم بود از رو تانکر نفت خونمون میرفتم بالا از اونجا خودمو میکشیدم رو بالا پشت بوم...توپ بچه ها رو مینداختم پایین....اون حرکتام یه چی تو مایه های حرکت های پارکور الان بود خدایی:ws28:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
میتونم لینکشو داشته باشم دوست من؟؟؟

 

اوه چه کتابی :ws28:

 

یکی دیگه هم قبلا به چشمم خورده بود.

ولی این یکی نقد بوده شبیه این تاپیکه

 

http://www.noandishaan.com/forums/thread81086-13.html

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...