رفتن به مطلب

ما رو کُــــهنه بِمون میبستن، مال شما خوشـــگل پوشک بود


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
آخیییییییییی:ws37:

منم بچه بودم خیلی تو جو فوتبالیستا بودم!این شوت چرخشیای سوبا بود پاشو میبرد بالا زاویه اش میشد نزدیک 120 درجه بعد شوت میکرد،من هی فکر میکردم چون پام اونقد نمیره بالا شوتم چرخشی نمیشه:ws28:انقد تمرین میکردم.حالا بیا به بچه بفهمون اون کارتونه که شوتش اونجوری میشه:ws28:

ولی بچه که بودم دلم خیلی اسکیت میخواست!هیچوقتم برام نخریدن:sigh:

یه مدتم دلم از این خونه های باربی هست همه چیز داره

mmzjzjkp1qvkn9xzvbb.jpg

اینم واسم نخریدن:sigh:خداییش چیز خزی بود دلم میخواست:ws3:

 

منم همینطور پریسا...کلا هر چی که مربوط به باربی میشد میخواستم...یه خانواده باربی دیده بودم زن و شوهر و دو تا بچه

 

مامانم میواست بخره برام ولی وقتی عروسکا رو امتحان کرد دید فقط زن باربیه واقعا جنس باربیه بقیه شون تقلبی بودن...به جاش

 

یه باربی حامله برام خرید که نی نیش از شکمش در میومد :ws3:

 

 

من الان بیشتر حسرت به دلم.....حسرت دوچرخه م رو میخورم :4564: من دوچرخه سواری میخوام :4564:

  • Like 19
  • پاسخ 210
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در
:there:

 

از اینام که میمردم براش

ما عشق حباب برفی داشتیم شما نداشتین....:sigh:هنوزم دنبالشم :icon_razz:

snow-glow.jpg

  • Like 14
ارسال شده در
:ws37:الانشم که دست بچه مچها میبینم دلم آب میشه:4564:

ما حتی از اینام نداشتیم شما I PHON 4 داشتین

Poster_Board_%20Fluorescent_%20Neon_%20Pink_m.jpg

 

hanghead.gif یه چیزی تو همین مایه ها بود

 

یه چرخ و فلکیای سیار هم بود می یومد تو کوچه ها مامانم هیچ وقت اجازه نداد می ترسید عاشق اونا بودم

دوچرخه هم هیچ وقت نتونستم سوار شم یاد نگرفتم:icon_redface:

  • Like 8
ارسال شده در
:ws28:

تو کارتون زنان کوچک یه مدل شکلاتای خوشگل بود که سارا و دوستاش می خوردن خیلی دوست داشتم ازونا داشته باشم :hanghead:

اسمش مارمالت بود آره منم عاشقش بودم:4564:

  • Like 7
ارسال شده در
از اینام که میمردم براش

ما عشق حباب برفی داشتیم شما نداشتین....:sigh:هنوزم دنبالشم :icon_razz:

snow-glow.jpg

:there:

ولی من داشتم گم کردم.:4chsmu1:

  • Like 5
ارسال شده در
اسمش مارمالت بود آره منم عاشقش بودم:4564:

 

عجب حافظه ای :w58:

وای دلم می خواست همه لباسای خوشگل جودی ابوت رو داشته باشم از مدل میز تحریرشم خیلی خوشم می یمد که در داشت ازونم می خواستم :hanghead:

  • Like 10
ارسال شده در

الان که شما هی پست میدید میبینم منم حسرت خیلی چیزا رو داشتم :sad0:

  • Like 12
ارسال شده در
عجب حافظه ای :w58:

وای دلم می خواست همه لباسای خوشگل جودی ابوت رو داشته باشم از مدل میز تحریرشم خیلی خوشم می یمد که در داشت ازونم می خواستم :hanghead:

من عاشق لباسای اون دوست پولدارش بودم...:4564:

جولیا پندلتون.:hanghead:

  • Like 10
ارسال شده در
من عاشق لباسای اون دوست پولدارش بودم...:4564:

جولیا پندلتون.:hanghead:

 

 

وای خیلی خوشگل بودن ولی لباسای جودی خیلی بانمک بود. لباسای جولیا خانومانه بود.

 

 

علیرضا الان که خوب فک می کنم می بینم دلم می خواست با بابالنگ درازم ازدواج کنم :w58::ws28:

  • Like 9
ارسال شده در
عجب حافظه ای :w58:

وای دلم می خواست همه لباسای خوشگل جودی ابوت رو داشته باشم از مدل میز تحریرشم خیلی خوشم می یمد که در داشت ازونم می خواستم :hanghead:

ای وای اره منم عاشق این بشر بودم

یه همزاد پنداری خاصی داشتم باهاش با اینکه هیچ ربطی هم به من نداشت:ws3:

ولی کلا انقد روم تاثیر داشت عشق می کردم بنویسم مثل اون

یه مدت هم با خواهرام به مامانم گیر میدادیم از این لباس استین پف دارا می خوایم مامانم هم یم دوخت برامون

طفلی چی می کشید از دستمونicon_pf%20%2834%29.gif

  • Like 8
ارسال شده در
وای خیلی خوشگل بودن ولی لباسای جودی خیلی بانمک بود. لباسای جولیا خانومانه بود.

 

 

علیرضا الان که خوب فک می کنم می بینم دلم می خواست با بابالنگ درازم ازدواج کنم :w58::ws28:

منم از اینایی بودم که یکیو میدیدم شب خواب ازدواج باهاشو میدیدم.:ws28:

دییوونه ی لباس عروس بودم...:ws28:

3تا لباس عروس از بچگیام دارم.:4564:

  • Like 8
ارسال شده در

من بین دوران کودکیم پیری رو هم تجربه کردم یه مدت 6/7 سال بود خیلی احساس خستگی می کردم دوست داشتم از این صندلیایی که عقب جلو میره داشتم بشینم روش اهنگ گوش کنم نوه هام هم دورم باشن منم از خاطرات بچگیم بگم براشون:ws3:

  • Like 13
ارسال شده در

چه وعده وعید هایی که برای معدل بالای 19 میدادن و عمل نمیکردن:sad0:...همیشه روزی که کارنامه میگرفتم بدترین شب زندگیم بود:icon_pf (34):

همیشه خدا در حسرت یه گیتار بودم:sigh:

الان آدم میتونه ده تا گیتار بخره ولی دیگه علاقه ای نیست....:hanghead:

  • Like 20
ارسال شده در

دوچرخه کوهستان دنده ای:sigh:

یادش بخیر یه همسایه داشتیم خیلی مایه دار بودن،اون موقع که ما تو کف دوچرخه کوهستان دنده ای بودیم(70-80 تومن بود) این یه چرخ واسه پسرش خریده بود 300 تومن:sigh:

تا دو سه روز همه محل میفتادن دنبال چرخش:sigh:

دو سه روز بعدش بابام یه چرخ کوهستان خرید واسم:ws37:

آدامسای آیدین، 100 تا عکس جمع میکردیم میفرستادیم جایزه داشت.واسه پسر خالم یه ساعت فرستادن واسه ما هیچی:4564:

همیشه حسرت یه دست لباس دروازبانی مث لباسای عابدزاده داشتم:sigh:

فوتبال که بازی میکردیم از بس ولو میشدیم تو خاک،لباسامون خاکی بود،مامانم همیشه با پستم مشکل داشت میگفت جلو بازی کن:ws3:

کفش نهرین:ws3:

بچه تر که بودم ازین خودکار چهاررنگا دوس داشتم واسم نخریدن:4564:

تیله بازی،تیله دو پَر،سه پَر

من قاقم...:sigh:

wwcot36ms4cf394qtjb5.jpg

 

 

 

 

سریال جنگجویان کوهستان،عشق لینچانگ (لینچان) بودم:sigh:

 

aiwl4sc0qb4hy51mmxs.jpg

  • Like 24
ارسال شده در

بچگیام عاشق توپ چهل تیکه بودم ولی نشد که نشد

 

بچگیام دلم تلویزیون رنگی میخواست ولی نشد که نشد

  • Like 18
ارسال شده در

اولا که آهنگه خیـــــــــــــــــــــلی باحاله حتما گوشش کنینhapydancsmil.gif

من اول توو کَفِ اسکیت بودم...بعد خریدم...ایندفه توکَفِ اسکوتر بودمhanghead.gif..ولی چون اسکیت خریدم دیده برام نخریدن....sigh.gif

  • Like 12
ارسال شده در

چیزایی که من حسرتشو دارم عکس نداره

  • Like 8
ارسال شده در

الهییییی بگردمممممم!چه چیزای قشنگی دلتون میخواسته:ws37:

راسته به دهه شصتیا میگن نسل سوخته!الان یکی از اینا رو به بچه های الان بگو سوژه خنده میشی!

منم همینطور پریسا...کلا هر چی که مربوط به باربی میشد میخواستم...یه خانواده باربی دیده بودم زن و شوهر و دو تا بچه

 

مامانم میواست بخره برام ولی وقتی عروسکا رو امتحان کرد دید فقط زن باربیه واقعا جنس باربیه بقیه شون تقلبی بودن...به جاش

 

یه باربی حامله برام خرید که نی نیش از شکمش در میومد :ws3:

 

 

من الان بیشتر حسرت به دلم.....حسرت دوچرخه م رو میخورم :4564: من دوچرخه سواری میخوام :4564:

فرووووووغ!تو رو تو خونه خیلی تحویل میگرفتنا!!!!!!:w58:

ما میرفتیم فروشگاه من اسم باربی میاوردم بابام کلا خریدو بیخیال میشد که ما کاری نداریم زودتر بریم:ws28:

ولی من یه روزی یکیشو واسه خودم میخرم:w16:

 

فقط سوبا:ws37:اصن رفتم به اون دوران

همش نقاشی هام هم سوباسا بود:ws37:

چرخشی رو من کلی تمرین کرده بودم کپ خودش میزدم:sigh:

کاشیرو هم دوس داشتم:hanghead:

 

چجوری کپ خودش میزدی؟:w58:

یعنی وسطش تغییر مسیر میداد؟:w58:

به منم یاد بدهههههههههههههههههههههه:ws3:

  • Like 12
ارسال شده در

من عاشق این بازی بودم همیشه تا خمیرامو میخریدم یه چیزی میساختم بعدش خمیرا قاطی میشد رنگش طوسی میشد و مو میرفت لاش:icon_pf (34):

 

 

و من هر هفته دلم یکی نوشو میخواست اما سالی 1 بار بیشتر نمیخریدن

 

 

 

خمیر کوزه ای.jpg

  • Like 17
ارسال شده در

مرسی خیلی جالب بود.:icon_gol:(یاده بچگیم افتادم:w16: الان دیگه پیر شدیم:ws37:)یادش بخیر

  • Like 6

×
×
  • اضافه کردن...