رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

یه شب سخت...

یه شب پر از گریه...

یه شب پر از سردرد...

 

واسه همه دخترا از این شبا پیش بیاد خوشحال میشن....

من دارم گریه میکنم....

 

باز شکستم.

همین

 

94/11/3

20:20

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • 2 هفته بعد...

چند مدتی هست فکر میکنم دچار انجام کارهای بیهوده شدم

کمی از کارم فاصله گرفتم و به همین علت میل و رغبتم برای رفتن به سمتش کاهش پیدا کرده

باید اندکی انگیزه بیابم

لینک به دیدگاه

کاش میشد این خوابم تنظیم بشه....

 

امشبم بیخواب تر از هرشب....

 

امشب الحمدالله خوب گذشت...

 

چه زود میگذرن ساعتها....

 

پست قبلی انگار چند ساعت پیش نوشتم....

 

با سما امشب کلی حرف زدم....

عالی بود...

 

94/11/21

00:53بامداد

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

نگاه مبهمی امشب به آسمان داری...

خدا بخیر کند نیتی نهان داری

چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا؟

که قصد شعله کشیدن به باغمان داری

حسین این طرف و آنطرف حسن انگار

خدا نکرده سر ترک این و آن داری

بس است! دسته دستاسمان پر از خون شد

گرسنه دیدیمو قصد پخت نان داری...

هزار شکر که دست تو لرزشی دارد

دلم خوش است عزیزم کمی تکان داری....

نوازشم مکن از طرز شانه ات پیداست

میان سینه خود درد بی امان داری...

که چند دنده فقط سالم است....باقی نه...

چقدر زخم و ترک روی استخوان داری...

شکست دست تو را قنفذ و چنین می گفت..

هنوز نام علی باز بر زبان داری؟؟

مغیره میزد و میگفت خسته ام کردی...

که بعد این همه ضربه هنوز جان داری....

شما چهار بهشتید پس چرا سه کفن؟؟

چقدر حرف نگفته برایمان داری....

وصیتت شده تا از حسین نوحه کنم...

شب است و باز پرستار روضه خوان داری....

نفس بده که بگویم چه گفته ای با من

غروب میشود و تو نفس زنان داری.....

.

.

.

.

.

به روی خیمه پر شعله خاک میریزی

که چند دختر نو پا در آن میان داری....

دو دست دخترکی روی گوش ها میگفت:

تو هم به روی سرت زخم خیزان داری!

تو دست بر سر او میکشی و میگویی:

چه قدر لخته خون بین گیسوان داری...

رباب در بغلت ضجه میزند بی بی

به نیزه دار بگو طفل بی زبان داری....

لینک به دیدگاه

شب خوب و گرمیه ....

تنتون سلااااااامت دوستای خووووبم.غماتون دود بشه بره هوا...دلتون به گرمای آتیش امشب گرمممممم.♥♥♥♥

برا همتون دعا کردم...

بالن آرزوم تا روشن کردم افتاد زمین و آتیش گرفت:ws28:

شب خوووووبیه:hapydancsmil:

چهارشنبه سوری مبااااااارک♥♥♥♥

94/12/25

22:07

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

امشب دلم گرفته از تنهاییم

دارم باخودم فکر میکنم وقتی کسی فرق من وتو بابقیه رو نمیدونه بهتره دیگه ندونه

وقتی کسی معنی نگاه ادمو نمیفهمه دیگه هیچ کاریش نمیشه کرد

بزار برن باهرکسی که دوست دارن باشن ،تنهایی برای خودم زندگی میکنم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...