bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ مهرداد عزیز،وندال و وندالیسم تعریف مشخصی داره. شما وقتی مفاهیم رو تعریف میکنی نمیتونی خارج از تعریف اونها نمودها رو به مفاهیم نسبت بدی. شما توی صحبتی که داشتی سه تا مقوله کاملا متفاوت رو یکی کردی و روی هر سه اسم وندال گذاشتی. در هر حالیکه این سه مورد هر کدوم در حوزه های دیگه ای تعریف شدند. من باز هم میگم که هر ناهنجاری شهری حتی اگر به شکل وحشتناکی هم توی فرهنگ ریشه داشته باشه و جزئی از فرهنگ شده باشه اسمش رو نمیشه وندال گذاشت. به عنوان مثال همون ریختن کاغذ شکلات یا دستمال کوچکترین ارتباطی با وندال نداره. حتی اگر همه مردم یک شهر هر روز، 1 کیلو آشغالشون رو توی معابر پخش کنند باز هم این وندال نیست چون هیچ نشانی از تعاریف وندال رو در خودش نداره. به این عمل در روزهای نخست میگن ناهنجاری اجتماعی یا همان عدم رعایت اخلاق شهروندی که موضوع این گفتگو هم هست. یا مثلا شما از حادثه میدان کاج نام بردی که باز هم این هیچ ارتباطی به وندالیسم نداره. این عمل هم به جرم تعریف شده. من حقیقتا ارتباط حادثه میدان کاج رو با وندالیسم متوجه نمیشم. شاید زوایایی داشته یا اتفاقاتی افتاده که بنده بی خبرم. اگر شما چیزی میدونید که باعث میشه به وندال ربط پیدا کنه خوشحال میشم بفرمایید. یه موضوع دیگه هم که من توی حرفهای شما متوجه نشدم وندالیسم خفیف و وندالیسم فراگیر هست. من خودم تا حالا با این اصطلاحات برخورد نکردم که شاید از کمی سواد بنده باشه. شما اگر توی مرجعی این اصطلاحات رو دیدید ممنون میشم که یا همون تعریف رو اینجا بیارید یا مرجع رو بفرمایید چون با توجه به تعاریفی که من از وندالیسم دارم، دسته بندی با عناوین خفیف و فراگیر قاعدتا نمیتونه وجود داشته باشه. باز هم میگم شاید من اشتباه میکنم. یه موضوع کلی دیگه رو هم که میخواستم بهش اشاره کنم اینه که متاسفانه یه برداشت اشتباهی که وجود داره، برداشت اشتباه از معنی کلمه فرهنگ هست. این کلمه همیشه دارای بار معنایی مثبت بوده در حالیکه توی تعاریف علمی اگر شما نگاه بکنید فرهنگ یک قوم، یک کشور، یک دسته و... الزاما همیشه شامل موارد مثبت نیست. توی مثالی که در بالا زدم در مورد ریختن کاغذ شکلات هم اشاره کردم که اگر مردم یک شهر روزی یک کیلو آشغال رو پخش کنند توی خیابان (در صورتیکه قبلا این رفتار در فرهنگشان وجود نداشته باشد)، این عمل یک عمل ناهنجار اجتماعی یا اصطلاحا بی فرهنگی است. اما اگر این روند ادامه پیدا کنه و هر روز تعداد بیشتری از افراد این کار رو بکنند و به قول مهرداد و هدای عزیز مقاومتها کمتر بشه هر روز، این عمل خودش به جزئی از فرهنگ تبدیل میشه. من تعریفی از وندالیسم رو در زیر میذارم : وندالیسم به معنای تخریب کنترل نشده اشیای و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید و دلایل متعددی برای آن عنوان میکنند. وندالیسم را در زمره انحرافات و بزهکاریهای جوامع جدید دسته بندی میکنند و آن را عکس العملی خصمانه و واکنشی کینه توزانه نسبت به برخی از فشارها، تحمیلات، ناملایمات، اجحافها و شکستها تحلیل میکنند. یکی از نابهنجاری ها گرایش جوانان به تخریب می باشد که تخریب در نوع خود می تواند شامل تخریب اموال عمومی، فضای سبز، جاده ها، دیوارها،..... باشد . چنین فردی را در اصطلاح جامعه شناسان وندال می گویند و گرایش به این گونه تخریب ها وندالیسم نامیده می شود . تخریب اموال عمومی از سوی جوانان و نو جوانان دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی می باشد . اما در نگاه دقیق تر به این قضیه می توان ابعاد عوارض انسانی را بسیار فراتر دید. با توجه به تعریف فوق من مثال های ذکر شده رو آوردم. همانطور که میدانی تخریب حتما به مفهوم نابود کردن فیزیکی نیست بلکه از بین بردن یک ظاهر آراسته را نیز به نوعی تخریب می توان نامید لذا ریختن زباله در سطح شهر و ایجاد آلودگی بصری خود نوعی تخریب در فضای شهر محسوب می شود. در مورد حادثه میدان کاج و همینطور تعریف فوق و توجه به اینکه یکی دیگر از روشهای تخریبی در شهرها و به طور کل در جوامع امروزی مطرح است تخریب امنیتی با ایجاد ذهنیت ناامنی است. پس حادثه فوق و امثال آنها که بسیار در کلان شهر تهران رخ می دهد نوعی ناامنی ذهنی را در ذهن شهروندان و بالاخص مراجعین به شهر ( گردشگران و تجار و غیره که برای مباحث کاری به تهران رفت و آمد دارند ) ایجاد می کند پس با توجه به جنبه انسانی می توان آنرا هم نوعی از وندالیسم ( با توجه به اطلاعات من از وندالیسم ) قرار داد.( با توجه به جمله آخر در تعریف ) به نظر من در ذات انسانها گرایش به عدل ، زیبایی ، نظافت و امنیت وجود دارد و جزو نیازهای اولیه انسان ( با توجه به هرم مازلو ) می باشند.هیچ فرهنگ امروزی وجود ندارد که در آن ناامنی ، تخریب و نازیبایی را تایید نماید.لذا هر گونه تخطی از این امر نوعی نابهنجاری اجتماعی است و چون در فضای شهری رخ می دهد و حاصل تخریبی فیزیکی و ذهنی دارد می تواند یک وندالیسم باشد. در مورد انواع وندالیسم که ذکر کردم دقیقا منبعش یادم نیست ، جستجو می کنم و اگه یافتم حتما در اختیارتون می ذارم فقط یادمه که در یک مجله روانشناسی خوندمش ولی اصلا اسمشو به خاطر نمیارم .... باز هم مسیح جان اگه ایراد و اشکالی در تعاریف و نظرات من میبینی خوشحال میشم اصلاحشون کنی 4 لینک به دیدگاه
CehckMate 2026 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ من تعریفی از وندالیسم رو در زیر میذارم : وندالیسم به معنای تخریب کنترل نشده اشیای و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید و دلایل متعددی برای آن عنوان میکنند. وندالیسم را در زمره انحرافات و بزهکاریهای جوامع جدید دسته بندی میکنند و آن را عکس العملی خصمانه و واکنشی کینه توزانه نسبت به برخی از فشارها، تحمیلات، ناملایمات، اجحافها و شکستها تحلیل میکنند. یکی از نابهنجاری ها گرایش جوانان به تخریب می باشد که تخریب در نوع خود می تواند شامل تخریب اموال عمومی، فضای سبز، جاده ها، دیوارها،..... باشد . چنین فردی را در اصطلاح جامعه شناسان وندال می گویند و گرایش به این گونه تخریب ها وندالیسم نامیده می شود . تخریب اموال عمومی از سوی جوانان و نو جوانان دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی می باشد . اما در نگاه دقیق تر به این قضیه می توان ابعاد عوارض انسانی را بسیار فراتر دید. با توجه به تعریف فوق من مثال های ذکر شده رو آوردم. همانطور که میدانی تخریب حتما به مفهوم نابود کردن فیزیکی نیست بلکه از بین بردن یک ظاهر آراسته را نیز به نوعی تخریب می توان نامید لذا ریختن زباله در سطح شهر و ایجاد آلودگی بصری خود نوعی تخریب در فضای شهر محسوب می شود. در مورد حادثه میدان کاج و همینطور تعریف فوق و توجه به اینکه یکی دیگر از روشهای تخریبی در شهرها و به طور کل در جوامع امروزی مطرح است تخریب امنیتی با ایجاد ذهنیت ناامنی است. پس حادثه فوق و امثال آنها که بسیار در کلان شهر تهران رخ می دهد نوعی ناامنی ذهنی را در ذهن شهروندان و بالاخص مراجعین به شهر ( گردشگران و تجار و غیره که برای مباحث کاری به تهران رفت و آمد دارند ) ایجاد می کند پس با توجه به جنبه انسانی می توان آنرا هم نوعی از وندالیسم ( با توجه به اطلاعات من از وندالیسم ) قرار داد.( با توجه به جمله آخر در تعریف ) در مورد انواع وندالیسم که ذکر کردم دقیقا منبعش یادم نیست ، جستجو می کنم و اگه یافتم حتما در اختیارتون می ذارم فقط یادمه که در یک مجله روانشناسی خوندمش ولی اصلا اسمشو به خاطر نمیارم .... باز هم مسیح جان اگه ایراد و اشکالی در تعاریف و نظرات من میبینی خوشحال میشم اصلاحشون کنی بذار اول جواب آخرین جمله ات رو بدم مهرداد جان! من خودم اومدم اینجا اصلاح بشم، هنوز خیلی مونده بخوام حرفها و نظرات دیگران رو اصلاح کنم. در مورد تعریفی که از وندالیسم آوردی من کاملا باهاش موافقم ولی با تعریف کلمه تخریبت موافق نیستم. مثلا شما اگر بری تو خیابان و به کسی که آشغال روی زمین میریزه بگی شهر رو تخریب نکن، منظورت رو متوجه میشه؟ ولی اگر در حال شکستن لامپ یه تیر چراغ برق باشه و این حرف رو بهش بزنی متوجه میشه. تخریب هم کاملا تعریفش مشخصه: خراب کردن . (آنندراج ). ویرانی و خرابی و پایمالی و پاسپردگی و انهدام . (لغتنامه دهخدا) تخریب وقتی مترادف انهدام و ویرانی و خرابی هست معناش کاملا فیزیکی و کالبدی هست نه مسائلی مثل امنیت روانی و سیمای ظاهری شهر. من باز هم میگم به نظر من وندالیسم صرفا شامل تخریبات فیزیکی میشه. به نظر من در ذات انسانها گرایش به عدل ، زیبایی ، نظافت و امنیت وجود دارد و جزو نیازهای اولیه انسان ( با توجه به هرم مازلو ) می باشند.هیچ فرهنگ امروزی وجود ندارد که در آن ناامنی ، تخریب و نازیبایی را تایید نماید.لذا هر گونه تخطی از این امر نوعی نابهنجاری اجتماعی است و چون در فضای شهری رخ می دهد و حاصل تخریبی فیزیکی و ذهنی دارد می تواند یک وندالیسم باشد. نمیدونم شما چطوری با این قطعیت میگی هیچ فرهنگ امروزی وجود نداره که ناامنی و تخریب و نازیبایی رو تایید کنه. من در عوض میتونم ده ها مورد رو نشونت بدم که دقیقا نازیبایی رو تاکید و ترویج میکنه. پس چیزی که شما اسمش رو ناهنجاری اجتماعی میذاری با توجه به فرهنگ خود شماست. باز هم میگم امری که در یک اجتماع عمل فرهنگی هست ممکنه در یک اجتماع دیگه یک عمل کاملا غیرفرهنگی باشه. این برمیگرده به هنجارهایی که در همون جامعه، دسته و گروه وجود داره. 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ بذار اول جواب آخرین جمله ات رو بدم مهرداد جان! من خودم اومدم اینجا اصلاح بشم، هنوز خیلی مونده بخوام حرفها و نظرات دیگران رو اصلاح کنم. در مورد تعریفی که از وندالیسم آوردی من کاملا باهاش موافقم ولی با تعریف کلمه تخریبت موافق نیستم. مثلا شما اگر بری تو خیابان و به کسی که آشغال روی زمین میریزه بگی شهر رو تخریب نکن، منظورت رو متوجه میشه؟ ولی اگر در حال شکستن لامپ یه تیر چراغ برق باشه و این حرف رو بهش بزنی متوجه میشه. تخریب هم کاملا تعریفش مشخصه: خراب کردن . (آنندراج ). ویرانی و خرابی و پایمالی و پاسپردگی و انهدام . (لغتنامه دهخدا) تخریب وقتی مترادف انهدام و ویرانی و خرابی هست معناش کاملا فیزیکی و کالبدی هست نه مسائلی مثل امنیت روانی و سیمای ظاهری شهر. من باز هم میگم به نظر من وندالیسم صرفا شامل تخریبات فیزیکی میشه. نمیدونم شما چطوری با این قطعیت میگی هیچ فرهنگ امروزی وجود نداره که ناامنی و تخریب و نازیبایی رو تایید کنه. من در عوض میتونم ده ها مورد رو نشونت بدم که دقیقا نازیبایی رو تاکید و ترویج میکنه. پس چیزی که شما اسمش رو ناهنجاری اجتماعی میذاری با توجه به فرهنگ خود شماست. باز هم میگم امری که در یک اجتماع عمل فرهنگی هست ممکنه در یک اجتماع دیگه یک عمل کاملا غیرفرهنگی باشه. این برمیگرده به هنجارهایی که در همون جامعه، دسته و گروه وجود داره. ممنون از نظراتت ، در مورد اینکه در فرهنگ دهخدا چه تعاریفی برای تخریب اومده حرفت درسته ولی باید توجه داشت که 1- فرهنگ دهخدا کمی عام به مسائل نگاه میکنه و 2- بسیاری از مباحث در این زمینه تا حد زیادی جدید هستند و تخریب منظر و بسیاری مباحث که در شهرسازی مطرح میشه نوین و به روز بوده و اینکه در فرهنگ دهخدا بیان نشده دلیل بر عدم پذیرش معانی دیگر نیست.مثال امروزه از تخریب سایبری یا تخریب ذهنی استفاده میشه ، آیا این نوع تخریبات فیزیکی هستند ؟ به هر حال با احترام و تشکر از مباحث و نظرات بسیار عالی که ارائه دادی ، مسیح جان من هر گونه آسیب را چه کالبدی فیزیکی و چه کالبدی ذهنی را نوعی تخریب به شمار می آورم. اگر سایر دوستان هم نظر بدن استقبال می کنم چون به شخصه مطلب جدیدی در مورد وندالیسم ندارم که ارائه بدم. اگه شما واسه تکمیل مطالب موردی دارید خوشحال میشم که بدونم در غیر اینصورت چون از دیدگاه های هم در این زمینه تقریبا آگاه شدیم بهتره مباحث دیگری که مربوط به موضوع تاپیک هست رو مطرح کنی که در مورد اونا به صحبت بپردازیم 5 لینک به دیدگاه
CehckMate 2026 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ ممنون از نظراتت ، در مورد اینکه در فرهنگ دهخدا چه تعاریفی برای تخریب اومده حرفت درسته ولی باید توجه داشت که 1- فرهنگ دهخدا کمی عام به مسائل نگاه میکنه و 2- بسیاری از مباحث در این زمینه تا حد زیادی جدید هستند و تخریب منظر و بسیاری مباحث که در شهرسازی مطرح میشه نوین و به روز بوده و اینکه در فرهنگ دهخدا بیان نشده دلیل بر عدم پذیرش معانی دیگر نیست.مثال امروزه از تخریب سایبری یا تخریب ذهنی استفاده میشه ، آیا این نوع تخریبات فیزیکی هستند ؟به هر حال با احترام و تشکر از مباحث و نظرات بسیار عالی که ارائه دادی ، مسیح جان من هر گونه آسیب را چه کالبدی فیزیکی و چه کالبدی ذهنی را نوعی تخریب به شمار می آورم. اگر سایر دوستان هم نظر بدن استقبال می کنم چون به شخصه مطلب جدیدی در مورد وندالیسم ندارم که ارائه بدم. اگه شما واسه تکمیل مطالب موردی دارید خوشحال میشم که بدونم در غیر اینصورت چون از دیدگاه های هم در این زمینه تقریبا آگاه شدیم بهتره مباحث دیگری که مربوط به موضوع تاپیک هست رو مطرح کنی که در مورد اونا به صحبت بپردازیم ممنون مهرداد جان، اگر شما یک منبع معتبر فارسی معرفی کنی که توش از کلمه "تخریب" (به همون شکل که در تعریف وندالیسم خودت آوردی) تعریف شما رو داشته باشه، ممنونت میشم چون اینطوری من هم متوجه اشتباهم میشم. چون خودم به شخصه ندیدم کسی تخریب رو برای چیزی جز صورتهای فیزیکی به کار ببره. من هم ممنونم که شما توی این بحث شرکت میکنی و بهش رونق دادی. :) 4 لینک به دیدگاه
سالار یارمهدوی 343 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ دوستان عزیز چند صفحه رو به بحث وندالیسم اختصاص دادین ولی شهروند و شهروند خوب بودن تنها تو وندالیسم خلاصه نمیشه،هر چند موضوعه مهمیه،بابتش ممنون،ولی پیشنهاد من اینه که به بحثی که نوترون گفت توجه کنین،دنیای از مسائل شهری رو تو چند جمله باز کرد حقشه بهش بگیم دمت گرم و سرت خوش باد عابدی. 2 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ دوستان عزیز چند صفحه رو به بحث وندالیسم اختصاص دادین ولی شهروند و شهروند خوب بودن تنها تو وندالیسم خلاصه نمیشه،هر چند موضوعه مهمیه،بابتش ممنون،ولی پیشنهاد من اینه که به بحثی که نوترون گفت توجه کنین،دنیای از مسائل شهری رو تو چند جمله باز کرد حقشه بهش بگیم دمت گرم و سرت خوش باد عابدی. 1 لینک به دیدگاه
سالار یارمهدوی 343 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ و اما نترون به تئوری آبادی ها اشاره کرد، که کلی حرف واسه بحث در موردش هست،ابهامی که در این مورد وجود داره اینه که ما شهر به معنای اروپاییش نداشتیم، همونطور که عناصر شهری ایرانی با نوع اروپاییشان متفاوت بوده اند!از طرفی از آب و هوای مساعد به عنوان عامل شکل گیری شهر اروپایی یاد کرد ولی ایران هم کشور چهار فصلیه و مناطق غرب و شمالش برای سکونت بسیار مساعده، این یعنی ما در این مناطق هم شهر نداشتیم؟! در حالیه نواحی کوهستانی و جنگلی به دلیل موقعیت و توپولوژی خاص خود از امنیت نسبی بیشتر و اهمیت بیشتری نسبت به مناطق باز و بدون حفاظ طبیعی برخوردار بوده اند . 2 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا اینطوری فکر میکنی ؟من نمیگم مردم ما لیاقت بهتر از اینها رو ندارند بلکه معتقدم هنوز آمادگی رسیدن به اون توشون وجود نداره .. جامعه ما در تار و پود پیچیده ای از مدرنیسم و سنت ، اخلاق و دین ، فرهنگ و سیاست و در نهایت گذشته و حال گیر کرده اند و بیشتر از آنکه به آینده پیش رو بیاندیشند افسوس گذشته رو میخورند و نگران حال هستند. هنوز در فرهنگ ما ، طرز فکر ما و نگاه ما به خودمون و افراد پیرامونمون ، شهر و کشورمون ایراداتی بسیار وجود داره و تا این ایرادات بر طرف نشه آمادگی دریافت نه 100 برابر حتی 10 برابر بهتر از این رو هم نخواهیم داشت چون فرهنگ و شخصیت و درک بهره برداری عام از اون امکانات وجود ندارد حرفهای شما کاملن درسته... اما فکر نمیکنید باید یه مقدار فارغ از مسائل روزمره به مسائل نگاه کرد و به شهروند احترام گذاشت ....طرز تفکرش رو از بیرون اصلاح کرد... فرهنگ رو با شکل دیگه ایی بهش انتقال داد و اونوقت طبق فاکتورهایی که از بیرون میگیره کم کم به صورت تقریبن ناخود آگاه اصلاح بشه رفتارهاش... یه مقدار باید شهر رو از بیرون ساخت...و شهروند رو تفکرش رو از این طریق کنترل کرد... 2 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ و اما نترون به تئوری آبادی ها اشاره کرد، که کلی حرف واسه بحث در موردش هست،ابهامی که در این مورد وجود داره اینه که ما شهر به معنای اروپاییش نداشتیم، همونطور که عناصر شهری ایرانی با نوع اروپاییشان متفاوت بوده اند!از طرفی از آب و هوای مساعد به عنوان عامل شکل گیری شهر اروپایی یاد کرد ولی ایران هم کشور چهار فصلیه و مناطق غرب و شمالش برای سکونت بسیار مساعده، این یعنی ما در این مناطق هم شهر نداشتیم؟! در حالیه نواحی کوهستانی و جنگلی به دلیل موقعیت و توپولوژی خاص خود از امنیت نسبی بیشتر و اهمیت بیشتری نسبت به مناطق باز و بدون حفاظ طبیعی برخوردار بوده اند . من هم با حرفهای نوترون عزیز موافقم هم با حرفهای شما... اما چطور ما تونستیم تو یه برهه از تاریخ شهر اصفهان رو به عنوان یه نمونه بارز شهر با استاندارد جهانی داشته باشیم... اما بعد از اون نتونستیم ...به کلی پسرفت کردیم؟ به نظر شما اصفهان اون دوره هم استانداردهای یه شهر رو نداشته؟(این سوال هستا...واقعن نمیدونم میخوام بدونم داشته یا نداشته؟) درسته که ما شهر به عنوان استانداردهای اروپائی نداشتیم...در نتیجه فرهنگ شهر نشینی به اون معنا وارد شهرها نشده... اما این چیزی که در حال حاضر هم وجود داره زیاد در خور شهروندان نیست... 2 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ حرفهای شما کاملن درسته...اما فکر نمیکنید باید یه مقدار فارغ از مسائل روزمره به مسائل نگاه کرد و به شهروند احترام گذاشت ....طرز تفکرش رو از بیرون اصلاح کرد... فرهنگ رو با شکل دیگه ایی بهش انتقال داد و اونوقت طبق فاکتورهایی که از بیرون میگیره کم کم به صورت تقریبن ناخود آگاه اصلاح بشه رفتارهاش... یه مقدار باید شهر رو از بیرون ساخت...و شهروند رو تفکرش رو از این طریق کنترل کرد... 100% موافقم به خاطر همینه که گفتم آمادگیشو در حال حاضر نداریم ولی نگفتم که نمیتونیم آماده کنیمشان. ولی این آماده سازی باید مرحله به مرحله و در طی زمان انجام بشه تا سازگاری بین فرد و محیط پدید بیاد و این فرهنگ در اشخاص نهادینه بشه. ایجاد اماکن و فضاهایی که رفتارهای هنجار را القا کنه از مهمتریم مباحثی است که در شهرسازی باید به اون توجه بشه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده