XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ چكيده همانطور كه ميدانيد توليد فولاد با استفاده از سنگآهن و زغالسنگ توام با انتشار گازهاي گلخانهاي است. توليد سالانه فولاد خام از سال 2002 تاكنون از 9/0 به 3/1 ميليارد تن افزايش يافته و انتظار ميرود با اقتصاد رو به رشد بخصوص در آسيا از اين نيز فراتر رود. حدود دو سوم از فولاد خام به روش كوره بلند ـ كنورتور توليد ميشود كه اين ميزان بتدريج در حال افزايش است. فرآيند كوره بلند ـ كنورتور از لحاظ بهرهوري و راندمان انرژي فرآيندي ممتاز است كه نيازمند زغالسنگ و سنگآهن با خلوص بالا است و توليد انبوه فولاد به اين روش منجر به از بين رفتن سريع مواد اوليه با خلوص بالا ميشود. از آنجايي كه به ازاي توليد هر تن فولاد در فرآيند كوره بلند ـ كنورتور دو تن دي اكسيد كربن انتشار مييابد، لذا انتظار افزايش دي اكسيد كربن در جهان را داريم. از سوي ديگر، دنيا سال به سال در حال استفاده بيشتر از قطعات فولادي است و در اثر افزايش قطعات فولادي ميزان زيادي آهن قراضه بازيافت و روانه بازار خواهد شد. فولادسازي به روش تغذيه قطعات فلزي همراه با آهن قراضه به كوره قوس، ميتواند بهطور چشمگيري انتشار دي اكسيد كربن را كاهش دهد در حاليكه هم كيفيت فولاد را از طريق رقيق كردن ناخالصيهاي موجود در آهن قراضه تامين ميكند و هم منابع طبيعي نظير زغالسنگ و سنگآهن را حفظ ميكند. توليد فولاد از طريق فرآيند احياي مستقيم با استفاده از مقداري آهن قراضه روشي مناسب و منطقي براي توليد پايدار آهن و فولاد است. مقدمه مترجم در دهههاي اخير مسائل محيطزيستي در صنعت اهميت زيادي يافته و سازمانهايي كه در رابطه با محيطزيست مسئوليت دارند از طريق آگاه كردن مردم، فشار بر دولتها را افزايش دادهاند، همچنين تكنولوژيها نيز به سمت كاهش آلايندگي آب، خاك و هوا پيش ميروند. در صنعت فولاد كه صنعتي انرژيبر محسوب ميشود استفاده از تكنولوژي احياي مستقيم با گاز و كوره قوس الكتريكي به دليل كاهش انتشار گاز دي اكسيد كربن مورد توجه قرار گرفته است. خوشبختانه ايران به دليل برخورداري از منابع عظيم گاز از دو دهه قبل به سمت اين تكنولوژي پيش رفته و در حال حاضر اكثر توليد فولاد در كشور به روش احياي مستقيم گازي و كوره قوس است. اين مقاله سعي دارد كشورهايي كه از تكنولوژي كوره بلند استفاده ميكنند را به سمت تكنولوژي احياي مستقيم و كوره قوس ترغيب كند. مطلبي كه در ادامه ميآيد اقتباسي از يكي از مقالات واحد تحقيق و توسعه شركت كوبه استيل ژاپن است كه با راهنماييهاي سيروس شهروان مدون شده است. مقدمه گرم شدن زمين در دهههاي اخير مهمترين موضوع زيستمحيطي دنيا بوده است. پروتكل كيوتو بيشترين فشار را بر صنايع كشورها جهت كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي وارد ميآورد. طبق اين پروتكل كشورهاي عضو، متعهد شدهاند كه 5 درصد از گازهاي گلخانهاي خود را طي دوره پنج ساله 2012 ـ 2008 نسبت به سال 1990 كاهش دهند. به دليل گسترش روزافزون صنايع در كشورهاي در حال توسعه بخصوص آسيايي، با وجود تلاشهاي زياد كشورهاي توسعه يافته، انتشار گازهاي گلخانهاي در جهان در سال 2007 حدود 38 درصد افزايش يافته است. در فرآيند كوره بلند ـ كنورتور كه عمدهترين فرآيند توليد فولاد است، حدودا به ازاي توليد يك تن فولاد دو تن دي اكسيد كربن توليد ميشود. به دليل حجم زياد توليد فولاد، انتشار دي اكسيد كربن از صنايع فولاد تاثير زيادي روي انتشار دي اكسيد كربن در جهان دارد. به دليل افزايش توليد فولاد، مصرف مواد اوليه نيز در صنايع فولاد افزايش يافته، همچنين تجارت سنگآهن از آنسوي آبها و كشورهايي نظير برزيل و استراليا كه ذخاير غني سنگآهن دارند نيز افزايش يافته است. در سال 2008 بيش از 800 ميليون تن سنگآهن معامله شده كه اين ميزان نسبت به دهه قبل بيش از دو برابر است. هر چند به دليل افزايش تقاضا بخصوص از سوي چين و هند پيشبيني ميشود، توليد فولاد افزايش يابد، الزام تكنولوژيها براي كاهش انتشار دي اكسيد كربن و نيز حفظ و ذخيره منابع طبيعي پرعيار سنگآهن و زغالسنگ قويتر خواهد بود. در اين مقاله مسيري براي توليد پايدار در صنعت فولاد آينده پيشنهاد ميشود. شرايط اصلي و روند كلي در صنعت فولاد با توجه به اينكه دي اكسيد كربن مهمترين گاز گلخانهاي بهشمار ميرود و بيش از 90 درصد گرم شدن زمين به خاطر انتشار دي اكسيد كربن است، كاهش انتشار دي اكسيد كربن مهمترين موضوع زيستمحيطي است. همانطور كه نمودار شماره يك نشان ميدهد انتشار دي اكسيد كربن در سراسر جهان رو به افزايش است. توليد سالانه فولاد خام در دنيا نيز رو به افزايش است و همانطور كه نمودار شماره 2 نشان ميدهد توليد فولاد از سال 2002 به بعد افزايش چشمگيري يافته است. صنعت فولاد، يكي از عمدهترين منابع انتشار دي اكسيد كربن است و در سال 2006 حدودا 10 درصد انتشار دي اكسيد كربن در جهان متعلق به اين صنعت بوده كه با مقايسه فرآيندهاي كوره قوس و كوره اكسيژندهي(كنورتور) بين سالهاي 2000 تا 2007 مشخص ميشود كه توليد سالانه به روش كوره قوس از 288 به 419 ميليون تن افزايش يافته است، اين در حالي است كه توليد سالانه به روش كنورتور از 496 به 890 ميليون تن افزايش يافته است و همانطور كه در نمودار شماره 3 ميبينيد ميزان افزايش توليد روش كنورتور سه برابر روش كوره قوس است. با توجه به اينكه در فرآيند كوره بلند ـ كنورتور به ازاي توليد يك تن فولاد دو تن دي اكسيد كربن انتشار مييابد، گمان ميرود انتشار دي اكسيد كربنتوسط صنايع فولاد طي اين سالها افزايش چشمگير يافته باشد. در صنعت فولاد براي بهبود بازده انرژي، تكنولوژيهاي متفاوتي توسعه يافته است. نمودار شماره 4 گسترش عمده تكنولوژيهاي بهرهور انرژي را در فرآيند كوره بلند ـ كنورتور نشان ميدهد. در كارخانههايي كه راندمان انرژي در آنها پايين است، بايستي براي گسترش اين تكنولوژيها تلاش كرد تا ميزان انتشار دي اكسيد كربن كاهش يابد. پيشبيني ميشود در آينده نزديك به دليل افزايش شديد تقاضا بخصوص در هند و چين ضمن افزايش توليد فولاد خام، انتشار دي اكسيد كربن نيز افزايش يابد. همانطور كه در جدول شماره يك نشان داده شده، گزارشها حاكي از آن است كه اگر شرايط به همين صورت پيش رود و اقدام متقابل خاصي صورت نگيرد در سال 2050، انتشار دي اكسيد كربن توسط صنايع فولاد 3/5 ـ 8/4 ميليارد تن خواهد بود كه اين ميزان حدودا دو برابر ميزاني است كه در سال 2006 داشتهايم. اخيرا طرحهاي جديدي در روش كوره بلند براي كاهش انتشار دي اكسيد كربن پيشنهاد شده كه نمونهاي از آن گرفتن كربن از گاز بالاي كوره بلند و همچنين احياي سنگآهن از طريق تزريق گاز احياكننده هيدروژندار است، اما بعيد به نظر ميرسد با توجه به افزايش تقاضا براي فولاد در آينده، صرفا بتوان از طريق طرحهاي بهبود فرآيند كوره بلند ـ كنورتور به هدف كاهش انتشار دي اكسيد كربن دست يافت. جدول شماره 2 توليد سالانه و نيز ذخيره قطعي زغالسنگ و سنگآهن را نشان ميدهد. هر چند كه در حال حاضر عمر هر دو ماده بيش از 100 سال است، انتظار ميرود كه كيفيت مواد بتدريج كاهش يابد. همانطور كه قبلا اشاره شد، توليد فولاد خام در سال 2050 دو برابر خواهد شد و اگر ما همچنان روي فرآيند كوره بلند ـ كنورتور كه نياز به زغالسنگ و كك و سنگآهن خلوص بالا دارد تكيه كنيم، شتاب از بين رفتن مواد اوليه خالص افزايش خواهد يافت. عمدهترين وظايف صنايع فولاد بهطور خلاصه عبارتند از: ـ تامين ثابت محصولات فولادي براي جوابگويي پيوسته به سيل تقاضا مخصوصا در كشورهاي آسيايي ـ با توجه به مشكلات پرعيارسازي در آينده، توسعه و گسترش تكنولوژيهايي كه با زغالسنگ و سنگآهن عيار پايين كارايي دارند. ـ انجام اقدامات تقابلي براي كاهش انتشار دي اكسيد كربن و جلوگيري از گرم شدن زمين راهكارهايي براي فولادسازي آينده در زير چند راهكار براي صنايع فولاد پايدار پيشنهاد ميشود: ـ بهكارگيري تكنولوژيهاي آهنسازي كه قابليت استفاده از مواد اوليه عيار پايين را دارند. ـ بهكارگيري تكنولوژيهاي آهنسازي كه براي كربن (عامل احياكننده خود) از زغالسنگ استفاده كمتري ميكنند. ـ بهكارگيري فرآيند فولادسازي كه بتواند از حجم زيادي آهن قراضه استفاده كند. ـ توسعه مدلي از فولادسازي با تركيب مناسب آهنسازي و فولادسازي با در نظر گرفتن محل مناسب براي آهنسازي. اين محل ميتواند بين محل معدن و يا محل مصرفكننده فولاد بهگونهاي انتخاب شود كه ضمن انعطاف پذيري در تامين مواد اوليه، مقررات انتشار دي اكسيد كربن را نيز رعايت كند. 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ فرآيند احياي مستقيم با استفاده از گاز در اين فرآيند از گاز طبيعي به جاي زغالسنگ به عنوان يك عامل احياكننده استفاده ميشود. در ميان فرآيندهاي احياي مستقيم با گاز، ميدركس بيشترين گستردگي را در جهان دارد. كانه آهن خواه به شكل گندله باشد خواه كلوخه، به كوره قائم شارژ ميشود. همانطور كه آهن از كوره پايين ميآيد حرارت نيز ميبيند و به دليل وجود گازهاي احيا با درصد بالاي CO و H2 عمليات حذف اكسيژن و احياء صورت ميگيرد. آهن احيا شده كه آهن اسفنجي نيز ناميده ميشود پس از طي فرآيند سرد شدن در انتهاي كوره تخليه ميشود، همچنين ميتوان آهن اسفنجي را به صورت داغ براي شارژ مستقيم به كوره قوس و يا جهت بريكتسازي از كوره احيا تخليه كرد. بخش عمده گاز طبيعي را متان تشكيل ميدهد، اما زغالسنگ از تركيبات آروماتيك تشكيل شده كه نسبت كربن به هيدروژن در آن از گاز طبيعي بالاتر است. از آنجايي كه تقريبا تمام كربن و هيدروژن مورد استفاده در آهن و فولادسازي در نهايت به آب و دي اكسيد كربن تبديل ميشود، گاز طبيعي دي اكسيد كربن كمتري نسبت به زغالسنگ توليد ميكند. در جدول شماره 3 نرخ انتشار دي اكسيد كربن براي سوختن متان و دو نمونه زغالسنگ مقايسه شده است. ميزان انتشار دي اكسيد كربن بر واحد انرژي در گاز طبيعي حدود نصف زغالسنگ است كه اين مشخصه باعث شده تا گاز طبيعي منبع انرژي ايدهآلي براي فولادسازي باشد، همچنين از گاز طبيعي ميتوان براي توليد برق مورد نياز كوره قوس استفاده كرد. تركيب فرآيندهاي احياي مستقيم با گاز و كوره قوس در مقايسه با فرآيند كوره بلند ـ كنورتور ميزان انتشار دي اكسيد كربن در هر تن فولاد را بشدت كاهش ميدهد. نمودار شماره 6 ميزان انرژي مورد نياز و نيز ميزان انتشار دي اكسيد كربن براي توليد يك تن فولاد مذاب را براي فرآيندهاي احياي مستقيم گازي ـ كوره قوس و كوره بلند ـ كنورتور مقايسه كرده و ميزان انتشار دي اكسيد كربن در روش احياي مستقيم گازي ـ كوره قوس با استفاده از 80 درصد اسفنجي سرد و 20 درصد آهن قراضه 1140 كيلوگرم بر تن فولاد است كه به مراتب كمتر از 1959 كيلوگرم بر تن فولاد در روش كوره بلند ـ كنورتور است. با شارژ آهن اسفنجي داغ به كوره قوس حتي ميتوان ميزان انتشار دي اكسيد كربن را كمتر نيز كرد. در صورتي كه 80 درصد آهن اسفنجي داغ با 20 درصد آهن قراضه استفاده شود ميزان انتشار دي اكسيد كربن برابر با 1033 كيلوگرم بر تن فولاد ميشود. تامين آهن قراضه مورد نياز آهنهاي قراضه منبعي مهم در توليد فولاد به شمار ميروند چرا كه چرخه بازيافت آنها آسان است و بدون نياز به احيا و فقط با ذوب كردن ميتوان آنها را به فولاد تبديل كرد. اخيرا يك محقق ژاپني به نامهاتاياما سه مصرفكننده عمده فولاد يعني مهندسي عمران و ساختمان و حمل و نقل ـ كه مصرفكننده حدود 70 درصد كالاهاي فولادي هستند ـ را از طريق آناليز جريان مواد و پيشبيني كالاهاي فولادي مورد نيازشان مورد بررسي قرار داده و چشمانداز چرخه فولاد را تا سال 2050 ترسيم كرده است. در دهه اول اين چشمانداز، تقاضاي شديد براي فولاد از سوي چين و سپس هند پيشبيني شده و انتظار ميرود توليد جهاني فولاد تا سال 2025 ـ 2020 روند روبه رشدي داشته باشد، اما پس از سال 2025 روند تقاضا تقريبا ثابت ميماند. توليدات فولادي ابتدا در قالب كالا يا محصول در جامعه هستند و هر يك بسته به جنس خود پس از عمر مفيد به عنوان قراضه قلمداد ميشوند. اين ميزان توليد قراضه به تعداد و نوع كالا و قطعات فولادي بستگي دارد. ماداميكه توليد فولاد از اسقاط آن بيشتر باشد، مرتبا به حجم كالاهاي فولادي مورد استفاده در جامعه افزوده ميشود. طبق آناليز صورت گرفته پيشبيني ميشود كه ميزان كالاهاي فولادي در سال 2050 حدود شش برابر سال 2005 خواهد بود و ميزان اسقاط قراضه از سه مصرفكننده فوق الذكر در سال 2050 حدود 5/1 ميليارد تن بر سال است كه اين ميزان اسقاط بسيار بيشتر از ميزان 1/0 ميليارد تن بر سال مربوط به سال 2005 است. نمودار شماره 7 اين مطلب را به خوبي نشان ميدهد. نمودار شماره 8 تغييرات توليد فولاد را به تفكيك منابع مختلف شامل مواد اوليه و آهن قراضه در بازه زماني 2050 ـ 2005 نشان ميدهد. همانطور كه نمودار نشان ميدهد پيشبيني ميشود دهه اول پس از سال 2005 توليد فولاد متكي به مواد اوليه باشد و ميزان اسقاط قراضه نسبت به تقاضا زياد نباشد، اما انتظار ميرود با گذشت زمان و افزايش ميزان كالاهاي فولادي، سهم قراضه به مرور افزايش يابد. پر واضح است كه صنعت فولاد مجبور به استفاده از قراضههاي اسقاطي بازار در آيندهاي نه چندان دور خواهد بود و در آينده تحقيقات گستردهاي راجع به افزايش كيفيت توليد فولاد با استفاده از درصد زيادي قراضه انجام خواهد شد. از سوي ديگر با توجه به اينكه انتظار ميرود مصرف زغالسنگ و سنگآهن در دهه اول چشمانداز زياد باشد، فراهم كردن مواد اوليه با خلوص بالا بسيار دشوار خواهد بود و تقاضا براي استفاده از مواد اوليه با خلوص كمتر افزايش خواهد يافت. بنابراين توليد آهن با استفاده از فرآيندهايي نظير احياي مستقيم با استفاده از گاز بر فرآيند كوره بلند بسيار ترجيح دارد. فرآيند آهنسازي با استفاده از قراضه آهن قراضه بهطور طبيعي ناخالصيهايي نظير مس، قلع، سرب و... دارد كه اغلب استفاده از آن را با توجه به تامين كيفيت محصول، محدود ميكند، اما قطعات آهني و نيز آهن اسفنجي جزء منابع خالص آهن به شمار ميروند كه ميتوانند علاوه بر تامين كميت تقاضا، كيفيت فولاد را نيز بهبود دهند. نرخ مصرف قطعات آهني ميتواند بسته به هدف كيفي محصول و كميت و كيفيت آهن قراضه موجود براي كوره قوس متفاوت باشد. نمودار شماره 9 ميزان محصولات مختلف با استفاده از روشهاي كوره قوس و كنورتور (كوره اكسيژن دهي) در آمريكا را نشان ميدهد. شايان ذكر است كه اغلب توليدات شامل نورد سرد و گرم به روش كوره قوس و استفاده از تغذيه با كيفيت بالا نظير آهن اسفنجي توليد شدهاند. هرچند كه نرخ مصرف قراضه در كوره قوس ميتواند بين 0 تا 100 درصد تغيير كند، اما نرخ مصرف متعارف آهن قراضه 60 ـ 80 درصد و آهن خالص مانند قطعات آهني 40 ـ 20 درصد است. از سوي ديگر نرخ مصرف آهن قراضه در فرآيند كوره بلند ـ كنورتور حداكثر 20 درصد است كه به دليل محدوديت انرژي موجود در اين روش است. نمودار شماره 10 تفاوت انتشار دي اكسيدكربن بين روشهاي كوره قوس و كوره بلند ـ كنورتور را نشان ميدهد كه در آن نرخ مصرف آهن قراضه براي روش كوره بلند ـ كنورتور حدود 20 ـ 0 درصد و براي روش كوره قوس حدود 80 ـ 60 درصد است. همانطور كه نمودار نشان ميدهد، ميزان انتشار دي اكسيد كربن در روش كوره قوس به دليل استفاده زياد از آهن قراضه 50 درصد كمتر از روش كوره بلند ـ كنورتور است. همين روند صرف نظر از موقعيت كارخانه و يا ميزان انتشار كربن براي توليد برق نيز مشاهده شده است. فولادسازي به روش تغذيه آهن خالص (آهن اسفنجي يا قطعات آهني) به همراه آهن قراضه ميتواند كيفيت مورد نياز فولاد را از طريق رقيقسازي ناخالصيها توسط آهن خالص تامين كرده و ميزان انتشار دي اكسيد كربنرا كاهش دهد. پيشبيني مدل آينده فولادسازي همانطور كه در بخشهاي يك و 2 گفته شد، كاهش ذغاير غني زغالسنگ و سنگآهن، مانند گرم شدن كره زمين يكي از جديترين مشكلات در آينده نه چندان دور خواهد بود. از سوي ديگر مواد اوليه با عيار پايين در سرتاسر زمين پراكنده شده و درخواست براي استفاده از آنها با وجود پايين بودن عيارشان رو به افزايش خواهد بود. فرآيند كوره قوس به دليل استفاده از نرمههاي سنگآهن و زغالسنگ كك نشده و نيز كاهش انتشار دي اكسيد كربن به دليل استفاده از آهن قراضه قادر به حل مشكل است. مدل مورد انتظار فولادسازي در آينده عبارت است از ساخت و راهاندازي كارخانه نزديك سايت معدني جهت تامين آهن اسفنجي و يا قطعات آهني و ارسال به بازار كه در آن فولادسازان اين توليدات را به همراه آهن قراضه براي توليد فولاد خود استفاده ميكنند. اين مدل در نمودار شماره 11 ترسيم شده است. در اين مدل قطعات آهني و آهن اسفنجي ميتوانند از لحاظ منابع انرژي به يكديگر وابسته باشند؛ از اين رو انتشار دي اكسيد كربن و انرژي مورد نياز ميتواند بهطور چشمگيري با استفاده از قطعات آهني در سايت مصرفكننده كاهش يابد. گرچه موقتا انتشار دي اكسيد كربن در سايتهاي معدني افزايش مييابد، اما از منظر كلي اين ميزان كاهش مييابد. نظرات زيادي از سوي محققان دانشگاهي در مورد لزوم تعهد مشترك بين معادن و فولادسازي در رابطه با انتشار دي اكسيد كربن مطرح شده كه اين مدل فولادسازي ميتواند راهحلي عملي براي ايجاد تعهد مشترك بين سايتهاي معدني و فولادسازي ايجاد كند، همچنين اين مدل ميتواند براي حل مشكل زيستمحيطي انتشار گرد و غبار در مجتمع ذوبآهن و فولادي كه نزديك مناطق مسكوني هستند نيز مفيد باشد. نتيجهگيري طبق مطالب پيشين انتظار ميرود كه كاهش انتشار دي اكسيد كربن تاثير قوي بر جلوگيري از گرم شدن زمين داشته باشد، همچنين انتظار ميرود به دليل توسعه صنعتي در كشورهاي در حال توسعه بخصوص هند و چين، تقاضاي زياد براي زغالسنگ و سنگآهن پر عيار همچنان وجود داشته باشد. در چارچوب فولادسازي پايدار درخواستها براي فرآيندهاي فولادسازي كه نه تنها دوستدار محيطزيست هستند، بلكه قابليت استفاده از سنگآهن و زغالسنگ كم عيار محلي را نيز دارند، رو به افزايش است. روش احياي مستقيم با گاز فرآيند توليد آهن است كه از لحاظ انتشار دي اكسيد كربن و استفاده از مواد اوليه بر روش مرسوم كوره بلند برتري دارند. پيشبيني ميشود با توجه به انباشت ميزان زيادي محصولات فولادي در طول دهههاي اخير در سرتاسر جهان و بخصوص چين و افزايش تامين آهن قراضه براي بازار فولاد، فرآيندي كه توانايي استفاده از اين ميزان قراضه را داراست مورد نياز باشد. تغذيه قراضه به همراه قطعات آهني و يا آهن اسفنجي راهحل عملي و موثري براي مشكلات فولادسازي است، زيرا علاوه بر اينكه ميتوان اغلب محصولات فولادي را با كيفيت مناسب از طريق كنترل مقادير آهن اسفنجي و قطعات آهني توليد كرد، انتشار دي اكسيد كربن در اثر استفاده از قراضه نيز كاهش مييابد. بنابراين يك مدل تجاري جديدي پيشنهاد ميشود كه طبق آن بايستي از طريق منابع طبيعي محلي و در نزديكي معادن اقدام به توليد آهن اسفنجي و قطعات آهني كرد و آنگاه اين محصولات را به سايت مصرفكننده منتقل كرد تا با اضافه كردن آهن قراضه محصولات فولادي را توليد كند. منبع: Research and Development Dept. Iron Unit Division, KOBE STEEL, LTD. ,Takao HARADA and Hidetoshi TANAKA , ISIJ International, Vol. 51 (2011), No. 8, pp. 1301–1 تهيه و تنظيم: عليرضا اكبريان / كارشناس فرآيند و كنترل كيفيت شركت پاميدكو (گندلهسازي اردكان) 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده