XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ 1. مقدمه زغالسنگ يكي از ذخاير استراتژيك و مهم محسوب ميشود. اهميت اين ماده معدني در صنايع مختلف، از جمله فولاد، روز به روز با افزايش تقاضاي جهاني، افزايش مييابد. در اين راستا، اكتشاف ذخاير جديدي از زغالسنگ الزامي بوده و علاوه بر كمك به پيشرفت صنايع مختلف، نوعي معدنكاري سودآور تلقي ميشود. مهمترين نكتهاي كه در اكتشاف زغالسنگ حائز اهميت است، توجه به تمامي فاكتورهاي ضروري است، به نحوي كه اطلاعات لازم گردآوري شده و ذخيره با دقت قابل قبولي شناسايي شود تا امكان سرمايهگذاري استخراج وجود داشته باشد. بديهي است تعيين كاتاگوري ذخيره از اهميت خاصي برخوردار است و چنانچه در حد كاتاگوريهاي اقتصادي نباشد، عملا سرمايهگذاري استخراج مجاز نخواهد بود. براي دستيابي به كاتاگوري مناسب، روند اكتشاف و عمليات اكتشافي انجام شده حائز اهميت است. در ايران نيز منابع متعددي از زغالسنگ شناسايي شده و در حال اكتشاف يا بهرهبرداري است. مروري بر اطلاعات و مستندات موجود در معادن مختلف، نشان ميدهد كه عملا اصول اكتشاف در بسياري از معادن رعايت نشده و معدنكاري با هدف توليد حجم مشخصي از زغالسنگ (تناژ قيدشده در پروانه بهرهبرداري) در زماني مشخص (مدت اعتبار پروانه بهرهبرداري)، صورت ميگيرد و معمولا دورنمايي از وضعيت معدن پس از اتمام مهلت پروانه بهرهبرداري وجود نداشته، روند عمليات استخراج پيشبيني نشده و اطلاع كاملي از وضعيت ذخيره و تغييرات كميت و كيفيت آن در دسترس نيست. اين معضل در بسياري از معادن دولتي با توجه به انجام عمليات اكتشاف در سالهاي گذشته و تحتنظر كارشناسان روسي، كمتر احساس ميشود، اما در معادن جديد و به خصوص معادن بخش خصوصي، تقريبا در اكثر موارد اكتشافي ناقص است. در اين بحث، ضمن اشاره به روشهاي اكتشاف زغالسنگ در مقياس جهاني، به خصوص دو روش روسي و آمريكايي، روند عمليات اكتشافي در ايران بررسي و مقايسه ميشود و درنهايت اشكالات متعارف موجود درروند اكتشاف زغالسنگ در ايران اشاره شده و راهكارهاي پيشنهادي ارائه ميشود. 2. عمليات اكتشافي لازم در اكتشاف زغالسنگ 2_1. مطالعات زمينشناسي اولين گام در اكتشاف هر ماده معدني، مطالعات زمينشناسي است. در اكتشاف زغالسنگ، مطالعات زمينشناسي با هدف تهيه نقشه گسترش لايههاي زغالي، تقسيمبندي منطقه از نظر پيچيدگي ساختماني و افزايش سطح اعتماد زمينشناسي صورت ميگيرد. تهيه نقشه زمينشناسي منطقه، همزمان با شروع مطالعات آغاز شده و در پايان عمليات اكتشافي تكميل ميشود. در نهايت، نقشه زمينشناسي بهدست آمده و نقشههاي فرعي منتج از آن بايد حاوي اطلاعات زير باشند: ـ رخنمون لايه زغال. ـ تمام نقاط اندازهگيري سطحي. ـ تمام نقاط اندازهگيري عمقي. ـ مرزهاي جغرافيايي. ـ مختصات جغرافيايي. ـ محدودههايي كه از نظر قانوني يا محيطي نميتوان معدنكاري كرد. ـ گسترش كاتاگوريهاي مختلف. ـ ايزوپك ضخامت زغال و سنگهاي روئي. ـ مناطقي كه زغال در اثر فرسايش يا عدم رسوبگذاري، وجود ندارد. ـ ساختارهايي كه زغال را تحتتاثير قرار ميدهند مانند چينها و گسلها. ـ محدوده پيشنهادي براي معدنكاري روباز و زيرزميني. در اين مرحله لازم است پارامترهاي زير مد نظر قرار گرفته و مشخص شوند و در تشريح زمينشناسي منطقه، ارائه شوند: الف. ضخامت از نظر ضخامت، لايههاي زغالي به لايههاي خيلي نازك (ضخامت كمتر از 5/0متر)، لايههاي نازك (ضخامت 30/1_50/0متر)، لايههاي متوسط (ضخامت 50/3_30/1متر) و لايههاي ضخيم (ضخامت 00/15_50/3متر) تقسيم ميشوند. ضخامت لايه زغالسنگ بايد مشخص شده و با استفاده از مفاهيم و اصطلاحات زير، در گزارش اكتشافي ارائه شود: ضخامت كل لايه: مجموع ضخامت شعبات زغالي و غيرزغالي داخل آن است. ضخامت قسمت پذيرفته لايه: مجموع ضخامت شعبات زغالي و غيرزغالي قسمتي از لايه است كه ضخامت شعبات غيرزغالي مساوي و يا كمتر از شعبات زغالي باشد. در زغالهاي ككشو، اگر ضخامت اين مجموعه بيش از 40/0متر باشد لايه قابل كار است و در غير اين صورت (كمتر از 40/0متر) لايه غيرقابل كار ميباشد. در زغالهاي حرارتي، حداقل ضخامت لايه قابل كار، 75/0متر است. ب. ساختمان لايه از نظر ساختمان، لايههاي زغالي به انواع لايههاي ساده يعني بدون شعبات غيرزغالي، لايههاي مركب يا توام با شعبات غيرزغالي و لايههاي خيلي مركب، كه اكثرا از تناوب لايههاي زغالي و غيرزغالي به مقدار زياد تشكيل شدهاند، تقسيم ميشوند. پ. شيب از نظر شيب، لايههاي زغالي به انواع كمشيب (0 تا 25درجه)، لايههاي شيبدار (25 تا 45درجه) و پرشيب (45 تا 90درجه) تقسيم ميشوند. ت. وضعيت ثبات لايه زغالي لايههاي زغالي با انواع ثابت، نسبتا ثابت و متغير تقسيم ميشوند. ثابت: ضخامت، ساختمان و پارامترهاي كيفي زغال در محدوده مورد ارزشيابي بدون تغيير بوده و يا تغييرات از ميانگين مفروض بيشتر نيست و نقاطي كه زغال داراي ضخامت غيرقابل كار ميباشد، وجود ندارد. نسبتا ثابت: ضخامت، ساختمان، پارامترهاي كيفي زغال داراي نوسانات زياد هستند ولي در بيشترين قسمت منطقه، اهميت صنعتي خود را حفظ ميكنند. متغير: ضخامت، ساختمان، پارامترهاي كيفي زغال تغييرات زيادي دارند به نحوي كه در قسمتهاي زيادي از منطقه، اهميت صنعتي خود را از دست دادهاند. 2_2. حفاري اكتشافي هدف از انواع حفاريهاي اكتشافي، افزايش سطح اعتماد زمينشناسي است. سطح اعتماد زمينشناسي با كم شدن فاصله نقاط مشاهده و افزايش تعداد و كيفيت دادههاي زمينشناسي افزايش مييابد. بنابراين ميتوان گفت كه سطح اعتماد زمينشناسي به عوامل زير بستگي دارد: ـ فاصله از نقطه مشاهده يا اندازهگيري ـ ضخامت زغال و سنگهاي رويي ـ دانستن نوع زغال، كيفيت، تاريخچه رسوبگذاري، گسترش، كرولاسيون لايههاي زغال و كمربالا و كمرپايين ـ دانستن ساختار زمينشناسي نقطه اندازهگيري، نقطهاي در رخنمون، ترانشه، معدن يا چاه حفاري كه ضخامت زغال اندازهگيري شده و نمونهبرداري شده است. نقطه مشاهده نيز نقطهاي در رخنمون ميباشد كه لايه زغال قابل مشاهده بوده و يا شواهد نشان ميدهد كه ميتوان لايه زغال را با حفريات اكتشافي، اندازهگيري كرد. اين نقاط براي تاييد حضور لايه زغالي بهكار ميروند. در سيستم آمريكايي، شعاع صفر تا 400متر، ذخيره قطعي، 400 تا 1200متر ذخيره احتمالي، 1200 تا 4800متر ذخيره ممكن و بيشتر از 4800متر، ذخيره زمينشناسي ناميده ميشود. علاوه بر پارامترهاي مهم در تعيين كاتاگوري، مطالعات جانبي نيز در حين اكتشافات زغالسنگ انجام ميشود. بهعنوان مثال، مطالعات آبشناسي و گازخيزي براي ارزيابي ذخيره مهم نيست و در طراحي معدن اهميت دارد، اما چون اطلاعات از محل حفاريهاي اكتشافي گردآوري ميشود، در مرحله اكتشاف گازخيزي و آبشناسي منطقه نيز بررسي ميشود. 2_3. مطالعات آزمايشگاهي مطالعات آزمايشگاهي بايد در نهايت منجر به شناسايي كيفيت زغالسنگ، تغييرات پارامترهاي كيفي، علت تغييرات و مرز تغييرات شود. در مطالعه آزمايشگاهي نمونههاي زغال، فاكتورهاي زير اهميت دارند و بايد بررسي شوند: ـ خاكستر براي تمام زغالها اندازهگيري شده و زغال بر مبناي نوع خاكستر طبقهبندي شود. ـ رطوبت و ارزش حرارتي براي زغالهاي قهوهاي (حرارتي) و پارامترهاي پلاستومتري و خروج مواد فرار براي زغالهاي ككشو اندازهگيري شود. ـ گوگرد براي زغالهايي كه گوگرد آنها زياد است اندازهگيري شده و اگر گوگرد بيش از يكدرصد است، نوع گوگرد تعيين شود. ـ اگر مقدار الكالنها در خاكستر بيش از 4درصد باشد، پتاسيم و سديم به طور جداگانه اندازهگيري شوند. ـ محاسبه وزن مخصوص انجام گيرد. پس از اندازهگيري پارامترهاي فوق، پتروگرافي زغال نيز انجام شده و نتايج پتروگرافي با نتايج تحقيقات شيميايي مطابقت داده شود. در تمام مراحل لازم است صحت آناليزهاي شيميايي به طور منظم، با استفاده از نمونههاي تكراري، كنترل شود. در نهايت و به هنگام ارائه نتايج، بايد از سالم بودن نمونه مطمئن بود. 2_4. طبقهبندي منابع زغال پس از گردآوري اطلاعات لازم، منابع زغال طبقهبندي ميشود. در طبقهبندي منابع بايد گسترش فاصله از نقطه مشاهده، ضخامت زغال و سنگهاي روئي، نوع، كيفيت و كميت مدنظر قرار گيرند. همچنين بايد فاكتورهاي اقتصادي، تكنولوژيكي، قانوني و محيطي كه دسترسي به زغال را تحت تاثير قرار ميدهند، مدنظر قرار گيرند. 2_5. جمعبندي و ارائه گزارش پاياني هدف از مطالعه اكتشافي، گردآوري اطلاعات مختلف است كه در نهايت اقتصادي بودن يا نبودن ذخيره را تعيين ميكند. براي اينكه نتايج حاصل از عمليات اكتشافي قابل استناد بوده و براي ارزيابي منابع يا ذخاير كافي باشند، فاكتورهاي زير موثرند و بايد بررسي شوند: ـ نوع زغال ـ سنگهاي رويي زغال ـ كاتاگوريهاي اصلي كه براساس ضخامت و نوع زغال تفكيك شدهاند ـ نقشه لايه زغال ـ اندازهگيري ضخامت زغال ـ توزيع نقاط اندازهگيري ـ وسعت محدوده ـ وزن مخصوص تنها پس از طي مراحل فوق ميتوان كاتاگوري ذخيره را با دقت قابل قبول تعيين و در مورد اقتصادي بودن آن بحث كرد و عملا تا وقتي اطلاعات فوق گردآوري و بررسي نشدهاند، امكان بحث اصولي و علمي و ارزيابي فني و اقتصادي ذخيره، وجود ندارد. گزارش اكتشافي پاياني بايد در بردارنده تمام اطلاعات فوق باشد و نقشههاي پيوست گزارش، كامل بوده، تخمين ذخيره با در نظر گرفتن پارامترهاي زمينشناسي و كيفي زغال انجام گيرد. در مناطقي كه پارامترهاي مذكور متغيرند، مرز تغييرات مشخص شده و تعيين ذخيره به طور جداگانه براي محدودههاي مختلف صورت ميگيرد. در گزارش نهايي، حداقل اطلاعات زير بايد موجود باشند تا امكان برنامهريزي و طراحي معدن فراهم شود و بتوان در مورد اقتصادي بودن يا نبودن ذخيره قضاوت كرد: الف. شرح مختصر كارها و روند انجام آنها ب. موقعيت جغرافيايي و جغرافيايي عمومي ج. مطالعات قبلي (در صورت دسترسي به اطلاعات) د. زمينشناسي هـ. زغالخيزي و. كيفيت و تكنولوژي زغال ز. شرايط زمينشناسي ـ معدني ح. محاسبه ذخاير ط. جمعبندي و نتيجهگيري 3. وضعيت اكتشاف زغال سنگ در ايران همانگونه كه اشاره شد، مطالعات اكتشافي در ايران در حال حاضر مطابق استانداردهاي لازم اجرا نشده و در اكثر معادن خصوصي، بهرغم صرف هزينه نسبتا گزاف براي اكتشاف، در نهايت ارزش دادهها در حدي است كه كاتاگوري ذخيره در حد زمينشناسي بوده و در روند منطقي، سرمايهگذاري استخراج براي آن مجاز نيست، زيرا همانگونه كه در شكل 2 مشاهده ميشود، تنها منابعي اقتصادي محسوب ميشوند كه كاتاگوري ذخيره در حد قطعي يا احتمالي باشند و عملا تنها اين نوع منابع را ميتوان ذخيره ناميد. بخشي از مشكل، ناشي از تخصص نداشتن متقاضي بوده اما بخش مهم، ناشي از فقدان مرجع قانوني براي درخواست اطلاعات فوق است. از طرف ديگر، با توجه به عدم استفاده از نيروهاي متخصص در استخراج، عملا اطلاعات گردآوري شده در مرحله اكتشاف، فاقد كاربري بوده و در پرونده متقاضي در سازمانهاي صنايع و معادن بايگاني ميشوند. همين مسئله باعث ميشود كه متقاضي صرفا با نگرش قانوني به اكتشاف نگريسته و تنها براي ارائه گزارش به سازمان صنايع و معادن اقدام به اكتشاف ميكند تا بتواند گواهينامه كشف معدن را اخذ كند. در ادامه علل بروز مشكلات فوقالذكر به اختصار تشريح ميشوند: 3_1. مطالعات زمينشناسي هدف اصلي از مطالعات زمينشناسي، تعيين درجه پيچيدگي زمينشناسي محدوده و نهايتا تعيين محل نقاط اندازهگيري و مشاهده است. تقريبا هيچ يك از معادن خصوصي، مطالعات زمينشناسي كامل ندارند و نقشههاي تهيه شده، پاسخگوي نياز فوق نيست. چينهشناسي زون زغالي و تغييرات آن مشخص نبوده و اهميتي به آن داده نميشود. در برخي موارد حتي تعداد لايههاي زغالي به دقت تعيين نشده است. گسلها و تغييرات ساختاري بر روي نقشهها پياده نشده و امكان قضاوت در مورد پيچيدگي ساختاري منطقه وجود ندارد. نقشههاي لازم تهيه نميشود و اگر هم تهيه شوند فاقد استانداردهاي لازم هستند. 3_2. توزيع نقاط اندازهگيري و مشاهده در معادن خصوصي، توزيع نقاط از هيچ قانوني تبعيت نميكند و تعيين محل نقطه اندازهگيري يا مشاهده، پشتوانه علمي نداشته (و اصولا به دليل فقدان اطلاعات زمينشناسي پايه، تعيين علمي نقاط، امكانپذير نيست) و به شيوه استادكاري است. تقريبا در هيچ يك از طرحهاي اكتشافي ارائه شده، قانونمندي توزيع حفاريهاي اكتشافي اشاره نشده است و فاصله حفاريهاي اكتشافي معمولا از هيچ قانوني تبعيت نميكند، به طوري كه به عنوان مثال در منطقهاي كه داراي دو لايه زغالي هم ضخامت است، بر روي يك لايه 3 اكلون و بر روي لايه ديگر، 3 ترانشه حفر ميشود. در نهايت نيز مقاطع حفاريهاي مذكور برداشت و ترسيم نميشود و عملا در گزارش پاياني اكتشاف، اطلاعات بهدست آمده از حفاريها تحليل نميشود. در معادن بزرگ و اكتشاف دولتي، اطلاعات زمينشناسي بهنحو تقريبا مطلوبي گردآوري ميشود، اما در تعيين فاصله نقاط اندازهگيري، استفاده چنداني از آن نشده و اهميتي به تفاوت پيچيدگي ساختاري مناطق مختلف داده نميشود. در اينگونه معادن نيز توزيع نقاط اندازهگيري، تابع تجربه است تا علم. مطالعات جانبي نيز ناديده گرفته ميشود بهنحوي كه تقريبا در هيچيك از معادن كوچك مطالعات گازخيزي و مكانيك سنگ انجام نميشود و تعبيه امكانات تهويه، تنها بر اساس حدسيات استادكار است. روند عمليات معدنكاري بهگونهاي است كه در مرحله استخراج، نيازي به دانستن مقدار گاز منطقه، تغييرات نوع گاز، مقاومت مكانيكي كمر بالا و كمر پايين و آبشناسي منطقه احساس نميشود. لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ 3_3. مطالعات آزمايشگاهي در معادن كوچك، نمونهبرداري استاندارد نبوده، اكثر نمونههاي برداشت شده براي آناليز، از زون اكسيده برداشت ميشوند و عملا استفادهاي از نتايج در تخمين ذخيره نميشود. هم در معادن كوچك و هم در معادن بزرگ، نتيجه آناليز آزمايشگاهي كامل نيست بدين معني كه پارامترهاي اشاره شده در قسمت 2_3 بهطور كامل اندازهگيري نميشوند. بهطور معمول، تنها درصد رطوبت، درصد خاكستر و درصد مواد فرار نمونه، تعيين ميشود و بقيه پارامترها معمولا ناديده گرفته ميشوند. پتروگرافي زغال كه براي تعيين نوع زغال و انطباق با نتايج آناليز لازم است، انجام نميشود. 3_4. جمعبندي و ارائه گزارش پاياني بهدليل مشكلات قبلي، عملا تعيين كاتاگوري در معادن كوچك و خصوصي انجام نشده و بعضا مقدور نيست. اكثر ذخاير تعيين شده، بهدليل ضعف اطلاعات مورد نياز، در حد ذخيره زمينشناسي هستند. شيوه تعيين ذخيره معمولا با استفاده از گسترش طولي و عرضي ماده معدني و با فرض ضخامت ثابت انجام ميشود و در برخي موارد حتي وزن مخصوص فرض شده براي زغال، با توجه به نتايج آناليز همان منطقه كه در گزارش ارائه شده است، صحيح نيست. در معادن بزرگ نيز بهرغم گردآوري بهدليل ارزش پايين دادهها (فقدان پشتوانه علمي و اطلاعات آزمايشگاهي و جانبي)، عملا حجم انبوه دادههاي گردآوري شده و حجم عظيم حفاري، كمك چنداني به افزايش كاتاگوري نميكند. در نتيجه گزارش اكتشافي پاياني، بهدليل ضعفهايي كه در مرحله اكتشاف وجود دارد، تقريبا هيچگاه كامل نبوده و پاسخگوي نياز منطقه نيست، اين در حالي است كه هزينههاي زيادي تا مرحله تهيه گزارش انجام ميشود. 4. دلايل بروز مشكلات مشكلات اشاره شده، دلايل مختلف دارند كه مكتشفان، متخصصان و مراجع قانوني را شامل ميشود. مهمترين منشا بروز مشكلات عبارتند از: ـ عدم وجود تخصص علمي كافي در معادن كوچك و عدم احساس نياز به حضور متخصص: تقريبا تمام معدنكاران بخش خصوصي، بدون استفاده از نيروهاي متخصص يا با حداقل نيروي متخصص به امر اكتشاف ميپردازند و حاضر به پرداخت هزينههاي مربوطه نيستند. بهطور مثال، پرداخت بخش قابل توجهي از اعتبار اكتشاف را براي حفر ترانشه ميپذيرند، اما پرداخت آن به متخصص را هزينه سوخته ميپندارند. ـ تعطيل يا نيمه تعطيل بودن بخش اكتشاف در اكثر محدودههاي معدني زغال ايران: واضح است كه براي راهنمايي و هدايت معدنكاران بخش خصوصي و نيز معادن دولتي، وجود مراجع علمي معتبر، الزامي است. اين مراجع در حال حاضر وجود نداشته يا فعاليت چنداني ندارند. ـ عدم تلاش نيروهاي باقيمانده بخشهاي اكتشافي براي بهروز شدن، بهدليل فقدان انگيزه: اكثر بخشهاي اكتشاف در معادن و محدودههاي زغالي تعطيل شده يا به حالت نيمه تعطيل در آمدهاند. به عبارت ديگر، بخشهايي كه هنوز نيروهاي اكتشاف حضور دارند، فعاليت چنداني نداشته و منتظر تعطيلي بخش اكتشاف هستند. در چنين شرايطي، انگيزه لازم براي فعاليت و به روز شدن، وجود ندارد. ـ عدم جذب نيروهاي جوان در اكتشاف و آموزش آنها. ـ عدم وجود آزمايشگاه مناسب براي آناليز كامل زغال: تقريبا هيچ آزمايشگاهي در كشور، بهدليل مشكلات دستگاهي يا كمبود نيروهاي لازم، توانايي انجام تمام آزمايشهاي لازم براي زغال را ندارد. دستگاههاي قديمي موجود در آزمايشگاهها يا از كار افتاده و يا بهدليل بازنشستگي متخصصان مربوطه و عدم جذب نيروي جديد، فاقد استفادهاند. ـ عدم وجود آزمايشگاه مناسب براي بررسي گازخيزي و خصوصيات ژئومكانيكي. ـ صدور پروانه بهرهبرداري بدون تكميل عمليات اكتشافي: در اين مورد ذكر اين مثال ضروري است كه براي محدودهاي كه فاقد مدارك اكتشافي زير است، پروانه بهرهبرداري صادر شده است: نقشه توپوگرافي ـ زمينشناسي 2000/1 منطقه همراه با محل به روز شده حفريات اكتشافي و استخراجي و جادهها، مدارك كيفيت زغال با در نظر گرفتن كليه آناليزهاي لازم، اسناد و مدارك محاسبه عمق زون اكسيده، نتايج مطالعات گازخيزي، مقاومت مكانيكي كمربالا و كمر پايين زغالسنگ، نقشه هيپسومتري، پلان و مقطع به روز شده حفريات، محاسبات ذخيره بر مبناي نقشههاي هيپسوپلان با در نظر گرفتن تغييرات كيفي زغال و محاسبه تفكيكي ذخيره بر مبناي تعداد لايهها، ضخامت لايهها، كيفيت زغالها. معدنكاران بهخصوص در بخش خصوصي، تمايل به اخذ پروانه بهرهبرداري بدون صرف هزينه زياد و در زمان كوتاه دارند. مسلما صدور پروانه بهرهبرداري براي چنين معدني، انگيزه لازم براي اكتشاف را در ديگر معادن ايجاد نكرده و حتي در صورت وجود انگيزه، آن را از بين خواهد برد. 5. راهكارهاي پيشنهادي بررسي موارد اشاره شده در بالا نشان ميدهد كه بسياري از مشكلات موجود در اكتشاف زغالسنگ ايران، مستلزم نظارت قويتر بر امر اكتشاف و توجه به تامين نيروهاي متخصص و امكانات لازم ميباشد. در اين راستا لازم است: ـ نيروهاي فني لازم براي اكتشاف تربيت شوند. مسلما در حال حاضر، دسترسي معدنكاران به نيروهاي فني متخصص در امر اكتشاف، سخت و در بعضي استانها غيرممكن است. از يكسو عدموجود نيروهاي فني جوان و از سوي ديگر، عدمتمايل متخصصان با سابقه به فعاليت در معادن كوچك و دورافتاده، در كنار عدم تمايل بعضي معدنكاران به صرف هزينههاي كارشناسي در اكتشاف، منجر به بروز مشكلات متعدد ميشود. دورههاي كوتاه مدت آموزشي براي مسوولان فني معادن زغالسنگ، سريعترين راهكاري است كه در حال حاضر به نظر ميرسد. ـ نظارت دقيقتر و شديدتر بر امر اكتشاف و عدمصدور پروانه بهرهبرداري در صورت نقص عمليات اكتشافي، معدنكاران را به سمت اصلاح اكتشاف و قبول هزينههاي مربوطه سوق ميدهد. اگر چه در حال حاضر، صندوق بيمه سرمايهگذاري معدني نظارت نسبتا جامع و كاملي در اين رابطه داشته و كمكهاي فني اوليه را به معدنكاران متقاضي صدور بيمهنامه ارائه ميدهد، اما لازم است ضمن تقويت صندوق بيمه، در مقياس بزرگتر و گستردهتري اين نظارت اعمال شده و محدود به معادن متقاضي صدور بيمهنامه نباشد. ـ نظارت مستمر از طرف سازمان صنايع و معادن استانها، به دليل عدم وجود استانداردهاي اكتشاف زغالسنگ مشكل است. در اين زمينه تدوين و ابلاغ استانداردهاي اكتشاف براي معادن بزرگ، كوچك و مناطق جنگلي كه شرايط خاص خود را دارا است، ضروري است. ـ يكي از مشكلات موجود در امر اكتشاف، عدم وجود آزمايشگاههاي لازم و كافي براي بررسي نمونههاي زغال است. لازم است سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني، به عنوان متولي اصلي اكتشاف زغالسنگ در ايران به تجهيز آزمايشگاهها اقدام كرده و سرويسهاي لازم را به بخش خصوصي ارائه دهد. در حال حاضر، آناليز تمام پارامترهاي لازم براي زغالسنگ و نيز مطالعات جانبي مانند گازخيزي، پتروگرافي زغال و بررسي سنگهاي كمربالا و كمرپايين در آزمايشگاههاي موجود امكانپذير نبوده يا در دسترس همه نيست. همين امر، حتي معدنكاران متقاضي اكتشاف اصولي را با مشكل مواجه ميكند. سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني ايران و شركت تهيه و توليد مواد معدني، به عنوان اهرمهاي كنترل، نظارت و تامين اعتبار، تاكنون نقش بسزايي در شناسايي معادن زغالسنگ جديد مانند طبس داشتهاند و فعاليتهايي نيز در حال حاضر براي بهبود اكتشاف زغالسنگ در حال انجام است. اميد است با همكاري سازمانهاي مرتبط در امر اكتشاف زغالسنگ و برخورداري از حمايت و هدايت سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني و تشكيل گروههاي تخصصي بهينهسازي اكتشاف زغالسنگ، سرمايههاي ملي كشور با روند منطقي و علمي شناسايي و برداشت شوند تا سهم آيندگان از اين منابع معدني، محفوظ ماند. معدن وتوسعه179 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده