reza.eng 1843 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۰ 1-چهارشنبه سوری: فرصتی بسیار مناسب برای افرادی که زیاد مایل نیستند بهار سال آینده را مشاهده کنند. اتفاقی که در آخرین سه شنبه سال می افتد، اما معلوم نیست به چه دلیلی به جای سه شنبه سوری به آن چهارشنبه سوری می گویند. نام یک فیلم که موضوع آن هیچ ربطی به نام فیلم ندارد! ۲- خانه تکانی: تکان خوردن خانه، نوعی زلزله بدون خسارت جانی که البته در برخی موارد همراه با خسارتهای شدید مالی (از جمله تعویض مبلمان، پرده ها، تلویزیون و…) می باشد، نام یک نوع ورزش که در آن مردان “کوزت”وار اقدام به شست و شوی شیشه منازل و تمیز کردن خانه می کنند. توضیح مرتبط:ای کاش به جای این همه خانه تکانی کمی هم به خانه دلمان تکانی می دادیم… ۳- خرید نوروزی: روزهای کشیدن چک، روزهای حسرت کشیدن پشت ویترین مغازه ها، روز” بابا من اینو می خوام “،”بابا من اونو می خوام”، روز درک معنی فاصله طبقاتی به کمک تک تک سلولهای بدن. ۴ - جلو کشیدن ساعت: سنتی قدیمی که با توجه به تحقیقات بعمل آمده جدید، کنار گذاشته شد. عملی که از ۱۵ سال پیش با هدف صرفه جویی در مصرف برق انجام می گرفت اما امروزه برخی محققان، دریافته اند که این عمل هیچ تأثیری درکاهش مصرف برق ندارد و مردم کشورمان هم در این ۱۵ سال سر کار بوده اند و الکی هی ساعتها را جلو و عقب می کشیده اند! ۵ – مسافرت نوروزی: ترفندی برای جیم شدن از دست مهمانان نوروزی. فرصتی طلایی برای مأموران راهنمایی و رانندگی… البته نه برای جریمه کردن بلکه برای ارشاد رانندگان خطاکار! ۶- روبوسی: سخت ترین جای دید و بازدید. معمولاً بعد از دست دادن انجام می گیرد. یک خواهش مرتبط: لطفاً در طول تعطیلات نوروزی از خوردن پیاز و سیر جداً خودداری کنید. ۷ – عیدی: انگیزه اصلی برای رفتن به خانه اقوام. دادنش برخلاف گرفتنش بسیار سخت است. معیاری مناسب برای سنجش این که هر فرد چقدر دوستتان دارد. ۸ - رژیم غذایی: احتمالاً در طول تعطیلات نوروز کلاً بی خیال این مورد شده اید، موردی که هم گرفتنش در طول تعطیلات باعث پشیمانی است و هم نگرفتنش! ۹ - برنامه های نوروزی تلویزیون: یک سریال عشقولانه که در طی سیزده، چهارده قسمت در آن جوانی بی”وفا” (که تریپ صحبت کردنش اصلاً به تقلید از”محمد رضا فروتن” نیست) سعی می کند “وفا”دار شود. یک عالمه فیلم سینمایی شامل ۳ تا ماتریکس، یک دونه مرد عنکبوتی و… همچنین پخش جومانجی برای هزارمین بار. ۱۰ – سیزده به در: روزی که جماعت از خانه هایشان به مقصد کوه، دشت و بیابان خارج می شوند. روز طلایی دزدان. روزی که به جنگل می رویم و در آنجا آشغال می ریزیم، شاخه های درختان را می شکنیم و طبیعت را از بین می بریم. شاید به همین علت در تقویم، نام سیزده به در را “روز طبیعت” گذاشته اند. ۱۱- چهارده فروردین: یکی از روزهای سخت سال. روزی که پس از ۲۰ روز خوردن و خوابیدن مجبوری دوباره صبح زود از خواب بیدارشوی… ۱۲- روزهای بعد از تعطیلات: زمان پاس کردن چکها(برای کارمندان محترم)، نشستن پای لرز بعد از خوردن آجیل (این روزها علاوه بر خوردن خربزه خوردن خیلی چیزها باعث لرزش پا می شود!) روزهای سختی که باید ناخواسته خوردن شیرینی و میوه را ترک کنید. روزهایی که قبض تلفن و موبایل (مخصوصاً sms آن) منجر به بلند شدن دود از سر شما خواهند شد 24 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۰ بابانوئل غربی ها به بچه ها هدیه میده ولی چرا عمو نوروز ماپول میگیره ؟؟؟ واسه اونا تمیز و سفیده واسه ما کثیف و سیاه؟؟؟ این سوال همیشه دم عید تو ذهنم تراوش میکنه 15 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۰ - روبوسی: سخت ترین جای دید و بازدید. معمولاً بعد از دست دادن انجام می گیرد. مخصوصا وقتی همیشه گیر میکنی که طرفت دوتایی میخواد روبوسی کنه یا سه تایی... اکثر مواقع هم یکی ضایع میشه و اصلا هم به رو خودش نمیاره 11 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۰ بابانوئل غربی ها به بچه ها هدیه میده ولی چرا عمو نوروز ماپول میگیره ؟؟؟ واسه اونا تمیز و سفیده واسه ما کثیف و سیاه؟؟؟ این سوال همیشه دم عید تو ذهنم تراوش میکنه تو کدوم منبع خوندی که عمو نوروز پول میگیره؟ این بعضی افراد هستن که از این موضوع و احساسات مردم ایران سوء استفاده میکنن و با این پوشش تو روزای عید میخوان پولی به جیب بزنن... 11 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ قصه عمو نوروز: یکی بود یکی نبود در روزگاران پیش پیرمردی بود به نام نوروز، که مردم او را عمو نوروز می نامیدند. عمو نوروز سالی یک بار موقع تحویل سال پیدایش میشد. او دلباخته ای داشت که پیرزنی بود و هر سال شب عید خانه را آب و جارو می کرد، سفره عید را می چید و چشم به راه آمدن عمو نوروز مینشست. اما آمدن عمو نوروز دیر می شد و پیرزن سر سال تحویل خوابش می برد. همیشه ام در همین لحظه عمو نوروز از راه می رسید و می دید پیرزن خوابش برده استو دلش نمی آمد او را بیدار کند.کمی از شیرینی ها و غذاهایی که در سفره بود می خورد و می رفت. پیرزن وقتی بیدار میشد و می دید غذاها دست خورده می فهمید عمو نوروز آمده و رفته است. خیلی ناراحت می شد چون باید یک سال دیگر انتظار آمدن او را می کشید. این اتفاق سالیان سال است که تکرار می شود و دلداده عمو نوروز موفق به دیدن او نمی شود. می گویند اگر این دو یکدیگر را ببینند جهان به پایان می رسد. این قصه رو که نوشتم کلی توضیح داره اما کلا یه روایت از پیر ِ نوروز هست که تو قصه های نوروزی شهرهای مختلف ممکنه جنسیت زنانه یا مردانه داشته باشه و اسم های مختلفی داره.. اما معمولا کلیت قصه در همه جا مشترک هست. حالا بعد تاپیکش رو میزنم مطالبش جالبه 11 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ قصه عمو نوروز: یکی بود یکی نبود در روزگاران پیش پیرمردی بود به نام نوروز، که مردم او را عمو نوروز می نامیدند. عمو نوروز سالی یک بار موقع تحویل سال پیدایش میشد. او دلباخته ای داشت که پیرزنی بود و هر سال شب عید خانه را آب و جارو می کرد، سفره عید را می چید و چشم به راه آمدن عمو نوروز مینشست. اما آمدن عمو نوروز دیر می شد و پیرزن سر سال تحویل خوابش می برد. همیشه ام در همین لحظه عمو نوروز از راه می رسید و می دید پیرزن خوابش برده استو دلش نمی آمد او را بیدار کند.کمی از شیرینی ها و غذاهایی که در سفره بود می خورد و می رفت. پیرزن وقتی بیدار میشد و می دید غذاها دست خورده می فهمید عمو نوروز آمده و رفته است. خیلی ناراحت می شد چون باید یک سال دیگر انتظار آمدن او را می کشید. این اتفاق سالیان سال است که تکرار می شود و دلداده عمو نوروز موفق به دیدن او نمی شود. می گویند اگر این دو یکدیگر را ببینند جهان به پایان می رسد. این قصه رو که نوشتم کلی توضیح داره اما کلا یه روایت از پیر ِ نوروز هست که تو قصه های نوروزی شهرهای مختلف ممکنه جنسیت زنانه یا مردانه داشته باشه و اسم های مختلفی داره.. اما معمولا کلیت قصه در همه جا مشترک هست. حالا بعد تاپیکش رو میزنم مطالبش جالبه اونجایی که قرمز کردم خودت گفتی میخورد و میرفت ولی بابانوئل یه چیریم میزاره چیزیم نمیبره 6 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ اونجایی که قرمز کردم خودت گفتی میخورد و میرفت ولی بابانوئل یه چیریم میزاره چیزیم نمیبره ببین این که به فرض شیرینی و غذا گذاشته میشه نمادی از این هست که در واقع منتظر رسیدن کسی یا چیزی هستیم و حالا تدارکات لازم رو برای اون لحظه فراهم کردیم و مهم اینه که در اون لحظه چه کاری انجام میدیم. در واقع بخواب رفتن او پیرزن و همه این اتفاقا( خوردن عمو نوروزو میگم) داره میگه اگه از اون لحظه ی ویژه که منتظرش هستی غفلت کنی از دستش میدی و مجبوری دوباره یک سال منتظر بمونی... 4 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ قصه عمو نوروز:یکی بود یکی نبود در روزگاران پیش پیرمردی بود به نام نوروز، که مردم او را عمو نوروز می نامیدند. عمو نوروز سالی یک بار موقع تحویل سال پیدایش میشد. او دلباخته ای داشت که پیرزنی بود و هر سال شب عید خانه را آب و جارو می کرد، سفره عید را می چید و چشم به راه آمدن عمو نوروز مینشست. اما آمدن عمو نوروز دیر می شد و پیرزن سر سال تحویل خوابش می برد. همیشه ام در همین لحظه عمو نوروز از راه می رسید و می دید پیرزن خوابش برده استو دلش نمی آمد او را بیدار کند.کمی از شیرینی ها و غذاهایی که در سفره بود می خورد و می رفت.پیرزن وقتی بیدار میشد و می دید غذاها دست خورده می فهمید عمو نوروز آمده و رفته است. خیلی ناراحت می شد چون باید یک سال دیگر انتظار آمدن او را می کشید. این اتفاق سالیان سال است که تکرار می شود و دلداده عمو نوروز موفق به دیدن او نمی شود. می گویند اگر این دو یکدیگر را ببینند جهان به پایان می رسد.این قصه رو که نوشتم کلی توضیح داره اما کلا یه روایت از پیر ِ نوروز هست که تو قصه های نوروزی شهرهای مختلف ممکنه جنسیت زنانه یا مردانه داشته باشه و اسم های مختلفی داره.. اما معمولا کلیت قصه در همه جا مشترک هست.حالا بعد تاپیکش رو میزنم مطالبش جالبه اون پیرزنه ننه سرما هستش 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ مخصوصا وقتی همیشه گیر میکنی که طرفت دوتایی میخواد روبوسی کنه یا سه تایی... اکثر مواقع هم یکی ضایع میشه و اصلا هم به رو خودش نمیاره آخ گفتی منم چن بار صورتم تو هوا موند:دی لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۰ -چهارشنبه سوری: فرصتی بسیار مناسب برای افرادی که زیاد مایل نیستند بهار سال آینده را مشاهده کنند. اتفاقی که در آخرین سه شنبه سال می افتد، اما معلوم نیست به چه دلیلی به جای سه شنبه سوری به آن چهارشنبه سوری می گویند. نام یک فیلم که موضوع آن هیچ ربطی به نام فیلم ندارد! هر سال یکی از دوستم مهمونی داره چهارشنبه سوری...اون قدر پیچوندم نرفتم امسال میگه دیگه راحت باش دعوتت نمی کنم... چهارده فروردین: یکی از روزهای سخت سال. روزی که پس از ۲۰ روز خوردن و خوابیدن مجبوری دوباره صبح زود از خواب بیدارشوی… لامصب اصلا ظلمه... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده