XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۰ چكيده پروژههاي ساخت مانند هر پروژه ديگري ريسكآور هستند. اين پروژهها بهدليل درگيري افراد زياد در كار مانند پيمانكار، كارفرما، مشاور و غيره ريسكهاي بيشتري را متحمل ميشوند. پيشينه مديريت ريسك به دهه 1960 بازميگردد كه نخستين بار در صنعت بيمه به كار گرفته شد. در سال 1990 يك سيستم مديريت ريسك جامع در كانادا تدوين شد و متعاقب آن در سال 1995 در استراليا و نيوزيلند نيز سيستم مديريت ريسك استاندارد تدوين شد. امروزه تقريبا در تمام سازمانهاي متوسط تا بزرگ استفاده از سيستم جامع مديريت ريسك متداول شده است. در اين مقاله به بررسي ريسكهاي موجود در پروژههاي ساخت با استفاده از مطالعات صورت گرفته در داخل و خارج از كشور پرداخته شده است و براي تعيين ريسكهاي موجود از پرسشنامه و توزيع آن در ميان گروههاي ذينفع پروژه استفاده شده است. در نهايت با جمعآوري پرسشنامهها و بررسي آنها جدول اولويتبندي ريسكها و نيز تخصيص ريسكها به هريك از ذينفعان پروژه اعم از پيمانكار و كارفرما آورده شده است. مقدمه نخستين گام در ارزيابي يك عامل تعريف و شناسايي دقيق آن است. چند اصطلاح مورد استفاده در اين تحليل به شرح زير است: عدم قطعيت: وضعيتي از يك رويداد كه نتيجه آن احتمالي و غيرقطعي است. نتيجه اين رويداد ميتواند توليد ريسك يا فرصت كند. ريسك: امكان بروز پيشامد ناخوشايندي در كار مانند خطر، زيان مالي، صدمه كه احتمال وقوع خاصي دارد و ميتواند بر روي پروژه اثرگذار باشد. احتمال وقوع: ميزان احتمال رخداد پيامد خوشايند يا ناخوشايند است كه به صورت «درصد» و يا به گونه جامعتر به صورت نمودار توزيع احتمالات بيان ميشود.[1] ريسكهاي پروژه بهعنوان عدم قطعيتهاي موجود در پروژه هستند كه در صورت وقوع اثرات مثبت يا منفي بر روي اهدافي چون زمان، هزينه و كيفيت خواهند داشت. مديريت ريسك پروژه فرآيند سيستماتيك شناسايي، تجزيه و تحليل و پاسخگويي به ريسك پروژه است.[2] پروژههاي ساخت به دليل مواجهه با مسائلي همچون شرايط پيشبيني نشده زمين و آب وهوا، حضور افراد درگير در پروژه با فرهنگهاي مختلف، بيثباتيهاي سياسي و امكان تغيير سياستهاي دولتي، مسائل مالي و اقتصادي و غيره همواره با ريسكهاي فراوان روبهرو هستند. تعدد و اهميت هر يك از اين ريسكها به بزرگي پروژه و پيچيدگي آن وابسته است. پرهيز و ممانعت از وقوع ريسكها در پروژه امري ناممكن است. لذا استفاده از يك سيستم جامع مديريت ريسك جهت مديريت تمام انواع ريسكها ضروري به نظر ميرسد. مديريت ريسك فرآيندي پيوسته و منظم است كه از طريق چرخه حيات يك پروژه و بهمنظور كسب درجه بهينهاي از كاهش و تعديل و كنترل ريسك به تحليل و پاسخگويي به ريسكها ميپردازد.[3] حوادث اخير مرتبط با فعاليتهاي ساخت و ساز در آمريكاي شمالي بر موفقيتهاي شگفت و ريسكهاي حساسي تاكيد دارند كه بهطور يكسان براي كارفرماها، طراحان و پيمانكاران ارائه شده است. بر اين اساس پروژههاي حاضر علاوه بر كاركنان فني ماهر به يك تيم مديريتي خوب و قوي نيز نياز دارند. بهعنوان مثال طراحي و ساخت تونل در آمريكا معمولا روي ريسكهاي ژئوتكنيكي و نحوه شناساندن اين ريسكها در قراردادها متمركز شده است اما اين روند نيز خود اغلب پرمخاطره است، زيرا تمايل اين ديدگاه به سمت افزايش محدوديت و سكون و تاخير در كاهش ريسكهايي است كه منجر به كاهش سرمايه و نيروي انساني و منابع موجود ميشوند. هنگامي كه مديريت ريسك يكي از بخشهاي اصلي پروژههاي ساخت شهري شود، هزينهها نيز ميتوانند به اندازه ريسكها كاهش يافته و سود افزايش پيدا كند. چنانچه ريسكها درست شناسايي شده و با بخشهاي درگير ارتباط برقرار كنند، به سمت يك استراتژي كاهش و تعديل ريسك پيش خواهند رفت. استراتژي مديريت ريسكي موفق است كه شامل فهم كامل، ارتباط و مستندسازي ريسكها و مديريت ريسك ميان كارفرما، طراح و پيمانكار باشد.[4] 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۰ مراحل مديريت ريسك طبق استاندارد PMBOK فرآيند مديريت ريسك داراي 6 مرحله به شرح زير است: 1. برنامهريزي مديريت ريسك 2. شناسايي ريسك 3. تجزيه و تحليل كيفي ريسك 4. تجزيه و تحليل كمي ريسك 5. برنامهريزي پاسخگويي به ريسك 6. كنترل و بازبيني ريسك فرآيندهاي مذكور با يكديگر و با ساير فرآيندهاي موجود در ساير زمينههاي دانش مديريت پروژه در تعامل هستند.[2] يكي از مراحل مهم مديريت ريسك، شناسايي و ارزيابي پتانسيل ريسكها در پروژه است. تلاش براي شناسايي تمامي ريسكها زمانبر و مشكل است و تلاش براي بررسي تمامي ريسكها به شكست منجر ميشود اما شناسايي ريسكهاي پرخطر در صنعت ساخت و ساز مهم است. تحقيقات زيادي در اين زمينه در كشورهاي آمريكا، كويت، هنگكنگ، چين ، هند، تايوان و .. انجام شده است.[3] ابزارها و تكنيكهاي شناسايي ريسك استاندارد جهاني دانش مديريت پروژه 'PMBOK' ابزار و تكنيكهاي زير را براي شناسايي ريسكها معرفي كرده است: 1. بازنگريهاي مستندات: انجام يك بازنگري سازمان يافته از برنامههاي پروژه و فرضيات آن 2. تكنيكهاي جمعآوري اطلاعات: چند نمونه از اين تكنيكها عبارتند از توفان مغزي(brainstorming)، تكنيك دلفي، مصاحبه و آناليز نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهديدها 3. چك ليستها: چك ليستهاي شناسايي ريسك ميتوانند بر مبناي اطلاعات گذشته، همچنين دانشي كه از پروژههاي پيشين و منابع اطلاعاتي ديگر فراهم آمده است، تهيه شده و توسعه داده شوند. از جمله مزاياي استفاده از چك ليست شناسايي ساده و سريع ريسكها است. از نقاط ضعف آن اين است كه ايجاد يك چك ليست كامل از ريسكها غيرممكن بوده و استفادهكنندگان آنها ممكن است بهطور چشمگيري، به طبقات و دستههاي موجود در ليست محدود شوند. 4. تجزيه و تحليل فرضيات: آناليز فرضيات تكنيكي است كه اعتبار و صحت فرضيات را با دقت، مورد بررسي و آزمون قرار ميدهد. اين آناليز، ريسكهاي پروژه را از نقطهنظر بيدقتي، تضاد و يا نقصان در فرضيات شناسايي ميكند. 5. تكنيكهاي نموداري: اين تكنيكها عبارتند از: نمودارهاي علت و معلول كه جهت شناسايي علل مرتبط با ريسكهاي مختلف، مفيد هستند. روند نماهاي سيستم يا فرآيند كه به نمايش چگونگي ارتباطات دروني ميان اجزاي مختلف يك سيستم و مكانيسم علت و معلولي آن ميپردازند. نمودارهاي تاثير كه علل تاثيرات، ترتيب زماني رخداد وقايع و ارتباطات ديگر ميان متغيرها و خروجيها در آن به نمايش در ميآيد.[2] طبقهبندي ريسكها نكته حائز اهميت در بحث مديريت ريسك در ابتدا تعريف ريسكها و طبقهبندي آنها است. با اين كار است كه حوزه مديريت آنها نيز مشخص ميشود. با توجه به گستردگي انواع ريسك، مديريت آنها نيز بسيار متنوع خواهد بود. ريسكهاي پروژه در يك نگرش كلان و در ارتباط با مسائلي همچون زمان و هزينه پروژه تعريف ميشود. در صورتي كه پس از تعريف و طراحي طرح و در حين اجرا بيشتر ريسكهاي فني مدنظر است. براي ارزيابي و كنترل هر يك از اين نوع ريسكها نيز ابزارها و روشهاي متفاوتي وجود دارد. بهعنوان مثال ريلي و برواون در سال 2004 انواع ريسكهاي مرتبط با طرحهاي تونلسازي را اين چنين برشمردهاند: ـ ريسك آسيب يا نقصان با پتانسيلي براي مرگ و جراحت پرسنل، خطرات اقتصادي و تجهيزاتي و از دست دادن اعتبار براي ذينفعان ـ ريسك عدم دستيابي به استانداردها و معيارهاي تعيين شده در طراحي، عمليات، پشتيباني و كيفيت ـ ريسكهاي تاخير در اتمام پروژه و آغاز عمليات درآمدزايي آن ـ ريسكهاي افزايش فراوان هزينههاي پروژه و پشتيباني آن[5] فرآيند مديريت ريسك كه در طول پروژه و از برنامهريزي اوليه تا شروع عمليات به كار ميرود به شرح زير است: فاز اول: مرحله طراحي اوليه (مطالعات امكانسنجي و طراحي فرضي) بنا نهادن سياست ريسك معيارهاي پذيرش ريسك ارزيابي كيفي ريسك پروژه تحليل تفصيلي منطقه مورد نظر فاز دوم: مناقصه و مذاكرات در مورد قرارداد شرايط لازم در اسناد مناقصه ارزيابي ريسك در برآورد مناقصه موارد ريسك در قرارداد فاز سوم ـ مرحله ساخت مديريت ريسك پيمانكار مديريت ريسك كارفرما برقراري ارتباط بين تيم مديريت ريسك پيمانكار و كارفرما در فاز اول مسئوليت تخمين ريسك بر عهده كارفرما است. در فاز دوم استعداد و توانايي پيمانكار در مسائل مربوط به كنترل ريسك مناقصه وارد ميشود، با اينحال كارفرما هنوز نخستين بخش پاسخگو است. در فاز سوم مسئوليت ارزيابي ريسك و بهكارگيري سيستم كنترل ريسك بر عهده پيمانكار خواهد بود و لازم است كه وي ارزيابي كامل و مناسبي از ميزان ريسك پروژه داشته باشد. در اين مرحله كارفرما بايد بر كار پيمانكار نظارت داشته و كار وي را كنترل و بازبيني كند و سعي در كاهش دادن و از بين بردن ريسكهايي كند كه توسط پيمانكار تحت پوشش قرار نميگيرد.[6] در جدول يك نحوه تخصيص مسئوليتهاي كليدي فرآيند مديريت ريسك آورده شده است. 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۰ ساختار شكست ريسك (Risk Breakdown Structure) از زمان تعريف ساختار شكست ريسك توسط هيلسون (2002) اين ساختار بهعنوان يك ابزار كارا و مفيد در ساختاربندي فرآيندهاي مديريت ريسك بهكار گرفته شده است و در بسياري از استانداردهاي مديريت ريسك نظير استاندارد PMBOK از آن استفاده شده است. ساختار شكست ريسك تعريفي شبيه ساختار شكست كار (WBS) دارد. طبقهبندي منبعگرا، تمام ريسكهايي را كه پروژه با آن روبهرو است را تعيين و سازماندهي ميكند. با پايين رفتن در ساختار شكست، ميزان جزئيات مربوط به منابع توليد ريسك پروژه بيشتر ميشود. بنابراين ساختار شكست ريسك يك ساختار سلسله مراتبي از ريسكهاي بالقوه است كه ميتواند كمك ارزشمندي به تعيين ريسكهاي پيش روي پروژه كند. از اين ساختار ميتوان به عنوان چهارچوبي براي تعيين فرآيندهاي مديريت ريسك استفاده كرد. يك ساختار شكست عمومي براي ريسكهاي پروژه ميتواند كارساز باشد ولي لزوما در برگيرنده كليه ريسكهاي پروژه نيست. بنابراين بهتر است براي هر پروژهاي با توجه به ويژگيهاي خاص آن پروژه و صنعتي كه به آن مرتبط است، نسبت به تهيه يك ساختار شكست ريسك مناسب اقدام كرد.[8] نمونهاي از ساختار شكست ريسك در پروژههاي ساخت در جدول 2 آورده شده است. عمدهترين موارد كاربرد و مزاياي ساختار شكست ريسك عبارتند از: ـ كمك به تعيين و شناسايي ريسكها: از بالاترين سطح ساختار شكست ريسك ميتوان بهعنوان ليست كلي و به منظور اطمينان از لحاظ كردن تمام ريسكهاي پروژه استفاده كرد، اين در حالي است كه از پايينترين سطح اين ساختار نيز ميتوان بهعنوان يك چك ليست استفاده كرد. همچنين ميتوان از اين ساختار براي طبقهبندي ريسكهايي كه از ساير روشها شناسايي شدهاند، استفاده كرد. اين ساختار فرد را قادر ميسازد تا نقاط كور و شكافهاي موجود در مراحل شناسايي ريسك را ببيند و از تكرار برخي ريسكها نيز بپرهيزد. ـ ارزيابي ريسك: ريسكهاي شناخته شده را ميتوان در RBS بر اساس منبع ايجاد آنها طبقهبندي كرد. اين عمل منابع مهم وقوع ريسك در پروژه را آشكار كرده رابطه بين ريسكهاي پروژه را نشان ميدهد. بدين طريق پيشگيري يا واكنش در برابر ريسك بر روي ريسكهاي مهمتر متمركز ميشود. ـ مقايسه جايگزينها: در صورتي كه در مناقصات از يك ساختار شكست ريسك يكسان در پيشنهادات استفاده شود، بهمنظور بررسي و مقايسه پيشنهادات مختلف ميتوان از RBS كمك گرفت. همچنين از اين ساختار ميتوان بهعنوان يك ورودي براي تصميمگيري در مورد سرمايهگذاري در قسمتهاي مختلف استفاده نمود. گزارش ريسك: ذينفعان مختلف در پروژه، به سطوح مختلفي از گزارشات نياز دارند. لذا ميتوان با خلاصه كردن ساختار شكست ريسك، گزارشي براي مديريت ارشد تهيه كرد. همچنين با استفاده از تمام سطوح اين ساختار ميتوان نسبت به ارائه گزارشات مناسب براي گروههاي كاري اقدام كرد. با استفاده از RBS در انتهاي يك پروژه براي بررسي عملكرد درخصوص ريسكهاي آن پروژه ميتوان به يك چارچوب واحد در بررسي ريسك همه پروژهها دست يافت. اين امر ريسكهاي مشترك و عمومي را آشكار كرده و اين اجازه را ميدهد تا يك اقدام پيشگيرانه براي آنها در پروژههاي آتي اتخاذ شود. مديريت صحيح و موفق ريسك، نيازمند درك صحيح ريسكهاي پيش روي پروژه است. اين امر فراتر از ليست كردن ريسكها و اولويتبندي آنها بر اساس احتمال وقوع و تاثير آنها بر پروژه است. تعداد بسيار زياد ريسكهايي كه در طول فرآيند مديريت ريسك توليد ميشوند بايد به گونهاي طبقهبندي شوند كه بتوان آنها را به خوبي شناخت و از آن بهعنوان پايهاي براي اقدامات مناسب استفاده كرد. يك ساختار شكست ريسك همانند ساختار شكست كار مزايايي را به همراه دارد. اين ساختار كمك بزرگي در شناسايي، ارزيابي و گزارشدهي ريسك است. همچنين زبان يكساني براي تسهيل مقايسه بين جايگزينهاي مختلف و گزارشگيري از چندين پروژه ارائه ميدهد. [8] تحليل ريسك تحليل ريسك فرآيندي ساختاري است كه هم احتمال و هم اندازه نتايج مخالف ناشي از يك فعاليت معين را شناسايي ميكند. تحليل ريسك شامل شناسايي خطرات و شرح ريسكهايي است كه ممكن است كمي يا كيفي باشد.[6] تحليل كيفي ريسك تحليل كيفي ريسك بهترين و آسانترين روش يافته شده براي درك روشهاي تحليل ريسك است. تحليل كيفي ريسك بايد شامل موارد زير باشد: 1. شناسايي خطرات: بهتر است اين كار توسط يك تيم ريسك و كارشناسان اين موضوع انجام شود. 2. ارزيابي نتايج و احتمالات همزمان با مرحله يك 3. محاسبه احتمال و يا نتيجه ريسك كه بهعنوان امتياز ريسك براي آن نتيجه نشان داده ميشود. لازم به ذكر است كه يك خطر ممكن است توسط چندين عامل متفاوت حادث شود و ممكن است نتايج مختلفي نيز داشته باشد. تا زماني كه ارزيابي كيفي ريسك براي درك و مديريت ريسك مفيد باشد از آن استفاده ميشود وگرنه روشهاي كمي تحليل ريسك به كار گرفته ميشوند.[9] ابزار و تكنيكهاي تجزيه و تحليل كيفي ريسك[2] 1. احتمال و تاثير ريسك: توصيف احتمال رخداد ريسك و عواقب حاصل از آن ممكن است با استفاده از واژگان كيفي نظير (خيلي كم، كم، زياد و ...) صورت پذيرد. احتمال ريسك به شانس رخداد يك ريسك اطلاق ميشود. عواقب ريسك به ميزان تاثير ريسك بر اهداف پروژه در صورت وقوع گفته ميشود. اين دو بعد از ريسك تنها براي وقايع ريسك مشخص و نه تمام آنها مورد استفاده قرار ميگيرند. 2. ماتريس درجهبندي احتمال تاثير ريسك: ممكن است ماتريسي تشكيل شود كه در آن، درجات ريسك بر مبناي تركيب مقادير احتمال و ميزان تاثير آن، به موقعيتهاي مختلف و يا ريسكهاي پروژه تخصيص داده شود. فرآيند رتبهبندي ريسك با استفاده از يك ماتريس و انتصاب مقاديري به هر يك از ريسكها تكميل ميشود. ميزان تاثير يك ريسك منعكسكننده شدت اثر آن بر اهداف پروژه است. 3. تست فرضيات پروژه: فرضيات شناسايي شده همواره بايد از دو جنبه مورد ارزيابي و آزمون قرار گيرند: ثبات فرضيات و عواقب اين فرضيات براي پروژه در صورت نادرستي آنها. 4. رتبهبندي دقت دادهها: در صورتي كه تجزيه و تحليل كيفي ريسك براي مديريت پروژه مفيد و مثمر ثمر باشد، اجراي اين فرآيند نيازمند دادههايي دقيق و نااريب است. «رتبهبندي دقت دادهها» تكنيكي بهمنظور ارزيابي ميزان درجه سودمندي و اهميت دادهها براي اجراي فرآيند مديريت ريسك است. 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۰ تحليل كمي ريسك تحليلهاي كمي بهمنظور بنا نهادن تخمينهاي واقعبينانه از احتمالات پروژه مورد نظر لازم هستند. اگر چه تحليلهاي كمي براساس هر واحدي ميتوانند باشند، پروژههاي زيرساختي اغلب براساس هزينه و يا زمان تاخير هستند. روش شانس كه با عنوان احتمال هزينهگذاري نيز ناميده ميشود، تنها روش كمي اصلي است كه هزينه و زمان تاخير را همزمان تخمين ميزند. تحليل كمي روش شانس به روش زير انجام ميشود. ابتدا ليستي از خطرات پروژه آماده ميشود. در جايي كه هم تحليل كيفي و هم تحليل كمي موجود است ليست خطرات كيفي ميتواند اساس تحليل كمي را شكل دهد. براي هر خطر مشخص، احتمال رخداد آن تخمين زده ميشود. اين كار را ميتوان از روي تحليل كيفي انجام داد. براي هر خطر مشخصي، چندين نتيجه شناسايي ميشود. براي هر تركيب مشخصي از خطر و نتيجه، توزيعي از هزينه و زمان تاخير مرتبط با آن برقرار ميشود. در جايي كه خطرات زيادي در تحليل وجود دارد به شرطي كه ميانگين و محدوده دادهها معقول باشد، شكل دقيق هر توزيع منحصر به فرد تاثير مهمي نخواهد داشت. تحليل كمي براي تخمين زدن توزيعهاي احتمال مركب هزينهها و تاخير پروژههاي غيرمترقبه از يك شبيهسازي مونت كارلو استفاده ميكند.[9] در تحقيقي كه در كشور امارات درباره مديريت ريسك پروژههاي ساخت صورت گرفته است پرسشنامههايي ميان گروههاي ذينفع در پروژه مانند شركتهاي كارفرما، پيمانكار و مشاور توزيع شده است. براي محاسبه مقادير ريسك نيز از شاخص اهميت نسبي R براي هر ريسك استفاده شده كه اين شاخص از رابطه يك بهدست ميآيد. 5 ∑WiXi i=1 R=-------------- 5 ∑Xi i=1 در اين رابطه Wi وزن نسبت داده شده به i مين پاسخ و Xi تعداد تكرارi مين پاسخ وi شاخص طبقه پاسخهاست كه به ترتيب 1،2،3،4 و 5 براي مقادير بسيار كم، كم، متوسط، زياد و بسيار زياد است. شاخص نسبي R براي احتمال، اثر و درجه ريسك محاسبه ميشود. درجه ريسك از حاصلضرب احتمال ريسك در تاثير هر ريسك بهدست ميآيد. براي تعيين ضريب همبستگي اسپيرمن نيز از رابطه 2 استفاده شده است. 6 ∑ d2 1=r+ ---------------- (N3 - N) كه در آن rs ضريب همبستگي اسپيرمن، d رتبهبندي و N تعداد متغيرهاي ريسك است كه در اين مثال 42 است. نتايج بهدست آمده از اين پرسشنامهها و محاسبات انجام شده 10 ريسكي كه بيشترين اهميت را دارا هستند را بهصورت جدول 3 نشان ميدهد. در نتايج بهدست آمده در ساير كشورها، بسته به نحوه اجراي پروژه ساخت و نيز ميزان اهميت، پيچيدگي و بزرگي پروژه عوامل ريسك آور درجات مختلفي از اهميت را دارا هستند.[3] 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۰ تخصيص و واگذاري ريسك تخصيص ريسك مسئله مهمي است كه بايد ميان ذينفعان پروژه صورت گيرد. در اغلب موارد يك گروه ذينفع به تنهايي نميتواند ريسكها را كنترل كند و ريسكها بايد ميان گروههاي مختلف ذينفعان توزيع شوند. در اغلب موارد بهدليل ناهماهنگيهاي تجاري هيچگونه قاعده و قانوني در زمينه تخصيص ريسك ميان كارفرماو پيمانكار ديده نميشود. لذا پيمانكاران اغلب با افزايش احتمال وقوع ريسكها و بالا بردن قيمت به ريسكها پاسخ ميدهند كه اين منجر به افزايش قيمت پيمانكار براي كارفرما ميشود. در جدول 4 نحوه تخصيص ريسك ميان كارفرما و پيمانكار ارائه شده است. هر يك از ذينفعان كه براي ريسكي امتياز بيشتر از 50 درصد كسب كرده بهعنوان پاسخگوي اصلي ريسك انتخاب شده است. در صورتي كه هيچ از گروهها امتياز بيش از 50 درصد را كسب نكردهاند، عبارت نامشخص مقابل ريسك قيد شده است. جدول 4 نحوه تخصيص ريسك به گروههاي ذينفع را نشان ميدهد. كنترل ريسك كنترل و بازبيني ريسك فرآيند پيگيري مستمر و دائمي ريسكهاي شناسايي شده، كنترل ريسكهاي باقيمانده، شناسايي ريسكهاي جديد، حصول اطمينان از اجراي برنامههاي مرتبط با ريسك و بالاخره ارزيابي ميزان اثربخشي آنها در جهت كاهش ريسك پروژه است.[2] نتيجهگيري با توجه به نتايج حاصل از بهكارگيري سيستم مديريت ريسك در صنايع مختلف استفاده از سيستم مديريت ريسك در پروژههاي ساخت بسيار مورد توجه و نياز است. مسئله حائز اهميت اين است كه مديريت ريسك بايد به عنوان فرآيندي پيوسته و منظم در طول اجراي پروژه انجام شود. همچنين براي حصول بهترين نتيجه، مناسبتر آن است كه ابتدا ماتريس ريسك آماده شده و سپس با استفاده از روشهاي ارزيابي كيفي و كمي به ارزيابي ريسك پرداخت. همانطور كه از جداول ارائه شده بر مي آيد ريسكهاي ناشي از زمان و هزينه در اكثر پروژهها از اهميت بالاتري برخوردارند و مديريت ضعيف و عدم دسترسي به نيروي كار و مصالح و تجهيزات در ردههاي بعدي قرار دارند. بهمنظور رسيدن به نتايج مورد نظر حاصل از مديريت ريسك پاسخگويي به ريسك از اهميت بالايي برخوردار است كه بهترين راه پاسخگويي به ريسك تسهيم و تخصيص ريسك ميان ذينفعان پروژه است. مهدي ياوري، عضو هيات علمي دانشكده مهندسي معدن دانشگاه تهران، فاطمه مولائي، دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي مكانيك سنگ دانشگاه تهران، جواد غضنفرينيا، كارشناس ارشد استخراج معدن 3 لینک به دیدگاه
hatami65 10 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۷ سلام عاليه فقط منابعش رو چطوري ميتونم داشته باشم؟ شماره رفرنسها زده ولي در آخر منابعش ذكر نشده لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده