قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۸ در ستايش گل نيلوفر آمده است: "گلي كه در آغاز بود، سوسن باشكوه آبهاي بزرگ"..."گلي كه هستي از آن نشات ميگيرد و از بين ميرود." در فرهنگ دهخدا ذيل واژه "نيلوفر" آمده است: «...نيلوفر معمولي يا نيلوفر آبي، نزديك به تيره آلالههاست... اين گياه آبزي است و در مناطق گرم و معتدل ميرويد... برگهايش قلبي شكل و مسطح است... اين گياه را غالبا به عنوان يك گياه زينتي در استخرها و حوضچهها ميكارند..»." نام گل نيلوفر در زبان سانسكريت "پادما" (padma)، در زبان چيني "ليينهوا"(lien-hua)، به زبان ژاپني "رنگه" (Range) و در انگليسي"لوتوس" (lotus) است. اين نام به گونههاي مختلف سوسن آبي كه در مصر باستان و در بسياري از بخشهاي آسيا مورد پرستش بود، اطلاق ميشد. جنبه تقدس آن در آغاز، از محيط آبي آن ناشي ميشد، زيرا بنا به اعتقاد آنان، آب نماد باستاني اقيانوس كهني بود كه كيهان از آن آفريده شد. نيلوفر در شرق باستان همانقدر اهميت دارد كه گل رز در غرب. در سده هشتم پيش از ميلاد تصوير نيلوفر (احتمالا از مصر) به فينيقيه و از آنجا به سرزمين آشور و ايران انتقال يافت و در اين سرزمينها گاهي جانشين درخت مقدس بوده است. در مصر نماد باروري، تولد دوباره، نيروي سلطنتي و علامت مشخصه نيل عليا بود، درحاليكه پاپيروس نشانه نيل سفلي قلمداد ميشد. در شمايلنگاري مصري، نيلوفر كنار گاو نر، شير، قوچ، ابوالهول و مار ديده ميشود. در اسطورههاي مصري، چهار پسر هوروس (Horus) روي يك نيلوفر رو به روي ازيريس (osiris) ايستادهاند. گل نيلوفر به عنوان نشانه ايزيس (Isis) مظهر باروري و پاكي و بكارت است. رع، خورشيد ـ خدا و آفريننده مصري به صورت كودكي مصور شده كه بر روي گل آرميده است يا سر او از گل نيلوفر بيرون ميآيد. سرستونهاي معابد مصري را به گونهاي ميآراستند كه نيلوفر را بر روي آنها به صورت غنچه و گاه گشوده حجاري ميكردند. الهههاي فنيقي به عنوان قدرت آفريننده خود، گل نيلوفر در دست دارند. از آنجا كه گل نيلوفر در سپيدهدم باز و درهنگام غروب بسته ميشود به خورشيد شباهت دارد. در فرهنگ سومري و سامي در كنار ايزدان و ايزدبانوان ديده ميشود و به عنوان نيروي مولد و آفريننده شناخته ميشد. در فرهنگ چيني نشانه پاكي، صلح، تجسم زنانه و باروري است. آنها گل نيلوفر را مظهر گذشته و حال و آينده ميدانند،، زيرا گياهي است كه در يك زمان، غنچه ميدهد، گل ميكند و دانه ميدهد. در فرهنگ هندو، نماد خودزايي، ناميرايي، نوزايي ازلي، شكفتن همه ممكنات، پاكي، زيبايي، سلامتي، طول عمر و بخت است. در اسطورههاي هندي با سه خداي اصلي مواجه ميشويم كه عبارتند از: برهما (خداي آفريننده)، ويشنو (خداي نگهدارنده) و شيوا (خداي نابودكننده). در يك اسطوره متاخر كه در ريگ ودا به آن اشاره شده است، آمده كه چگونه كيهان از نيلوفري زرين كه بر روي آبهاي كيهاني در حركت بوده به وجود آمد و از آن برهما متولد شد. هنگامي كه مراسم او جاي خود را به مراسم ويشنو داد وي را بعدها به صورتي مجسم كردند كه بر روي گل نيلوفري كه از ناف ويشنو ميرويد، نشسته است. يك الهه هندويي به نام پادماپاني (padmapani)وجود دارد كه به معني زني است كه نيلوفر در دست دارد. در هندوستان كه رود برايشان اهميت بسيار دارد، الهههاي رود گاهي بر روي نيلوفر سوارند. در فرهنگ بودايي، ظهور بودا به صورت شعله صادره از نيلوفر تصوير ميشود. گاهي بودا را ميبينيم كه در يك نيلوفر كاملا شكفته، به تخت نشسته است. در حقيقت در تعليمات بودايي، نيلوفر تا حد زيادي در قلمرو ماوراطبيعه وارد ميشود. در معابد بودايي، نقش نيلوفر وجود دارد و نيلوفر جزو هشت علامت فرخندگي در كف پاي بودا است. نيلوفر در اسطورههاي يوناني، رومي علامت مشخصه آفررديت ـ ونوس است. نيلوفر با خورشيد در ارتباط است: با طلوع خورشيد باز و با غروب آن بسته ميشود. خورشيد خود منبع الهي حيات است و از اين رو گل نيلوفر مظهر تجديد حيات شمسي به شمار ميرفت. پس مظهر همه روشنگريها، آفرينش، باروري، تجديد حيات و بيمرگي است. با چرخ نيز تداعي ميگردد. در واقع چرخ خورشيد و چرخههاي ابدي هستي را شكل ميدهد. ميدانيم كه Lotus نام يكي از حركات يوگاست. در يوگا هفت چاكرا يا هفت مركز لطيف در بدن داريم. اين چاكراها به شكل نيلوفرهايي تصوير ميشوند كه با نماد چرخ مرتبطند (جالب اينكه واژه چاكرا با واژه چرخ از يك ريشه است)، هنگامي كه اين مركز (چاكراها) بيدار شوند، نيلوفرها باز مي شوند و ميچرخند. نيلوفر، نماد كمال است. زيرا برگها، گلها و ميوهاش دايرهاي شكلند و دايره خود از اين جهت كه كاملترين شكل است، نماد كمال به شمار ميآيد. نيلوفر يعني شكفتن معنوي. زيرا ريشههايش در لجن است و با اين حال به سمت بالا و آسمان ميرويد، از آبهاي تيره خارج ميشود و گلهايش زير نور خورشيد و روشنايي آسمان رشد ميكنند. نيلوفر نماد زيبايي نيز به شمار ميرود. ريشههاي نيلوفر مظهر ماندگاري و ساقهاش نماد بند ناف است كه انسان را به اصلش پيوند ميدهد و گلش پرتوهاي خورشيد را تداعي ميكنند. نيلوفر نماد انسان فوقالعاده يا تولد الهي است زيرا بدون هيچ ناپاكي از آبهاي گلآلود خارج ميشود. همينطور نماد نجابت است، به اين دليل كه از آبهاي آلوده بيرون ميآيد اما آلودگي آن را نميپذيرد. در ايران: نيلوفر در ايران نماد نور است. گل نيلوفر را در فارسي به نام گل آبزاد يا گل زندگي و آفرينش و يا نيلوفر آبي ناميدهاند. از آنجا كه اين گل با آب در ارتباط است نماد آناهيتا ، ايزد بانوي آبهاي روان است. در فرهنگ ايران باستان، نقش اين گل را حاشيه پياله طلايي املش، روي سفال نقشدار سيلك، بر دسته خنجر لرستان و ... ميتوان ديد. گل نيلوفر را در تختجمشيد و در نقش برجستههاي آن مشاهده ميكنيم: بر بدنه كاخ آپادانا، در دست بزرگان ملل، در حاشيه لباس هخامنشيان و بر روي پايه ستونها. در زمان هخامنشيان اين گل در مراسم رسمي و درباري متجلي شده است، ظاهرا گل نيلوفري كه در دستان پادشاهان حجاري شده در تختجمشيد (در نقش بار عام) ديده ميشود، نماد صلح و زندگي بوده است. علاوه بر اين، در تخت جمشيد ريتونهايي پيدا شدهاند كه نقش اين گل بر روي آنها حك شده است. در حجاريهاي طاقبستان كرمانشاه، گل نيلوفر مربوط به زمان ساسانيان ديده ميشود كه در نقش مربوط به اردشير ساساني زير پاي ايزد مهر قرار گرفته است. در زمان ساسانيان، بر روي يك سري از گچبريهاي تيسفون و بيشاپور نقش روزتهاي ساساني كه همان گل نيلوفر را تداعي ميكنند، ديده ميشود. آناهیتا اسطورهاي جهان شمول است، چنانكه در بيشتر تمدنها همتا دارد. ميتوان گفت كه ايشتار بابلي و عيلامي، ناناي سومري، سرسوتي هندي، آرتميس يوناني، داياناي رومي، آي خانم افغاني، ننه خاتون سغدي، اشي در مكتب زرواني لرستان و آناهيتاي ايراني با اختلاف جزيي، تقريباً همگي يك كاراكتر دارند. از اين ميان، سرسوتي بيش از بقيه، به آناهيتا نزديك است. اين دو به اسطوره رودخانهاي پيوستهاند كه به همه جهان آب داده است. در ريگ ودا از "سرسوتي" به عنوان "بهترين مادر"، "بهترين رود" و "بهترين ايزدبانو" ياد شده است. سرسوتي رودي آسماني است و اين نكتهاي است كه آن را ميتوان با آنچه درباره آناهيتا در باورهاي اوستايي است، سنجيد. سرسوتي از يك نظر ديگر هم با آناهيتا قابل سنجش است: او نيز بر گردونهاي سوار است و آن را ميراند و همچنين يكي از اسبهاي سرسوتي يعني "وايو" (باد) با يكي از اسبهاي آناهيتا همنام است. نام كامل اين ايزدبانو، "اردوي سور اناهيتا" به معني تقريبي "رود تواناي پاك" است. آناهيتا را به عنوان ايزدبانوي آبهاي روان ميشناسيم. و از آنجا كه اين ايزدبانو با آب در ارتباط است، نمادهاي او عبارتند از: گل نيلوفر، ماهي، سبوي آب و ... موضوع جالب ديگري كه ميتوان به آن اشاره كرد اين است كه يكي از هفت چاكرا (چاكراي چهارم)، "آناهاتا چاكرا" ناميده ميشود. اين چاكرا در ناحيه قلب واقع شده و نشان آن نيلوفري با دوازده برگ است. به همساني واژه آناهاتا و آناهيتا توجه كنيد. جشن نيلوفر: در جشنهاي مربوط به ماه تير، از دو جشن "نيلوفر" و "تيرگان" ياد شده است. جشن نيلوفر كه در آثار الباقيه از آن ياد شده در روز ششم از ماه تير (خرداد روز) برگزار ميشده است. به نقل از فرهنگ دهخدا داريم: مولف برهان قاطع ذيل "مرداد" آرد: "مرداد...نام روز هفتم باشد از هر ماه شمسي و بعضي روز هشتم گفتهاند. و فارسيان بنابر قاعده كلي اين روز را عيد كنند و جشن سازند. و اين جشن را جشن نيلوفر خوانند و در اين روز هر كه حاجتي از پادشاه خواستي، البته روا شدي. منابع : * فرهنگ نگارهاي نمادها در هنر شرق و غرب،جيمز هال،مترجم:رقيه بهزادي،تهران،فرهنگ معاصر،1380 * فرهنگ مصور نمادهاي سنتي،جي.سي.كوپر،ترجمه مليحه كرباسيان،تهران،فرشاد،1379 * آيين هندو و عرفان اسلامي (بر اساس مجمعالبحرين داراشكوه)، گردآورنده و مترجم: داريوش شايگان ـ جمشيد ارجمند، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، 1382 * درآمدي بر اسطورهها و نمادهاي ايران و هند در عهد باستان، مولفين ابوالقاسم دادور ـ الهام منصوري، تهران، دانشگاه الزهرا (س)، كلهر، 1385 * اناهيتا در اسطورههاي ايراني، نوشته سوزان گويري، تهران، جمالالحق، 1375 * تخت جمشيد از نگاهي ديگر، حبيبالله پور عبدالله، شيراز، بنياد فارس شناسي، 1377 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده