آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق طوفانی و متلاطم است دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت 7
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق یک فریب بزرگ و قوی است دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی ، بی انتها و مطلق 8
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق بینایی را می گیرد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دوست داشتن بینایی می دهد 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق خشن است و شدید و ناپایدار دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق همواره با شک آلوده است دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر 5
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 از عشق هرچه بیشتر بنوشیم سیراب تر می شویم از دوست داشتن هرچه بیشتر ، تشنه تر 5
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق نیرویی است در عاشق که او را به معشوق می کشاند دوست داشتن جاذبه ای در دوست که دوست را به دوست می برد 5
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ، داشته باشند 5
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 در عشق رقیب منفور است در دوست داشتن است که : ”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند” 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 13 آذر، 2012 عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هر دو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردددوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ، یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 18 آذر، 2012 به روان مادرم زهرا - آينه افتادگى، عاطفه و پارسائى - كه زندگىام برايش همه رنج بود و وجودش برايم همه مهر. على 2
آریودخت 43941 ارسال شده در 18 آذر، 2012 سوسن شریعتی دختر دکتر احسان شریعتی پسر دکتر - - - Updated - - - سارا شریعتی دختر دکتر 2
آریودخت 43941 ارسال شده در 18 آذر، 2012 در بخش پایانی و مشهورترین بخش این سخنرانی، شریعتی چنین میگوید: خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. " نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است " :icon_gol: 1
ارسال های توصیه شده