قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ حميد مصدق به سال 1318 در شهرستان شهر رضا به دنيا آمد و پس ازطي دوره ابتدايي و متوسطه وارد دانشكده حقوق و اقتصاد تهران شد و با اخذ مدرك ليسانس در سال 1348 در موسسه اقتصادي به عنوان محقق كار مشغول شد . در سال 1350 پس از گذراندن دوره فوق ليسانس در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به عضويت هئيت علمي دانشگاه درآمد و به عنوان استاديار به تدريس پرداخت . حميد مصدق از سال 1353 عضو كانون وكلاي دادگستري تهران بود و در كنار شغل وكالت و تدريس به سرودن شعر و انتشار مجموعه هاي شعري خود اشتغال يافت . وي درسال 1377 فوت نمود . تحصيلات رسمي و حرفه اي : حميد مصدق آموزش دبستان و دبيرستاني را در شهرضا و اصفهان به پايان برد . در سال 1338 به تهران آمد و رشته ي بازرگاني موسسه ي علوم و اداري و بازرگاني را به پايان برد سپس در دانشگاه به كار پرداخت و ضمن كار به تحصيل خود ادامه داد و از ذانشكده ي حقوق تهران موفق به دريافت ليسانس و سپس فوق ليسانس حقوق از دانشگاه ملي شد . [ زندگي نامه شاعران ايران ، تاليف و گردآوري : ليلا صوفي ، ص 382 ] 8 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ خاطرات و وقايع تحصيل : حميد مصدق در مورد چگونگي سرودن منظومه ي « درفش كاوياني » چنين تعريف مي كند : « در سال 39 من دانشجويي بودم كه در دانشكده حقوق دانشگاه تهران درس مي خواندم در آن دوران بسياري از دانشجويان پنهان و آشكار مبارزاتي را عليه رژيم انجام مي دادند و اين خوشايند مسئولان دانشگاه نبود . يك روز يكي از استادان در كلاس درس به نارضايتي دانشجويان گفت : برخي از دانشجويان شكايت مي كنند كه در جامعه براي جوانان كار پيدا نمي شود اين فقط يك بهانه است از شما دانشجويان براي هر يك داوطلب هستيد ، حاضرم فورا كار پيدا كنم . اما فكر نمي كنم شما اهل كار و تلاش باشيد ، حالا چه كسي مي خواهد كار كند ؟ فورا از جايم برخاستم و گفتم : من استاد حاضرم كار كنم ، من درحقيقت نيازي به كار كردن نداشتم ، اما براي اين كه حرف دوستان دانشجويم را به كرسي بنشانم ، داوطلب كار شدم ،استاد فكري كرد و گفت : فردا صبح به ديدنم بيا تا تو را سر كار بفرستم روز بعد به ديدنش رفتم استاد نشاني يكي از كوره هاي آجرپزي را در جنوب شهر تهران بود به من داد و گفت : با صاحب كوره صحبت كردم قرار شده از فردا در آنجا مشغول كار بشوي . صبح با عزمي جزم لباس كار پوشيدم و روانه شدم در آجر پزي مرا مامور كوره كردند . كاري طاقت فرسا در اوج گرماي تابستان به مدت هشت ساعت كنار كوره مي ايستادم و حرارت آن را زير نظر مي گرفتم ، هنگام شب در جمع كارگران مي نشستم و با درد و رنج زندگي آنها آشنا مي شدم . كارگران مردان تهيدست بودند كه بخاطر بيكاري به همراه زن وفرزند از روستاها به تهران آمده بودند و در حلبي آباد در كنار كوره هاي سوزان زندگي فلاكت بار داشتند نيمي از كارگران را كودكان تشكيل مي داند اين كودكان را در روستاي خراسان و يا در مقابل پرداخت مبلغي ناچيزي از والدينش جدا كرده و با كاميون به كوره ها آورده بودند تا كار كنند . ديدن اين زندگي فلاكت بار و اين گروه ستمديده كه حاصل دسترنج شان به جيب عده اي سرمايه دار مي رفت ، دلم را سخت به درد مي آورد . بعضي شب ها تا سحر مي نشستم و به حال و روز اين دردمندان فكر مي كردم ، در همين شبها بود كه منظومه ي درفش كاوياني در ذهنم بسته شد وشروع به سرودن كردم ، هر شب قسمتي از منظومه را مي نوشتم و شب بعد درجمع كار گران مي خواندم و مي خواستم شعرم براي آنها قابل درك باشد . مي بايست شعر من براي آنها تصويرگر و احساس برانگيز باشد در غير اينصورت خود راضي نمي شدم . بطور كلي شعر جز اين نيست ، اگر شاعر نتواند در قالب واژه به مخاطباش تصوير و احساسش را منتقل كند سروده اش شعر نيست . هر قسمت از شعر را كه براي شان مي خواندم نظر هاي شان را مي پرسيدم و به خلوتم كه برمي گشتم در سرود ه هايم تجديد نظر مي كردم . سر انجام شعرم به پايان آمد و آنچه را كه به نام منظومه درفش كاوياني مي خوانيد حاصل آن روزها و شب هاي همنشيني با دردمندان كوره هاي آجر پزي است . [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] 6 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حميد مصدق پس از گذراندن ليسانس تا سال 1348 در موسسه اقتصادي به عنوان محقق كار كرد . از سال 1353 عضو كانون وكلاي دادگستري تهران شد و به شغل وكالت اشتغال ورزيد . [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] فعاليتهاي آموزشي : مصدق پس از گذراندن دوره ي فوق ليسانس ، به عضويت هيات علمي دانشگاه درآمد و به عنوان استاديار به تدريس پرداخت .[ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] مراکزي که مصدق از بانيان آن به شمار مي آيد : حميد مصدق به سال 1318 در شهرستان شهر رضا به دنيا آمد و پس ازطي دوره ابتدايي و متوسطه وارد دانشكده حقوق و اقتصاد تهران شد و با اخذ مدرك ليسانس در سال 1348 در موسسه اقتصادي به عنوان محقق كار مشغول شد . در سال 1350 پس از گذراندن دوره فوق ليسانس در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به عضويت هئيت علمي دانشگاه درآمد و به عنوان استاديار به تدريس پرداخت . حميد مصدق از سال 1353 عضو كانون وكلاي دادگستري تهران بود و در كنار شغل وكالت و تدريس به سرودن شعر و انتشار مجموعه هاي شعري خود اشتغال يافت . وي درسال 1377 فوت نمود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : طبع شعرسرايي درمصدق زماني شكل گرفت كه او دربطن جامعه قرار گرفت و از درد و رنج مردم نگاشت . او در كنار شغل وكالت و تدريس در دانشگاه ، به كار سرودن شعر و انتشار مجموعه هاي شعري اشتغال يافت . [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] آرا و گرايشهاي خاص : خانم سيمين دانشور در مقدمه كتاب شعر مصدق نوشته است : «شعر مصدق خصلت سهل و ممتنع دارد يعني در ظاهر بسيار ساده و روان به نظر مي رسد و هر كس بخواند فكر مي كند كه اين دريافت ها و احساس هاي خودش است كه مصدق به نظم كشيده و عده اي تصور مي كنند كه آنها نيز مي توانند به همان سادگي و رواني شعر بگويند ولي وقتي دست به قلم مي برند ، در مي يابند اين گونه شعر سرودن كار چندان سهل وساده اي نيست . » شعر هاي « حميد مصدق » بيشتر طولاني و ويژگي او در سرودن منظومه بود . [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۸ * درفش كاوياني * آبي ، خاكستري ، سياه مصدق با منظومه ي « آبي ، خاكستري ، سياه » طرفداران زيادي براي خويش پيدا كرد . اين مجموعه در محدوده ي شعرهاي اجتماعي و سياسي اين شاعر است و شايد بيش از همه فضاي اجتماعي و سياسي آن روزها و قيد وبندها و سانسورها باعث شهرت بيش از حد اين اثر شد . [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 154 و 155 ، دي و بهمن 1377 ] * كاوه * رهگذار باد * دو منظومه * از جدايي تا 1357 * سال هاي صبوري * تا رهايي * شيرسرخ * مقدمه اي بر روش تحقيق مصدق كتاب « مقدمه اي بر روش تحقيق » را در سال 1351براي استفاده دانشجويان تاليف كرد . 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده