ENG.SAHAND 31,645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۳ دوستان جای ما شما جای خودتون منتظریم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31,645 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۳ [h=1]Jafar Alishah:hanghead:[/h] 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ Mina Yousefi خدا بیامرزد اش ... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ Mina Yousefi خدا بیامرزد اش ... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ :5c6ipag2mnshmsf5ju3 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ :5c6ipag2mnshmsf5ju3 دیگه اونطوری حرف نزن مادریم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ دیگه اونطوری حرف نزن مادریم عیدی من کو 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ عیدی من کو مادری بچه ها که مادراشون عیدی نمیدن برعکسه فک کنم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ مادری بچه ها که مادراشون عیدی نمیدن برعکسه فک کنم بچه وقتی بزرگ باشه سر خونه زندگیش باشه میاد به مادرش عیدی میده 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ بچه وقتی بزرگ باشه سر خونه زندگیش باشه میاد به مادرش عیدی میده منکه هنوز سر خونه زندگیم نرفتم مادری:5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ منکه هنوز سر خونه زندگیم نرفتم مادری:5c6ipag2mnshmsf5ju3 با من هم که زندگی نمیکنی 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ با من هم که زندگی نمیکنی ینی منو از خونه انداختی بیرون؟ 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31,645 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ Mina Yousefi خدا بیامرزد اش ... ایضا :w000: 4 نقل قول لینک به دیدگاه
saghar... 6,666 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۳ Mina Yousefi خدا بیامرزد اش ... ایضا:w000: 4 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۳ گفتم سری بزنم به لیست دوستانم... رو اسمشون کلیک کنم برم ببینم هستن...یا نیستن... بهانه شد بیام اینجا ازشون یاد کنم...با چند خط تعریف... لزوما نبودنشون مد نظرم نیست... محو بودنشون هم نظرم هست...شاید باشن..خیلی کم و محدود... . . . بزارین همین جوری که ورق می زنم لیست شروع کنم...مقدم و موخر نداره اسم هایی رو که می آرم.... . . . از روشا یا همون سارا عزیز شروع کنم...با نام کاربری polaris... کسی که احساسات رو خجالت زده می کرد با صف واژه هاشون... گاهی آروم می نوشتن...گاهی طوفانی... نقطه ی مشترک این فراز و اون فرود...زیبایی آهنگ بود در نوشته ها.... . . . باز سارای عزیز دیگر..این بار با نام کاربری nahal... همیشه حسرت داشتم که موجز سخن بگم و دلنشین مثه ایشون... با اینکه بارها دفترچه ی خاطرات ه ی س ... ایشون رو ورق زدم تا یاد بگیرم... ولی استعداد و ذوق این دوست خوبم رو نداشتم و ندارم... زود به زود آپ کنین...این دفترچه ی خاطرات رو...شاید روزی یاد گرفتم کم گویی و گزیده گویی رو مثه شما... . . . مهناز عزیز...با نام کاربری mahnaz.d....بمب انرژی...لبخند...مهربانی... مدت زیادی در تالار ادبیات عادت به خوندن واژه هاشون داشتم و دارم... "راستی" نعمت بزرگ ست...میون واژه هاشون... یادم نمی ره آهنگ خوشه چین رو از یک شب تا به صبح از یکی از صفحات نوشته هاشون تو دفترچه خاطراتی که تو گاه نوشته ها دارن بارها شنیدم و بارها خوندم.... کمرنگ شدن...به کمرنگی رفتن تونالیته آبی نفتی به سوی نیلوفری... . . . صدف عزیز با همین نام کاربری sadaf... روزهایی که دلم تنگ می شد برای رنگین کمون...حتما سر می زدم به واژه هاشون... نمی دونم یاد دوستان مونده یا نه... ایشون تک به تک واژه ها رو رنگ می کرد..هر واژه به یک رنگ...همیشه شاد بود این واژه ها... . . . سپیده عزیز...با نام کاربری sepideh.m.t.... مهربان...مسولیت پذیر..همراه.... یادم نمی ره در روزهایی که در تالاری مسولیت داشتم...بی منت کمک کردن... از محبوبیتشون بین بچه ها برای ایجاد شور و شعف تو تالار استفاده کردن چه در بدی حال..چه در خوشی حال حضور داشتن...حضور گرم... کم می نوشتن..واژه هاشون خیلی جاها خجالتی بودن...حسشون رو قایم می کردن... برای فهمیدنشون باید کمی ذره بین احساس می گرفتی دستت... امیدوارم ایشون هم پدیدار بشه بیشتر... . . . سجاد عزیز..با نام کاربری spow... گاهی به آواتارشون فک می کنم...همون که مردی در کوچه ای در حال حرکت هست... شاید وصف ایشون باشه در این انجمن... مردی که در تصویر می بینیمش...شاید حس کنیم می شناسیمش...ولی این فقط فکر ماست... اون مرد بیشتر از شناخت ماست... امیدوارم...بیشتر این بار که سر زدم بهشون..باشن... . . . کهربای عزیز....ایشون رو به نام کاربری شون می شناسم... و البته به خاکستری بودن واژه هاشون.... همیشه حس می کردم..باید این واژه ها رو تو سکوت خوند....تا صدای پای نویسنده رو میونشون شنید.... گاهی می دوه در حالی که آرومه...و گاهی ایستاده در حالی که پر هیاهوهه... زبان آلمانی م داشت با تاپیکشون قوت می گرفت... حداقل بیان زبانمون کامل شه... . . . دلم برای حامد عزیز تنگ شده....پیرهاید گرامی... دلم برای ترانه هاش...زمانی که نظر می خواست... زمانی که آرزوی شنیدن یک آلبوم کامل از ترانه هاش رو داشتم... دلم برای داستان هاش تو تاپیک های تالار ادبیات... دلم برای صنعت ثقیل ادبی گفتارش..... من کم دلم تنگ می شه....ولی برای پیرهاید عزیز دلم تنگ شده... . . . سرعت اینترنت یاری نمی کنه....دوباره نام هایی هستن...اگر حالی مثه حال امشب اومد سراغم برای خاطره بازی...می آم برای یاد آوری به این تاپیک... 17 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۳ ینی منو از خونه انداختی بیرون؟ نخیر جنابعالی گذاشتی رفتی منُ تنها گذاشتی 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۳ ایضا :w000: ایضا:w000: 3 نقل قول لینک به دیدگاه
mese 677 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۳ نمی دونستم اینجا برای قدیمی هاست !فک کردم برای اوناییه که سنشون بالاستء من الان اسپم هستم...ببخشید:icon_pf (34): 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .