هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ پول پرست عنوان بهتر ولایقتری نیس؟؟؟ نه نیست عنوان لایق بخوای زیاد سراغ دارم ولی اینجا نمیشه گفت 2 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟؟ از رسانه ای که خبر فوریش مال بشار اسده و مهمترین خبر داخلیش آش نذری؟؟ از جوونی که تا یک ذره اسم آزادی رو میاری رگ غیرتش گل میکنه و میگه آرههههههههههههههه تو میخوای لخت شی؟؟ 11 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ میخوای از درد بیماران خاص بگم که تو این اوضاع دارو پیدا نمی کنن و به جاش وعده های سر خرمن میشنون؟؟ 12 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟؟ از نفتی که قرار بود بیاد سر سفره های مردم اما حالا حتی سوخت بخاری های بچه مدرسه ای ها هم نیست؟؟ 10 لینک به دیدگاه
iman-1368 38 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ اولش می خواستم از چیزایی بگم که همه گفتن.... از بد بختی و درد این همه آدم مثه خودم vali biayn ye khurde ba ham ru ras bashim? ma k inhame az hame chi gelaye mikonim chikar kardim ? tahe tahesh migim ray nemidim!!! vaghti ma hazer nisim ye kam az khoedmun vase in jame'e maye bezarim cheto tavagho darim vaze behtar az ini beshe k has!!! 4 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ اعتراف میکنم تا حالا یاس گوش نداده بودم! فقط یه آهنگی که برای بچه های طلاق خونده بود رو گوش داده بودم! اگه آهنگ خوبی در این حد داره معرفی کنین دانلود کنم بی زحمت 3 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ اعتراف میکنم تا حالا یاس گوش نداده بودم! فقط یه آهنگی که برای بچه های طلاق خونده بود رو گوش داده بودم! اگه آهنگ خوبی در این حد داره معرفی کنین دانلود کنم بی زحمت یاس دو تا البوم داده اگر گوش ندنی از دست دادی س دان کن و گوش کن لینک دانلود خواستی بگوووو 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ یاس دو تا البوم داده اگر گوش ندنی از دست دادی س دان کن و گوش کن لینک دانلود خواستی بگوووو داری بده خوب مشدی لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم برات؟ از سردارانی که زمانی در میدان جنگ جنگیدند و الان به جرم حق گویی در زندان هستند! 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از غیرت این دختر بگم یا از بی غیرتی اونی که پشت تریبون میگه در این کشور کسی محتاج نان شبش نیست یا از بی شرفیه اون مردی که به بهانه واکس زدن کفشش میاد ببینه دختره اهلش هست یا نه!!! 8 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از غیرت این دختر بگم یا از بی غیرتی اونی که پشت تریبون میگه در این کشور کسی محتاج نان شبش نیست یا از بی شرفیه اون مردی که به بهانه واکس زدن کفشش میاد ببینه دختره اهلش هست یا نه!!! این دیگه چی بود! حالا شما برید بجای درس خوندن تقلب کنید 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ درد بر همه ي دوستانم 6-7 صفحه را خواندم و ديدم جز ناله و بيان مشكلاتي كه همه كم و بيش مي دانيم چيزي نيست ما اينجا يك جمع تحصيل كرده هستيم و مي بايست اين توانايي را در خود و در جمع ايجاد كنيم كه تحليل گر باشيم و چاره جو صرف بيان يك مشكل راه حل نيست و چيزي را عوض نمي كند ياد دارم در جريان هاي سال 88 شعاري بود كه بخش دوم آن چنين بود:ايران شيلي نميشه اين جمله اگر چه درست است اما از زاويه ي ديد متفاوت.در شيلي مردم به جايي رسيدند كه براي ايجاد تغيير حاضر به جانفشاني و سخت ترين مكافات بودند و اگر در جريان يك تظاهرات ماشين هاي انتظامي براي بازداشت مي آمدند مردم منتظر نمي ماندند و خود داوطلبانه سوار ماشين ها مي شدند و از آنجا كه نبض جنبش در دست دانشجويان و جوانان بود مسن تر ها با پر كردن ماشين ها عملا ابتكار عمل را از نيروهاي انتظامي مي گرفتند و با حفظ جان جوان ها جنبش را زنده نگه داشتند تا به پيروزي رسيدند .اين نمي شود مگر با باور داشتن و به يقين رسيدن.متاسفانه ما در ايران هنوز به يك باور جمعي نرسيديم و بدتر از آن به باور هاي فردي نيز نرسيديم .همه مي دانيم چه نمي خواهيم ولي نمي دانيم چه مي خواهيم.ايده الي تعريف شده نداريم و هدف روشن و مشخصي نداريم.همه مي دانيم وضع موجود بد است اما نمي دانيم كه چگونه آن را تغيير دهيم.همه مي ناليم كه چنين است و چنان است اما قدمي بر نمي داريم. -------------------- از نظر تاريخي كشور ما يك حكومت به سردمداران مذهبي بدهكار بود .نه تنها كشور ما بلكه تمامي كشور هايي كه به نوعي پايگاه هاي اصلي يك مذهب و يا ايدولوژي هستند.منتها اين بدهكاري تاريخي در برهه ي زماني بسيار بدي اتفاق افتاد. در كشور هاي ديكر اين حكومت هاي مذهبي در زماني اتفاق افتاد كه دست حكومت به لحاظ تكنولوژي خيلي باز نبود و عملكرد آنها جندان شديد نبود. البته نبود تكنولوژي ايراداتي نيز به همراه داشت كه از آن جمله طولاني شدن عمر اين حكومت ها بود. مثال مي زنم: در عربستان حكومت هاي صدر اسلامي در مصر فاطميون و اسماعيليه در تركيه و سوريه عثماني ها در اروپا حكومت كليسا هاي مختلف در برهه هاي مختلف اما در چند جا مذاهب به قدرت مستقيم دست نيافتند :ايران به عنوان پايگاه و بنيانگذار شيعه تبت هند از اين ميان هند به علت تنوع بالاي مذاهب اين خطر را از سر گذرانده و با ايجاد نوعي همزيستي مذهبي خطر به قدرت رسيدن مطلق يك گروه را از بين برده در تبت سركوب شديد حكومت چين توانسته تا حدودي اين خواسته را كنترل كند اما بر طرف نه و مطمين باشد در آينده حكومتي مذهبي را در اين منطقه شاهد خواهيم بود اما ايران: در ايران به دليل اينكه منطقه اي حساس در طول تاريخ بوده و ثبات پايداري كه بتواند منجر به ايجاد حكومت مذهبي شود وجود نداشته مي بينيم كه علي رغم حضور پر رنگ مذهبيون در دستگاه هاي حكومتي هيچ وقت حكومت به طور مطلق در اختيار ايشان در نيامد . هجوم پياپي اقوام شرقي به ايران عرق ملي را بيش از عرق مذهبي بر مي انگيخت و دفاع از جان و مال و ناموس در اهم خاوسته اي مردم قرار مي گرفت. پس از استيلاي قواي مهاجم توان و نيروي عقلاي كشور صرف رام سازي وحشيان تازه وارد مي گرديد و زماني كه اين قوم مهاجم با فرهنگ ايران و مذهب ايرانيان عجين مي گشت و ميدان براي تاخت تاز مذهبيون مهيا مي شد .درست در همين زمان ها كشور با يورشي جديد مواجه مي شد و باز فرصت مذهبيون از دست مي رفت. در طول تاريخ سه خيز بزرگ براي تصاحب قدرت از طرف علماي شيعه شناسايي مي شود: صفويه مشروطه انقلاب 57 در دوره ي صفويه بر خلاف چيزي كه اذهان عموم تصور مي كند ما يك حكومت مذهبي نداشتيم.سردمداران اين سلسله قطب دراويش خانقاه شيخ صفي بودند كه در زمان شاه عباس و با كودتاي او بر عليه پدرش ارج و منزلت خود را به عنوان قطب از دست دادند .اما همواره شيوخ و علماي دين را به عنوان مشاور و معاون در كنار اين سلسله مي بينيم. با دنبال كردن وقايع در اين سلسله مي بينيم كه عملا در اواخر اين دوران پادشاهان مترسك هايي در دست شيخ الشيوخ هاي اسلامي بودند و درست در زماني كه مي رفت تا كودتايي ديني در دربار رخ دهد با حمله ي افغان ها مواجه مي شويم. اتفاق مهمي كه در اين دوران افتاد و كمك شاياني به دوره هاي بعدي نمود رسمي شدن مذهب شيعه در ايران بود. پس از صفويه يك دوران ركود براي مذهبيون و تجديد قوا داشتيم.دوران نادر شاه افشار و زنديه. نادر شاه مذهبي جديد را در اسلام پي ريخت كه منجر به دشمني پنهان شيعيان با او شد و يكي از دلايل سقوط سلسله ي او همين است. زنديه نيز علي رغم اينكه پادشاهاني مذهبي بودند اما پيرو جدايي دين از سياست بودند . فرصت دوم در زمان قاجاريه فراهم آمد .دوام اين سلسله مريض و بي كفايت با حمايت هاي آشكار و نهان مذهبيون انجام پذيرفت.پادشاهان سست عنصر براي آب خوردن نيز استخاره مي كردند .عملا شيوخ پادشاهان پرده نشين اين زمان بودند. در زمان ناصرادلين شاه فرصتي فراهم آمد كه مردم تا حدودي آگاهي هاي اجتماعي خود را بالا ببرند و شيوخ كه از اين آگاهي واهمه داشتند در صف مشروطه خواهان در آمدند و خود را حامي ملت نشان دادند و در مقابل آبشخور خود قد علم كردند . خيز اصلي را در اين دوره در مجلس مشروطه مي بينيم كه روحانيت با چه هجمه ي سنگيني سعي در تصاحب كرسي ها نمود و دست آخر كه ديد نمي تواند خود حاكم باشد قيد مشروعه را به مشروطه ي ملي افزود تا بدين طريق گام مستحكم ديگري براي رسيدن به حكومت بر دارد.در دوره ي پهلوي بر خلاف تمام چيز هايي كه گفته مي شود ما با دو پادشاه با اعتقادات شديد مذهبي مواجه هستيم.پادشاهاني كه دين قدرت روز افزوني در زمان آنها مي يابد و آنها با تقويت حوزه ها و مدارس علوم ديني و راه دادن شيوخ به مدارس و دانشگاه ها عملا جاده صاف كني براي رساندن ايشان به قدرت مي شود. توجه كنيد كه اگر به جاي تبعيد به مراكز فقه جهان و يا قلب دموكراسي دنيا ما با مرگ هاي خاموش مواجه مي شديم هرگز شاهد پيروزي انقلاب 57 نبوديم.لذا بزرگترين خدمت را عملا , خواسته يا ناخواسته ,آْن پدر و پسر به شيوخ نمود. سر انجام پس از يك حركت آهسته به قدمت 400 سال ايشان حكومت را در دست گرفت با اين تفاوت كه در طي اين حركت دانش هاي فرهنگي و ملي را از بين برد و ميهن پرستي و غيرت ميهني را نابود ساخت و اكنون بر ويرانه هايي ايستاده كه ياراي بلند شدن ندارد.(به ظاهر) نمي توان كتمان كرد كه هنوز بخش عظيمي از جامعه ي ما مسخ شده ي اين شيوخ هستند.عامه و غير عامه دانشجو و بي كار و معتاد به فرماني مي ميرند و به فرماني موج مي شوند . تمام مشكلاتي كه دوستان بعضا بر شمردند حاصل ويران سازي هاي حساب شده در طول اين 400 سال است. مثالي بزنم:ديدم كه بسيار عكس هاي كودكاني در آتش سوخته را گذاشتيد و مي دانم پس از خوانده شدن اين ترانه پزشكي تقبل كرده كه بطور رايگان عمل هاي ترميمي را انجام دهد اما مگر در كشور ها كم متخصص ترميم و پوست و زيبايي هست: مگر تعداد اين افراد كه ناخواسته مي سوزند و توان درمان ندارند چقدر است؟ 100؟200؟500؟1000؟... به هر متخصص در سال چند مريض مي رسد؟پس وجدان پزشكي كه به ان سوگند مي خورند در اين كشور كجاست؟ خوب اين نبودن وجدان و حس هم نوع دوستي از كجا ريشه گرفته؟ از دزديدن جادر هاي اهدايي به بم از فروش لوازم تحرير اهدايي به زلزله زدگان قزوين از فروش لوازم نو اهدايي مردم در جنش عاطفه ها و.... خوب اينها را شمرديم اما نتيجه؟ درمان؟ راه حل؟ تمايل وجود داشت ادامه مي دهيم شادباشيد 15 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۰ سعي من در پست قبل بر اين بود كه بطور خلاصه بگويم كه چه شد كه ما از ايران پر ز علم و هنر و منطق و خرد به اينجا رسيديم كه خدايي كه در خلوت دلهايمان بود به ميان كوچه و خيابان و بازار ايران شهر آمد و چماقي شد بر سر تك تك افراد و حساب كش جز به جز رفتار ما شد. بررسي بسياري از مشكلات موجود ما را به اين نقطه مي رساند كه بخش سترگي از ريشه ي اين مشكلات در همين جابجايي جايگاه خدا از دل ما به دلساخته هاي ما است.و مي بايست در رهيافت هاي پيشنهادي به اين نكته توجه داشت كه واژگاني مانند" اميد به خدا/به ياري خدا/اگر خدا بخواهد /امتحان الهي /آزمون الهي و ...." شايد موقتي درد را كم كند اما چون در رهيافت ما از علت استفاده مي كنيم در واقه دور باطل داريم و به قهقرا مي رويم. ------ بزرگترين و در واقع اصلي ترين مشكل موجود در ايران كه مولد بسياري از مشكلات ديگر است گسترش روزانه ي فقر است و بنا بر سخت زيباي قدما فقر مادر تمام بدي هاست. گسترش روزانه فقر در ايران امروز عوامل متعدد دارد كه مي توان برخي از آن ها چنين اشاره كرد: 1-حركت بر خلاف جريان جهان و اعمال تحريم ها و محدوديت ها از سوي ساير ملل كه منجر به مصرف اندوخته و اتمام سرمايه مي شود 2-افزايش بي اندازه ي جمعيت بدون توجه به زير ساخت هاي كشور بطوري كه ايران در زمان پايان جنگ جهاني اول ايران 12 ميلوين جمعيت داشته و در زمان حاضر بيش از 75 ميليون نفر 3-توزيع نا مناسب ثروت هاي عمومي و وجود مكانيزمي قوي به اسم رانت 4-هزينه كد درآمد هاي ملي در مسير هاي غير مولد 5-فقر فرهنگي و كتمان سازي و پنهان سازي بحران ها و مشكلات اجتماعي در زير ظواهر ديني كه منجر به هدر رفت سرمايه هاي مردمي در مسيري مي شود كه نسبت به آن آگاهي سازي مناسب صورت نگرفته و.... واكنش انسان هاي معمولي در مقابل فقر و فقير هزينه كرد است.يا احساسي و يا مالي و در واقع سعي در كمك براي كم كردن بار فقر از شونه هاي فقير است.اما با وضعيت موجود هر نفر به چند فقير مي تواند كمك كند و اين كمك ها تا چه حد سازنده است؟ فرض مي كنيم(فرض محال محال نيست و براي بيان مقصود سازنده است لذا در بيان مثل مناقشه نيست) هر نفر در روز به 10 فقير كمك مالي كند و به هر نفر 1000 تومان با اين حساب فرد در ماه مي بايست 300000 تومان از درآمد خود را ببخشد . با در نظر گرفتن 20 در صد فقير محتاج به كمك در جامعه (كه به نظر من اين عدد بيشتر از اين ها است ) و نيز 40 درصد جامعه به عنوان افرادي كه دخل و خرجشان پاياپاي است و مابقي كه مي شود 40 درصد جامعه داراي شرايط فوق براي كمك هستند. با اين حساب هر فرد فقير در روز 2000 تومان كمك دريافت مي كند كه اين در ايران امروز خرج يك وعده ي غذايي مختصر هم نيست در نظر داشته باشيد كه ما در اين مثال بسيار ايده ال نگاه كرديم و عملا شرايط اينگونه نمي تواند باشد.يعني اگر ما روح نوع دوستي را در تمام افراد بيدار كنيم و جامعه را به سمت بخشش و دست گيري هدايت كنيم باز هم مشكل فقر از اين جامعه رخت بر نمي كشد. لذا با همين حساب هاي سر انگشتي و چرتكه اندازي هاي كودكانه به اين نتيجه مي رسيم كه فقر مادي در اين كشور بسيار عميق است و ريشه ي كني آن و يا حرس كردن آن بسيار دشوار و به نظر غير ممكن به نظر مي رسد. ما با كنار گذاشتن 300000 تومان از در آمد 40 درصد جامعه حداقل هاي زندگي 20 جامعه را نمي توانيم فراهم كنيم .با اين مقايسه به نظر شما چه راهي را مي توان در پيش گرفت تا كمي از بار فقر در جامعه بكاهيم؟ فكر مي كنم اگر بر روي اين مسله بحث و گفتمان كنيم مي توانيم به بررسي باقي مشكلات و راه حل هاي پيش رو برسيم. توجه داشته باشيد كه ما در مملكتي هستيم كه چشم اميدي به دولت آن نيست و لذا مي بايست با در نظر گرفتن راه كاري خارج از مسير دولت راهي را بيابيم كه هم مشكل فقر را تعديل كنيم و هم بتوانيم به مرور عوامل برشمرده و بر نشمرده را تحت تاثير قرار دهيم. بسم الله.... 10 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۰ یه چیزی خوندم در مورد اصول اسلام که امام علی (ع) به این ها عمل می کردند : با آنکه همواره از معاصرانش می خواست که بدون اندیشه به کاری نپردازند و تا به روشنی راه و پاکی انگیزه اطمینان نیافته اند رهرو هر ندایی نشوند، هیچ گاه اشخاص را به خاطر طرز تفکر و اندیشه شان محکوم نکرد و دشمن نپنداشت.در سراسر عصر امیرمومنان(ع) هرگز گزارش نشده است که آن حضرت از مردم خواسته باشد که سخنان او را ناآگاهانه بپذیرند و با ناهشیاری، طرح های او را دنبال کنند و بر وی و کارگزارانش انتقاد نگیرند. تاریخ تحلیلی صدر اسلام-صفحه ی 211 خودتون با IR Iran مقایسش کنید ... 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ فكر مي كنم پتانسيل جامعه ي ما در حد همان بيان درد و نظاره ي درد است و نه چاره جويي براي درد بيان درد بدون ارايه ي راهكار براي درمان منجر به خيزش هاي عمومي در هنگام عبور فشار درد هاي اجتماعي از آستانه ي تحملي اجتماع مي شود(چيزي كه به آن مي گويند انقلاب توده ها) در اين حركت هاي توده اي معمولا اوضاع جامعه بهبود نمي يابد و تنها انرژي و خشم توده ها تخليه مي شود و گروهي اندك بر موج احساسات اكثريت سوار مي شوند و سكان را در دست مي گيرند و حكومتي در حد حكومت پيشين و يا بد تر بر سر كار مي ايد و اين نتيجه ي ناآگاهي عوام و عدم سمت و سو بخشي نخبگان به ديدگاه هاي اجتماع است. متاسفانه علي رغم تجربه ي چندين و چند باره ي ما در طول 100 سال اخير و شكست هاي پي در پي در اين نوع حركت ها باز هم همان مسير را طي مي كنيم و تنها به بيان مشكلات و تحريك بدنه ي جامعه بسنده مي كنيم بدون اينكه راهكاري در نظر بگيريم و آينده اي متصور شويم اميدوارم و آرزومندم اين بار بدنه ي جامعه به تحريك ها پاسخ ندهد و تا زماني كه برنامه و چهارچوبي از خواسته اي اجتماعي پيش روي او قرار نگرفته به ميدان نيايد كه اگر چنين شود ديگر نامي از ايران و ايراني و فرهنگ پدران ما جز در كتاب هاي تاريخ باقي نخواهد ماند شادمان باشيد دوستان نوانديش من 8 لینک به دیدگاه
Creative City 1017 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم برات؟ از نگاه ابزاری بگم برات، آقایون بگم برات که روزی هزار دل میشکونن، خدایا خدایا سزای ما ایناست؟ از چی بگ برات 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده